زنان در حکومت قائم آل محمد، علیهالسلام، چه میکنند؟ چه کسانی هستند؟ چند نفرند؟ از کجا میآیند و چه مسیولیتی برعهده دارند؟ ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در زمان ظهور امام زمان علیهالسلام، را مورد بررسی قرار دادهایم.
براساس برخی از روایات، حضور و نقش این زنان ازنظر زمان و موقعیت، چهارگونه است:
الف) حضور پنجاه زن در بین یاران امام
اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان میشتابند آنهایند که در آن ایّام میزیستهاند و همانند دیگر یاران امام، علیهالسلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهی بهخدمت امام، علیهالسلام، میرسند. در اینباره دو روایت وجود دارد: روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثی درباره علایم ظهور، از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمود:"در آن هنگام پناهندهای به حرم امن الهی پناه میآورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم میبرند بهسوی او جمع میشوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهاردهنفر گرد میآیند که برخی از آنان زن میباشند که بر هر جبار و جبار زادهای پیروز میشود."
روایت دوم: جابربن یزید جعفی، ضمن حدیث مفصلی از امام باقر(علیه السلام)، در بیان برخی نشانههای ظهور نقل کرده که:"بهخدا سوگند، سیصد و سیزده نفر میآیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معنای آیه شریفه: «هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر میکند. زیرا او بر هر کاری توانا است».
پنجاه زن از سیصد و سیزده نفر!
نکته شگفت در این دو روایت این است که میفرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!
دوم آنکه: در روایتی که نام یاران برشمرده شده است نام هیچ زنی وجود ندارد. در پاسخ این شبهه میتوان گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا اولاً امام، علیهالسلام، میفرماید: «فیهم» ؛ یعنی در این عده پنجاه زن میباشد.
دوم: شاید تعبیر مردان بدین سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان، چنین ذکر شده است.
سوم: اگر مقصود همراهی خارج از این عده بود امام میفرمود: «معهم»، نه اینکه بفرماید «فیهم»، زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شدهاند و همه یاران و فرماندهان عالیرتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد بسیار بالایی هستند که برخی با ابر جابهجا میشوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند.بنابراین اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند برای آنها رتبه و موقعیت ویژه قایل شدهایم و اگر بگوییم در زمره یاران دیگر حضرت باشند از امتیاز کمتری برخوردارند.
ب) زنان آسمانی
دسته دوم چهارصد بانوی برگزیده هستند که خداوند برای حکومت جهانی حضرت ولیعصر، علیهالسلام، در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسی، علیهالسلام، به زمین میآیند.
ابوهریره از پیامبر، (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده که:"عیسیبن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایستهترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد."
آیا این زنان از امتهای پیشین هستند یا امت اسلامی زمان پیامبر، صلّی اللَّه علیه و آله، و معصومین، علیهمالسلام ؛ یا از دورانهای مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شدهاند و برای عهدهداری منصبی در حکومت حضرت میآیند یا برای مسائل دیگر؟ اینها پرسشهایی است که این حدیث از آنها چیزی نمیگوید.
ج) رجعت زنان
سومین گروه از یاوران حضرت بقیه اللَه، علیهالسلام، زنانی هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. این گروه دو دستهاند: برخی با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخی دیگر فقط از آمدنشان سخن به میان آمده است.
در منابع معتبر اسلامی نام سیزده زن یاد میشود که به هنگام ظهور قایم آل محمد، صلّیاللهعلیهوآله، زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت.
طبری در دلایل الامامه، از مفضلبن عمر نقل کرده که امام صادق فرمود:همراه قایم آل محمد، سیزده زن خواهند بود. گفتم آنها را برای چه کاری میخواهد؟ فرمود: به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را بهعهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه [مادر عمار یاسر]، زبیده ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه.
«صیانه ماشطه» در زمان حضرت موسی میزیسته است و مادر عمار یاسر در ابتدای بعثت به شهادت رسید.
«حبابه» در زمان علی، علیهالسلام، و «قنواء» در زمان امام حسن و امام حسین، علیهالسلام، و بقیه در زمانهای دیگر زندگی میکردهاند.
این گروه سیزده نفری رجعت خواهند کرد و خداوند برای قدردانی از آنها، به برکت امام زمان(عج) آنها را زنده خواهد کرد.
در این روایت امام صادق، علیهالسلام، از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد میکند.
در کتاب خصایص فاطمیّه بهنام نسبیه، دختر «کعبه مازینه»، و در کتاب منتخبالبصایر بهنام «وتیره» و «أحبشیه» اشاره شده است.
زنان سرافراز
اینک به اختصار به شرح حال برخی از زنان نامبرده اشاره میکنیم.
۱ـ صیانه ماشطه
او یکی از همان سیزده بانویی است که در دولت حضرت مهدی، علیهالسلام، زنده شده، به دنیا بازمیگردد. وی همسر «حزقیل»، پسر عموی فرعون، و شغلش آرایشگری دختر فرعون بود. او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسی، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان میکرد.
نوشتهاند: روزی وی مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بیاختیار نام خدا را برزبان جاری ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردی؟ گفت: نه، بلکه نام کسی را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است.
دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ گفت: هرگز! من از خدای حقیقی دست نمیکشم و تو را پرستش نمیکنم.فرعون دستور داد تا تنور مسی برافروزند و همه بچههای آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه میخواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستی! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند.
۲ـ سمیه، مادر عمار یاسر
وی هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و بدینسبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجهها را براو روا داشت.
او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنینکاری نشدند. او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگهداشت. سرانجام ابوجهل بر هر یک ضربتی وارد ساخت و ایشان را بهشهادت رساند.
۳ـ نسیبه، دختر کعب مازنیه
او معروف به «امعماره» و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخی از جنگهای پیامبر اسلام، شرکت جسته و مجروحان جنگی را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد. با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخمهای فراوان برداشت.
۴ـ امّ ایمن
از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول، است. پیامبر بهاو مادر خطاب میکرد و میفرمود:"این زن، باقیماندهای از خاندان من است."
وی همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداوای مجروحان میپرداخت.ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجرای فدک، حضرت زهرا، (سلام الله علیها)، او را بهعنوان شاهد معرفی کرد. وی پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.خداوند به برکت مهدی آل محمد به هنگام ظهور، او را زنده میگرداند تا در لشکرگاه امام به خدمت گماشته شود.
۵ـ امّ خالد
در روایت دو بانو بدین نام مشهور شدهاند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه. شاید مقصود ام خالد مقطوعه الید (دست بریده) باشد که یوسفبن عمر، پس از بهشهادت رساندن زیدبن علی بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشی درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق، علیهالسلام، مطلبی ذکر گردیده که حایز اهمیت است. ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعه الید از راه رسید. حضرت فرمود:ای ابابصیر، آیا میل داری که کلام امّ خالد را بشنوی؟
من عرض کردم: آری ای فرزند رسول خدا، با شنیدن آن شادمان میگردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. دیدم وی در کمال فصاحت و بلاغت صحبت میکند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.
۶ـ زبیده
مشخصات کاملی از او نقل نشده است. احتمال دارد زبیده زن هارونالرشید باشد که شیخ صدوق، رحمتالله علیه، دربارهاش گفته است: وی یکی از هواداران و پیروان اهل بیت است. هنگامی که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد.
زبیده کارهای خدماتی بسیاری داشت که یکی آبرسانی به عرفات است. همچنین نوشتهاند وی یکصد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صدای تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال ۲۱۶ ق. رحلت کرد.
۷ـ حبّابه والبیّه
از زنان والامقامی است که دوره زندگی هشت امام معصوم(علیه السلام) را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت. در یک یا دو نوبت بهوسیله امام زینالعابدین و امام رضا، علیهماالسلام، جوانیاش بهاو بازگردانده شد.
اولین ملاقات وی با امیر مؤمنان، علیهالسلام، بود که از آن حضرت دلیلی بر امامت درخواست کرد.
حضرت در حضور وی سنگی را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جای گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثری برجای بگذارد او امام است.
از این رو حبابه پس از شهادت هر امامی نزد امام بعدی میرفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ میزدند و اثر آن نقش میبست. نوبت که به امام رضا، علیهالسلام، رسید حضرت نیز چنین کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا، علیهالسلام، زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.
۸ـ قنواء
دختر رشید هجری، یکی از شیعیان و پیروان علی، علیهالسلام، و خود از یاران باوفای حضرت امام جعفر صادق، علیهالسلام، است.
وی دختر بزرگمردی است که در راه محبت و دوستی امیر مؤمنان بهطرز دلخراشی بهشهادت رسید.
از گفتار شیخ مفید برمیآید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللَه بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پای پدر خود بوده و بهکمک دیگران بدن نیمهجان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و بهخانه منتقل کرده است.
روزی قنواء به پدرش گفت: پدرجان، چرا این همه خود را بهرنج و مشقت عبادت میاندازی! پدر درجواب گفت: دخترم، پس از ما گروهی خواهند آمد که بینش دینی و شدت ایمانشان از ما، که این همه خود را بهزحمت عبادت انداختهایم، بیشتر است.
د) بانوان منتظر
چهارمین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکاری هستند که پیش از ظهور حضرت بقیه الله، علیهالسلام، رحلت کردهاند. به ایشان گفته میشود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلی میتوانی حضور داشته باشی. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.
رجعت زنان مربوط به گروه خاصی نیست و هر بانویی تقوا پیشه کند و خود را با خواستهها و شرایط زندگی در حکومت مهدی آل محمد، علیهالسلام، تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندی بهرهمند گشته، برای یاری امام زنده شود.
یکی از آن شرایط خواندن دعای «عهد» است که در فرد، نوعی آمادگی برای پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهی ایجاد میکند.
//
سایت شیعه نیوز