ذکر فضایل امیر المؤمنین علی(علیه السلام) از زبان عمرو عاص!

 

 

به معاویه گفتند: که عمرو عاص با هوش‏ترین عرب است و اگر می‏خواهی به حکومت‏برسی و قتال تو با علی بن ابی طالب سر و صورتی گیرد از عمرو عاص بی‏نیاز نخواهی بود، بنابر این‏معاویه نامه‏ای به عمرو عاص نوشت و او را به یاری خود برای پیکار با امیر المؤمنین دعوت کرد، 
عمرو عاص در جواب او نوشت: 
اما بعد فانی قرات کتابک و فهمته.فاما ما دعوتنی الیه من خلع ربقة الاسلام من عنقی و التهون معک فی الضلالة و اعانتی ایاک علی الباطل و اختراط السیف فی وجه امیر المؤمنین علی بن ابیطالب فهو اخو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و ولیه و وصیه و وارثه و قاضی دینه و منجز وعده و صهره علی ابنته سیدة نساء العالمین و ابو السبطین الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة. 
و اما قولک انک خلیفة عثمان فقد عزلت‏بموته و زالت‏خلافتک و اما قولک ان امیر المؤمنین اشلی الصحابة علی قتل عثمان فهو کذب و زور و غوایة.ویحک یا معاویة اما علمت ان ابا الحسن بذل نفسه لله تعالی و بات علی فراش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، و قال فیه: من کنت مولاه فعلی مولاه؟ فکتابک لا یخدع ذا عقل و لا ذا دین، و السلام. 

«اما بعد من نامه تو را خواندم و از مضمون آن آگاهی یافتم.اما آنچه مرا بدان دعوت کردی از انداختن ذمه اسلام را از گردن خودم، و با تو به ضلالت و پستی ملحق شدن و یاری نمودن تو را بر باطل و شمشیر کشیدن در روی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب، پس او برادر رسول خدا و ولی او و وصی او و وارث او و ادا کننده دین او و وفا کننده وعده او و داماد و شوهر دختر او سیده زنان عالمیان، و پدر دو سبط او حسن و حسین دو سید جوانان اهل بهشت است. 
و اما اینکه گفتی که: من خلیفه عثمانم، به مرگ عثمان از حکومت معزول شدی و دیگر تو را در شام خلافتی نیست. 
و اما اینکه گفتی: امیر المؤمنین صحابه رسول خدا را بر کشتن عثمان برانگیخت، این گفتاری است دروغ و باطل و برای اغواء نمودن مردم جاهل دستاویز نموده‏ای. 
وای بر تو ای معاویه آیا نمی‏دانی که حضرت ابو الحسن جان خود را در راه خدا بذل نمود و شب در بستر رسول خدا خوابید و تا به صبح در آنجا بیتوته نمود و رسول خدا درباره او گفت: «کسی که من ولی و صاحب اختیار او هستم علی ولی و صاحب اختیار اوست‏»؟! این نامه‏ای که تو نوشته‏ای صاحب عقل و دین را نمی‏تواند بفریبد، و السلام‏».چون نامه عمرو عاص به معاویه رسید، عتبة بن ابی سفیان به او گفت که: مایوس نباش و او را به حکومت و ولایت وعده بده و در سلطنت‏شریک گردان.لذا در نامه دیگری که به او نوشت و منشور حکومت مصر را ضمیمه نمود، چون عمرو عاص خود را حاکم مصر دید قلبش به معاویه گرایید و برای کارزار با علی بن ابی طالب به شام کوچ کرد

منابع:تذکره‏ سبط ابن جوزی ص ۴۹- ۵۰
 

 



سلام شیعه