روشنفکر دینی و کتاب نورانی خدا -۱
مقدمهای بر رویکرد برخی روشنفکران دینی به قرآن کریم
برخی روشنفکران دینی در این اواخر، مطالب مناقشه برانگیزی را درباره «وحی» و «قرآن» و از جمله رابطه «قرآن و علم» و اعتبار علمی آیات بیان کردهاند که نیاز به بررسیهای جدی دارد. نگارنده نیز، بنای بررسی برخی ابعاد موضوع را دارد؛ اما مقدمه لازم این نقد، ارائه رویکردی صحیح به رابطه علم و قرآن است که در این نوشتار بدان میپردازیم:
بیان رویکردی صحیح به رابطه قرآن و علم و دفاع از تحدی قرآن در حیطه علم
توجه به عظمت قرآن، از نقطه نظر نقض ناشدگی آیات علمی
الف - یکی از ویژگیهای بسیار رایج و فراگیر آثار علمی و تحقیقی بشری، قرار داشتن همیشگی در معرض نقض شدن است. هر محققی که اقدام به تدوین و ارائه نتایج تحقیقات علمی خود مینماید، قطعا میداند و پیشاپیش پذیرفته است که اثر علمی او در معرض بررسی و نقد قرار خواهد گرفت و در این فرایند، تصفیه میگردد و مطالبی از آن نقض و ابطال میشود.
دانشمندان بزرگ نیز از این اصل مستثنی نیستند، بلکه آثار علمی آنان، در دوران حیات یا پس از مرگشان مورد بازبینی و عیارسنجی قرار میگیرد و بخش هایی از آن باطل میگردد.
بزرگان و نوابغ طراز اول تاریخ بشر نیز هرگز از نقض شدن آثار علمی خود در امان نبودهاند و اساساً دلیل نابغه دانستن افرادی چون بوعلیسینا، این نیست که چیزی از آثار علمی او در طول زمان باطل نشده، بلکه این است که بخش قابل توجهی از تألیفات علمی او هنوز معتبر است (و نه همه آنها).
امروزه حتی در تالیف کتب مرجع در رشتههای مختلف علمی، که توسط گروههای تخصصی بسیار سطح بالا و با دراختیار داشتن امکانات بسیار وسیع تحقیقاتی تدوین میشود، یک پیش فرض حتمی آن است که در دورههای زمانی مشخص، باید آن کتب، پس از افزودن یافتههای جدید و حذف یا تصحیح مطالبی که غلط بودنش در تحقیقات و مطالعات بعدی ثابت شده، ویرایش و نسخه جدید آن منتشر شود.
ب - قرآن کریم کتابی است که:
اولاً، آورنده آن فردی بوده است که قطعا استاد ندیده و به علوم روز دنیای معاصر خود، از طرق عادی دسترسی نداشته است، در حالی که بیتردید، کلمات و نکات مهم حیات حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را تاریخ ثبت کرده است.
به علاوه مخالفین دعوت آنجناب، که در اثر دعوت و آیین ایشان، همه چیز خود را در معرض خطر میپنداشتند، از هر مطلبی که گمان میکردند دستاویزی برای مبارزه با او باشد، استفاده کردند. آنان حتّی از هیچ تهمت و نسبت دروغینی که ایشان را در این مبارزه یاری کند دریغ نورزیدند، اما هرگز تاریخ گزارش نکرده که بگویند پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله از دانشمندان سرزمینهای دور و نزدیک، بهره علمی برده باشد.
ثانیاً، مجموعه علوم تجربی در جهان آن روز، میزان اندکی بوده است، به ویژه اگر با داشتههای امروز بشر مقایسه شود، بسیار بسیار ناچیز خواهد بود و صد البته که سهم جزیرة العرب از آن میزان اندک، رو به صفر مینهد.
ثالثاً، قرآن کتابی است که در موضوعات مختلف طبیعی و ماوراءطبیعی، علمی و فلسفی وارد شده است.
معاد، خلقت، تاریخ بشر و انبیاء الهی علیهمالسلام، دعوت و معجزات پیامبران علیهمالسلام و واکنشهای امتهای ایشان و عاقبت آنان، قوانین دینی و اجتماعی، قوانین و سنتهای تاریخی، اخلاق، روانشناسی، جامعه شناسی و...
و همچنین علوم تجربی، یکی از شاخههایی است که قرآن کریم، به صورت نکات پراکنده و بسیار جذاب بدان پرداخته است. طبعاً فراوانی رشتهها و موضوعاتی که در یک کتاب و توسط یک نفر ارائه میشود - اگر فرض شود که کتاب تألیف خود اوست - زمینه نقض پذیری و ابطال شدن مطالب آن را شدیداً تقویت میکند.
اگر یک نویسنده در یک موضوع بنویسد، بر فرض تبحر او در آن رشته، امکان نقض شدن مطالبش بسیار کمتر خواهد بود که او در پنج یا ده موضوع بنویسد.
رابعاً، اجزاء و آیات قرآن کریم، در طول یک دوره ۲۳ ساله عرضه شده است. دورانی طولانی و بسیار پرفراز و نشیب برای شخص پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله. یک روز در غربت و تنهایی مکه، یک روز در محاصره شعب ابیطالب، روز دیگر در معرض تهدید جانی در هجرت به یثرب، و اندک زمانی بعد در اوج قدرت در مدینه. جنگها و صلحها و...
طبعاً تغییر حالات و وضعیت یک نویسنده، نوشته او را در معرض نقض پذیری بیشتری قرار میدهد، آن هم در یک دوره زمانی این قدر طولانی با نواسانات موقعیتی تا آن حد شدید. نباید فراموش کرد که بسیاری از آیات قرآن، مربوط به همین حوادث پرالتهاب دوران رسالت است که محتوای آن کاملا تحت تأثیر تحولات بود و در فرض بشری بودن قرآن، باید کاملاً از تغییرات شدید، و تنشهای روحی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تأثیر میپذیرفت و از جمله این که زمینه نقض و ابطال درش تقویت میشد.
پیامبر اسلام قرآن را این گونه عرضه نفرمود که مدت زمانی طولانی در گوشه خلوتی بنشیند و مطالبی را انشا نماید، آنگاه به مرور آنها را عرضه کند، بلکه هر آیه یا دستهای از آیات، به مناسبت حادثهای که هر روز و ساعت واقع میشد، ارائه میگردید.
خامساً، کتابی با ویژگیهای ذکر شده، اگر بشری بود، قطعاً و یقیناً باید پیش از آن که توسط دانشمندان، به ویژه با گذشت زمان نقض و ابطال شود، خود دچار تناقض درونی گردد و خودش، بخشهایی از خودش را باطل سازد.
هرکس اهل قلم و نویسندگی باشد میداند که در نوشتن یک مقاله، چقدر انسان نوشتههای خود را خط میزند و دوباره و چندباره مینویسد، تا بالاخره ویرایش نهایی به دست بیاید. حال اگر زمان تألیف زیاد شود، بدین شکل که چند سطر را امروز بنویسد و چند سطر دیگر را هفتهای بعد و ماهی بعد و... کار دشوارتر میشود، و بیشتر و بیشتر، مطالب قبلی را خط میزند و از نو مینویسد.
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله آیات قرآن را در یک دوره ۲۳ ساله ارائه داد. آیاتی که موضوعات بسیار متعدد و متنوعی را در بر داشت و در بسیاری موارد، متناسب با حادثه ناگهانی ایام ارائه میشد.
به ویژه با توجه به آن چه در بندهای قبل راجع به ویژگیهای شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله و سطح علم در دنیای آن روز و جزیرةالعرب گفته شد، احتمال نمیتوان داد که چنین کتابی، خودش خود را نقض نکند و دچار تناقض گویی نگردد. لذا ادعای قرآن، حقانیت خود را به رخ میکشد که با قوت میگوید: «آیا در قرآن نمیاندیشند و اگر این کتاب از جانب غیر خدا میبود، قطعاً در آن مغایرتهای بسیاری مییافتند».
سادساً، یکی از موضوعاتی که قرآن کریم در حیطه آن وارد شده، علوم تجربی است. قرآن گرچه کتاب علوم تجربی - به معنای آن که قصد ورود مستقل و مبنایی به این موضوع را داشته باشد - نیست، ولی گاه به شکلهایی، مثلاً در قالب بیان عظمت خلقت، یا حتی مثال و تشبیه، به علوم تجربی پرداخته است.
ویژگی علم تجربی آن است که اولاً خطکشیهای روشن و دقیقی دارد و نقض و ابطال شدن در این حیطه، بسیار صریح و قطعی است. مشاهده میشود که در فلسفه، بسیاری اوقات، نظریاتی کاملاً رو در رو و متناقض، قرنها در کنار هم دوام میآورد و هریک، باورمندان خود را دارد. در رشتههای مختلف علوم انسانی، نظریات متناقض تربیتی، روانشناسی، حقوقی و... در میدان میماند و طرفداران خود را دارد، ولی در فیزیک و نجوم و امثال آنها، چنین نیست.
قرنها هییت بطلمیوسی بر اندیشه بشر حاکم بود، ولی هنگامی که هیأت کپرنیکی سربرآورد و تثبیت شد، هییت قدیم فروریخت. نظریات پزشکی قدیمی با اثبات نظریات جدید و روزآمد، به تاریخ پیوست و... این امر، هزارن هزار بار در وادی علوم تجربی اتفاق افتاده و خواهد افتاد.
از اینرو، علوم تجربی محک بسیار خوبی برای نقض ناپذیری قرآن کریم به دست میدهد.
اینجا یادآوری یک نکته ضروری است. طبعاً کلیگویی و توصیفی سخن گفتن در وادری علم، نقضپذیر نخواهد بود. عباراتی از قبیل این که «آفرینش عظیم است.» «جهان هستی پیچیدگیهای زیادی دارد.» «کوههای سر به فلک کشیده مظهر استواریاند.» و... مطالبی نیست که در معرض نقض و ابطال قرار گیرد.
برخی افراد در اثر کماطلاعی از محتوانی آیات قرانی، چنین میپندارند که وقتی سخن از آیات علمی قرآن است، منظور مطالبی توصیفی و کلی گویانه است. در حالی که ابداً چنین نیست و قرآن کریم، مطالبی کاملاً جزیی و از جنس قوانین و یافتههای متداول علمی بیان نموده است.
اشاره به این که خورشید حرکت خطی دارد، و ماه حرکت رفت و برگشتی، شناور دانستن اجرام آسمانی و... (در حالی که هییت بطلمیوسی کاملاً مغایر این موارد را اعلام مینمود)، اعلام این که کوهها مانند ابر حرکت میکند، اشاره به بارور شدن ابرها به وسیله باد، مراحل ششگانه تکوین جنین و امثال این موارد، کلیگویی نیست.
با توجه به توضیحات فوق یادآور میشود که نقض ناشدگی آیات قرآن، بسیار فراتر از آیات علمی است و در سایر زمینهها نیز قابل بررسی میباشد، اما به دلیل آن چه گذشت، این ویژگی در حیطه علم تجربی بسیار روشنتر و گویاتر است.
تفاوت بحث «نقض ناشدگی آیات علمی» با رویکرد متداول در «اعجاز علمی»
آخرین مطلبی که بیان میکنیم، تفاوت مهمی است که بحث ما، با رویکرد متداول در بحث «اعجاز علمی قرآن» دارد.
در بحث «اعجاز علمی قرآن» چنین رایج است که آیات، به تناسب قوانین کشف شده علمی مورد توجه قرار میگیرد و ادعا این است که قرآن کریم، قوانین کشف شده بشر را پیشاپیش بیان داشته است.
مسألهای که به عنوان نقد بر مبحث فوق مطرح شده، اینکه مخالفین گفتهاند چرا شما مسلمانان، پس از کشفیات علمی بشری، آنها را به قرآن استناد میدهید و پیشاپیش، خود شما با استفاده از قرآن، این موارد را کشف نکردهاید؟
گرچه اشکال فوق، در واقع وارد نیست و میتوان پاسخهایی به آن داد[۱]، اما نکته مورد تأکید ما این است که در مبحث «نقض ناشدگی آیات علمی»، اساساً این اشکال منتفی است و جای طرح ندارد، زیرا در این جا بحث بر سر این نیست که قرآن کریم پیش از بشر نکاتی علمی را گفته است. مطلب مورد تأکید در این بحث، آن است که قرآن کریم به مباحث علوم تجربی وارد شده است و اگر این کتاب بشری بود، با پیشرفت حیرتآور علم، باید لااقل مواردی از این آیات نقض میشد، که نشده است. در این جا اساساً بحث پیشدستی قرآن در بیان مسائل علمی مطرح نیست تا اشکال فوق – صرف نظر از وجاهت یا عدم وجاهت آن – قابل طرح باشد.
دکتر جواد علایی
مهرماه ۱۳۸۸
[۱] - در واقع، آن چه به این شبهه دامن میزند، یکی از مشکلات گریبانگیر بحث «اعجاز علمی قرآن» است؛ یعنی افراطگریهایی که برخی مفسران یا گویندگان، در این زمینه به خرج داده و خواستهاند به کمترین دستاویزی، آیات را به موضوعات علمی ربط دهند. غلط بودن این روش را محققین علوم قرآنی به تفصیل در جای خود مطرح نموده اند.