“و ان هذا صراطی مسقیما فاتبعوه و لاتتبعوا السبیل فتفرق بکم عن سبیله...” (انعام، 153)
و اینکه این راه مستقیم من است پس پیرویش کنید و پیروی نکنید راه‌های مختلف را که از راه پراکنده تان می‌کند

در برهان از بریده و غیر او، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده که فرمود و “ان هذا صراطی مستقیما...” فرمود سوال کردم از خداوند که آن را برای علی قرار دهد پس چنین کرد.
سبل که موجب تفرقه هست انحراف از خط اهل بیت است و انحراف ولو کم باشد یا در جزیی از احکام باشد، در فروع یا اصول باشد مانند انحراف خط کج از مستقیم است که از انحراف کم شروع شده هرچه پیش رود فاصله زیادتر می‌شود. در روایات سبل را به اصحاب گمراهی و غاصبین تقسیم کرده اند.

“یا ایها النبی حسبک الله و من اتبعک من المومنین” (انفال، 64)
“ای پیامبر بس است تو را، خدا و آنان که پیرویت کردند از مومنان”

برهان از حلیه الاولیاء از ابی هریره روایت کرده که این آیه در شان علی بن ابیطالب(علیه السلام) نازل شده و تایید می‌کند آن را آیه 62 “حسبک الله هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین” و روایات بسیار وارد شده که در ساق عرش نوشته شده “محمد رسول الله ایدته بعلی و نصرته به یا بعلی” و هرکه به تاریخ و روایات از شیعه و سنی مراجعه کند و کمترین اطلاعی داشته باشد نصرت علی(علیه السلام) را به اسلام می‌بیند و اگر او نمی‌بود نامی از اسلام باقی نمی‌ماند و خداوند علی را ناصر پیامبر و سبب حفظ دین قرار داد.
نظیر ضربت حضرت در احزاب، که به فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) افضل از عبادت ثقلین تا قیامت است و در بدر و احد و حنین و غیره و بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با اینکه خلافت را غضب کردند پیوسته در قضاوتها و مشورتها که غاصبین با حضرت می‌نمودند سبب عزت اسلام و حفظ دین بود.

“اجعلتم سیقایه `الحاج و عماره المسجد الحرام کهن ءامن بالله و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله لایستوون عندالله و الله لا یهدی القوم الظالمین* الذین ءامنوا و هاجروا و جاهدو فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولیک هم الفایزون* یبشرهم ربهم برحمه منه و رضوان و جنت لهم فیها نعیم مقیم*” (توبه، 19، 20 و 21.)
“آیا قرار دادید آب دادن حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را مانند آنکه ایمان آورده است به خدا و روز بازپسین و کوشیده است در راه خدا؟ یکسان نیستند نزد خدا و خدا هدایت نمی‌کند گروه ستمگران را آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و کوشیدند در راه خدا با مالها و جانهای خود در بزرگترین مراتب نزد خدا هستند و آنان رستگارانند پروردگارشان به آنها نوید می‌دهد به رحتمی از خود و خشنودی و باغستانی که برای ایشان در آن نعمتی پایدار است”.

به روایت کثیری از مفسرین شیعه و سنی در شان علی بن ابیطالب(علیه السلام) نازل شده و اوصاف مذکوره در مورد امیرالمومنین(علیه السلام) است.
در برهان از ثعلبی که از مخالفین است روایت کرده که این آیه در شان علی بن ابیطالب و عباس بن عبدالمطلب و طلحه بن شیبه نازل شده و آن دو باهم تفاخر می‌کردند، پس طلحه گفت من مصاحب خانه خدا هستم کلیدهایش در دست من است و اگر بخواهم در مسجد بیتوته می‌کنم و عباس گفت من صاحب مقایه و آب دادن به حجاج و قایم به این امر هستم و علی(علیه السلام) فرمود نمی‌دانم چه می‌گویید، شش ماه قبل از همه مردم نماز گزاردم و من مصاحب جهادم پس نازل فرمود خداوند “اجعلتم سقایه الحاج...”

“یا ایها الذین ءامنوا اتقوا الله و کونوا مع الصابرین” (توبه، 119)
“ای کسانی که ایمان آوردید از خدا بترسید و با راستگویان باشید”.

مرویست که وقتی این آیه نازل شد، سلمان پرسید یا رسول الله این آیه عام است یا خاص. فرمود آنها که امر شده اند، پس عامه از مومنین مامور به آن هستند و اما صادقون، مخصوص برادرم علی و اوصیاء بعد از او تا روز قیامت است و معصیت با ائمه طاهرین ملازم بودن ایشان است، در طریق الی الله و مصر الی الله و مسیر زندگانی دنیا و نه تقدم بر ایشان و نه افراط جایز است که انسان را به مارقین ملحق می‌کند و نه تاخر و تفریط جایز است که موجب هلاکت و زهوق می‌شود در ادعیه وارد شده است “المتقدم لکم مارق و المتاخر عنکم زاهق و اللازم لکم لاحق”.
چون کمال انسانیت در این انسانهای کامل است و اسوه حسنه ایشانند و مظهر تمام و کمال اسماء حسنی غیر از آنها نمی‌باشد و خلیفه الله در زمین که در ابتدای خلقت آدم(علیه السلام)، خداوند تعالی فرمود ایشانند و اگر آنها نمی‌بودند آدم خلق نمی‌شد چنانکه در روایت خداوند به آدم(علیه السلام) خطاب فرمود و بلکه آسمان و زمین خلق نمی‌شد. “لولاک لما خلق الافلاک و لولا علی لما خلقتک و...”
پس اینکه عمر و عثمان مکرر از دهانشان صادر شد که لولا علی لهلکت یا لهلک عمر یا عثمان و امثال این کلمات فضیلت نمی‌باشد چون اگر علی نبود اساس آسمان و زمین خلق نمی‌شد و آدم خلق نمی‌شد تا برسد به عمر و عثمان. چه می‌دانستند که این ابوالحسن، که مسائل و محاکم خود را مکرر به او ارجاع می‌دادند فقط عالم و دانا و مصاحب و برادر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بلکه خلیفه الله در روی زمین است و به اذن خدا ملکوت هرچیزی در دست اوست و ملایک موکل بر آسمانها و زمین و شب و روز و ملک الموت و ملک باران و غیره به فرمان او در کارند و به واسطه او باران نازل می‌شود و دانه جوانه می‌زند و درختان شکوفه بر می‌آورند “بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السمآء ان تقع علی الارض الا باذنه” و او بود با تمامی انبیاء از آدم تا خاتم و یاری کننده ایشان در دین خدا بود و توبه آدم به نام خمسه طیبه قبول شد و کشتی نوح از غرق شدن ایمن شد “اتاکم الله ما لم یوت احدا من العالمین” و به برکت ولایت او و اهل بیت عبادات قبول می‌شود.

و عبادت بی ولایت پوست بی مغز و ظاهر بی باطن و طبل توخالی است. “بمولاتکم تقبل الطاعه المفترضه” خلاصه کلام آنکه “فبلغ الله بکم اشرف محل المکرمین و اعلی منازل المقربین و ارفع درجات المرسلین حیث لا یلحقه لا حق و لا یفوقه قایق و لایسبقه سابق و لا یطمع فی ادراکه طامع حتی لایبقی ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صدیق و لا شهید و لا عالم و لاجاهل و لادنی و لا فاضل و لامومن صالح و لا فاجر طالح و لا جبار عنید و لا شیطان مرید و لا خلق فیما بین ذلک شهید الاعرفهم جلاله امرکم و عظم خطرکم و کبر شانکم...” “یعنی پس به برکت شما خداوند ما را به شریفترین مقامات بزرگ و بالاترین منازل نزدیکان و رفیع ترین درجات فرستادگان رسانید آنجا که احدی به پایه آن نرسد و کسی بر بالاترش دست نیابد و بر آن پیشی نگیرد و در ادراک آن به طمع خام نیفتد تا باقی نماند فرشته مقربی و نه پیغمبری مرسل و نه صدیق و نه شهیدی و نه عالم و نه جاهلی و نه پستی و نه فاضلی و نه مومن صالح و نه فاجر طالحی و نه گردنکش عنودی و نه دیو مردودی و نه آفریده ای که فیمابین آن حضور یابد مگر اینکه بشناسد آن را به جلالت امر شما و عظمت مقام شما و بزرگی منزلت شما...”

 

/



یعقوب محمودیان