درباره شهادت صدیقه شهیده روایات فراوانی در کتابهای شیعه وجود دارد که حتی میتوان در این باره ادعای تواتر کرد. ما در این جا به جهت اختصار، فقط به چند روایت اشاره میکنیم:
«سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسی» آورده است:
فقالت فاطمة علیها السلام: یا عمر ما لنا ولک فقال: افتحی الباب وإلّا أحرقنا علیکم بیتکم. فقالت: (یا عمر أما تتقی الله تدخل علی بیتی) فأبی أن ینصرف. ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل.
کتاب سلیم بن قیس تحقیق اسماعیل انصاری ص ۱۵۰.
... حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود: ای عمر ما را با تو چه کار است جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش میکشیم! فرمود: ای عمر از خدا نمیترسی که به خانه من وارد میشوی! ولی عمر ابا کرد از این که برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد....
مرحوم کلینی در کافی مینویسد:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنِ الْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ...
الکافی الشیخ الکلینی ج ۱ ص ۴۵۸ باب مولد الزهراء فاطمه علیها السلام ح۲.
بررسی راویان «سند حدیث»:
۱. محمد بن یحیی استاد مرحوم کلینی رضوان الله علیهما:
مرحوم نجاشی در باره وی میفرماید
محمد بن یحیی أبو جعفر العطار القمی شیخ أصحابنا فی زمانه ثقة عین کثیر الحدیث له کتب.
رجال النجاشی النجاشی ص ۳۵۳.
۲. العمرکی بن علی:
مرحوم نجاشی در باره وی میگوید:
العمرکی بن علی أبو محمد البوفکی وبوفک قریة من قری نیشابور. شیخ من أصحابنا ثقة روی عنه شیوخ أصحابنا.
رجال النجاشی النجاشی ص ۳۰۳.
۳. علی بن جعفر:
شیخ طوسی در باره وی میفرماید:
علی بن جعفر أخو موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام جلیل القدر ثقة.
الفهرست الشیخ الطوسی ص ۱۵۱.
سید مرتضی رحمة الله علیه درباره ی استنکاف بعضی از مورخین اهل سنت از نقل ماجرای شهادت حضرت زهرا علیها سلام میگوید:
«در آغاز کار محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارتهایی که به ساحت دختر پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) وارد شده امتناع نمیکردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود و قنفذ به امر عمر فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»
سید مرتضی تلخیص شافی ج۳ ص۷۶ تلخیص شیخ طوسی
سید مرتضی به عنوان یکی از بزرگترین عالمان شیعه در این عبارت کاملاً شهادت حضرت زهرا وحضرت محسن علیهما سلام را تایید کرده است.
شیخ مفید نیز در کتاب اختصاص که از کتب معتبره شیعه است مینویسد: امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند و ابو بکر به جای ایشان تکیه زد کسی را به نزد نماینده فاطمه زهرا صلوات الله علیها در فدک فرستاد و او را از آنجا بیرون کرد. پس فاطمه علیها السلام به نزد وی آمده و فرمودند: ای ابو بکر ادعای جانشینی پدرم را کردی و در جای وی نشستی و به نزد نماینده من فرستاده و او را از فدک بیرون کرده ای در حالی که میدانی که پدرم آن را به من بخشیده بود (و فدک از آن من است) و من برای این مطلب شاهد نیز دارم... پس علی علیه السلام به ایشان فرمود: به نزد خود ابو بکر برو (وقتی که او تنهاست) پس بدرستیکه او از آن دیگری(عمر) سست تر است. و به او بگو ادعای جایگاه پدرم را کرده ای و گفته ای جانشین او هستی و در جای او نشسته ای و اگر فدک برای تو بود و من آن را از تو میخواستم باز هم باید آن را به من میدادی (از باب احترام). پس وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد وی رفته و این کلمات را فرمودند ابوبکر گفت: راست میگویی پس کاغذی خواست و در آن در مورد باز گرداندن فدک به فاطمه زهرا علیها السلام نوشت. پس حضرت صادق علیه السلام فرمودند: حضرت فاطمه (سلام الله علیها)بیرون آمدند و نوشته همراه ایشان بود. پس عمر ایشان را دید و گفت: ای دختر محمد این کتابی (نوشته) که همراه توست چیست حضرت فرمودند: این نوشته ایست که ابو بکر آن را در مورد باز گرداندن فدک برای من نوشته است. پس گفت: آن را به من بده پس حضرت امتناع فرمودند پس در حالیکه ایشان به فرزندی به نام محسن بار دار بودند عمر با لگد به ایشان زده پس محسن از شکم ایشان سقط شد. سپس سیلی به صورت ایشان زد. چنین است که انگار من وقتی را که گوشواره از گوش ایشان افتاد میبینم. سپس نوشته را گرفته و پاره کرد.
پس حضرت به همین منوال گذراند و به سبب ضربت عمر هفتاد و پنج روز بیمار بودند و سپس از دنیا رفتند
الاختصاص, الشیخ المفید, ص ۱۸۳
در کتاب «دلایل الإمامه» میخوانیم:
عَنْ ابیعَبْدِاللهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیهالسَّلام) قالَ:
... وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیْفِ بِأمْرِهِ فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً وَ لَمْ تَدَعْ أحَداً مِمَّنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها
... و علّت جان باختن آن بانو این بود که قُنْفُذ ـ غلام عمر ـ به دستور او با آهنی که انتهای غلاف شمشیر است بر سینه ایشان به شدّت ضربهای زد که در پی آن محسن را فرو انداخت و از این جهت به سختی بیمار شد و اجازه نداد تا احدی از آنان که وی را آزردند نزدش حاضر شوند.
علّامه حلّی نیز در زمینه مصائب حضرت زهراعلیهاالسّلام چنین مینگارد:
وَ بَعَثَ إلی بَیْتِ أمیرِالْمُؤْمِنینَعلیهالسَّلام ـ لَمَّا امْتَنَعَ مِنَ الْبَیْعَةِ ـ فَأضْرَمَ فیهِ النّارَ... وَ ضُرِبَتْ فاطِمَةُعلیهاالسَّلام فَألْقَتْ جَنیناً اسْمُهُ: مُحسنٌ
شرح التجرید ص ۳۷۶
وی همچنین پس از نقل روایاتِ حاکی از فضایل و مناقبِ حضرت زهراعلیهاالسّلام از کتب اهل سنّت چنین مینگارد:
کَیْفَ یَرْوِی الْجُمْهُورُ هذِهِ الرِوایاتِ وَ یَظْلِمُونَها وَ یَاْخُذُونَ حَـقَّها وَ یَکْسِرُونَ ضِلْعَها وَ یُجْهِضُونَ وَلَدَها مِنْ بَطْنِها.
چگونه اهل سنّت این روایات را نقل میکنند و [در عین حال] به آن بانو ظلم میکنند و حقّ او را میستانند و پهلویش را میشکنند و باعث سقط فرزند او میشوند.
نهج الحق ص ۲۵۴ دار الهجره قم.
ابن قُولُوَیْه قمی از بزرگترین علما ی شیعهشاگرد کلینی واستاد شیخ مفید در کتابش یعنی کامل الزیارات که از معتبرترین کتب شیعه است وبه اقرار بسیاری از علمای علم رجال تمام راویان این کتاب ثقه وتمام اخبارش حجت است روایت مفصّلی را از امام صادقعلیهالسّلام نقل مینماید که فرازهایی از آن حدیث شریف بدین شرح میباشد:
«لَمّا اُسْرِیَ بِالنَّبیِّصلّیاللهعلیهوآله إلَی السَماءِ قیلَ لَهُ: إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی یَخْتَبِرُکَ فی ثَلاثٍ لِیَنْظُرَ کَیْفَ صَبْرُکَ.....
....وَ أمَّا الثالِثَةُ فَما یَلْقی أهْلُ بَیْتِکَ مِنْ بَعْدِکَ مِنَ الْقَتْلِ. أمّا أخُوکَ عَلیٌّ فَیَلْقی مِنْ اُمَّتِکَ الشَتْمَ وَ التَعْنیفَ وَ التَوْبیخَ وَ الْحِرْمانَ وَ الْجَحْدَ وَ الظُلْمَ. وَ آخِرُ ذلِکَ الْقَتْلُ.
فَقالَ: یا رَبِّ قَبِلْتُ وَ رَضیتُ وَ مِنْکَ التَوْفیقُ وَ الصَبْرُ.
وَ أمَّا ابْنَتُکَ فَـتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ یُؤْخَذُ حَـقُّها غَصْباً الَّذی تَجْعَلُهُ لَها وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَیْها وَ عَلی حَریمِها وَ مَنْزِ لِها بِغَیْرِ إذْنٍ. ثُمَّ یَمَسُّها هَوانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لا تَجِدُ مانِعاً وَ تَطْرَحُ ما فی بَطْنِها مِنَ الضَرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذلِکَ الضَرْبِ.
قالَ: إنّا لِلّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُونَ قَبِلْتُ یا رَبِّ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْکَ التَوْفیقُ وَ الصَبْرُ...
وَ أمَّا ابْنَتـُکَ فَإنّی اُوقِفُها عِنْدَ عَرْشی فَیُقالُ لَها:
إنَّ اللهَ قَدْ حَکَّمَکِ فی خَلْقِهِ فَمَنْ ظَلَمَکِ وَ ظَلَمَ وُلْدَکِ فَاحْکُمی فیهِ بِما أحْبَبْتِ فَإنّی اُجیزُ حُکُومَتَکِ فیهِمْ.
فَتَشْهَدُ الْعَرْصَةَ فَإِذا وُقِّفَ مَنْ ظَلَمَها أمَرَتْ بِهِ إلَی النّارِ فَیَقُولُ الظالِمُ: وا حَسْرَتاهْ عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللهِ وَ یَتَمَنَّی الْکَرَّةَ وَ یَعَضُّ الظالِمُ عَلی یَدَیْهِ وَ یَقُولُ:
یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَسُولِ سَبیلاً یا وَیْلَتی لَیْتَنی لَمْ أتـَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً.
وَ قالَ: حَتّی إذا جاءَنا قالَ: یا لَیْتَ بَـیْنی وَ بَـیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِیْسَ الْقَرینُ وَ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ إذْ ظَلَمْتُمْ أنـَّکُمْ فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ.
فَیَقُولُ الظالِمُ: أنْتَ تَحْکُمُ بَـیْنَ عِبادِکَ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ أوِ الْحُکْمُ لِغَیْرِکَ.
فَیُقالُ لَهُمْ: ألا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظالِمینَ الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کافِرُونَ.
وَ أوَّلُ مَنْ یُحْکَمُ فیهِ مُحسنُ بْنُ عَلیٍّعلیهالسّلام فی قاتِلِهِ ثُمَّ فی قُنْفُذٍ.
فَیُؤْتَیانِ هُوَ وَ صاحِبُهُ فَیُضْرَبانِ بِسیاطٍ مِنْ نارٍ لَوْ وَقَعَ سَوْطٌ مِنْها عَلَی الْبِحارِ لَغَلَتْ مِنْ مَشْرِقِها إلی مَغْرِبِها وَ لَوْ وُضِعَتْ عَلی جِبالِ الدُنْیا لَذابَتْ حَتّی تَصیرَ رِماداً فَیُضْرَبانِ بِها...»
هنگامی که پیامبرصلّیاللهعلیهوآله به سوی آسمان سیر داده شد به او گفته شد: خداوند تبارک و تعالی در سه چیز تو را امتحان میکند تا بنگرد که صبر تو چگونه است.
پیامبر صلّیاللهعلیهوآله عرضه داشت: پروردگارا! نسبت به فرمان تو تسلیم هستم و جز به یاری تو توانی بر این شکیبایی ندارم آنها کداماند....
[به پیامبرصلّیاللهعلیهوآله گفته شد:] و امّا سومین [امتحانِ تو] کشته شدنِ خاندان توست.
امّا برادرت علی از امّتِ تو دشنام و سرزنش و توبیخ و محرومیّت و انکار و ستم خواهد دید و پایان آن کشته شدنِ [او ] است.
پس [پیامبرصلّیاللهعلیهوآله] عرضه داشت: پروردگارا! پذیرفتم و [نسبت به قضای تو ] راضی شدم و توفیق و صبر تنها از جانب توست.
[پس از جانب خداوند به او گفته شد:] و امّا دختر تو پس به او ظلم میشود و [از حقّش] محروم میگردد و حقّش ـ که تو برای او قرار داده بودی ـ غاصبانه از او گرفته میشود و در حالی که باردار است کتک زده میشود و [ظالمان و غاصبان] بدون اجازه به حریم و خانه او وارد میشوند سپس ذلّت و خواری به وی میرسد و مانعی [در برابر ظلم ظالمان] نمییابد و فرزندی که در شکم دارد به خاطر ضرب و شتم فرو میاندازد و او (حضرت زهراعلیهاالسّلام) به خاطر همین ضرب و شتم کشته خواهد شد.
[پیامبرصلّیاللهعلیهوآله] عرضه داشت: إنّا لله و إنّا إلیه راجعون پروردگارا! پذیرفتم و [در برابر خواست تو] تسلیم شدم و توفیق و صبر از جانب توست...
[خداوند فرمود:] امّا من دختر تو را [در قیامت] نزد عرشم نگه میدارم. پس به او گفته میشود:
خداوند تو را درباره آفریدگانش داور ساخته پس هر کس به تو و فرزندان تو ظلم کرده دربارهاش آن گونه که دوست داری داوری کن که داوری تو را در میان آنها روا میدانم.
پس [حضرت زهراعلیهاالسّلام] به عرصه [قیامت] مینگرد که ناگاه کسی که به او ظلم کرده را [در پیشگاه او حاضر کرده و] ایستاده نگه میدارند.
[پس] او فرمان میدهد که آن ظالم را در آتش افکنند. آن ظالم میگوید:
افسوس بر کوتاهیام درباره جنبُ الله و آرزو میکند که [به دنیا] بازگردد و دستانش را میگزد و میگوید:
ای کاش با پیامبر راهی را برگرفته بودم ای کاش فلان شخص را دوست نمیگرفتم.
[و خداوند] فرمود: چون به نزد ما آید [به آن که گمراهش کرده و در قیامت همنشین اوست] میگوید: ای کاش بین من و تو فاصله مشرق و مغرب بود که تو چه بد همنشینی هستی.
[پس به آنها گفته میشود:] چون شما ستم کردهاید [عذرخواهی شما] هرگز سودی به شما نمیرساند و شما در عذاب [الهی] با هم شریک خواهید بود.
پس آن ظالم میگوید: [خدایا!] تو در میان بندگانت ـ در آنچه اختلاف داشتهاند ـ داوری میکنی و یا داوری برای غیر توست!
پس به آن [ستمگر]ها گفته میشود: آگاه باشید که لعنتِ خدا بر ستمکاران باد کسانی که [مردم را] از راه [راستِ] خدا باز میدارند و آن را کج میخواهند [جلوه دهند] و به آخرت کافرند.
و اوّلین کسی که درباره او قضاوت میشود محسن بن علی است که درباره قاتل او قضاوت خواهد شد. سپس درباره قنفذ [دادرسی خواهد شد].
پس او و همنشینش (عمر و ابوبکر) را میآورند و با شلّاقهایی از آتش به آن دو میزنند که اگر یکی از آن شلّاقها بر دریاها گذاشته شود از شرق تا غربِ آنها به جوش میآید و اگر روی کوههای دنیا گذاشته شود آنها ذوب گشته خاکستر میگردند.
پس آن دو نفر با آن شلّاقها زده خواهند شد... »
کامل الزیارات بابُ نوادر الزیارات حدیث ۱۱.
همین ابن قولویه در حدیث دیگری که از امام صادق علیه السلام نقل میکند با صراحت به شهادت حضرت زهرا وحضرت محسن علیهما السلام تصریح کرده ومقام قاتل ایشان را در جهنم تشریح میکند:
«....وقاتل أمیر المؤمنین وقاتل فاطمة ومحسن وقاتل الحسن والحسین.....» کامل الزیارت /۳۴۲
و صدها حدیث دیگر....
/
شیعه حق