"خدا حافظ ای ماه خوب خدا"
"خدا حافظ ای ماه خوب خدا"
"خدا حافظ ای ماه خوب خدا"
یادش به خیر، انگار که نه واقعاً همین دیروز بود که سحر را به دقایقش چیزی میخوردیم و میانه ی روز را به امید آن که تسلیم امر الهی شده باشیم به تشنگی میگذراندیم.
یادش به خیر، همین روزها بود که صدای مؤذن زاده ی اردبیلی میگفت: بسم الله... با روزی خداوند افطار کنید...
یادش به خیر، همین شب ها بود که به نیایش میگذشت و گذشت و تمام شد...
دعاهایمان بالا میگرفت، اشک ها در هم غوطه میخورد، امیدها جوانه میزد بلکه خدایمان ببخشد و هرآنچه را خراب کرده ایم اصلاح و آباد کند و آرزوهایمان را برآورده کند که به او امید بسیار بسته ایم...
چه دیدارها که در این روزها به سفرههای افطار زنده شد و چه دوری ها و قهرها به این سفره ها، افطار شد...
چه صدقات فزون شد و چه خیرات بیشتر گشت و چه جرم ها فروکش نمود...
حالا ما مانده ایم و هلال ماه و ماهی که رفته است...
ای رمضان عزیز! نکند خوبیهایی که کاشتی را با خود ببری...
نکند با رفتنت چراغ دلهایمان خاموش شود...
نکند خیرات فروکش کند و شرارت ها فراوان شود...
هان ای نیایش گران شب و گرسنگان روز! هان ای عبادت کنندگان عابد و ای بندگان اخلاص! نکند اخلاصمان را همسفر رمضان کنیم و عبادتمان را فقط در دفتر خاطرات برای سال بعد بازخوانی کنیم...
هان ای نیایش گران...
***
غروب ایام نیایش طلوع آرزوها باد و تمام آرزوها تقدیم آمدنش
وعجل فرجه...
ارسال نظرات