با امام عصر (علیه السلام) در عزای امام حسین (علیه السلام)
گزیدهای از زیارت ناحیة مقدسه
سلام بر حسین (علیه السلام)، کسی که به خونش جانش را ارزانی داشت، سلام بر کسی که در پنهان و آشکارش خداوند را فرمان برد، سلام بر کسی که خداوند در خاکش شفا را قرار داد، سلام بر کسی که اجابت دعا در زیر گنبدش میباشد، سلام بر کسی که امامان از فرزندان و ذریهاش هستند.
سلام بر آغشته به خون، سلام بر [کسی که] خیمه[اش] دریده شد، سلام بر پنجمین اهل کساء. سلام بر غریب غریبان، سلام بر شهید شهیدان، سلام بر کشته [به دست] پسرخواندگانِ مشکوکتبار، سلام بر سکونتیافتة کربلا، سلام بر کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند، سلام بر کسی که فرزندانش پاکشدگانند.
سلام بر یعسوب و امیر آیین، سلام بر محل فرود آمدن برهانها، سلام بر امامانِ سرور، سلام بر (گریبانها) قلبها و سینههای به خون آمیخته، سلام بر لبهای پژمردة شکننده [از تشنگی]، سلام بر جانهای از بیخ و بن بریده، سلام بر روحهای به پنهانی ربوده شده، سلام بر پیکرهای عریان، سلام بر جسمهای لاغرِ رنگباخته، سلام بر خونهای جاری شده، سلام بر عضوهای بریده شده، سلام بر سرهای برافراشته گشته، سلام بر زنان سر برهنه گردیده.
سلام بر حجت و گواه پروردگار جهانیان، سلام بر تو و بر پدران پاکیزهات، سلام بر تو و بر پسران شهادتطلبت، سلام بر تو و بر فرزندان و ذریة یاریکنندهات، سلام بر تو و بر فرشتگان ملازم و همراه آرامگاهت، سلام بر کشته شده مظلوم، سلام بر برادر مسمومش، سلام بر علیّ بزرگ، سلام بر شیرخوار کوچک.
سلام بر بدنهای غارت شده، سلام بر عترت و خاندان نزدیک و خویشاوند، سلام بر مجادلهکنندگان در بیابانهای پهناور، سلام بر دورافتادگان بدون کفن، سلام بر سرهای جدا شده از بدنها، سلام بر حسابکنندة شکیبا، سلام بر ظلمشدة بدون یاور، سلام بر سکنا گزیده در خاک پاکیزه، سلام بر صاحب گنبد بلند مرتبه.
سلام بر کسی که خداوند با جلالت پاکیزهاش فرموده، سلام بر کسی که جبرییل بدو مباهات کرده، سلام بر کسی که میکاییل در گهواره با او سخن گفته (سرگرمش کرده)، سلام بر کسی که حرمتش گسسته گردید، سلام بر کسی که خونش به ظلم ریخته شد، سلام بر به خون زخمهای غسل داده شده، سلام بر جامهای تیرها آب داده شده، سلام بر کسی که ستم بر او جایز شمرده شده، سلام بر سر بریده شده در میهمانی [در کنار نهر]، سلام بر کسی که ساکنان قریهها او را دفن کردند.
سلام بر کسی که شاهرگش بریده شده، سلام بر مدافع بدون یاور کمککننده، سلام بر سپیدموی محاسن خضاب کرده، سلام بر گونه و رخسار خاکآلود، سلام بر بدن غارت شدة برهنه، سلام بر دندانهای پیشین به هم کوبیده شده توسط چوب [خیزران]، سلام بر سرِ افراشته شده، سلام بر جسمهای عریان در بیابانهای پهناور که گرگان درنده آنها را میگزیدند و درندگان مزة خون و گوشتشان را چشیده، به گردشان میگردند.
سلام بر تو ای آقای من و بر فرشتگان بال گشودة [خواستار فرود] اطراف گنبد تو که بسیار احترام کنندة به تربتت هستند؛ طواف کنندگان صحن و فضایت، واردشوندگان بر زیارتت. سلام بر تو همانا قصد تو کردهام و آرزومند رستگاری نزد تو هستم.
سلام بر تو، سلام آشنای به حرم و مقامت، خالص در ولایت و دوستیات، نزدیکی جوینده به خداوند به وسیلة محبتت، دوری جوینده از دشمنانت.
سلام کسی که قلبش به مصیبت و سختی تو زخمی و مجروح و اشکش در هنگام یاد تو ریزان است. سلام دردمندِ گرفته و محزون وشیدای فروتن. سلام بر کسی که اگر با تو در کربلا بود از تو با جانش از تیزیهای شمشیرها نگاه میداشت، و باقیماندة روحش ـ عمرش ـ را برای تو در معرض مرگ میانداخت و در پیش رویت کارزار میکرد و تو را در برابر آنانی که بر تو هجوم آورده و شوریده بودند یاری میکرد و روح و جسد و مال و فرزندش را فدای تو مینمود، و روحش فدای روحت و خانوادهاش نگاهدار و مدافع خانوادهات باد.
پس اگر روزگار [ولادت] مرا به تأخیر انداخته و مقدرات مرا از یاریت دور کرده و برای کسانی که با تو دشمنی کردند مبارزه نکردم و با کسانی که با تو دشمنی کردند ستیز ننمودم، پس صبح و شام برائت ناله میکنم و به جای اشک برائت خون میگریم برای حسرت بر تو و اندوه و تأسف بر آنچه تو را گرفتار کرد و شعلهور و در سوز و گداز تا اینکه [از] بیقراری سختیها و مصیبتها و غصة اندوهگینی [به خاطر از دست دادن فرصتها] بمیرم.
شهادت میدهم که همانا تو نماز را بهپا داشتی و زکات را پرداختی و به نیکی فرمان دادی و از بدی و ستمکاری بازداشتی و خداوند را فرمان بردی و از او سرپیچی نکردی و به او و ریسمانش چنگ آزیدی در نتیجه از او خشنود شدی و از خداوند ترسیدی و او را در نظر گرفتی و به او پاسخ گفتی و به روش او سلوک نمودی، و آشوبها را فرو نشاندی و به سوی رشد و هدایت خواندی و راههای استواری را آشکار کردی و در [راه] خداوند آنگونه که شایستة جهادش بود کارزار کردی.
و تو برای خداوند فرمانبردار بودی و برای نیایت [حضرت محمد] (صلی الله علیه و آله و سلم) پیرو، و برای سخن پدرت شنوا و به سوی [اجرای] وصیت و سفارش برادرت شتابگر کوشا، و برای پایههای دین بلندکننده، و برای سرکشی و طغیان درهم کوبنده، و بر آشوبگران و طغیانگران سختگیر کوبنده، و برای امت نصیحتگر و در لحظات مرگ ستایشگر و تسبیح کننده و بر گناهکارانِ هرزه درگیر شونده و به حجتها و دلیلهای خداوند قیام کننده و برای اسلام و مسلمانان رحمکننده (بخشایشگر) وبرای حق یاور و در هنگام بلا و گرفتاری شکیبا و برای دین نگهبان و از محدودة آیین دفاعکننده.
هدایت را نگاه داشتی و یاریش کردی و عدل و داد را گستردی و آن را پراکنده ساختی و آیین را یاری کردی و آشکارش ساختی. و کسی که دین را بازیچه شمرده بود بازداشتی و او را راندی و پست را از شریف بازستاندی. و در حکم میان توانا و ضعیف مساوات قرار دادی و تو باران بهاری [محبت به] یتیمان و بیپدران بودی و بازدارندة مردمان [از بدی] و عزت اسلام و گنجینه احکام و همپیمان نیکویی، رهرو جدت و پدرت و در وصیت شبیه برادرت [هستی].
وفا کننده به امان دادنها، دوستدار خوبیها[ی] نیکو، کَرمهای آشکار، نماز شبگزار در تاریکیها، برپاگر روشها، بخشنده به مخلوقات [خداوند]، بزرگِ پیشینیان نیکو نسب، با حسبِ زیاد و فراوان، با رتبههای بلند، با مناقب فراوان، با سرشتهای ستوده، با موهبتهای بسیار، بردبارِ رشید بازگشت کننده [به سوی خدا]، سخی، دانا، شدید، پیشوای شهید، آموزشگر، انابه کننده، و دوستدارندة ترسان [هستی].
برای رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) فرزند بودی و برای قرآن سند و برای امت بازو، و در فرمانبری کوشا، نگاهبان عهد و پیمان، کنارهگیر از راههای گناهکاران و هرزگان، عطاکننده و بخشنده به مسکینِ به سختی افتاده، صاحب رکوع و سجودهای طولانی.
کنارهگیر در دنیا، همانند کنارهگیری کوچکننده از آن، و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن، آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده و همت و تلاشت از آرایشهایش برگرفته شده، از شادمانیاش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و آبریزان شده و بسته گردد، چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است.
تا اینکه آن هنگام که بیداد دستش را از آستین برون کرد و ستم پرده از روی اسلحهاش برداشت و گمراهی پیروانش را فراخواند، در حالی که تو در حرم جدّت ساکن بودی و برای ستمگران دوری گزیر نشسته در خانه و محراب عبادتگاه، دوری گزیده از لذتها و شهوتها، زشتی را با قلبت و زبانت به مقدار توان و امکانت زشت میشمردی، سپس موقعیت چنان ایجاب کرد که پرچم انکار و مخالفت برداری و تو را بر آن داشت که با عیّاشان و هرزگان کارزار کنی پس با فرزندان و خاندان و پیروان و دوستانت به راه افتادی و حقیقت را به روشنی و درستی آشکار کردی و به سوی خداوند با حکمت و پند و اندرزهای نیکو فراخواندی و از پلیدی و طغیان و سرکشی بازداشتی و با تو با ستم و دشمنی برخورد کردند.
ماهنامه موعود شماره ۶۱
به نقل از سایت موعود