بیا با علی (علیه السلام) رفیق شو!
آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدایِهِم اَجمَعین. رُوِیَ عَن رَسولِ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) قال: «إِنَّ الغَیرَهَ مِنَ الایمان».
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به تربیت، یعنی روش رفتاری و گفتاری دادن بود و گفته شد انسان به طور غالب و معمول در چهار محیطِ خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی ساخته میشود و روش میگیرد. فضای پنجمی هم حاکم بر آن چهار محیط است که اگر بعداً رسیدیم ـ ان شاءاللهـ بحث میکنیم. بحث ما به محیط سوم، یعنی محیط رفاقتی رسید و عرض کردم در بین این محیطها، محیط رفاقتی قویترین محیط است که از نظر تربیتی و روش گرفتن، در ابعاد گوناگون وجودی انسان، اعمّ از بُعد اعتقادی و نفسانی و عملی بر روی او اثر میگذارد.
در جلسه گذشته آیاتی را در باب انتخاب رفیق مطرح
کردم که خداوند در چند بُعد نهی میفرماید از اینکه برخی افراد را به عنوان دوست و رفیق انتخاب کنید. در بُعد اعتقادی میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین». در بُعد عملی هم میفرماید: «وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا». که در جلسه گذشته گفتیم اینها از نظر عملی افراد لااُبالی هستند. جلسه گذشته بُعد اعتقادی و بُعد عملی بحث شد.
آزمودن دوست در بُعد نفسانی
در این جلسه بُعد نفسانی را مطرح میکنیم. ما بُعد نفسانی هم داریم که انسان باید در بحث صداقت و رفاقت این را هم در نظر داشته باشد که با هر کسی رفیق نشود و با او بساط دوستی را پهن نکند. روایتی از امام صادق(علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «لَا تُسَمَّ الرَّجُلَ صَدِیقاً سِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّی تَخْتَبِرَهُ»؛ کسی را به نام دوست نخوان تا اینکه او را بیازمایی؛ یعنی کسی را به عنوان اینکه دوست تو است نخوان بهطوری که مردم بگویند فلانی رفیق فلانی است، یا خودت بگویی، رفیقم فلانی است؛ اصلاً این کار را نکن، «حَتَّی تَخْتَبِرَهُ». نکته اینجا است که باید او را بیازمایی و امتحانش کنی. اِختبار یعنی آزمودن. حالا به چه چیز او را امتحان کنی؟ حضرت سه چیز را مطرح میفرماید؛
اوّلین ملاک؛ هنگام غضب
اول: «تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ یُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَی الْبَاطِلِ»؛ خشمش را آزمایش کن، ببین آیا این از افرادی است که وقتی عصبانی میشود، مرزی را رعایت نمیکند؟ آیا خشم، او را از حق به سوی باطل میکشاند؟ آیا آنجاهایی که عصبانی میشود، چه در بُعد گفتاریاش و چه در بُعد رفتاریاش لجامی از شرع به دهانه نفسش زده است؟ یا نه، چون عصبانی شده هر چه به دهانش بیاید، میگوید و هر کاری که از دستش برآید، میکند؟ این اشاره به بُعد نفسانی است. رفیق میخواهی بگیری، از نظر خشم آزمایش و امتحانش کن. چون ممکن است ـنعوذباللهـ یک مقدار رذالت داشته باشد؛ لذا اوّل ببین آیا مثل حیوان میماند یا انسان است؟ چون حیوان است که وقتی خشمگین میشود هر کاری میکند؛ هم گاز میگیرد، هم لگد میزند. انسان که این کارها را نمیکند. حالا که انسان است و زبان دارد، ببین آیا موقع خشم هرچه به زبانش میآید را میگوید؟
دومین ملاک؛ هنگام شهوت
حضرت به عنوان دومین ملاک برای آزمودن فرد پیش از دوستی میفرمایند: «وَ عِنْدَ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ». این خشم نیست، این شهوت است؛ شهوت نسبت به مال است. یعنی امتحان کن، ببین این شخص راجع به پول چگونه است؟ آیا مرزهای شرعی را رعایت میکند یا اصلاً به حرام و حلال کاری ندارد؟ این را امتحانش کن. همین طوری او را رفیق خود نخوان و نگو فلانی رفیق ما است.
اینجا یک نکته طلبگی بگویم؛ ظاهر این روایت در مورد روابط اجتماعی است. چون اگر او را به خودت نسبت دهی و بگویی فلانی رفیق من است، تو هم در اجتماع خراب میشوی. چون وقتی مردم جامعه ببینند این شخص در جایی خرابکاری کرد، آبروی تو هم میرود. اگر دیدند جایی عصبانی شد و حرفهای بیربط و قبیح و ناپسندی گفت، یا دیدند از هر جایی که رسیده مال مردم را میخورد، میگویند رفیق تو است و کارهای ناپسند او آبروی تو را هم میبرد. تازه اینها همه مربوط به ظاهر است؛ یعنی حضرت درباره ظاهرش اینطور میفرمایند؛ چه رسد به باطن. چون باطن مهمنر است. لذا میگوییم به طریق اُولی وقتی میخواهی رفیق انتخاب کنی، ببین از نظر درونیاش چگونه است. از نظر درونی و باطنی اولویّت دارد که ببینی این شخص کیست. چون تو میخواهی با انسان رفیق شوی و رابطه درونی پیدا کنی، نه با حیوان!
اوّل اِختبار، بعد دوستی
حالا مطلبی میخواهم عنوان کنم که خودش در باب تربیت در محیط رفاقتی مسأله مهمی است. ما در معارفمان مسألهای داریم که در این روایت هم بود که حضرت فرمودند: «حَتَّی تَخْتَبِرَهُ». مطلب این است که در باب دوستیابی ما به طور کلی مسأله «اِختبار» را داریم؛ یعنی با هرکه میخواهی رابطه رفاقتی برقرار کنی، قبلش او را آزمایش و امتحان کن.
روایتی از علی(علیهالسلام) است که فرمودند: «لَا تَثِق بِالصَّدِیقِ قَبلَ الخُبرَةِ». اگر میخواهی به عنوان صداقت به رفیق اعتماد کنی، قبل از آنکه او را بیازمایی هیچ وقت اعتماد نکن. قبل از اینکه او را بیازمایی، به او دل نبند. ممکن است سؤال کنید چرا؟ جهتش این است که اگر قبل از اِختبار و امتحان با او دوستی کردی و رابطهات تنگاتنگ شد، محبّت او در دل تو تشدید میشود و این رابطه محبّتی موجب میشود که این رفاقت در ابعاد گوناگون اعتقادی و نفسانی و عملیات، چه رفتاری و چه گفتاری بر روی تو اثر بگذارد؛ چون گفتار هم عمل است؛ گفتار عملِ زبان است. این یک مطلب.
مطلب دوم آن است که اگر انسان بدون اینکه قبلاً آزمایشی کرده باشد، با شخصی در رفاقت رابطه محبتی برقرار کند -اصلاً رفاقت بر مبنای محبت است- اگر کسی «قبل الإختبار» بیاید رفیق شود، این محبت رفیق در دل او آمده است و اینجا است که دیگر نمیتواند تشخیص بدهد که آن شخص دوست خوبی است یا خیر. اگر بخواهم قبل از آنکه آن رشته محبّتی رفاقتی بین من و شما تقویت شود شما را بیازمایم، میتوانم؛ چون میتوانم چه در بُعد اعتقادی، چه در بُعد عملی و چه در بُعد نفسانیِ شما دقیق شوم که آیا با هم، همسو هستیم یا نیستیم. آدم عصبانی مزاجی هستی، افسارگسیختهای یا نه؟ در بُعد شهوتیات، کسی هستی که به اسارت شهوت رفته یا نه؟ حالا چه شهوت مالی باشد، چه جنسی باشد، فرقی نمیکند. در بُعد عملیِ خارجی میتوانم بفهمم که آیا انسان متشرّعی هستی یا نه، بیبندوبار و لااُبالی هستی.؟ اگر هم شخص متدیّن بیغرض و بیمرضی که درباره تو اطلاعاتی دارد مطلبی بگوید، از او میپذیرم. قبل از دوستی است که میتوانم اینها را تشخیص دهم؛ امّا اگر بعد از اینکه رفیق شدی، آنوقت بخواهی آزمایش کنی، بدان که حالا کور و کر هستی. نه میتوانی عیبهایش را ببینی، نه میتوانی بشنوی.
محبّت کور و کر میکند
چند روایت در این زمینه بخوانم. علی(علیهالسلام) فرمودند: «عَینُ المُحِبِّ عُمیَةٌ عَن مَعَایِبِ المَحبُوبِ»؛ چشم کسی که دیگری را دوست دارد، از اینکه عیبهای او را ببیند کور است. در ادامه میفرمایند: «وَ أُذُنُهُ صَمَاءٌ عَن قُبحِ مَسَاوِیهِ». یعنی گوشش هم به خاطر حبّ کر است. کر است از اینکه بخواهد عیبها و زشتیهای او را بشنود. این یک قانون کلی است. این روایت را از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) بخوانم که حضرت فرمودند: «حُبُّکَ لِلشَّیْءِ یُعْمِی وَ یُصِمُّ». حبّ شیء انسان را کور و کر میکند. اینجا شی است، آنجا بحث مُحبّ و محبوب بود. اینکه این همه به ما در باب دوستیابی سفارش میکنند که آقا مراقب باش، برای این است که رفاقت بر محور محبّت است و محبّت چنین کاری میکند که میفرمایند تو را کور و کر میکند.
دین بر محور محبّت است
شما نگاه کنید که در مسأله دین هم میگویند که اصلاً دین بر محور محبّت است. روایتی از امام باقر(علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّینُ». یعنی اصلاً اینها با هم تفاوت ندارند. یعنی اینقدر محبّت نقشش قوی است؛ لذا در باب مسأله رفاقت، «اِختبار قبلَ الرِّفاقة» را مطرح میکنند. با هر کس میخواهی دوستی کنی، به صِرفِ ظواهر بسنده نکن. در ابعاد سهگانه اعتقادی، نفسانی و عملی او را آزمایش کن؛ وگرنه بِدان که رفاقت چون نقش سازندگی و نقش تخریبیاش بسیار قوی است، تأثیرش خیلی زیاد است. حالا من از اینجا وارد شوم در این جهت که در روایاتمان هم زیاد داریم که میفرمایند بروید با اولیاءالله رفیق شوید. حبّتان نسبت به اولیاءالله باشد، چرا؟ جهتش معلوم و مشخص است؛ چون این محبّت است که مظهر رفاقت است. این محبّت اولیاءالله نقش سازندگی دارد.
پرهیز از حب دشمنان خدا
در روایتی از علی(علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «إیَّاکَ أن تُحِبَّ أعدَاءَ اللهِ»؛ از محبّت نسبت به دشمنان خدا بپرهیز. آنهایی که دشمن خدا هستند، یکوقت رشته محبّتی با اینها برقرار نکنی. «أو تُصفِیَ وُدَّکَ لِغَیرِ أولِیَاءِ اللهِ». یعنی بپرهیز از اینکه محبّتت را برای غیر دوستان خدا خالص کنی. جهتش این است که این رابطه تنگاتنگ، محبّتآور است؛ محبّت که آمد خطرناک است. البته بِدان آنجایی که بدون اختبار و آزمودن در سه بُعد اعتقادی، عملی و نفسانی باشد خطرناک است؛ ولی اگر اختبار و آزمایش شد، بهترین نقش سازندگی را بر روی انسان دارد. عرض کردم در روایات داریم که یک وقت با غیر اولیاء خدا «لحمک کلحمی» نشوی! خیلی صمیمی نشوی! چون تعبیر به «أو تُصفِیَ» داشت؛ یعنی مبّحتت را برای غیر اولیای خدا خالص نکنی!
حبّ علی، نشانه مؤمن
چون شب عزیزی است (شب عید سعید غدیر)، به مناسبت روایتی در همین باب از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میخوانم که فرمودند: «عُنْوَانُ صَحِیفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ». البته نمیرسم که بحث مفصّل کنم؛ لذا فقط اشاره میکنم. «عنوان» یعنی تیتر و سرخط. منظور از «صحیفه» هم نامه عمل است؛ صحیفه مؤمن که میگویند، یعنی نامه عمل مؤمن. حالا در صحیفه چیست؟ در آن همه چیز هست. چه مسائل اعتقادی، چه مسائل ملکات و چه اعمال خارجی، همه در آن صحیفه هست. ولی ظاهرش راجع به اعمال است؛ اعمّ از جوارحی و جوانحی. روز قیامت نشر صُحف میشود؛ حالا این تعبیر پیغمبر یعنی چه؟ تعبیر پیغمبر جنبه کنایی دارد. «عنوانِ صحیفه» یعنی اگر تیتر صحیفه عمل هرکس این بود که این شخص محبّ علی (علیهالسلام) است، معلوم میشود که تمام صحیفهاش خوب است؛ یعنی این حبّ علی (علیهالسلام) در ابعاد گوناگون انسانی، چه بُعد اعتقادی و چه بُعد نفسانی و چوارحی، نقش سازندگی دارد.
البته این را هم دقّت داشته باشید که حتماً نباید از نظر فیزیکی با حضرت مواجهه پیدا کنیم تا با ایشان رفیق شویم؛ رفاقت رشته محبّتی بین دو موجود است. ممکن است اینجا نباشد، اما دوستش داشته باشم، هر چند اینکه او را نبینم. بیا با علی(علیهالسلام) رفیق شو! بیا محبت علی(علیهالسلام) را در دلت جایگزین کن که تو را در سه بُعد میسازد. لذا اگر روز قیامت مؤمن بیاید، همان تیتر نامه عملش را که نگاه میکنند، دیگر قضیه تمام میشود. همان تیتر را نگاه میکنند و میبینند این با علی (علیهالسلام) رفیق بوده است. اگر با علی(علیهالسلام) رفیق بوده، حتماً حبّ علی(علیهالسلام) هم در دلش بوده و مُسلّم است که این شخص مسائل شرعی را هم رعایت میکرده است. حالا این بحث دیگری است که اگر غفلتاً خطاهایی یا لغزشهایی از او سر زده چه میشود، که شب آخر بحث میکنیم.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی
تابناک