در صحیح مسلم از انسبنمالک روایت آمده: نزد امّسلیم (مادر انس) دختر بچّه یتیمی بود. روزی پیامبر او را دید و گفت: « عمرت دراز مباد! » کودک گریهکنان نزد امّسلیم (مادر انس) بازگشت و جریان نفرین پیامبر را بازگفت. او نیز با عجله خدمت رسول خدا رسید.
حضرت پرسید: «تورا چه شده امّسلیم؟» او شکایت کودک را بهعرض رساند. پیامبر خنده کرد و فرمود: «مگر نمیدانی که من با خدا شرطکردم و گفتم که من بشری هستم و مثل دیگران خشنود میشوم و یا غضب میکنم. هر که را بیهوده نفرین کردم آن را برای او وسیلهی پاکی و تقرّب او در قیامت قرار بده!» (۱)
_ گذشته از بیاعتبار کردن سخن رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله که به گواهی خدای عزّوجل جز حق نمیگوید چنین ضد و نقیض سخن گفتن شایستهی مقام رسالت است؟ آنجا که از خود آن حضرت منقول است که در حالت رضا و غضب جز حق نمیگوید. و در تمام این احوال میتوان کلام او را چون سندی معتبر بهحساب آورد.(۲)
_ آیا وضع این روایات جز به دلیل تطهیر و تبریه آن دستهای است که مورد لعن رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله قرار گرفتهاند؟ مثلا تطهیر معاویه. مسلم در همین باب(۱) حدیثی آورده که رسول خدا وی را نفرینکردهاند که هرگز سیرنشود!
_وقتی از نسایی صاحب سنن خواسته شد که فضیلتی در مورد معاویه بگوید او به داستان نفرین رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله بر او استناد کرد و گفت دیگر فضیلتی نمیشناسم. پس شامیان او را آنقدر لگد زدند تا نهایتا در اثر همین جراحات فوت کرد.(۳) اگر عامّه معتقدند که نفرین رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله بر معاویه مایهی پاکی و اجر او بودهاست. چرا با نسایی اینگونه معاملهکردند؟
_ اگر نفرین معاویه توسَط رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله مایهی پاکیزگی اوست. پس چرا بخاری از ذکر آن به عنوان فضیلت برای وی خودداری کرده بلکه فراتر از آن، در میان برشماردن مناقب صحابه یکبهیک با عنوان باب منقبت، نوبت به معاویه که میرسد عنوان باب را برخلاف عادت میشود: باب «ذکر معاویه» نه «مناقب معاویه» (۴) و یک روایت ذیل آن میآورد که آن هم به تصریح دانشمندان اهلتسنّن فضیلت محسوب نمیشود(۵)؟!
_ وقتی مسلم در صحیحاش ادّعا میکند که رسول خدا صحابه را بیدلیل نفرین و لعن میکرد. (۱) دیگر چه جای ایراد(!) به افراد دیگر که برخی از صحابه را امّا با دلیل لعن میکنند؟
-------------------------------------------
۱_ بستن لعن بی جا به پیامبر در صحیح مسلم
صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج ۸ - ص ۲۴ – ۲۷- من لعنه النبی او سبّه او دعا علیه ولیس هو أهلا لذلک کان له زکاة و اجرا و رحمة
(حدثنا) زهیر بن حرب حدثنا جریر عن الأعمش عن أبی الضحی عن مسروق عن عایشة قالت دخل علی رسول الله صلی الله علیه وسلم رجلان فکلماه بشی لا ادری ما هو فأغضباه فلعنهما وسبهما فلما خرجا قلت یا رسول الله من أصاب من الخیر شییا ما اصابه هذان قال وما ذاک قالت قلت لعنتهما وسببتهما قال أوما علمت ما شارطت علیه ربی قلت اللهم إنما انا بشر فأی المسلمین لعنته أو سببته فاجعله له زکاة وأجرا..
۲_ پیامبر خدا در رضا و غضب جز حق نمیگوید
عبدالله بن عمرو بن العاص میگوید: من هر آن چه از رسول خدا میشنیدم، مینوشتم و با این کار میخواستم آن را حفظ و نگه داری کنم. پس قریش مرا از این کار باز داشتند و گفتند:«هر آن چه از پیامبر میشنوی، مینویسی و حال آنکه پیامبر، بشری است که در حال غضب و خشنودی سخن میگوید؟ پس از آن من از کتابت دست کشیدم و آن را نزد رسول خدا بازگو کردم. پس رسول خدا به دهان خویش اشاره نمود، فرمود: « بنویس! سوگند به آن که جانم به دست اوست، از این جز حق خارج نمیشود!»
سنن أبی داود ج ۲ ص ۱۲۶ ؛ سنن الدارمی ج ۱ ص ۱۲۵ ؛ مسند أحمد ج ۲ ص ۱۶۲ ؛ ۲۰۷ و ۲۱۶ ؛ مستدرک الحاکم ج ۱ ص ۱۰۵ و ۱۰۶ ؛ جامع بیان العلم و فضله ج ۱ ص ۸۵
... وقال: أکتب فوالذی نفسی بیده ما خرج منه إلا حق
۳_ نسایی را برای ذکر نفرین معاویه توسّط پیامبر به عنوان فضیلت، کشتند!
وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان - ابن خلکان - ج ۱ - ص ۷۷
قال محمد بن إسحاق الأصبهانی سمعت مشایخنا بمصر یقولون إن أبا عبد الرحمن فارق مصر فی آخر عمره وخرج إلی دمشق فسیل عن معاویة وما روی من فضایله فقال أما یرضی معاویة أن یخرج رأسا برأس حتی یفضل وفی روایة أخری ما أعرف له فضیلة إلا لا أشبع الله بطنک وکان یتشیع فما زالوا یدفعون فی حضنه حتی أخرجوه من المسجد وفی روایة أخری یدفعون فی خصییه وداسوه ثم حمل إلی الرملة فمات بها
۴_ معاویه به تعریض بخاری فضیلتی ندارد!
صحیح البخاری - البخاری - ج ۴ - ص ۲۱۹ - ۲۲۱
...
باب مناقب خالدبنولید
باب مناقب عبداللهبنمسعود
باب ذکر معاویة بن أبی سفیان رضی الله عنه
حدثنا الحسن بن بشر حدثنا المعافی عن عثمان بن الأسود عن ابن أبی ملیکة قال أوتر معاویة بعد العشاء برکعة وعنده مولی لا بن عباس فأتی ابن عباس فقال دعه فإنه قد صحبت رسول الله صلی الله علیه وسلم حدثنا ابن أبی مریم حدثنا نافع ابن عمر حدثنی ابن أبی ملیکة قیل لا بن عباس هل لک فی أمیر المؤمنین معاویة فإنه ما أوتر الا بواحدة قال إنه فقیه حدثنا عمر وبن عباس حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن أبی التیاح قال سمعت حمران بن ابان عن معاویة رضی الله عنه قال إنکم لتصلون صلاة لقد صحبنا النبی صلی الله علیه وسلم فما رأیناه یصلیها ولقد نهی عنهما یعنی الرکعتین بعد العصر
باب مناقب فاطمة رضی الله عنها *
باب فضل عایشة رضی الله عنها
...
۵_ اشارهی دیگران به اینکه بخاری فضلیتی برای معاویه ذکرنمیکند!
عمدة القاری - العینی - ج ۱۶ - ص ۲۴۹
۶۶۷۳ حدثنی عمرو بن عباس حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن أبی التیاح قال سمعت حمران بن أبان عن معاویة رضی الله تعالی عنه قال إنکم لتصلون صلاة لقد صحبنا النبی صلی الله علیه وسلم فما رأیناه یصلیهما ولقد نهی عنهما یعنی الرکعتین بعد العصر. (انظر الحدیث ۷۸۵). مطابقته للترجمة من حیث إن فیه ذکر معاویة، ولا یدل هذا علی فضیلته. فإن قلت: قد ورد فی فضیلته أحادیث کثیرة. قلت: نعم، ولکن لیس فیها حدیث یصح من طریق الإسناد نص علیه إسحاق بن راهویه والنسایی وغیرهما، فلذلک قال: باب ذکر معاویة، ولم یقل: فضیلة ولا منقبة.