منجی موعود یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب‌های مقدس آسمانی چه آنها که بخشی یا تمام آنها وجود دارد و چه آنها که منقولاتی از آنان در کتاب‌های دیگر آمده است بشارت داده اند که جهان در سیطره ظلم و فساد نمی‌ماند بلکه جماعت صالحان به امامت"رهبر موعود"عدل و داد را در گیتی حاکم خواهند کرد.

ریشه دار بودن اعتقاد به مهدی و منجی موجب آماده بودن مردم اعصار گوناگون برای پذیرش و تبعیت وی شده و می‌شود. از همین رو این مفهوم موجب سوءاستفاده فریبکاران و شیادانی شده است که در طول تاریخ با ادعاهای دروغین خود را مهدی یا از یاران او معرفی کردند تا از رهگذر عقیده پاک مردم به نیات آلوده خویش دست یابند. اتفاقاً بسیاری از این مدعیان در نقشه خود موفق شده و به مقصود خود رسیده اند چه مدعیان کوچکی که اهداف مالی و رمالی داشته اند و چه مدعیان بزرگی که توانستند با این ادعا حکومت‌های عریض و طویل یا مذاهب منحرف دیرپا و گسترده ای برای خویش دست و پا کنند.

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشت زیر به بررسی کوتاهی درباره این ادعاها در طول تاریخ اسلام پرداخته است:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: احمد مسجدجامعی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکی از مبلغان بزرگ داعش در رساله ای در اثبات حقانیت خلافت ابوبکر بغدادی به احادیث ماثور از پیامبر و برخی از اصحاب اشاره و استناد کرده است تا به تصور خود نخست حقانیت این خلافت را اثبا ت کند و سپس آن را زمینه ساز ظهور مهدی بداند. این موضوع بار دیگر اثبات می‌کند عقیده به ظهور مهدی به تشیع اختصاص ندارد و حتی تندروترین گروه ها نیز از این عقیده بهره برداری می‌کنند. شاید نخستین تشکیلاتی که به شکلی از مجموعه این باورها برای اهداف سیاسی بهره برد داعیان بنی عباس بودند.

در واقع مبارزه علیه بنی امیه از سال ها قبل از سقوط آنها آغاز شده بود و بسیاری از مبارزان با بنی امیه که بعدها به هواداران بنی عباس پیوستند از این عقیده با جعل روایاتی در باب علایم ظهور و تطبیق آن بر شخصی که خود را مهدی می‌خواند استفاده بردند.

یکی از مستندترین روایت ها در باب علایم ظهور پیدا شدن پرچم‌های سیاه از شرق و به ویژه خراسان است که در دوره بنی عباس حرکت سیاه جامگان با همین روایت آغاز شد.

جالب است که چند روز پیش یکی از مقام‌های ارشد امنیتی تاجیکستان (گل مراد حلیم اف) که در آمریکا دوره مبارزه با تروریسم را گذرانده بود به داعش پیوست و پس از آن معلوم شد از نظر داعشی ها منطقه وسیعی مانند پاکستان افغانستان و آسیای مرکزی همگی جزء ولایت خراسان هستند و قرار است پرچم‌های سیاه دوستداران داعش از همین نقطه خروج کنند.

این یکی از جدیدترین نمونه‌های انحراف در عقیده به مهدی موعود است. سوءاستفاده از این عقیده خواسته و ناخواسته وجوه گوناگون دیگری نیز در جامعه ما دارد که چندان امکان پرداختن به آن نیست. به عنوان نمونه ای گذرا کسانی در دوره ما هستند که به قول خودشان حضرت به دیدن آن بزرگواران می‌رود یا آنکه ادعا می‌کنند در عصر ظهورند و حتی می‌دانند چه کسی همراه حضرت هنگام ظهور خواهد آمد و ملاک همراهی را حتی توحید و ایمان نمی‌دانند.

یکی از جنبه‌های مهم در کارنامه درخشان میرزاتقی خان امیرکبیر که کمتر دیده شده است مبارزه و برخورد با جریان‌های تاریک اندیشی مانند «باب» و «سید عالم گیر» و... است پیروان باب نیز به دنبال ٣١٣ نفر بودند و از خراسان راه افتادند تا جهان را مسخر کنند و اگر دلیری و روشن بینی امیرکبیر نبود چه بسا ایران در ورطه خطرناک جنگ‌های خونین فرقه ای و بی حاصل می‌افتاد.

همه این جریان ها در یک نکته اشتراک دارند و آن ضدیت با خردورزی و بروز آن در عرصه‌های اخلاقی و اجتماعی است در حالی که بنا بر احادیث مسلم مهدی(عج) برای گسترش علم عدالت و کرامت انسانی ظهور می‌کند و زمینه ساز آن شکوفایی عقلانی است و راه او دنباله حرکت انبیاست...

آنچه از روایات پیامبر و معصومان دریافته می‌شود نه تنها اصل ظهور بلکه دوران پس از آن است که اهمیتی خاص دارد. درحالی که جریانات انحرافی علایم ظهور را از خود ظهور مهم تر می‌شمارند و معلوم نیست پس از ظهور قرار است چه اتفاقی بیفتد و چه ارزش‌هایی حاکم شود.

این معیاری برای شناسایی تفاوت حرکت‌های مدعی مهدویت با جریان‌های پیرو مهدویت است...



ابنا