رحلت یا شهادت پیامبر (ص)

{أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى‏ أَعْقَابِکُمْ} (آل عمران/۱۴۴): اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بمیرد یا به شهادت برسد، باز شما به جاهلیت خود رجوع خواهید کرد؟!

دو سؤال پیرامون شهادت یا وفات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مطرح است:

سؤال اوّل: آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به مرگ طبیعی از دنیا رفتند؟ یا اینکه حضرت را به شهادت رسانده‌اند؟

سؤال دوّم: قاتلین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسانی هستند؟

در ادامه به این دو پرسش در مورد شهادت یا وفات پیامبر پاسخ خواهیم داد. با ما همراه باشید.

مرگ طبیعی یا شهادت

همه نصوص و متون متّفقند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سمّ داده و به شهادت رسانده‌اند، چنان‌که در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «وما من نبیّ ولا وصیّ إلاّ شهید»: هیچ پیامبر یا وصی پیامبری نیست مگر آنکه شهید می‌شود. (بصائر الدرجات/ص۵۲۳؛ بحارالأنوار/ج۱۷/ص۴۰۵)

و در روایت دیگر فرمودند: «ما منّا إلاّ مقتول أو مسموم»: هیچ کس از ما [اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام)] نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (کفایه الأثر الخزاز القمی/ص۱۶۲؛ بحارالأنوار/ج۲۷/ص۲۱۷)

مورخین عامه نیز قائلند که حضرت به شهادت رسیده‌اند نه اینکه با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند. «ابن عبده» می‌نویسد: «و مات [رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)] مسموماً و له ثلاث و ستون سنه» او [پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)] مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. (المجدی فی انساب الطالبیین علی بن محمد العلوی/ص۵)

«ابن کثیر» می‌نویسد: «بیهقی» گفته است: «از عبدالله بن مسعود» روایت شده است که وی گفت: «لئن احلف تسعاً أن رسول الله قتل قتلاً احبّ الیّ من ان احلف واحده انه لم یقتل و ذلک انّ الله اتخذه شهیدا»: اگر نُه بار قسَم بخورم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) کشته شده و به شهادت رسیده است، برایم محبوب‌تر است از اینکه یک بار قسم بخورم که او کشته نشده است؛ به جهت آنکه خداوند او را پیامبر و شهید قرار داده است. (البدایه والنهایه ابن کثیر/ج۵/ص۲۴۷؛ السیره النبویه ابن کثیر/۴/ص۴۴۹)

حاکم نیشابوری در کتابش «المستدرک علی الصحیحین/ج۳/ص۵۸» نیز شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را تأیید و سبب آن را سمّ ذکر کرده است. همچنین «هیثمی»، «طبرانی»، «مقریزی» و دیگر علمای عامه نیز شهادت حضرت را با سمّ ذکر نموده‌اند.

قاتلین پیامبر چه کسانی بودند؟

پس تا اینجا فهمیدیم که در بحث شهادت یا وفات پیامبر، شهادت درست است و ایشان را به شهادت رسانده اند. حال به بررسی قاتلین آن حضرت می‌پردازیم.

ردّ قاتل بودن زن یهودیه

در اینکه چه کسی یا کسانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را مسموم نموده و به شهادت رسانده‌اند، اختلاف است. برخی قائلند شهادت حضرت در اثر خوردن غذای مسموم زن یهودیه در جریان خیبر سال هفتم هجری بوده که عوارض آن در سال یازدهم هجری آشکار گردیده است. اما این قول صحیح به نظر نمی‌رسد زیرا:

اولاً: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در سال یازدهم هجری به شهادت رسیدند و حادثۀ خیبر و غذای مسموم توسط زن یهودیه در سال هفتم هجری اتفاق افتاده بود، حال چگونه ممکن است پس از گذشت چهار سال حضرت در اثر آن سمّ به شهادت برسد؟! چرا که طبیعت سمّ چنین است که چند روزی بیش به قربانیان خود امان نمی‌دهد، چنانچه تجربۀ تاریخی و دانش امروزی نیز مؤید این مطلب است.

ثانیاً: اینکه شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به عنوان فرمانده بخواهد غذای دشمن طراز اول ـ یهود ـ آن هم با وصفی که نقل شده، میل فرماید بسیار بعید بلکه محال به نظر می‌آید.

ثالثاً: در روایات تصریح شده خداوند منّان پیامبرش را از آن غذای مسموم زن یهودیه باخبر ساخت و حضرت از آن غذای مسموم به هیچ‌وجه میل نفرمودند، پس چگونه امکان دارد رسول خدا در اثر سمی که میل نفرموده به شهادت رسیده باشند؟!

«بخاری» نیز روایتی در صحیحش مبنی بر نخوردن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از آن غذای مسموم آورده است. (صحیح بخاری/ج۴/باب دعاء النبیّ إلی الإسلام والنبوّه/ص۶۶)

قاتلین واقعی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله)

قول دوم و قول صحیح این است که دو زن به اجبار، سمّ به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نوشاندند و حضرت را به شهادت رساندند. چنان که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «تدرون مات النبیّ (علیهما السلام) أو قتل؟ إنّ الله یقول {أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى‏ أَعْقَابِکُمْ} فسم قبل الموت انّهما سقتاه [سمتاه] قبل الموت»
یعنی:
آیا می‌دانید پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حالت طبیعی از دنیا رحلت فرمودند و یا اینکه به شهادت رسیدند؟ به درستی که خدای متعال می‌فرماید: «اگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از دنیا برود و یا به شهادت برسد، شما به حال گذشتۀ خود باز می‌گردید؟ همانا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت مسموم شدند و آن دو زن [یعنی عایشه و حفصه] حضرتش را مسموم نمودند». (تفسیر عیاشی/ج۱/ص۲۰۰؛ بحارالأنوار۲۸/۲۰؛ تفسیر صافی۱/۳۸۹)

علاوه بر این روایت شریف، شواهد و دلائلی از کتب عامه است که دلالت دارد بر اینکه دو تن از همسران آن حضرت، به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در هنگام خواب دارو (سمّ) خورانیدند و حضرت را به شهادت رساندند. «بخاری» و «مسلم» و دیگر محدثین عامه از عایشه نقل کرده‌اند که وی گفت: «لددنا النبیّ فی مرضه فجعل یشیر إلینا ان لا تلدونی فقلنا کراهیه المریض للدواء فلمّا افاق قال: الم انهکم ان تلدونی؟ قلنا کراهیه المریض للدواء»؛ عایشه می‌گوید: ما به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در هنگام بیماری‌اش دارو دادیم. سپس حضرت شروع کرد به اشاره نمودن به ما که به من دارو ندهید! ما گفتیم: [اهمیتی به گفتار او ندهید] هر بیماری از دارو متنفّر است. هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به هوش آمد فرمود: آیا شما را نهی نکردم که به من دارو نخورانید؟! … .(صحیح بخاری/ج۵/باب مرض النبیّ و وفاته/ص۱۴۳ و ج۷/ کتاب الطب/ص۱۷ و ج۸؛ کتاب الدیات/ص۴۰؛ صحیح مسلم/ج۷/باب التداوی بالعود الهندی/ص۲۴)

و در روایت دیگر عایشه می‌گوید: «انا لنرى برسول الله (صلی الله علیه و آله) ذات الجنب فهلموا فلنلدوه، فلدوه فآفاق رسول الله(صلی الله علیه و آله) فقال: من فعل هذا؟… فقال رسول الله: انّها من الشیطان و ما کان الله لیسلّطه علیّ». 

یعنی: گفتیم: در رسول الله(صلی الله علیه و آله) بیماری سینه پهلو می‌بینیم، بیایید به او دارو بخورانیم. پس خوراندند، چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به هوش آمد، فرمود: چه کسی این کار را انجام داده است؟… رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: این کار از شیطان بود و خداوند او را بر من مسلّط نمی‌کند. (البدایه و النهایه ابن کثیر/ج۵/ص۲۴۵؛ امتاع الاسماع مقریزی/ج۱۴/ص۴۳۳ و…)

نکات احادیث مذکور

از این دو روایت و روایات دیگر ـ که از نقل آنها صرف نظر شده ـ استفاده می‌شود که عایشه و حفصه به اعتراف خود به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سمّ خورانده و باعث مسمومیت و شهادت حضرت گردیده‌اند و منظور از دارو که عایشه آنها را نقل کرده همان سمّ است؛ زیرا:

اوّلاً: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قصد این دو زن خائن را درباره قتل خود می‌دانست، لذا آنان را از خوراندن دارو منع فرموده و به شدت توبیخشان نمود، آنجا که فرمودند: «آیا شما را نهی نکردم که به من دارو نخورانید؟!» چرا که نهی و توبیخ حضرت واضح و روشن است و هیچ شبهه‌ای در آن وجود ندارد که آنها می‌خواستند دست به کاری ظالمانه و پلید بزنند وگرنه آگاهی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به فوائد دارو بیش از همه است.

ثانیاً: با توجه به روایاتی از منابع عامه، آنها به خوراندن سمّ به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به زور و با عدم تمایل او در هنگام خواب اقدام کردند؛ زیرا حضرت آنها را از خوراندن منع فرموده بود و این را حاضرین شنیده بودند، لذا از دادن سمّ در هنگام بیداری خودداری کرده و منتظر خوابیدن حضرت بودند، حال آنکه اگر آن دارو برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) مصلحت داشت چرا باید به هنگام خواب به حضرت بدهند؟! آیا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مصلحت خویش را تشخیص نمی‌داد ـ که آنها را نهی فرمود ـ و آنها تشخیص می‌دادند؟! آیا می‌شود باور نمود که آنها در سال نهم هجری در گردنه تبوک ـ و در سایر موارد ـ طرح قتل حضرت را به آن دقت برنامه‌ریزی و اجرا کنند، اما امروز در آغاز سال یازدهم هجری خواهان طول عمر حضرت بوده و به وی هنگام خواب دارو بدهند؟!

ثالثاً: اگر آنها برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خیر و سلامتی می‌خواستند باید خویشان حضرت را برای خوراندن دارو فرا می‌خواندند و نزدیک‌ترین منزل به خانۀ عایشه، منزل بی‌بی فاطمۀ زهرا(علیها السلام) و مولا علی(علیه السّلام)  بوده است. امّا بدون اینکه مولا علی(علیه السّلام) و بی‌بی فاطمۀ زهرا(علیها السلام) یا فرزندان آنها یا بنی هاشم را خبردار کنند اقدام به خوراندن دارو به پیامبر(صلی الله علیه و آله) به صورت اجبار و به هنگام خواب نمودند. شگفتا! این چه دارویی است که فقط سران رژیم غاصب باید به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بخورانند و کسی را از آن مطلع ننمایند؟!

رابعاً: طبق روایتی که نقل شد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) کار آنها را شیطانی توصیف فرمودند: «انّها من الشیطان» که این دلیل بر آن است که کارشان از سر دشمنی بوده وگرنه آیا می‌شود یک کار خوب با هدفی سودمند و حیات‌بخش را حضرت، شیطانی وصف فرمایند؟!

خامساً: عایشه خود به این مطلب اشاره کرده و می‌گوید: «اشتکى فجعل ینفث فجعلنا نشبه نفثه نفث آکل الزبیب» رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیمار شد و آب دهان بیرون می‌ریخت و ما آب دهانش را به آب دهان شخص زهر خورده تشبیه می‌کردیم. (مسند احمد بن حنبل/ج۶/ص۳۸؛ سنن ابن ماجه/ج۱/ص۵۱۷؛ صحیح ابن حبان/ج۱۴/ص۵۵۳)

به ویژه اینکه عایشه می‌گوید؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) به من فرمودند: «ویحها لو استطاعت ما فعلت»: وای بر او اگر می‌توانست چنین نمی‌کرد. (مسند احمد بن حنبل۶/۷۶؛ المعجم الأوسط طبرانی۵/۹۹) که این اعترافی است از سوی عایشه به انجام کاری پلید در حق رسول الله(صلی الله علیه و آله).

سادساً: این خیانت بی‌شرمانه زمانی وضوح بیشتری یافت که تصمیم و اقدام به قتل مولا امیرالمؤمنین(علیه السلام) در جنگ جمل نمود و آن لشکر عظیم را برای کشتن حضرت بسیج نمود و کسی که اقدام به قتل نفس و جان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) (بر اساس آیۀ مباهله) در جنگ جمل کرده، کشتن خودِ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز از او بعید نیست. (اقتباس از اغتیال النبیّ نجاح طائی/ص۱۲۹ـ۱۴۹ همراه با اضافات)

منبع: نشریه امام شناسی، شماره ۳۶

 

//



شیعه شناسی