گرچه پس از گذشت قریب به یک قرن از تخریب حرم مطهر ائمه بقیع و از بین رفتن تمام آثار این بنای باشکوه و معنوی نمی‌توان همانند سایر ابنیه تاریخی و مذهبی، از آثار آن به عظمت و قدمتش پی برد و تاریخ ساختمان آن را بدست آورد، ولی آنچه از منابع مختلف بدست می‌آید، تا حدّی می‌تواند ما را با تاریخ و چگونگی این حرم شریف آشنا سازد و بیانگر وضع این بنای فخیم و پرشکوه معنوی در طول تاریخ گردد. 
حرم ائمه بقیع که در کتب تاریخ بعنوان «مشهد» و «حرم» اهل بیت معروف گردیده، در سمت غربی و منتهی الیه بقیع واقع شده است که در این حرم مطهر قبر چهارتن از ائمه اهل بیت; امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ـ علیهم السلام ـ در کنار هم و بفاصله ۳ـ۲ متری این قبرها، قبر عباس عموی گرامی رسول خدا ـ ص ـ قرار گرفته و در کنار آن نیز قبر دیگری است متعلق به فاطمه بنت اسد و بـه احتـمال ضعیـف متعـلق بـه فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ که قبل از ویرانی ساختمان این حرم مطهر، همه این قبور ششگانه در زیر یک گنبد و دارای ضریح و صندوق زیبا بودند. 
درصدد آنیم که سه موضوع را بصورت مستقل و جداگانه مورد بررسی قرار دهیم: 

۱ ـ تاریخ حرم ائمه بقیع. 
۲ ـ تاریخ ضریح ائمه بقیع. 
۳ ـ قبر فاطمه بنت اسد یا فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ 

اجمالی از تاریخ حرم ائمه بقیع: 
گرچه پس از گذشت قریب به یک قرن از تخریب حرم مطهر ائمه بقیع و از بین رفتن تمام آثار این بنای باشکوه و معنوی نمی‌توان همانند سایر ابنیه تاریخی و مذهبی، از آثار آن به عظمت و قدمتش پی برد و تاریخ ساختمان آن را بدست آورد، ولی آنچه از منابع مختلف بدست می‌آید، تا حدّی می‌تواند ما را با تاریخ و چگونگی این حرم شریف آشنا سازد و بیانگر وضع این بنای فخیم و پرشکوه معنوی در طول تاریخ گردد. 
اجمال تاریخ این حرم مقدس این است که قبور ائمه بقیع ـ علیهم السلام ـ مانند سایر قبرها در محوطه مکشوف و بدون دیوار و سقف نبوده; بلکه قبر آنان مانند تربت پاک رسول خدا ـ ص ـ و حضرت رضا ـ ع ـ از آغاز دفن اجساد مبارک و پیکر مطهرشان در داخل خانه ای که متعلق به عقیل بوده، قرار داشته است و به مرور زمان این خانه به ساختمان مناسب، به شکل مسجد تبدیل گردیده، سپس در محل همان ساختمان بزرگترین و مرتفع ترین گنبد و بارگاه بنا شده است و در قرون متمادی دارای خادم و دربان و دارای ظریفترین و گرانبهاترین ضریح و صندوق با زیباترین روپوش و دارای فرش و قندیل بوده است و بالاخره در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هـ به وسیله وهابیان منهدم گردیده است. 
و برای توضیح این حقیقت تاریخی، توجه به دو مطلب را لازم می‌دانیم: 

۱ ـ مقبره‌های خانوادگی در بقیع 
از مجموع گفتار مورخان چنین برداشت می‌شود که مردم مدینه که قبلا اجساد درگذشتگان خود را در نقاط مختلف و در دو گورستان عمومی به نام گورستان «بنی حرام» و «بنی سالم»۱ و گاهی در داخل منازل خود دفن می‌کردند، با رسمیت یافتن بقیع به مناسبت دفن جسد عثمان بن مظعون۲ و ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ۳ به آنجا توجه نمودند و عده ای از صحابه و یاران رسول خدا ـ ص ـ بتدریج خارها و ریشه درختان موجود در بقیع را قطع و آن بخش را بعنوان آرامگاه خصوصی، به خانواده خود اختصاص دادند و بعضی از اقوام و عشیره رسول خدا ـ ص ـ در داخل بعضی از منازل متصل به بقیع دفن گردیدند. 
با اینکه وضع بقیع با مرور چهارده قرن، دگرگون شده و از قبور زیادی که در این آرامگاه تاریخی به افراد معروف از صحابه و شخصیت‌های اسلامی تعلق داشت، بجز تعدادی محدود باقی نمانده است ولی در عین حال همین تعداد از قبور نیز می‌تواند مؤید گفتار این مورخان و بیانگر نظم و ترتیب موجود در آن دوران باشد; زیرا که گذشته از اینکه قبور همه اقوام رسول خدا ـ ص ـ در قسمت غربی بقیع واقع شده است، هر گروه از آنان نیز به تناسب ارتباطشان با همدیگر و انتسابشان به رسول خدا ـ ص ـ در یک نقطه معین و جایگاه مخصوص و در کنار هم دفن شده اند; مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در یک نقطه و در کنار هم و همه همسران رسول خدا ـ ص ـ۴ در یک نقطه معین و در کنار هم و رقیه و ام کلثوم دختران پیامبر در کنار هم و عمّه‌های آن حضرت با امّ البنین در کنار هم، که مجموع این بخش به نام «مقابر بنی هاشم» معروف گردیده است; همانگونه که سایر بخش‌های مختلف بقیع نیز به نام‌های خاصی نامیده شد; مانند «روحاء» و «زوراء».۵ و باز می‌بینیم پس از گذشت بیش از نیم قرن از رسمیت یافتن بقیع، تمام شهدای حره در یک نقطه از بقیع و در کنار هم بخاک سپرده شده اند. 

۲ ـ بقیع در پشت خانه‌های مدینه 
مطلب دومی که در این بحث حایز اهمیت است این است که طبق دلایل موجود تاریخی، خانه ها و منازل مدینه تا بقیع امتداد داشته و بقیع پیش از آنکه بصورت آرامگاه عمومی درآید و همانگونه که در معرفی آن گفته شده است: «شَرْقیها نَخْلٌ وَ غَرْبیها بُیوتٌ»۶ از طرف غرب در پشت منازل مدینه قرار داشت و کوچه‌های متعددی این منازل را به همدیگر وصل می‌نمود و به محل بقیع منتهی می‌گردید که بعضی از این منازل بتدریج برای دفن افرا متشخص مورد استفاده قرار گرفته۷ و بعضی از آنها هم تخریب و به بقیع منضم گردیده است.۸ 
گرچه در صفحات آینده شاهد دلایل و قراین متعددی در این زمینه خواهیم بود ولی به نظر می‌رسد که نقل چند دلیل و شاهد تاریخی در اینجا ضروری است: 

۱ ـ در کتب تاریخ و مدینه شناسی، در معرفی «روحاء» که به بخشی از بقیع اطلاق می‌گردید; چنین گفته شده است: 
«الرّوحاءْ اَلْمَقْبَرة اَلّتی وَسَطَ اَلْبَقیعِ یُحیطُ بِها طُرُقُ مُطْرَقة»۹ 
«روحاء مقبره ای در بخش میانی بقیع می‌باشد که راه‌های متعددی آنجا را احاطه نموده است.» 
۲ ـ و در بعضی از این منابع چنین معرفی شده است: «اَلرّوحاء کُلُ ما حاذَتْ اَلطریقَ مِنْ دارِ مُحَمَدبْنِ زَیْد اِلی زاویَة دارِ عقیل الیَمانِیّة الشّرقِیة.»۱۰ 
«روحاء» آن بخش از بقیع است که در محاذی راهی (کوچه ای) که از خانه محمد بن زید به زاویه شرقی خانه عقیل منتهی می‌گردد قرار گرفته است». 
۳ ـ گرچه مورّخان و مدینه شناسان اهل سنت همانند علمای شیعه، در محل دفن حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اختلاف نظر دارند و لیکن همان نظرات مختلف نیز مؤید این واقعیت تاریخی و گویای وجود خانه ها و کوچه‌های متعدد و سمت غربی بقیع می‌باشد. 
زیرا گاهی می‌گویند: «قَبرُ فاطمة بِنْتُ رَسول ِالله زاویَة دارِ عَقیل اَلیَمانِیّة اَلشارِعَةِ فی البَقیع.»۱۱ 
و گاهی می‌گویند: «اِنّ قَبرَ فاطِمة وِجاهَ زقُاقَ نُبَیْة وَاِنّهُ اِلی دار عَقیل اَقْرَبُ»۱۲ 
و در مورد دیگر می‌گویند: «اِنّ قَبْرَ فاطِمة حِذْوَ زاویَةِ دارِ عَقیل مِمّا یَلی دار نُبَیهْ»۱۳ 
و همچنین گفته شده است: «اِنّ قَبْرَ فاطمة مَخرَجَ الذُقاقِ اَلّذی بَیْنَ دارِ عَقیل وَ دارِأبی نُبیْه»۱۴ 
این تعبیرات مختلف و جملات صریح بیانگر وجود منازل و کوچه‌های متعدد در کنار بقیع می‌باشد; کوچه‌هایی که خانه محمد بن زید را به زاویه خانه عقیل متصل می‌ساخت و کوچه ای که در میان خانه عقیل و نبیه قرار داشت و کوچه‌هایی که به محل بقیع منتهی می‌گردید. 
و خانه ها و منازلی که متعلق به محمد بن زید و عقیل بن ابیطالب و خانه دیگری متعلق به نبیه و ابن نبیه بوده و طبعاً منازلی متعلق به اشخاص دیگر که نیازی به معرفی آنها نبوده است. 

خانه عقیل یا آرامگاه خانوادگی: 
جالب توجه است که در میان این چند خانه تنها خانه عقیل بن ابیطالب است که دارای اهمیت و خصوصیت ممتاز می‌باشد و بطوری که در صفحات آینده خواهیم دید این خانه است که مورد توجه رسول خدا ـ ص ـ و افراد سر شناس پس از آن حضرت بوده و نیز همانگونه که در تعبیرات قبلی ملاحظه فرمودید معرفی منازل دیگر در جهت معرفی خانه عقیل و در حول محور آن می‌باشد. 
این اهمیت و خصوصیت از اینجا بوجود آمده است که این خانه گرچه از نظر ساختمانی یک خانه مسکونی و منتسب به عقیل بن ابیطالب بوده، اما در عین حال به آرامگاه خصوصی و خانوادگی اقوام و فرزندان رسول خدا مبدل گردیده است و اولین کسی که در داخل آن دفن شده است، فاطمه بنت اسد۱۵ و به احتمال ضعیف فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ و پس از آن عباس عموی پیامبر است و پس از آنها پیکر پاک و مطهر چهارتن از ائمه هدی ـ علیهم السلام ـ و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ در این بیت بخاک سپرده شده است و این موضوع از مسلمات تاریخ است و دیده نشده که مورّخ و مدینه شناسی در اصل این مطلب شک و تردید و یا نظر مخالفی داشته باشد، مگر در مورد قبر متعلق به فاطمه که آیا منظور از وی فاطمه بنت اسد است و یا فاطمه دختر گرامی رسول خدا ـ ص ـ که در بخش سوم این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت. 
اینک بر می‌گردیم به نمونه‌هایی از متن تاریخ و نص گفتار چند تن از مورخان: 

قبر عموی پیامبر ـ ص ـ و فاطمه بنت اسد در خانه عقیل: 
۱ ـ ابن شبه متوفای ۲۶۲ قدیمی ترین مورخ و مدینه شناس می‌گوید: «دُفِنَ الْعَبّاسُ بنُ عَبْدِالْمُطَلّب عند قَبْرِ فاطمة بِنْتْ اَسَدِبْنِ هاشِمْ فی اَوّلِ مَقابِر بَنی هاشِم اَلّتی فی دارِ عَقیل»۱۶ 
«عباس بن عبدالمطلب در اول مقابر بنی هاشم و در داخل خانه عقیل در کنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است.» ۲ـ۳ـ این جمله صریح را مورخ و مدینه شناس معروف سمهودی۱۷ و مدینه شناس سوم احمدبن عبدالحمید۱۸ نیز در کتاب خود نقل نموده اند. 

قبر امام مجتبی در خانه عقیل: 
مورخ اخیر (احمد بن عبدالحمید) پس از تصریح به اینکه قبر فاطمه و عباس در داخل خانه عقیل قرار گرفته است، می‌گوید: مؤید این حقیقت تاریخی، مطلبی است که ابن حِبّان آورده است و آن این که پس از اقامه نماز به جنازه حسن بن علی ـ علیهماالسلام ـ بدن او در بقیع و درکنار جده اش فاطمه بنت اسد دفن گردید.۱۹ 
و باز در «تاریخ المدینه» و منابع دیگر، آمده است که حسن بن علی ـ علیهماالسلام ـ به برادرش وصیت نمود بدن او را در کنار قبر جدش رسول خدا ـ ص ـ به خاک سپارد، سپس فرمود اگر بنی امیه مخالفت کنند در کنار مادرم فاطمه دفن کنید و طبق وصیت آن حضرت در مقبره بنی هاشم و در کنار قبر فاطمه به خاک سپرده شد. (فَدُفِنَ فی الْمَقْبِرَةِ اِلی جَنْبِ فاطِمةِ)۲۰ 
شیخ مفید و طبرسی این وصیت را چنین نقل نموده اند که آن حضرت فرمود: «ثُمّ رُدّنی اِلی جَدّتی فاطِمة بِنْتْ اَسَدْ فَادْ فِنّی هُناکَ.»۲۱ 

قبور سه تن از ائمه اهل بیت در کنار قبر امام مجتبی ـ ع ـ: 
ابن نجار متوفای ۶۴۳ می‌گوید: قبر عباس عموی پیامبر ـ ص ـ و قبر حسن بن علی بن ابیطالب در زیر یک قبه مرتفع و قدیمی قرار گرفته اند. سپس می‌گوید: «وَ مَعَهُ فی الْقَبْرِ اِبْنُ اَخیه عَلیّ بْنِ الْحُسینِ زَیْنُ الْعابِدینَ و اَبو جَعْفرْ مُحَمّدِ الباقرِ وَاِبْنُهُ جَعْفَر اَلصّادقِ»۲۲ 
و امام غزالی می‌گوید: «وَ یُسْتَحَبُ اَنْ یَزورَ قَبْرَ الحَسَن بْنِ عَلی وَفیه ایضاً قبر علی بْنِ الْحُسینِ وَ مُحَمّد بْنِ عَلی وَ جَعْفَر بنُ مُحَمّد ـ رَضی الله عَنْهُم ـ»۲۳ 
مسعودی م ۳۴۶ ـ مورّخ معروف درباره امام سجاد ـ ع ـ می‌گوید: «وَ فی سَنَةِ خَمْس وَ تِسْعینَ قُبِضَ عَلی بْنُ الْحُسِین وَ دُفِنَ فی بَقیعُ الْغَرقَدِ مَعَ عَمّه الحسن بْنِ عَلّی»۲۴ 

و درباره وفات امام باقر ـ ع ـ می‌گوید: «وَ دُفِنَ بالْبَقیع مَعَ اَبیهِ عَلی بْنِ الْحُسین.»۲۵ 
و در مورد وفات امام صادق ـ ع ـ می‌گوید: «تُوفّی اَبو عَبْدُاللهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمّد سَنَة ثَمان وَ اَرْبَعینَ وَ مِاَةْ وَ دُفِنَ بِالْبَقیع مَعَ اَبیهِ وَ جَدِّهِ»۲۶ 

نتیجه: هدف از نقل این چند نمونه تاریخی، همانگونه که اشاره گردید، بیان این نکته است که بدن فاطمه و عباس در محوطه باز و بدون دیوار و سقف دفن نشده اند; بلکه از ابتدا در زیر سقف و در داخل خانه ای که به عقیل بن ابی طالب تعلق داشت به خاک سپرده شده اند و پس از این دو بزرگوار، بدن پاک و مطهر ائمه چهارگانه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نیز در کنار آن دو قبر و در همان خانه و در زیر همان سقف دفن گردیده اند. 
چرا در داخل منزل؟! 
ممکن است این سؤال در ذهن خواننده ارجمند به وجود آید که با وجود بقیع، چرا پیکر عده ای از اقوام و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ در خارج این آرامگاه عمومی و در داخل خانه عقیل دفن گردیده است و اگر اولین جسدی که در این خانه دفن شده است، متعلق به فاطمه بنت اسد باشد، چگونه رسول خدا ـ ص ـ شخصاً بدن او را بجای داخل بقیع، در داخل منزل به خاک سپرده است؟! 

پاسخ این سؤال برای کسانی که با تاریخ مدینه آشنایی داشته باشند، واضح و روشن است; زیرا آن روز دفن شدن افراد متشخّص و مورد احترام، به جای گورستان عمومی، در داخل منازل و توجه به آرامگاه‌های خصوصی بیش از آنچه امروز در دنیا مرسوم است، معمول ورایج بوده است. بعنوان مثال می‌توان ازدفن شدن عبدالله پدرگرامی رسول خداـ ص ـ در خانه ابن نابغه۲۷ و رافع بن مالک۲۸ در خانه آل نوفل که پس از شهادت وی در احد و انتقال جنازه اش به مدینه انجام گرفت و از سعدبن مالک۲۹ انصاری که در کنار خانه «بنی قارط» دفن گردیده است یاد نمود، و همچنین دفن شدن خلیفه اوّل و دوّم در داخل بیت رسول خدا ـ ص ـ و پیشنهاد امام مجتبی ـ ع ـ در این راستا و از همین نمونه ها است. 
واساساً دفن شدن رسول خدا ـ ص ـ و حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در داخل بیت و حجره خویش از نظر اجتماعی نه تنها یک مسأله تازه و بی سابقه نبوده، بلکه نسبت به شخصیت آن دو بزرگوار، یک عمل عادی و طبیعی به حساب می‌آمد. 
آنچه در مورد رسول خدا ـ ص ـ تازگی داشت، گفتار امیر مؤمنان ـ ع ـ بود که: «انّ الله لَم یقبض نبیاً فی مکان الاّ و ارتضاه لرمسه وانی دافنه فی حجرته التی قبض فیها.»۳۰ که صحبت از دفن شدن در محل قبض روح رسول خدا ـ ص ـ بود، نه در داخل بیت و حجره بودن. و در مورد حضرت زهرا، موضوع حساس، دفن شدن آن حضرت طبق وصیتش مخفیانه و شبانه و بدون اطلاع سران قوم بوده، نه دفن شدن در داخل حجره (و تولّی امیر المؤمنین ـ ع ـ غسلها فی جوف اللیل و دفنها سرّاً بوصیّته منها فی ذلک)۳۱ 

درب خانه عقیل جایگاه دعای رسول خدا ـ ص ـ: 
در کتب حدیث و تاریخ، روایات متعددی آمده است که رسول خدا ـ ص ـ در اوقات مختلف در کنار بقیع قرار می‌گرفت و در آنجا به مناجات می‌پرداخت و بر اهل بقیع دعا و از خداوند متعال برای آنان استغفار و استرحام می‌نمود و گاهی نیمه‌های شب برای همین مقصود، رختخواب خویش را ترک و به سوی بقیع حرکت می‌نمود. در ارتباط با این مطلب و راجع به محل توقف و جایگاه دعای آن حضرت در کنار بقیع روایتی در منابع مدینه شناسی و از علما و نویسندگان اهل سنت نقل گردیده است که دارای اهمیت و متناسب با این بحث تاریخی ما است. 
متن روایت بنا به نقل سمهودی از اولین مدینه شناس و مورّخ ابن زباله زنده در سال ۱۹۹ هـ چنین است: 
عَنْ خالِدِبْنِ عَوْسَجة: «کُنْتُ اَدْعُولَیْلَة الی زاوِیة دار عَقیلِ بْنِ اَبیطالِبْ اَلّتی تَلی بابَ الداّر فمَرّ بی جَعْفَر بْنُ مُحَمّد ـ ع ـ یُریدُ العُرَیْضَ مَعَهُ اَهْلُهُ فَقالَ لی اَعَنْ اَثَر وَقَفْتَ هیهنا قُلْتُ: لا.قالَ: هذا مَوْقِفُ نبی الله ـ صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم ـ بالّلیل اِذا جاءَ لِیَسْتَغْفِرَ لأَ هْلِ الْبَقیع.»۳۲ 
خالدبن عوسجه می‌گوید: «شبی رو به سوی زاویه خانه عقیل که در جنب درب این خانه قرار گرفته است، دعا می‌کردم جعفربن محمد ـ ع ـ که به همراه خانواده اش عازم عُرَیْضْ بود، مرا در آن حال دید و پرسید آیا درباره این محل خبر و مطلب خاصی شنیده ای؟ گفتم: نه، فرمود: اینجا جایگاه دعای رسول خداست، شب هنگام که برای استغفار اهل بقیع می‌آمد در اینجا توقف می‌نمود.» 

استحباب و استجابت دعا در این جایگاه 
سمهودی پس از نقل این روایت از ابن زباله، از وی چنین بازگو می‌کند که: این خانه متعلق به عقیل و همان خانه است که او و برادر زاده اش عبدالله بن جعفر در آن دفن شده اند و استادم (زین مراغی) می‌گفت: بهتر است مسلمانان در این محل به دعا و مناجات بپردازند و من شخصاً از افراد زیادی از اهل دعا و معنا شنیده ام که دعا در کنار این خانه و در نزدیکی این قبر مستجاب است. آنگاه اضافه می‌کند: و این استجابت دعا شاید به برکت وجود قبر عقیل و یا به جهت قبر عبدالله بن جعفر است که خداوند به پاداش کثرت بذل وجودش استجابت دعا و قضای حوایج را در کنار قبر وی قرار داده است. 
ابن زباله سپس می‌گوید: و از اتفاقات جالبی که در این محل برای یکی از افراد متدین و مورد وثوق رخ داده است این است که او به هنگامی که در این محل مشغول دعا و راز و نیاز بوده چشمش به صفحه کاغذی که در پیش رویش بوده می‌افتد و بعنوان تفأل آن را بر می‌دارد و با حیرت و تعجب مشاهده می‌کند که در هر دو طرف صفحه، این آیه نوشته شده است: «وَ قالَ رَبُّکُمْ اَدْعونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ» 

پاسخ سمهودی و توجیه او! 
سمهودی پس از بیان تعلیل و توجیه ابن زباله و با قبول اصل روایت و استجابت دعا در این جایگاه و در کنار این خانه، به ردّ گفتار ابن زباله پرداخته، می‌گوید: من تاکنون در گفتار هیچ یک از مورخان و مدینه شناسان دلیل و نشانی از دفن شدن عبدالله بن جعفر در این محل نیافته ام، بلکه مورخان در اصل محل دفن وی، اختلاف نظر دارند که آیا در مدینه است یاد در ابواء.۳۳ 
سمهودی سپس می‌گوید: اما دلیل استجابت دعا در این محل همان است که در گفتار جعفر بن محمد ـ ع ـ آمده است که این محل جایگاه دعای رسول خدا ـ ص ـ بوده است و در تأیید آن اضافه می‌کند: و از اینجاست که دعا کردن در تمام اماکن و نقاطی که پیامبر ـ ص ـ در آنها دعا نموده است مستحب و مستحسن است; زیرا در این اماکن به برکت دعای آن حضرت امید اجابت و نیل به آمال بیش از نقاط دیگر است.۳۴ 
و این بود نظریه و توجیه سمهودی و اشکال وی به توجیه ابن زباله در مورد استجابت دعا در کنار خانه عقیل. 

بررسی و تحلیل اصل موضوع 
به نظر نویسنده، گفتار هر دو مدینه شناس دارای اشکال و ایراد است و تحلیل و برداشت آنان از این روایت مهم که ناظر بر یک حقیقت والا و نکته حساس است، غفلت از «اصل» و پرداختن به «فرع» و نادیده گرفتن ریشه و توجه نمودن بر شاخ و برگ است; زیرا مطلب مهم و نکته ظریف و قابل توجه در این روایت شریف، این جمله از گفتار امام صادق ـ ع ـ است: «هذا مَوْقِفُ نَبِی الله بالّلیل اِذا جاءَ لِیَسْتَغْفِرَ ِلاَهْلِ الْبَقیعِ» پس از اینکه حضرت از خالدبن عوسجه سؤال نمود آیا راجع به این محل که ایستاده ای و مشغول خواندن دعا هستی خبر و مطلب خاصی برای تو نقل نشده است؟ و او جواب منفی داد، امام ـ ع ـ فرمود: این محل جایگاه همیشگی پیامبر است شب هنگام که برای استغفار بر اهل بقیع می‌آمد در این محل توقف می‌فرمود. 
آری این مطلب است که قابل دقت و بررسی است که چرا رسول خدا ـ ص ـ محل خاصی را در مقابل درب خانه عقیل جهت دعای خود اختصاص داده و در دل شب ها در این جایگاه مخصوص و در کنار درب این خانه با خدای متعال به راز و نیاز می‌پرداخته است. 
و این نکته اصلی و حساس از روایت است که بایستی مورد توجه و محور بحث و تحلیل نویسندگان و مدینه شناسان همانند: «ابن زباله» و «سمهودی» قرار می‌گرفت و با حل این موضوع اصلی، مسأله فرعی و جنبی آن; یعنی استحباب و استجابت دعا در این مکان نیز روشن می‌گردید. 

اخبار غیبی و پیشگویی‌های رسول خدا ـ ص ـ 
رسول خدا ـ ص ـ در طول نبوّتش مسائل حساس و حوادث مهم آینده و خصوصاً مسائل و پیش آمدهایی که مربوط به خاندان و اهل بیتش بوده و ارتباط با اسلام و مسلمین داشته خبر داده و پیروانش را از وقوع چنین حوادث مهم مطلع ساخته است و آن بخش از این حوادث که دارای اهمیت فوق العاده و مربوط به سرنوشت اسلام و عجین و آمیخته با اهداف اصلی بعثت بوده هم از طریق گفتار و هم با عمل و رفتارش مسلمین را به اهمیت موضوع متوجه ساخته است، مثلا آنجا که اصل ولایت و وصایت مطرح است رسول خدا ـ ص ـ از دو جنبه قولی و عملی و از طریق سمعی و بصری استفاده نموده و امت خود را در جریان امر قرار داده است، آن حضرت در غدیر خم دستور اجتماع حجاج را در سر زمینی داغ و سوزان صادر می‌کند و آنقدر صبر و حوصله بخرج می‌دهد تا همه عقب ماندگان و پیش روان قافله گرد هم آیند و مسلمانان با این عمل رسول خدا و قبل از بیان موضوع به اهمیت آن پی می‌برند، سپس با گفتارش و با معرفی عملی امیر مؤمنان ـ ع ـ هدف اصلی را به اطلاع حاضران می‌رساند که: «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ». 
و با اینکه به امیر مومنان ـ ع ـ می‌فرمود: «اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی»۳۵ و «اَنْتَ وَلِیُ کُلِ مُوْمِن بَعْدی»۳۶ عملا نیز دستور داد که همه درها را که به مسجد باز می‌شد ببندند بجز در خانه علی، و آنگاه که اعتراض نمودند فرمود: «ما اَنَا سَدَدتُ اَبْوابَکمْ وَفَتَحْتُ بابَهُ وَلکن الله اَمَرنی بِسدّ اَبْوابکُمْ وَفَتْح بابِهِ.»۳۷ 
و با اینکه اعلان طهارت و معرفی اهل بیت از طریق وحی انجام گرفته بود و مسلمانان آیه تطهیر را قرایت می‌نمودند ولی رسول خدا ـ ص ـ عملا و به مدت نه ماه، روزی پنج بار و در اوقات پنجگانه نماز در مریی و منظر نماز گزاران و در مقابل دید انصار و مهاجران که در صفوف نماز در انتظار مقدمش بودند و آستانه خانه امیر مؤمنان و در کنار درب خانه او که به مسجد باز می‌شد می‌ایستاد و می‌فرمود: «اَلسّلامُ عِلَیْکُم یا اَهلَ الْبَیت اِنَما یرُیدُ الله لِیُذْهِبَ عَنْکُم الْرّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهّرَ کُمْ تَطْهیراً، اَلصّلاة الصّلاة.»۳۸ 

و اما موضوعات و حوادث مهم دیگر که جزء اصول اسلام نبوده است، آنها نیز از دید وسیع و چشم حقیقت بین آن حضرت به دور نمانده و وقوع چنین حوادث را پیشاپیش به اطلاع مسلمانان رسانیده و از تحقق این پیش آمدها در آینده دور و نزدیک خبر داده است که این نوع حوادث در اصطلاح محدثین (ملاحم) و خبر دادن از این حوادث، اخبار غیبی و پیشگویی نامیده می‌شود و گاهی بخود این نوع اخبار ملاحم اطلاق می‌گردد; همانگونه سنت که محتوای حدیث است بخود حدیث هم اطلاق می‌گردد. 
اینک از میان صدها ملاحم که رسول خدا ـ ص ـ از آنها خبر داده است به نقل دو نمونه اکتفا می‌کنیم: 
جنگ و خون ریزی در احجار زیت: 
در ضمن حدیث مفصلی که در منابع حدیثی اهل سنت نقل شده است، رسول خدا ـ ص ـ چند حادثه مهم را به صحابه بزرگ ابوذر غفاری گوشزد می‌کند و با این جمله: «یا اَباذَرْ کِیْفَ اَنْتَ» از وقوع آنها باخبر می‌سازد و از جمله این حوادث این است: 
«کَیْفَ اَنْتَ اِذا رَاَیْتَ اَحجار الْزَیْتَ قَدْ غُرِقَتْ بِالدّم.»۳۹ 
چگونه خواهی بود روزی که جنگ سختی در مدینه واقع و احجار زیت در خون غرق شود. 
این حدیث رسول خدا که از ملاحم است از حادثه مهم و از قیام شجاعانه و شهادت مظلومانه یکی از فرزندانش بنام محمد ملقب به نفس زکیه۴۰ که در سال ۱۴۵ در احجار زیت یکی از محله‌های معروف مدینه اتفاق افتاد. خبر می‌دهد و اهمیت این قیام مقدس را که در مقابل یکی از طواغیت و ستمگران معروف عباسی ابو جعفر منصور دوانقی واقع گردید ترسیم می‌کند. 

جنگ خونبار در بیابان فخ۴۱ 
بر اساس نقل ابوالفرج اصفهانی رسول خدا ـ ص ـ در مسیر خود به مکه چون به بیابان «فخ» رسید از مرکب خویش پیاده گردید و در این سرزمین دو رکعت نماز خواند و در حال نماز گریه شدید نمود که اصحاب و یاران آن حضرت متأثر و محزون شدند و چون علت اندوه و گریه آن حضرت را جویا شدند، فرمود: چون رکعت اول نماز را خواندم جبرییل با این پیام بر من نازل شد یا محمد یکی از فرزندان تو در این محل بشهادت می‌رسد و کسی که در رکاب او شهید شود به ثواب دو شهید نایل خواهد گردید «نَزَلَ عَلَی جَبْرَییلُ فَقالَ یا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ وُلُدِکَ یُقْتَلُ فی هذا الْمَکانِ وَ اَجْرُالْشهید مَعَهُ اَجْرُ شَهیدَیْنِ»۴۲ 
پیاده شدن رسول خدا ـ ص ـ در بیابان خشک و ریگزار (فخ) و نماز خواندن آن حضرت قبل از اینکه پیام جبرییل را اعلان کند، عملا اخبار از یک ملحمه و حادثه دیگری است که در روز ترویه سال ۱۶۹ در این بیابان اتفاق افتاد و حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب ـ علیهم السّلام ـ که بر ضد هادی عباسی قیام کرده بود بشهادت رسید. 
حضور رسول خدا در کنار خانه عقیل از ملاحم است: 

از طرفی احادیث ملاحم که دو نمونه از آن را ملاحظه فرمودید نشانگر این است که حوادث دور و نزدیک مربوط به خاندان و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ از نظر آن حضرت به دور نبوده و از طرق مختلف گاهی با بیان و گفتار و گاهی با عملی گویا از وقوع چنین حوادث خبر داده است و از طرف دیگر هیچ عمل و گفتار آن حضرت نمی‌تواند بدون جهت و بدون یک هدف و مقصد مشخصی انجام پذیرد و لذا می‌توان چنین استنباط و اظهار نظر نمود که حضور مستمر رسول خدا در مقابل درب خانه عقیل بن ابیطالب از همان ملاحم و پیشگویی ها است که آن حضرت می‌خواسته عملا اهمیت این خانه را که در آینده نزدیک به آرامگاه چهارتن از اوصیای الهی و مدفن چهار تن از فرزندان و اهل بیت پیامبر مبدل خواهد گردید بیان کند، همانگونه که در مقابل خانه امیر مؤمنان ـ ع ـ چنین عملی را به مدت نُه ماه انجام داده است. 
آری رسول خدا ـ ص ـ خواسته است که با «موقف» قرار دادن درب خانه عقیل این معنی را تفهیم کند که اگر امروز این خانه خشت و گلی متعلق به عقیل بن ابیطالب است و در آینده به یکی از بیوتی که «اَذِنَ الله اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذَکَرْ فیها اِسْمُهُ» مبدل خواهد گردید و اگر این در و دیوار امروز جنبه شخصی دارد، فردا محل تسبیح و تحلیل مردانی خواهد شد که «لا تُلْهیهِمْ تِجارِةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِالله» و اگر امروز این خانه مطمح انظار و مورد توجه عامه نیست بمرور زمان، مهبط ملایکه و محل نزول فرشتگان و مورد رحمت و برکت خداوند متعال خواهد گردید. مگر نه این است که روزی مسجد پیامبر و محل تربت پاک او نیز در چنین شرایطی بود. 
چگونه ممکن است پیامبر اکرم ـ ص ـ از حادثه ای که پس از صد و پنجاه سال در یکی از میادین مدینه واقع می‌شود سخن بگوید و اهمیت آن را گوشزد کند و توجه صحابه و مسلمانان را به شخصیت نفس زکیه جلب و احجار زیت را که غرق خون خواهد گردید پیشاپیش در اذهان تجسیم و ترسیم نماید، اما از مدفن چهار تن از ائمه اهل بیت که علت مبقیه اسلام و حفظه اسرار خداوند و رحمت موصوله و آیت مخزونه او هستند، سخن نگوید! چگونه ممکن است پیامبر خدا با پیاده شدن از مرکب خویش و نماز خواندن در بیابان فخ و اعلان شهادت یکی از فرزندانش که پس از صد و شصت سال اتفاق می‌افتد نام این بیابان و خاطره این حادثه را زنده و جاویدان سازد اما خاطره و یاد جایگاهی را که ابواب ایمان و امناء رحمان و ائمه معصومین در آن آرمیده اند، بفراموشی سپارد؟! 
به عقیده نگارنده با توجه به نمونه ها و شواهد یاد شده، رسول خدا ـ ص ـ که از طریق گفتارش ائمه هدی رامعرفی می‌نمود و می‌فرمود: «مِنْ وُلْدی اَحَدَ عَشَرَ نَقیبَاً نُجَباءُ مُحَدّثونَ»۴۳ و «یَکُونُ اِثنی عَشَرَ اَمیراً کُلّهُمْ مِنْ قُرَیْش»۴۴ با موقف قرار دادن کنار خانه عقیل می‌خواست این خانه را عملا به مسلمانان معرفی و توجه آنان را به عظمت و اهمیت این مکان شریف جلب نماید و به امت اسلامی اعلان کند که این جایگاه در آینده یکی از کانون‌های مهم توحید و معرفت خواهد گردید و تا قیامت بصورت یکی از بزرگترین قلّه‌های نور و برهان و حکمت و عرفان خواهد درخشید. 

با این توجیه، علت استحباب و استجابت دعا در کنار خانه عقیل روشن می‌شود که این استحباب و استجابت نه در اثر وجود قبر عقیل و عبدالله جعفر در گوشه این خانه است و حتی نه تنها در اثر توقف رسول خدا ـ ص ـ در این جایگاه بوده است، بلکه باید در این محل حقیقت دیگری را جستجو کرد و پی کشف واقعیت مهمتری گردید که شخص رسول خداـ ص ـ هم برای اعلان آن حقیقت، این جایگاه را محل دعا و مناجات خویش قرار داده است. 
و اگر ابن زباله و سمهودی و هم فکرانشان بجای ظاهر این خانه، به باطن آن راه می‌یافتند و بجای «بیت» با «اهل بیت» آشنا می‌شدند، به این واقعیت می‌رسیدند که به یمن وجود قبر پاک و مطهر چهار تن از اهل بیت در این خانه است که خداوند متعال همانگونه که آنان را تطهیر نموده دعا در کنار قبورشان را نیز مستجاب فرموده است. 
و در می‌یافتند که نه تنها دعای آنانکه ولایت این خاندان را پذیرفته و در داخل خانه و حرم امنشان جایگزین شده اند مورد قبول است، بلکه حتی کسانی که به این مرحله نرسیده اند اما توانسته اند بطور ناخود آگاه به حریم حرمشان و به بیرون خانه امنشان قدم بگذارند باز هم به برکت قبور پاکشان از فضل و رحمت خدا مأیوس نیستند و وعده: «ادعونی استجب لکم» شامل حال آنان نیز خواهد گردید.

آیا رسول خدا از آینده خانه عقیل سخن گفته است؟!: 
به عقیده نگارنده و بر اساس مطالب گذشته، اگر آن روز از محضر پیامبر اسلام ـ ص ـ علت توجه خاص آن حضرت را به این محل سؤال می‌نمودند، پاسخ آن حضرت در این مورد نیز صریح و روشن بود که این مکان در آینده مدفن چهار تن از فرزندان معصوم و اهل بیت من و آرامگاه چهار ستاره از دوازده ستاره درخشان آسمان ولایت و امامت که بدست دشمنان آیین من شهید می‌شوند خواهد گردید، همانگونه که در مورد حادثه فخ فرمود: «نَزَلَ عَلَیّ جَبْرَییلُ فَقالَ یا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ ولدِکَ یُقْتَلُ فی هذاَ الْمَکانَ...» 
و بلکه شواهد تاریخی، نشانگرِ تصریح رسول خدا ـ ص ـ در این زمینه و قراین موجود مؤید گفتاری از آن حضرت در کشف و بیان این حقیقت است; زیرا در تاریخ زندگی و شرح حال عده ای از افراد سر شناس و کسانی که برای خود شخصیت اجتماعی قایل بودند می‌بینیم در آخرین روزهای زندگی خویش و آنگاه که خود را درآستانه مرگ حتمی می‌دیدند، سعی و تلاش می‌کردند که قبر آنان بجای «روحاء بقیع» و کنار قبر عثمان بن مظعون و ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ در داخل خانه عقیل و در محوطه این آرامگاه خصوصی قرار بگیرد و اگر به چنین موفقیتی نایل شدند حداقل در کنار این خانه و در نزدیکترین نقطه آن دفن شوند تا از این راه افتخاری کسب کنند و به امتیازی نایل گردند و عملکرد چنین افراد مؤید این حقیقت است که در مورد آینده، خانه عقیل از رسول خدا ـ ص ـ مطلبی به گوش آنان رسیده و آن حقیقت گفتنی که امروز در دسترس ما نیست برای آنان بازگو شده بود و آن راز نهفته در آن خانه برای آنان کشف گردیده بود ولی شرایط روز و سیاست موجود ایجاب می‌کرد که این راز از دیگران نهان گردد و این حقیقت در تاریخ مستور و در پشت پرده بماند. 

و نمونه این رازداری رادر بعد دیگر همین موضوع مشاهده کردیم که چگونه با وجود قبور پیشوایان معصوم و فرزندان حضرت رسول ـ ص ـ در داخل خانه عقیل و با وجود قبر حضرت زهرا ـ س ـ طبق نظر عده ای از مورخان اهل سنت در این بیت، ابن زباله این حقیقت را نادیده گرفته و انگیزه استجابت دعا در حریم این مکان مقدس را وجود خیالی قبر عبدالله جعفر یا قبر عقیل را معرفی کرده است و یا سمهودی در این مورد زیرکانه اصل موضوع را فراموش و در فرع آن قلم فرسایی نموده است. 
بهر حال شواهد و قراین موجود نشانگر یک چنین واقعیت و بیانگر گفتاری صریح از پیامبر اکرم ـ ص ـ در مورد آینده خانه عقیل و معرفی آن بعنوان مأوی و ملجاء معنوی مسلمانان و پایگاه عبادت و پرستش خدای جهان آفرین است که به نقل دو شاهد و نمونه تاریخی اکتفا می‌کنیم: 

۱ ـ وصیت سعدبن ابی وقاص 
مورخان و شرح حال نویسان درباره محل دفن سعدبن ابی وقاص ۴۵ مطلبی را نقل نموده اند که اجمال آن این است او در اواخر عمرش یکی از دوستانش را به زاویه شرقی خانه عقیل در کنار بقیع برده و از وی خواسته است خاک‌های سطحی زمین را کنار بزند سپس چند عدد میخ که به همراه داشته بعنوان علامت و نشانه به آنجا کوبیده و وصیت نموده است بدن او را در آن محل بخاک بسپارند و پس از مدتی که در قصر خود در وادی عقیق و بیرون شهر از دنیا رفته بدنش را به مدینه منتقل و طبق وصیت او در همان محل که علامت گذاری و میخکوبی شده بود دفن نموده اند (فَوَجدوا الاَوْتادَ فَحَفَروُا لَهُ هُناکَ وَ دَفَنوُهُ)۴۶ 
۲ ـ ابوسفیان در فضای بیرون خانه عقیل: 
شرح حال نویسان همچنین درباره ابوسفیان۴۷ نقل نموده اند که روزی عقیل بن ابیطالب ابوسفیان را که سخت مریض بود دید که در میان مقابر (خصوصی) قدم می‌زند، علت این امر را از وی سؤال نمود، ابوسفیان پاسخ داد در پی محل مناسبی هستم که مرا در آنجا بخاک بسپارند، عقیل او را بسوی خانه خود هدایت و در فضای بیرونی این منزل محلی را مشخص نمود که در آن محل برای ابوسفیان قبری آماده گردید و پس از چند روز که از دنیا رفت در همان قبر بخاک سپرده شد. (وَ اَمَرَ بِقَبْرُ فَحُفِرَ فی قاعَتِها۴۸ وَدُفِنَ فیها)۴۹ 
خانه عقیل به مسجد (حرم) تبدیل می‌شود. 
این بود مرحله اول از تاریخ حرم ائمه بقیع و آنچه نسبت به ساختمان این مکان مقدس هم زمان و قبل از دفن پیکر پاکشان از کتب و منابع مدینه شناسی استفاده نمودیم، اینک در مرحله دوم از تاریخ این حرم مطهر قرار گرفته ایم و این مرحله تبدیل خانه عقیل به حرم و تغییر شکل این منزل مسکونی به ساختمان و فضای مناسب با شرایط اجتماعی مذهبی سال‌های بعد و یا قرن‌های بعد است که هر یک از مساجد و حرم‌های مهم مانند مسجد و روضه حضرت رسول ـ ص ـ با مرور و اقتضای زمان از این تحول و تکامل برخوردار بوده اند.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱ ـ سمهودی متوفای ۹۱۱ هـ در وفاءالوفا، ج ۳، ص ۸۸۸ می‌گوید: این دو گورستان با مرور زمان متروک و آثار آنها از بین رفته و لیکن سمت آنها در مدینه معلوم و مشخص است. 
۲ ـ وفات وی در دو سال و نیم از هجرت گذشته، واقع شده است. 
۳ ـ وفات وی در ذی حجه سال هشتم هجری واقع شده است. 
۴ ـ بجز خدیجه که در مکه و میمونه که در سرف دفن شده اند. 
۵ ـ «روحاء»; جایگاه انبساط و راحتی و «زوارء»; محل توجه و زیارت را گویند. روحاء بخش میانی بقیع و محلی است که قبر عثمان بن مظعون و ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ در آن قرار گرفته و این تسمیه و تفأل از رسول خدا ـ ص ـ بوده که به هنگام دفن عثمان بن مظعون فرمود: «هذه الروحاء». تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۰. 
۶ ـ اخبارالمدینه ج ۱، ص ۱۵۲. ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۸۸۹ ـ عمدة الأخبار فی مدینة المختار، ص ۱۵۱. 
۷ ـ در صفحات آینده این مطلب روشن خواهد شد. 
۸ ـ ابن نجار می‌گوید: عمربن عبدالعزیز خانه ای را که متعلق به زیدبن علی و خواهرش خدیجه بود، به مبلغ هزارو پانصد دینار خریداری و تخریب نمود و جزء بقیع قرار داد و مقبره خصوصی خاندان عمربن خطاب گردید. اخبار المدینه، ص ۱۵۶. 
۹ ـ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج ۱، ص ۱۰۱. 
۱۰ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۱ ـ عمدة الأخبار فی مدینة المختار، ص ۵۲. 
۱۱ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۵ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۹۰۱. 
۱۲ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۵ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۹۰۱. 
۱۳ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۱ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۹۰۱. 
۱۴ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۶ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۹۰۱. 
۱۵ ـ وفات فاطمه بنت اسد در سال چهارم و بنا به قولی در سال ششم هجرت واقع شده است. 
۱۶ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۲۷. 
۱۷ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۹۱۰. 
۱۸ و ۱۹ ـ عمدة الأخبار، ص ۱۵۳. 
۲۰ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۱۱. 
۲۱ ـ ارشاد مفید، ص ۱۹۲ ـ اعلام الوری، ص ۲۱۱. 
۲۲ ـ اخبار مدینة الرسول، ص ۱۵۳. 
۲۳ ـ احیاء العلوم، ج ۱، ص ۲۶۰. 
۲۴ ـ مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۶۹. 
۲۵ ـ همان، ص ۲۳۲. 
۲۶ ـ همان، ص ۲۹۷ 
۲۷ ـ در مورد دفن عبداللّه در آینده بحث مستقل خواهیم داشت. 
۲۸ ـ رافع بن مالک انصاری از شخصیت‌های بارز و از صحابه و یاران با وفای رسول خدا ـ ص ـ می‌باشد او برای بیعت با رسول خدا به مکه مسافرت نموده و در بیعت عقبه اول و دوم حاضر گردید و پس از فراگرفتن چند سوره از قرآن، به مدینه مراجعت و به دعوت اقوام و عشیره اش به اسلام مشغول شد و در دو جنگ مهم بدر و احد حضور داشت که در جنگ احد به شهادت رسید و جنازه اش به مدینه حمل و در خانه آل نوفل به خاک سپرده شد. ـ اسدالغابه، ج ۲، ص ۱۵۸ ـ اصابة، ج ۱، ص ۴۹۹ ـ وفاءالوفا، ج ۳، ص ۹۴۱. 
۲۹ ـ سعدبن مالک ساعدی (پدر سهل ساعدی) از صحابه و از انصار است. وی که برای شرکت در جنگ بدر آماده می‌گردید مریض شد و از دنیا رفت. جنازه اش را در کنار خانه بنی قارط به خاک سپردند. رسول خدا او را عملا از شرکت کنندگان در جنگ محسوب نمود و سهم وی را از غنایم جنگی به فرزندانش تحویل داد. اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۸۹ ـ اصابه، ج ۲، ص ۳۴ ـ استیعاب، ج ۲، ص ۳۵. 
۳۰ ـ اعلام الوری، ص ۱۴۴. 
۳۱ ـ همان، ص ۱۵۸. 
۳۲ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۸۹۰ ـ اخبار المدینه ابن نجار، ص ۱۵۷. در نسخه موجود از اخبار المدینه جمله: «یرید العرض و معه اهله» وجود ندارد. {
۳۳ ـ و بنا به نقل رافعی در «عنوان النجابة فیمن دفن بالمدینة من الصحابة» محتمل است قبر عبدالله در مکه باشد. 
۳۴ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۸۹۰. 
۳۵ ـ صحیح مسلم، ج ۴، ح ۲۴۰۴ ـ سنن ترمذی، ص ۵ ـ کتاب المناقب، ح ۳۸۰۸. سنن ابن ماجه مقدمه، ح ۱۱۵. 
۳۶ ـ سنن ترمذی، ج ۵ ـ کتاب المناقب، ح ۳۷۹۶ ـ مسند احمد، ج ۱، ص ۳۳۱. 
۳۷ ـ سنن ترمذی، ج ۵ ـ المناقب، ح ۳۸۱۵ ـ مسند احمد، ج ۱، ص ۳۳۱ و ج ۲، ص ۲۶. 
۳۸ ـ این مطلب در طی چندین حدیث در کتب تفسیر در ضمن تفسیر آیه تطهیر آمده است و متن یکی از این احادیث که در تفسیرالدُر المنثور، ج ۵، ص ۱۹۹ و در المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۷ نقل گردیده این است: «واخرج ابن مردویه عن ابن عباس قال شهدنا رسول الله ـ ص ـ تسعة اشهر یأتی کل یوم باب علی بن ابیطالب رضی الله عنه عند وقت کل صلوة فیقول السلام علیکم و رحمة الله و برکاته اهل البیت، انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیراً، الصلوة رحمکم الله». 
۳۹ ـ سنن ابی داود کتاب الفتن و الملاحم، ص ۴۱۶ ـ مسند احمدبن حنبل، ج ۵، ص ۱۶۳ ـ سنن ابن ماجه، ج ۲، کتاب الفتن ح ۳۹۵۸. ـ مستدرک صحیحین، ج ۳، ص ۱۵۸. 
۴۰ ـ نفس زکیه محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبی ـ علیهم السلام ـ در ماه رجب ۱۴۵ در مدینه قیام نمود و مردم این شهر و مکه و یمن با وی بیعت نمودند. منصور ولیعهد و برادرزاده خویش، عیسی بن موسی را به همراه شش هزار تن به مدینه اعزام کرد. محمد و یارانش غسل نموده و کفن پوشیدند و خود را معطر کردند و در میان او و نیروهای عیسی جنگ سختی در گرفت تا به احجار زیت کشیده شد و نفس زکیه و همراهانش در این نقطه پس از مقاومت شدید به شهادت رسیدند، سر او را نزد منصور فرستادند و پیکرش به وسیله خواهرش زینب و دخترش فاطمه در بقیع دفن گردید. می‌گویند بر بدن وی آنقدر زخم وارد شده بود که به هر عضوی از اعضایش دست می‌زدند، متلاشی و از تنش جدا می‌گردید، شهادت نفس زکیه در چهاردهم ماه رمضان ۱۴۵ ـ بوقوع پیوست. تاریخ طبری کامل ابن اثیر و تاریخ ابن کثیر حوادث سال ۱۴۵. مقاتل الطالبین، ص ۱۶۱ ـ تذکرة الخواص، ص ۲۳۱ ـ تتمة المنتهی، ص ۱۳۵. 
۴۱ ـ «فخ» نام بیابانی است در شش میلی مکه به سوی مدینه و جنگ فخ چنین بود که حسین بن علی که از فرزندان امام مجتبی ـ ع ـ است در مدینه بر ضد خلیفه هادی عباسی قیام کرد و عده ای با وی در مبارزه با خلیفه وقت بیعت و به سوی مکه حرکت نمودند که در فخ با نیروهای خلیفه درگیر و به شهادت رسیدند، سرهای شهدا را به نزد هادی فرستادند و اجسادشان سه روز در بیابان ماند و طعمه درندگان گردید و از اینجاست که گفته اند پس از فاجعه کربلا هولناکتر از حادثه فخ واقع نگردیده است. فخ در سال‌های اخیر جزء شهر مکه و از میادین معروف این شهر شده است. تاریخ طبری کامل ابن اثیر و تاریخ ابن کثیر حوادث سال ۱۶۹. معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۳۸ ـ تذکرة الخواص، ص ۲۴۰ ـ تتمة المنتهی، ص ۱۶۴. 
۴۲ ـ مقاتل الطالبین، ص ۲۹۰ 
۴۳ ـ اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۴. 
۴۴ ـ صحیح بخاری، ج ۹ ـ کتاب الفتن باب الإستخلاف و کتاب الاحکام ـ صحیح مسلم، ج ۶، کتاب الامارة. 
۴۵ ـ مرگ سعدبن ابی وقاص در سال ۵۶ واقع شده است. 
۴۶ ـ اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۹۳ ـ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۱۶ ـ عمدة الاخبار، ص ۱۵۲ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۸۹۹. 
۴۷ ـ مرگ ابوسفیان در سال ۲۰ واقع شده است. 
۴۸ ـ اقرب الموارد می‌گوید: فضای بدون سقف و بنا را که در وسط خانه‌های محله ای واقع شود «قاعة» می‌گویند. 
۴۹ ـ اصابة، ج ۴، ص ۹۰ ـ تاریخ المدینه ابن شبه، ج ۱، ص ۱۲۷ ـ وفاء الوفا، ج ۳، ص ۹۱۱ ـ عمدة الاخبار، ص ۱۵۶

 

/



سایت شیعه نیوز به نقل از سایت تبیان