جناب عمر در اریکه افتاد!
آیا جناب خلیفه نمیدانستند که با قول «حسبنا کتابالله»۱ خود را بیهیچ شکّ و شایبه مشمول احادیث مشهور «اریکه»۲ که از پیامبرصلّیاللهعلیهوآله فراوان صادرشده، میکند:
« هان البته من کتاب و مثل آن را با یکدیگر آوردم. نباشد که مردی شکمسیر بر تکیهگاه خویش نشسته، بگوید: بر شما باد به این قرآن! پس آن چه از حلال در آن یافتید، حلال است بر شما؛ و آن چه حرام دیدید، حرام است بر شما! (نباشد!) »
و در جنگ خیبر فرمودهاند:«آیا کسی از شما درحالیکه به تکیهگاه خویش تکیهزده گمانمیکند خدا هیچ چیزی را غیر از آنچه در قرآن آمده، حرامنکرده؟!! بدانید من موعظه و امرونهیمیکنم در مورد اشیایی که مانند آن در قرآن است و یا بیشتر از آن...»۳
پس چرا جناب عمربنخطّاب با وجود شنیدن این نهی و سرزنشهای پیامبر صلّیاللهعلیهوآله، چنین عملکرد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- صحیح البخاری، ج ۱، ص ۳۶-۳۷-کتاب العلم؛ ج ۳، ص ۱۱۵۵، باب إخراج الیهود من جزیرةالعرب ؛ ج ۵،ص ۱۳۷؛ ج ۷، ص ۹ ؛ ج۸، ص ۱۶۰ ؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص ۷۵/ مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج ۱ - ص ۳۲۴ – ۳۲۵/ الطبقات الکبری - محمد بن سعد - ج ۲ - ص ۲۴۴- ذکر الکتاب الذی اراد رسول الله ان یکتبه لامته فی مرضه الذی مات فیه/ إمتاع الأسماع - المقریزی - ج ۲ - ص ۱۳۲- خبر کتاب رسول الله عند موته/ - ج ۱۴ - ص ۴۴۶- ذکر اراده الرسول ان یکتب کتابا لاصحابه و قد اشتد به الوجع
۲ـ لغتنامه دهخدا: تخت آراسته. (مهذب الاسماء) (غیاث). سریر. اورنگ
۳-سنن أبی داود، ج ۲، ص ۳۹۲ کتاب السنه، باب فی لزوم السنة،حدیث ح۴۶۰۷و۴۶۰۴ سنن ترمذی،ص ۲۶۶۳ سنن ابن ماجة، ج ۱ - ص ۶، ح۱۲، مسند احمد، ج ۲، ص ۳۶۷ و ج ۴، ص ۱۳۲: المستدرک،ج۱ ص۱۰۸-۱۰۹، مسند ابی یعلی جزء۳، ح۱۸۱۳: و اصول الاحکام/ج۱/ص۲۱۶،