تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهاییت

یکی از جنایتهای که در تاریخ معاصر به وقوع پیوسته و قلب تمامی انسانهای دارای وجدان بیدار و بالاخص شیعیانرا بشدت جریحه دار نموده، تخریب قبور ائمه بقیع (علیه السلام) می‌باشد. هرگاه شخصی پس از سفر حج به میان هموطنان مراجعت می‌نماید از بغضی عمیق پرده برمی دارد، که دل همه را به درد می‌آورد و آن چیزی نیست جز حکایت غربت ائمه بقیع. در طی این مقاله قصد دارم پرده از جنایتی بردارم که در ان باز هم بهاییت و سران آن و عین الملک هویدا پدر امیر عباس هویدا بطورغیر مستقیم در کنار برادر نامشروعشان وهابیت نقش اساسی دارند.

 

شروع یک توطئه

 

براساس گزارش حسین پیرنظراز سفارت ایران در مصر، اگر دولت ایران برای یکی دو سال دیگر، رفتن به حج را منع می‌کرد، حتماً حکومت حجاز حاضر به قبول شرایط پیشنهادی ایران می‌شد و در نتیجه،هم برای زائران ایرانی رفع مزاحمت می 

گردید و هم نسبت به تعمیر قبور و خرابی‌های به عمل آمده امتیازاتی به دست می‌آمد.

 

لیکن متأسفانه این کار صورت نمی‌پذیرد و در خرداد ۱۳۰۸ هـ. ش. اولین مراوده رسمی دیپلماتیک میان ایران و حکومت عبدالعزیز صورت گرفته و در شهریور همین سال، معاهده مودّت میان ایران و حجاز امضا و در فروردین سال ۱۳۰۹ هـ. ش. 

حبیب الله هویدا با عنوان نماینده ایران و با سمت کاردار وارد جدّه می‌شود.

 

تأسیس سفارت ایران در عربستان، که به نوعی تقویت حکومت عبدالعزیز را در پی داشت، به حدّی برای عبدالعزیز مهم بود که هویدا پس از ملاقات با وی، از قول کفیل وزارت خارجه در گزارش خود می‌نویسد:

 

«... و ذکر کرد که هیچ وقت اعلی حضرت را تا این درجه شاد و مسرور ندیده بودیم که امروزه از ملاقات شما و وصول ناصر همایون شاهنشاهی اظهار شادی و سرور علنی می‌فرمودند....»

 

مأموریت حبیب الله هویدا

 

حبیب الله هویدا در ایجاد این ارتباط نقش مهمّی داشته و لذا دولت حجاز نیز به مسؤولان وزارت خارجه خود دستور می‌دهد که همیشه او را راضی و خورسند نگاه دارند که اسباب تکدّر خاطر و 

دلتنگی برای او فراهم نشود و تمام مطالب و تقاضاهای او را به فوریت انجام دهند!

 

باتوجه به اینکه حبیب الله هویدا یکی از دو نماینده ایران برای بررسی وضعیت حجاز در اثر حمله وهابی ها و تخریب اماکن مقدسه بوده و از سوی دیگر، وی براساس اسناد، دارای مسلک بهاییّت و 

از بهاییان شناخته شده بوده است،همه گویای آن است که متأسفانه نماینده ایران به صورت پنهانی نقشی مؤثر در نادیده گرفتن این مسأله مهم داشته است. این نکته زمانی تقویت می‌شود

 

که ملک عبدالعزیز به هویدا می‌گوید:

 

«... ما شما را از خود می‌دانیم (که البته درست هم می‌گفته چون وی از سران وهابیت و عین الملک از پیروان بهاییت بوده است)، شما نیز خود را مثل سایر نمایندگان اجانب ندانید، هیچ وقت 

لزوم به تحصیل اجازه نیست، هروقت که میل دارید، بدون هیچ ملاحظه، به دیدن ما بیایید، چه در مکه چه در این جا، ما همیشه آماده ملاقات شما هستیم....»

 

در روزنامه الوطن (چاپ بغداد)، در تاریخ ۲۰ ربیع الاول ۱۳۴۸ هـ. ق. در زمینه به رسمیت شناختن دولت حجاز توسط ایران درباره نماینده ایران، حبیب الله خان عین الملک معروف به هویدا


می نویسد:

 

«... مشارالیه کاملاً به این قضایا آگاه است و علاوه بر اینکه زبان مملکت را به خوبی

می داند، />محل اعتماد ملک عبدالعزیز و رجال حکومت حجاز است و شخصاً نزد آن ها محترم است و بدیهی

 

است که تعیین او به این سمت، مسأله را به طور دلخواه حل و تسویه می‌نماید!» در ماده سوم عهدنامه مودّت، امضا شده میان دو کشور، هیچ اشاره ای به مسأله تخریب و هدم آثار اسلامی 

و قبور ائمه بقیع نشده و با کمال تأسف راحت از کنار آن گذشته اند. هویدا تا سال ۱۳۵۳ هـ. ق. به عنوان نماینده ایران در حجاز مشغول به کار بوده است.

 

حبیب الله هویدا در مأموریتش به مدینه، برای کسب اطلاع از میزان خرابی ها، تلاش جدی کرده تا این حادثه مهم را بسیار کمرنگ تلقی نموده، وهابیان را به نوعی، تبریه نماید. در گزارش وی 

چنین آمده است:

 

... بالای مناره، قبه مطهّر صعود کردیم، یکصد و سی پله بالا رفتیم و از آن جا قبه مطهر را زیارت نمودیم (زیرا صعود بالای قبه غیرممکن است). از آن جا مشاهده نمودیم که فقط پنج گلوله تفنگ به 

قبه مطهر اصابت نموده و اندکی سوراخ کرده است و ابداً خرابی وارد نیامده است! اولاً نمی‌شود حتم کرد که این گلوله ها از طرف وهابی ها بوده است! ثانیاً برفرض اینکه از طرف آن ها بوده باشد، واضح است عمدی نبوده است! و در اثنای 

تیراندازی به همدیگر خطاءً به قبه مطهر اصابت کرده است! و دلیل صحت این نظریه این است که قبه مرقد مطهر خیلی عظیم و بزرگ است و وهابی ها هم در پشت دروازه و قلعه شهر بوده اند و تعدادشان بیش از سه ـ چهار هزار بوده است; اگر 
قصد اصابت می‌داشتند، اقلاً دو سه هزار گلوله به قبه مطهر می‌رسید! به هر حال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روی قبه مطهر بود و همچنین آثار چهار ـ پنج گلوله بر قبه اهل بیت بود، خادم باشیِ حرم مقدس نیز سه ـ چهار عدد گلوله آورده و 
به بنده داد و گفت که این ها را روی بام حرم یافته و تصور می‌کند که از گلوله‌هایی است که به قبه مقدس رسیده است. فدوی آن ها را تقدیم خواهم نمود که در موزه وزارت معارف محفوظ بماند....»

 

 

 

الا و لعنت الله علی القوم الظالمین........