برخی از ویژگیهای حضرت علی علیه السلام در گوشه ای از بیانات صاحب بن عبّاد
- صاحب بن عبّاد گوید: وَ قالُوا: عَلی عَلا قُلْتُ: لا/فَاِنَّ الْعُلا بِعَلی عَلا/ “گویند: علی به مقامات شامخی بررفته است. گفتم: نه، بلکه این مراتب شامخ انسانی است که والایی خود را از علی گرفته است”./ - صاحببن عبّاد گوید: بِحُبِّ علیٍّ تَزولُ الشُّکوک/وَ تَسْمُو النُّفوسُ و یَعلُو النِّجار/ فَإنِّی رأیتُ مُحِبّاً لَهُ/فَثَمَّ الزّکاةُ فَثَمَّ الفخار/ وَ إنِّی رأیتُ عَدُوّاً لَهُ/فَفی أصلِهِ نَسَبٌ مُستَعار/ فَلا تَعْذِلوه عَلی فِعلِه/فَحیطانُ دارِ أبیهِ قِصار/(دیوان صاحب / ۹۶.)
“به دوستی علی شکها زدوده میشود و جانها شرف مییابند و حسبها و نسبها بلند میگردند”./ “من دوست علی را که میبینم در او پاکی و افتخار مییابم”./ “و دشمن او را که میبینم در ریشه خانوادگی او نسبی مستعار مییابم (مردی از غیر در او دخالت دارد)”./ “پس او را بر کارش سرزنش مکنید، زیرا دیوار خانه پدرش کوتاه بوده است”! - صاحببن عبّاد اُشهِدُ بِاللَّه و آلایِهِ/شهادةً خالصةً صادقة/ إنّ علیّبنَ أبیطالب/زوجَةُ مَن یُبْغِضُهُ طالقة/ ثَلاثةٌ لیس لها رجعةٌ/طالقة طالقة طالقة/(مناقب ابنشهر آشوب: ۳ / ۲۰۹.)) “به خدا و نعمتهایش سوگند، سوگندی خالص و راست”،/ “که همسر دشمن علیبن ابیطالب مطلّقه است”./ “آن هم سه طلاقه که دیگر بازگشتی در آن نیست”./
- صاحببن عبّاد لاتُقبَلُ التوبةُ مِن تایبٍ/إلاّ بِحبِّ ابنِ أبیطالبِ/ أخی رسولِاللَّه بَل صِهْرُهُ/وَ الصهرُ لایُعْدَلُ بِالصاحبِ/ یا قومِ مَن مثلُ علیٍّ و قد/رُدَّتْ علیه الشمسُ مِن غایبِ/ “توبه از هیچ توبهکنندهای پذیرفتهنمیشود مگر با دوستی علیبن ابیطالب”./ “برادر رسول خدا و داماد او؛ که البته داماد را نباید با همراه مقایسه کرد”./(مراد ابوبکر است که در وقت هجرت در غار همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودهاست.(م)) “ای قوم، کیست مانند علی در حالی که خورشید پس از آنکه غروب کرد بر او بازگشت”./ قدامه سعدی رَدَّالوصیُّ لَناالشمس الّتی غَرُبَتْ/حتّیقَضَیْنا صلاةَالعصر فیمُهَلِ/ لا أنْسَهُ حینَ یَدعوها فَتَتْبَعُهُطَوعاً بِتَلبیةٍ ها ها عَلی عَجَلِ/ فَتِلکَ آیتُهُ فینا و حُجَّتُهُ/فَهَل له فی جمیعِ الناس من مِثلِ/ أقْسَمْتُ لاأبْتَغی یوماً به بَدَلاً/و هل یکونُ لِنورِ اللَّه من بَدَلِ/ حَسْبی أبوحسنٍ مولی أدینُ به/و مَن به دانَ رسلُ اللَّه فی الاُولِ/
“وصی پیامبر خورشید را پس از آنکه غروب کرد برای ما بازگرداند تا نماز عصر را در وقت کافی خواندیم”./ “فراموش نمیکنم که علی علیه السلام آن را فرامیخواند و آن تلبیهگویان به رغبت و سرعت پیرو فرمان او شد”./ “این آیت و حجت او در میان ما بود، و آیا در میان همه مردم مانند اویی یافت میشود”؟/ “سوگند خوردهام که برای او بَدَلی نگزینم، و مگر نور خدا را بدلی هست”؟/ “برای من مولایی چون ابوالحسن بس که بدو معتقد باشم، همان کسی که پیامبران خدا در زمانهای گذشته به او اعتقاد داشتند”. ه
- درباره ایستادن خورشید صاحببن عبّاد ملقب به کافیالکُفاة گوید: مَن کَمولایَ علیّ/وَ الْوَغی تَحْمی لَظاها/ مَن یصیدُ الصیدَ فیها/بِالظُّبی حینَ انْتَضاها/ مَن له فی کلِّ یومٍ/وَقَعاتٌ لاتُضاها/ کَم و کَم حربٍ ضَروسٍ/سَدَّ بِالْمُرْهَفِ فاها/ اُذْکُروا أفعالَ بدرٍ/لَستُ أبْغی ما سِواها/ اذکروا غزوةَ اُحْدٍ/إنّه شمسُ ضُحاها/ اذکروا حربَ حُنَینٍ/إنّه بدرُ دُجاها/ اذکروا الأحزابَ قِدماً/إنّه لَیْثُ شِراها/ اذکروا مُهْجَةَ عَمْروٍ/کیفَ أفْناها شَجاها/ اذکروا أمرَ بَرایة/وَ اصْدِقونی مَن تَلاها/ اذکروا مَن زَوجهُ الز/هراءُ قد طابَتْ ثَراها/ حالُه حالةُ هارونَ/لِموسی فَافْهَماها/ أعَلی حبِّ علیّ لا/مَنی القومُ سَفاها/ أوَّلُ الناسِ صلاةً/جعل التَّقْوی حَلاها/ رُدَّتِ الشمسُ علیه/بعدَ ما غاب سَناها/
<کیست مانند مولای من علی در آن وقتی که آتش جنگ برافروخته میگردد>؟/ <کیست که در میدان جنگ دشمنان را صید میکند با تیغ آهیخته از نیام>؟/ <کیست که در هر روز چندین حادثه مهم بیمانند از او سرزده باشد>؟/ <چه بسیار بسیار جنگهای سختی که چنگ و دندان نشان دادند و او با تیغ تیز خود دهان آنها را بست>./ <تنها کارهای او را در روز بدر یادآورید و از کارهای دیگر صرفنظر میکنم>./ <از جنگ احد یاد کنید که او خورشید درخشان آن بود>./ <از جنگ حُنَین یاد کنید که او ماه تابان آن بود>./ <از جنگ احزاب گذشته یاد کنید که او شیر بیشه آن بود>./ <از خون دل عَمْروبن عبدود یاد کنید که چگونه آن را بر زمین ریخت و اندوه به دل او نهاد>./ <از تبلیغ سوره برائت یاد کنید و به من راست گویید که چه کسی آن را بر مشرکان تلاوت کرد>؟/ <از همسر او زهرا یاد کنید که چه پاکیزه نژادی بود>./ <حال علی حال هارون برای موسی است، پس این را بفهمید>./ <آیا بر دوستی علی این قوم بیخرد مرا سرزنش میکنند>؟/ <با آنکه او نخستین کسی بود که نمازگزارد و به زینت تقوا آراسته بود>./ <و خورشید بر او بازگردانیدهشد پس از آنکه نورش غروب کردهبود>./ و در این باب حکایت شگفتی است که جماعتی از مشایخ ما در عراق برایم روایت کردهاند، گفتند: ما در حضور ابومنصور مظفربن اردشیر عبادی واعظ بودیم در مجلسی که در تاجیه مدرسهای در باب ابرز بغداد بود؛ هنگام عصر بود که وی از حدیث ردّ شمس برای علی علیه السلام یاد کرد و آن را با عبارات زیبا و دلپذیر بیان داشت و سپس به ذکر فضایل اهلبیت - علیهم السلام - پرداخت، در این حال ابری پیدا شد و روی خورشید را چنان پوشانید که مردم پنداشتند خورشید غروب کرد. ابومنصور بر روی منبر ایستاد و به خورشید اشاره کرد و این شعر را خواند:
لاتَغرِبی یاشمسُ حتّی ینتهی/مدحی لِآل المصطفی و لِنَجْلِهِ/ وَ اثْنی عنانَکِ إن أردتِ ثنایَهم/أنَسیتِ أن کان الوقوف لِأجْلِهِ/ إن کان للمولی وقوفُکِ فَلْیَکُن/هذا الوقوفُ لِخَیْلِهِ و لِرَجْلِهِ/
<ای خورشید غروب مکن تا مدح من نسبت به آل مصطفی و فرزندانش تمام شود>./ <و عنان خود برتاب اگر خواهان ثنای او هستی؛ آیا فراموش کردی که به خاطر او باز ایستادی>؟/ <اگر روزی برای حضرت مولی بازایستادی اینک برای خیل سواران و پیادگان او (یاران و فرزندان او) باز ایست>./ در این حال ابر از روی خورشید برطرف شد و خورشید نور پاشید. (در حاشیه همین کتاب گوید:) من گویم: پس از قبول ردّ شمس برای یوشع ه در اخبار مسلّم آمده گزیری از قبول ردّ شمس برای امیرمؤمنان علیه السلام نیست به گواهی پارهای از اخبار که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایتشده که فرمود: هرچه در میان بنیاسراییل اتفاق افتاده نعل به نعل و مو به مو در این امت اتفاق خواهد افتاد.(تذکرةالخواص / ۴۹ - ۵۳.)
-صاحببن عبّاد حبُّ علیٍّ لی عمل/وَ مَلْجَیی مِنَ الْوَجَل/ إن لمیکن لی مِن عمل/فحُبُّه خیرُ العمل/(مناقب ابنشهر آشوب ۳ / ۳۲۶.)/ “دوستی علی برای من عمل و پناهگاه از بیم و هراس است”./ “اگر عمل نیکی ندارم دوستی او بهترین عمل است”./ و قد أتَتِ الروایةُ فی حدیث/صحیحٍ عن ثِقاتِ مُحَدّثینا/ بأنّ محبّةَ الهادی علیٍّ/أجَلُّ تجارةِ لِلتاجرینا/ و لیس تَضُرُّ سیّیةٌ بِخلقٍ/یکونُ بها مِنَ المُتَخَلِّقینا(مناقب ابنشهر آشوب ۳ / ۱۹۷ - ۱۹۸.) “در روایت و حدیث صحیح از محدثان موثق ما آمدهاست”،/ “که دوستی علی آن امام هدایتگر بزرگترین تجارت تاجران است”./ “و هیچ گناهی زیان نمیرساند به کسی که متخلّق به این دوستی باشد”./
سایت فطرت