اینشتین، اسلام و تشیع

 

/>

آلبرت اینشتین(فوت ۱۹۵۵ م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان:"دی ارکلرونگ"Die Erkla"rung - on: Albert Einstein – ۱۹۵۴ یعنی:"بیانیه"که در سال ۱۹۵۴ آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است- اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می‌داند.

این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی(فوت۱۳۴۰ش=۱۹۶۱م) است که توسط مترجمین برگزیده ی شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله"نظریه ی نسبیت"خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی(فوت۱۳۷۱ش)و...ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می‌شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده ی"نسبیت"را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.

از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است...اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی"نسبیت زمان"دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...همچنین اینشتین در این رساله"معاد جسمانی"را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف"نسبیت ماده و انرژی"میداند: E = M.C۲ >> M = E:C۲ یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا"به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.او همچنین در همین رساله عقیده ی به"وحدت وجود"را از خرافات‌های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه"فیزیک کلاسیک"و"فیزیک نسبیتی"به شدت مورد حمله قرار می‌دهد... 

بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیز وجودی) که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...در رابطه با"عقل"نیز با کمال شگفتی - اینشتین نظریه ی اخباریون شیعه را(که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید:

حق با اخباری‌های شما ست وهنوز زود است که مردم این را بفهمند... در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای"عقل نظری بشر"ارائه داده و"نسبیت"آن را اثبات میکند....اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ"یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها یاد کرده با لفظ"حسابی عزیز"...

۳۰۰۰۰۰۰دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسورابراهیم مهدوی(مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل"بنز"از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است...همکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی - توسط دکتر عیسی مهدوی(برادر دکتر ابراهیم مهدوی)- و توام با تحقیق و ارائه ی منابع مذکور در متن(توسط اینجانب) میباشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است...اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود... 
 



سایت مرجع متخصصین ایران