مقدمه
اعمال و رفتار و موضع گیریهای اجتماعی هر فردی حکایت از باورهای اعتقادی او دارد. حال اگر این جهت گیری ها در راستای تحقق آرمانهای دینی در جوی مملو از خفقان صورت پذیرد به طور قطع کاشف از عمق باورهای دینی فرد مذکور است در چنین شرایطی نسبت دادن عدم پایبندی به دین و کفر و شرک به چنین شخصی نشان از جهل و یا غرض ورزی و کینه توزی اشخاص نسبت دهنده میباشد. حضرت ابوطالب علیه السلام شخصیتی است که از ناحیه بعضی از افراد مورد بی مهری قرار گرفته است.
وقتی دین مبین اسلام در شبه جزیره توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله ظهور نمود با مخالفتهای سران مشرکان مکه مواجه شد زیرا مواضع خود را در خطر میدیدند و اسلام به طور مستقیم جایگاه و فرهنگ غلط آنها را هدف قرار داده بود مشرکان برای مقابله با پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله از هیچ راهی فروگذار نکردند و برای خاموش کردن نور پر فروغ این دین الهی راههایی همچون تطمیع و تهدید را پیش گرفتند. در این بین حضرت خدیجه و حضرت ابوطالب علیهما السلام تنها حامیان محکم حضرت محمد صلی الله علیه وآله بودند که به انحاء مختلف برای به ثمر رساندن نهال نوپای اسلام از هیچ تلاشی دریغ نکردند.
در برخی از کتب مخالفان تشیع جملاتی در مورد حضرت ابوطالب دیده میشود که حکایت از کم لطفی یا سیاست ورزی نویسندگان آن کتاب ها نسبت به شخصیت حضرت ابو طالب «علیه السلام» دارد. جای شک نیست که اگر یک دهم گواههایی که بر ایمان و اسلام حضرت ابوطالب علیه السلام نقل شده است درباره هر فرد دیگری آمده بود همگی بالاتفاق اسلام و ایمان او را تصدیق میکردند ولی چگونه است که با وجود ده ها شاهد محکم بر ایمان او باز گروهی وی را تکفیر کرده اند و حکم به کفر و عذاب او نموده اند و گفته اند که برخی از آیات که درباره عذاب است در حق ابوطالب نازل گردیده است
به راحتی میتوان فهمید که هدف از طرح این مسأله جز طعن فرزندان ابوطالب به ویژه امیرمیمنان «علی علیه السلام» چیز دیگری نیست. برخی از نویسندگان اهل تسنن برای این که بهتر بتوانند ابوطالب را تکفیر کنند دامنه بحث را به پدران پیامبر «صلی الله علیه و آله وسلم» کشانیده اند و پدر و مادر آن حضرت را نیز کافر قلمداد نموده اند.
مسلم است که در موضوع نسب و نژاد بعد از شخص خاتم الانبیاء «صلی الله علیه و آله وسلم» کسی به شرافت امیر المومنین «علیه السلام» نمیرسد. روایتی در کتب اهل سنت نقل شده است که به همین مضمون اشاره میکند:
أبا الحسن أحمد بن القاسم بن الریان قال: سمعت عبد الله بن أحمد بن حنبل, یقول: حدث أبی بحدیث سفینة فقلت: یا أبة, ما تقول فی التفضیل قال: فی الخلافة أبو بکر وعمر وعثمان. فقلت: فعلی بن أبی طالب قال: یا بنی, علی بن أبی طالب من أهل بیتٍ لا یقاس بهم أحد.
ابن الجوزی أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد بن علی (متوفای۵۹۷هـ) مناقب الإمام أحمد ج۱ ص۲۱۹ تحقیق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی دار النشر: دار هجر الطبعة: الثانیة ۱۴۰۹ هـ
أحمد بن القاسم بن الریان میگوید: از عبداللّه بن احمد بن حنبل شنیدم که گفت:« پدرم به حدیث سفینه سخن گفت وقتی در مورد فضیلت صحابه از پدرم احمدبن حنبل سیال کردم گفت: ابوبکر عمر و عثمان. گفتم: پس جایگاه علی ابن ابی طالب علیه السلام کجاست
پدرم گفت: علی علیه السلام از اهل بیت پیامبر است و صحابه را نباید با او قیاس کرد
از طرف دیگر طبق آنچه که از کتب تاریخی و انساب استخراج میشود نیاکان حضرت امیر المومنین «علیه السلام» برخلاف دیگران همگی تا آدم ابوالبشر «علیه السلام» موحد و خدا پرست بودند و در صلب و رحم ناپاکی قرار نگرفتند.
طرز تفکر و عقیده هر شخصی را از چند راه میتوان به دست آورد:
الف: بررسی آثار علمی و ادبی که از او مانده است
ب: طرز رفتار و کردار او در میان جامعه
ج: عقیده دوستان و نزدیکان او
عقیده و ایمان ابوطالب را از سه راه یاد شده میتوان اثبات کرد
راه اول بررسی آثار علمی
اشعار و سرودههای حضرت ابوطالب علیه السلام کاملاً بر ایمان و اخلاص او گواهی میدهد. اشعار ابوطالب گنجینه ای علمی و ادبی است که دارای مضامین عالی توحیدی میباشد. برای نمونه به چند بیت آن اشاره میشود:
لیعلم خیار الناس أنّ محمّدا *** وزیر لموسی و المسیح بن مریم
أتانا بهدی مثل ما أتیا به *** فکلّ بأمر اللّه یهدی و یعص
الطبرسی أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب (متوفای ۵۴۸هـ) الاحتجاجج۱ص۲۳۳ تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف ۱۳۸۶ - ۱۹۶۶ م.
اشخاص شریف و فهمیده بدانند که محمد «صلی الله علیه و آله وسلم» بسان موسی و مسیح پیامبر است. او هدایت را برای ما به ارمغان آورد همان گونه که مسیح و موسی و تمام پیامبران به فرمان خدا مردم را راهنمایی و از گناه باز میدارند
تمنّیتم ان تقتلوه و انّما *** امانیّکم هذی کأحلام نایم
نبیّ اتاه الوحی من عند ربّه *** و من قال: لا یقرع بها سنّ نادم
الطرایف ص۴۵۴
سران قریش! تصور کردهاند که میتوانید بر او دست بیابید در صورتی که آرزویی را که در سر میپرورانید کمتر از خوابهای آشفته نیست! ... او پیامبر است وحی از ناحیه خدا بر او نازل میگردد و کسی که بگوید نه انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت
وَ اللَّهِ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ بِجَمْعِهِمْ *** حَتَّی أُوَسَّدَ فِی التُّرَابِ دَفِیناً
فَاصْدَعْ بِأَمْرِکَ مَا عَلَیْکَ غَضَاضَةٌ *** وَ انْشُرْ بِذَاکَ وَ قَرَّ مِنْکَ عُیُونا
ابن شهرآشوب رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (متوفای۵۸۸هـ) مناقب آل أبی طالب ج۱ ص۸۵ تحقیق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف ناشر: المکتبة والمطبعة الحیدریة ۱۳۷۶هـ ـ ۱۹۵۶م.
ای برادر زاده ام هرگز قریش به تو دست نخواهند یافت و تا آن روزی که لحد را بستر کنم و در میان خاک بخوابم دست از یاری تو برنخواهم داشت. آنچه را مأموری آشکار کن و از هیچ چیز مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز.
وَ دَعَوْتَنِی وَ زَعَمْتَ أَنَّکَ نَاصِحِی *** وَ لَقَدْ صَدَقْتَ وَ کُنْتَ قَبْلُ أَمِیناً
وَ عَرَضْتَ دِیناً لَا مَحَالَةَ أَنَّهُ *** مِنْ خَیْرِ أَدْیَانِ الْبَرِیَّةِ دِینا
الحلی یحی بن الحسن السدی المعروف بابن البطریق (متوفای۶۰۰هـ) عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الأبرارص۴۱۱ ناشر: میسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة: جمادی الأولی ۱۴۰۷
مرا به آیین خود خواندی و میدانم تو پند دهنده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری. حقا که کیش محمد صلی الله علیه و آله از بهترین آیین هاست!
از اشعار معروف ابوطالب که دلالت بر ایمان او دارد قصیدههای «لامیه» و «میمنه» او میباشد:
لعمری لقد کلفت وجدا بأحمد *** و أحببته حب الحبیب المواصل
وجدت بنفسی دونه و حمیته *** و دارأت عنه بالذرا و الکلاکل
فأیده رب العباد بنصره *** و أظهر دینا حقه غیر باطل
الکراجکی الامام العلامة أبی الفتح محمد بن علی بن عثمان (متوفای۴۴۹هـ) کنز الفواید ج۱ ص۱۷۹ ناشر: دارالذخایر قم – ایران سال چاپ:۱۴۱
به جان خودم! به قدری به واسطه وجود احمد صلی الله علیه و آله در وجد و سرور غوطه ورم که وجد را به زحمت آورده ام زیرا او را به قدری دوست میدارم مانند کسی که دوست خود را به سینه گرفته باشد. جان خود را نثار او کنم و حمایت از او نمایم به اعضای رییسه و غیر رییسه خود. خداوند او را پاینده بدارد که جمال اهل دنیا است و نقمت دشمنان و زینت هر کوی و محفل است. پروردگار بندگان او را با توفیقات خود تأیید و یاری نمود و ظاهر و محقق کرد دین حقی را که باطل در او راه نداشت.
از دیگر اشعار او که صراحت بر ایمان ابوطالب دارد شعری است که ابن ابی الحدید در جلد سوم شرح نهج البلاغه آورده است:
انّی علی دین النّبیّ احمد
یا شاهد اللّه علیّ فاشهد
من ضلّ فی الدّین فانّی مهتد
ابن ابی الحدید وفات: ۶۵۶ شرح نهج البلاغه ج۲ص۲۷۸ محقق: ابراهیم محمد ابوالفضل ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی
ای گواهان! شاهد باشید که من بر دین پیغمبر خدا احمد صلی الله علیه و آله استوارم. هرکس از آن خارج است باشد. من به او هدایت شدم.
هر بخش از این اشعار حکایت از عقاید استوار حضرت ابوطالب دارد که هر یک به تنهایی در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آن کافی است.
راه دوم طرز رفتار و کردار او در میان جامعه
راه دوم نوع رفتار حضرت ابوطالب علیه السلام با پیامبر «صلی الله علیه و آله وسلم» و نحوه فداکاری ودفاع او از ساحت اقدس رسول خداست. هر کدام از آن خدمات میتواند آیینه فکر و روشنگر روحیات او باشد.
پایه اعتقاد او به فرزند برادر تا آن حد است که او را همراه خود به مصلّی برد و خدا را به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبید. وی در راه حفظ رسول خدا «صلی الله علیه و آله وسلم» از پای ننشست و سه سال زندگی در شکاف کوه و اعماق دره را بر ریاست و سیادت مکه ترجیح داد تا آن جا که این وضعیت او را فرسوده ساخت و باعث رحلت او گردید.
ایمان ایشان به رسول خدا «صلی الله علیه و آله وسلم» به قدری محکم بود که راضی شد تمام فرزندانش کشته شوند ولی پیامبر «صلی الله علیه و آله وسلم» زنده بماند.
ابوطالب شب ها علی «علیه السلام» را در رختخواب پیامبر «صلی الله علیه و آله وسلم» میخوابانید تا اگر سوء قصدی در کار باشد به پیامبر «صلی الله علیه و آله وسلم» اصابت نکند. او حاضر شد تمام سران قریش به عنوان انتقام کشته شوند و طبعاً تمام قبیله بنی هاشم نیز کشته میشد.
موضع ابوطالب در آغاز بعثت
روزی که پیامبر «صلی الله علیه و آله وسلم» تمام خویشاوندان خود را جمع کرد و آیین اسلام را بر آنان عرضه نمود ابوطالب به او گفت: «برادر زاده ام! قیام کن! تو والامقامی! حزب تو گرامی ترین حزب هاست! تو فرزند مرد بزرگی هستی! هرگاه زبانی تو را آزار دهد زبانهای تیزی به دفاع تو برمی خیزد. به خدا سوگند! اعراب مانند خضوع بچه حیوان نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد.»
فروغ ابدیت ج ۱ ص ۳۰۳.
ایشان در هر حالتی از حضرت رسول اکرم «صلی الله علیه واله وسلم » دفاع میکردند و اسناد تاریخی بهترین گواه وشاهد بر این ادعا میباشد کتب اهل سنت نیز بر این مدعا مهر تایید زده و پشتیبانی ابوطالب «علیه السلام» را از پیامبر «صلی الله علیه واله وسلم» را با اسناد متعددی نقل کرده اند.
ابویعلی در این زمینه چنین نقل میکند:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُمَیْرٍ حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ بُکَیْرٍ حَدَّثَنَا طَلْحَةُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُوسَی بْنِ طَلْحَةَ حَدَّثَنَا عَقِیلُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ: جَاءَتْ قُرَیْشٌ إِلَی أَبِی طَالِبٍ فَقَالُوا: إِنَّ ابْنَ أَخِیکَ یُیْذِینَا فِی نَادِینَا وَفِی مَسْجِدِنَا فَانْهَهُ عَنْ أَذَانَا فَقَالَ: یَا عَقِیلُ: ایْتِنِی بِمُحَمَّدٍ فَذَهَبْتُ فَأَتَیْتُهُ بِهِ فَقَالَ: یَا ابْنَ أَخِی إِنَّ بَنِی عَمِّکَ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تُیْذِیهِمْ فِی نَادِیهِمْ وَفِی مَسْجِدِهِمْ فَانْتَهِ عَنْ ذَلِکَ قَالَ: فَحَلَّقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَصَرَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ: «أَتَرَوْنَ هَذِهِ الشَّمْسَ». قَالُوا: نَعَمْ قَالَ: «مَا أَنَا بِأَقْدَرَ عَلَی أَنْ أَدَعَ لَکُمْ ذَلِکَ عَلَی أَنْ تَسْتَشْعِلُوا لِی مِنْهَا شُعْلَةً». قَالَ: فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ: مَا کَذَبَنَا ابْنُ أَخِی فَارْجِعُوا
[حکم حسین سلیم أسد]: إسناده قوی
أبو یعلی الموصلی التمیمی أحمد بن علی بن المثنی (متوفای۳۰۷ هـ) مسند أبی یعلی ج۱۲ص۱۷۶ تحقیق: حسین سلیم أسد ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق الطبعة: الأولی ۱۴۰۴ هـ – ۱۹۸۴م.
عقیل بن ابی طالب میگوید: عده ی از قریش نزد حضرت ابوطالب علیه السلام آمدند و گفتند: پسر برادر تو ما را در مسجد و محل اجتماعمان آذار میدهد از او بخواه از اذیت ما خودداری کند ابوطالب علیه السلام فرمود ای عقیل محمد «صلی الله علیه واله وسلم» را برای من بیاور عقیل گوید محمد«صلی الله علیه واله وسلم» را آوردم ابوطالب فرمود ای پسر برادرم پسر عموهای تو گمان میکنند که شما آنها را آذار میدهی پس از آن اجتناب کن سپس حضرت رسول اکرم نگاه به آسمان کردند وگفتند آیا خورشید را میبینید گفتند بله فرمودند من نمیتوانم آنچه را برای شما آوردم ترک کنم حتی در مقابل اینکه شعله ی از این خورشید را برای من بیاورید پس ابوطالب فرمود برادر زاده ی من دروغ نمیگوید برگردید.
همچنین در بعضی از سرودههای ابوطالب که در کتب اهل سنت نقل شده این مساله به روشنی نمایان شده و حکایت از دفاع مجدانه ابوطالب از برادر زاده خویش دارد:
فلسنا و رب البیت نسلم أحمدا * لعزاء من عض الزمان و لا کرب
ابن کثیر الدمشقی ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای۷۷۴هـ) البدایة والنهایة ج۳ص۳۱۰ ناشر:دار ابن کثیر
قسم به خدای بیت الله الحرام که ما رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را تسلیم شما نخواهیم کرد. هرچه که بر ما فشار بیاورید و مشکلات بر ما افزوده شود.
راه سوم عقیده دوستان و نزدیکان
از آن جا که اهل خانه بهتر میدانند که درخانه چیست و چه میگذرد ایمان ابوطالب را باید از زبان اهل بیت علیهم السلام شنید:
روایت اول
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ الْآدَمِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ رَفَعَهُ قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه واله وسلم عَلَی عَمِّهِ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ مُسَجًّی فَقَالَ یَا عَمِّ کَفَّلْتَ یَتِیماً وَ رَبَّیْتَ صَغِیراً وَ نَصَرْتَ کَبِیراً فَجَزَاکَ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً ثُمَّ أَمَرَ عَلِیّاً علیه السلام بِغُسْلِهِ.
الصدوق ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ) الأمالی ص۴۰۴ تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - میسسة البعثة - قم الطبعة: الأولی ۱۴۱۷هـ.
حضرت رسول اکرم بر ابوطالب وارد شدند وفرمودند: ای عمو در کوچکی مرا تربیت نمودی و در یتیمی مرا کفالت کردی و در بزرگی ام مرا یاری نمودی پس خداوند بهترین پاداشها رابه تو عنایت کند.سپس به حضرت امیر المومنین «علیه السلام» امر فرمودند که او را غسل دهند.
روایت دوم
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
عن الصادق عن آبایه علیهم السلام ان امیر المیمنین کان ذات یوم جالسا فی الرحبة والناس حوله مجتمعون فقام الیه رجل فقال: یاامیر المیمنین انت بالمکان الذی أنزلک الله به وأبوک معذب فی النار فقال له علی بن أبی طالب: مه فض الله فاک والذی بعث محمدا بالحق نبیا لو شفع أبی فی کل مذنب علی وجه الارض لشفعه الله فیهم أبی معذب فی النار وابنه قسیم الجنة والنار! والذی بعث محمدا بالحق نبیا ان نور أبی یوم القیامة لیطفی أنوار الخلایق کلهم الا خمسة أنوار: نور محمد صلی الله علیه واله ونوری ونور الحسن ونور الحسین ونور تسعة من ولد الحسین فان نوره من نورنا خلقه الله تعالی قبل ان یخلق آدم علیه السلام بالفی عام
الطوسی الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰هـ) الأمالی ص۳۰۵ تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة - میسسة البعثة ناشر: دار الثقافة ـ قم الطبعة: الأولی ۱۴۱۴هـ
امام صادق از پدر گرامیشان نقل کرد که روزی امیر المومنین در فضای مسجد نشسته بود ومردم گرد او جمع بودند که مردی برخاسته و گفت: ای امیر المو منین چگونه است که شما در مکانی هستی که خداوند شما را در آن مکان قرار داده در حالیکه پدرت به آتش دوزخ در غذاب است
حضرت فرمود: خدا زبانت را ببرد! به خدایی که محمد را به پیامبری مبعوث فرمود اگر پدرم تمام گناهکاران زمین را شفاعت کند خداوند آن را بپذیرد مگر میشود پدرم در آتش عذاب باشد و پسرش تقسم کنند بهشت وجهنم باشدقسم به آنکه محمد را به پیامبری مبعوث فرمود بی شک نور پدرم در روز قیامت همه انوار خلایق جز نور پنج نور: نور محمد نور من ونور حسن ونور حسین و نور نه فرزند از اولاد حسین را خاموش وبی اثر میکند زیرا نور او از نور ماست و خداوند آن را دوهزار سال قبل از خلق آدم آفریده است
روایت سوم
حضرت امام صادق «علیه السلام» فرمودند:
وَ اللَّهِ إِنَ إِیمَانَ أَبِی طَالِبٍ لَوْ وُضِعَ فِی کِفَّةِ مِیزَانٍ وَ إِیمَانُ هَذَا الْخَلْقِ فِی کِفَّةِ مِیزَانٍ لَرَجَحَ إِیمَانُ أَبِی طَالِبٍ عَلَی إِیمَانِهِم
المجلسی محمد باقر (متوفای۱۱۱۱هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأیمة الأطهار ج۳۵ ص۱۱۲ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: میسسة الوفاء - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة المصححة ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.
اگر ایمان ابوطالب را در یک کفه ترازو و ایمان این مردم را در کفه دیگر قرار دهند ایمان ابوطالب فزونی خواهد داشت.
روایت چهارم
حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:
کَانَ وَ اللَّهِ أَمِیرُالْمُیْمِنِینَ یَأْمُرُ أَنْ یُحَجَّ عن أبی طالب فِی حَیَاتِهِ
المجلسی محمد باقر (متوفای۱۱۱۱هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأیمة الأطهار ج۳۵ ص۱۱۲ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: میسسة الوفاء - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة المصححة ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.
امیرمومنان دستور میداد از طرف ابوطالب حج به جا آورند.
روایت پنجم
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیه عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه علیه السلام إِنَّ مَثَلَ أَبِی طَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِ الْکَهْفِ أَسَرُّوا الْإِیمَانَ و أَظْهَرُوا الشِّرْکَ فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْن
الکلینی الرازی أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ)الکافی ج۲ص۴۶۲ ناشر: دار الحدیث قم-ایران الطبعة الاولی۱۴۲۹هـ
حضرت ابوطالب بسان اصحاب کهف است که در دل ایمان داشتند و تظاهر به شرک مینمودند. از این جهت دوبار مأجور خواهند بود.
روایت ششم
عن ابی عبداللّه الصادق علیه السلام قال: نزل جبرییل علیه السلام علی النبی صلی الله علیه و آله فقال: یا محمد! انّ ربّک یقریک السلام و یقول: انّی قد حرّمت النّار علی صلب اَنزلک و بطن حملک و حجرکفلک فالصلب صلب ابیک ابیه عبداللّه بن عبدالمطلب و البطن الذی حملک آمنة بنت وهب و اما حجر کفلک فحجر ابی طالب.
الکلینی الرازی أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ) الأصول من الکافی ج۱ص۴۴۶ ناشر: اسلامیه تهران الطبعة الثانیة۱۳۶۲ هـ.ش.
امام صادق «علیه السلام» فرمود: جبرییل بر پیامبر نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: «من حرام کردم آتش را بر صلبی که تو را حمل کرد و شکمی که تورا پروراند و دامنی که تو را متکّفل شد پس صلب یعنی پدرت عبداللّه و شکم یعنی مادرت آمنه و دامن یعنی عمویت ابوطالب.
روایت هفتم
وَ أَخْبَرَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ بِإِسْنَادِهِ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ عَنْ رِجَالِهِ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ عِکْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ أَخْبَرَنِی الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَّ أَبَا طَالِبٍ شَهِدَ عِنْدَ الْمَوْتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله
المجلسی محمد باقر (متوفای۱۱۱۱هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأیمة الأطهار ج۳۵ ص۱۱۳ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: میسسة الوفاء - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة المصححة ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.
عباس بن عبدالمطلب گوید: همانا ابوطالب هنگام مرگ شهادتین را گفت
روایت هشتم
امام صادق «علیه السلام» فرمودند:
مَا مَاتَ أَبُو طَالِبٍ حَتَّی أَعْطَی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه واله وسلم مِنْ نَفْسِهِ الرِّضَا
المجلسی محمد باقر (متوفای۱۱۱۱هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأیمة الأطهار ج۳۵ ص۱۱۳ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: میسسة الوفاء - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة المصححة ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.
ابوطالب وفات نیافت مگرآنکه رسول اکرم را از خود راضی کرد
روایت نهم
وَ بِإِسْنَادِهِ إِلَی أَبَانِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ «علیه السلام» أَنَّهُ قَالَ یَا یُونُسُ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِی إِیمَانِ أَبِی طَالِبٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَقُولُونَ هُوَ فِی ضَحْضَاحٍ مِنْ نَارٍ یَغْلِی مِنْهَا أُمُّ رَأْسِهِ فَقَالَ کَذَبَ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِنَّ أَبَا طَالِبٍ مِنْ رُفَقَاءِ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولیِکَ رَفِیقا
الکراجکی الامام العلامة أبی الفتح محمد بن علی بن عثمان (متوفای۴۴۹هـ) کنز الفواید ج۱ ص۱۸۳ ناشر: دارالذخایر قم – ایران سال چاپ:۱۴۱
«محمد بن یونس» از پدرش از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که آن حضرت به من فرمود: ای یونس مردم در باره ابو طالب چه میگویند عرض کردم فدایت شوم میگویند: «هو فی ضحضاح من نار و فی رجلیه نعلان من نار تغلی منهما امّ رأسه»: ابو طالب در مایعی از آتش و در پاهایش کفشی از آتش است که مغزش را میجوشاند.
ایشان فرمودند: دروغ میگویند دشمنان خدا ابو طالب از رفقای پیامبران و صدیقین و شهداء است که نیکو رفقایی هستند.
روایت دهم
أَبَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ کَتَبْتُ إِلَی الْإِمَامِ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ شَکَکْتُ فِی إِیمَانِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ فَکَتَبَ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْدُ فَمَنْ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُیْمِنِینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی إِنَّکَ إِنْ لَمْ تُقِرَّ بِإِیمَانِ أَبِی طَالِبِ کَانَ مَصِیرُکَ إِلَی النَّار
الکراجکی الامام العلامة أبی الفتح محمد بن علی بن عثمان (متوفای۴۴۹هـ) کنز الفواید ج۱ ص۱۸۲ ناشر: دارالذخایر قم – ایران سال چاپ:۱۴۱
ابان بن محمد گفت: به امام رضا «علیه السلام» نامه ی نوشتم و گفتم جانم فدای شما من به ایمان ابوطالب شک کردم پس امام فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم «فمن یتبع غیر سبیل المومنین نوله ماتولی» اگر به ایمان ابوطالب اقرار نکنی راه تو به سوی جهنم و آتش میباشد.
روایت یازدهم
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ومُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الأَزْدِیِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیه ع قَالَ قِیلَ لَه إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَا طَالِبٍ کَانَ کَافِراً فَقَالَ کَذَبُوا کَیْفَ یَکُونُ کَافِراً وهُوَ یَقُولُ:
أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً * نَبِیّاً کَمُوسَی خُطَّ فِی أَوَّلِ الْکُتُبِ
و فِی حَدِیثٍ آخَرَ کَیْفَ یَکُونُ - أَبُو طَالِبٍ کَافِراً وهُوَ یَقُولُ
لَقَدْ عَلِمُوا أَنَّ ابْنَنَا لَا مُکَذَّبٌ * لَدَیْنَا ولَا یَعْبَأُ بِقِیلِ الأَبَاطِلِ
وأَبْیَضُ یُسْتَسْقَی الْغَمَامُ بِوَجْهِه * ثِمَالُ الْیَتَامَی عِصْمَةٌ لِلأَرَامِلِ.
الکلینی الرازی أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ) الأصول من الکافی ج۱ص۴۴۸- ۴۴۹ ناشر: اسلامیه تهران الطبعة الثانیة۱۳۶۲ هـ.ش.
اسحاق فرزند امام صادق علیه السلام نقل میکند: نزد پدرم برخی گفتند آنها [مخالفان شیعه] گمان میکنند حضرت ابوطالب [علیه السلام] کافر بوده است پدرم فرمود: دروغ میگویند چگونه ایشان کافر است درحالی که این اشعار را سروده است:
مگر نمیدانید ما محمد را پیامبری همچون [حضرت] موسی میدانیم که در کتابهای نخستین نیز بشارت به ایشان داده شده است.
در حدیث دیگری نقل شده است چگونه ایشان کافر است درحالی که این اشعار را بیان نموده است:
آنها [مشرکان] میدانند که ما فرزندمان را تکذیب نمیکنیم و توجهی به گفتارهای باطل نیست
او سفیدرویی [آبرومند در درگاه الهی] است که ابرها به واسطه و برکت صورت ایشان طلب باران میکنند. وی فریاد رس یتیمان و پناه زنان مسکین است.
روایت دوازدهم
عَلِیٌّ عَنْ أَبِیه عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الأَشْعَرِیِّ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه ع قَالَ لَمَّا تُوُفِّیَ أَبُو طَالِبٍ نَزَلَ جَبْرَیِیلُ عَلَی رَسُولِ اللَّه ص فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اخْرُجْ مِنْ مَکَّةَ فَلَیْسَ لَکَ فِیهَا نَاصِرٌ وثَارَتْ قُرَیْشٌ بِالنَّبِیِّ ص فَخَرَجَ هَارِباً حَتَّی جَاءَ إِلَی جَبَلٍ بِمَکَّةَ یُقَالُ لَه الْحَجُونُ فَصَارَ إِلَیْه.
الکلینی الرازی أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ) الأصول من الکافی ج۱ ص ۴۴۹ ناشر: اسلامیه تهران الطبعة الثانیة۱۳۶۲ هـ.ش.
عبید بن زراره از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود: وقتی حضرت ابوطالب علیه السلام از دنیا رفت جبرییل بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شد و عرضه داشت: ای محمد از مکه خارج شو زیرا در این شهر دیگر یاور و ناصری نداری قریش نیز قصد حمله بر پیامبر صلی الله علیه وآله را داشتند حضرت با ترس خارج شده و به سمت کوهی در مکه که نامش حجون بود حرکت کرد و در آنجا توقف نمود.
روایت سیزدهم
عن علی بن حسان عن عمه قال: قلت لأبی عبد الله علیه السلام. إن الناس یزعمون أن أبا طالب فی ضحضاح من نار فقال: کذبوا ما بهذا نزل جبرییل علی النبی صلی الله علیه وآله قلت: وبما نزل قال: أتی جبرییل فی بعض ما کان علیه فقال: یا محمد إن ربک یقریک السلام ویقول لک: إن أصحاب الکهف أسروا الایمان وأظهروا الشرک فآتاهم الله أجرهم مرتین وإن أبا طالب أسر الایمان وأظهر الشرک فأتاه الله أجره مرتین وما خرج من الدنیا حتی أتته البشارة من الله تعالی بالجنة - ثم قال علیه السلام: کیف یصفونه بهذا وقد نزل جبرییل لیلة مات أبو طالب فقال: یا محمد اخرج عن مکة فمالک بها ناصر بعد أبی طالب.
المجلسی محمد باقر (متوفای۱۱۱۱هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأیمة الأطهار ج۳۵ ص ۱۱۱- ۱۱۲ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: میسسة الوفاء - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة المصححة ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.
علی بن حسان از عمویش نقل میکند که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم مردم میگویند: ابو طالب در داخل تنگنایی از آتشهای جهنم است. حضرت فرمود: دروغ میگویند جبرییل این سخنان را بر پیامبرش نازل نکرده است. راوی میگوید: گفتم جبرییل چه گفته است
حضرت فرمود: روزی جبرییل بر پیامبر خدا نازل شد و گفت: ای محمد خدای تو بر تو سلام میرساند و میفرماید: اصحاب کهف ایمان خود را پنهان داشتند و شرک را ظاهر میکردند خداوند مزد آنها را دو مرتبه داد. ابو طالب هم ایمانش را پنهان کرد و شرک را ظاهر نمود. خداوند به او هم دو مرتبه پاداش داد. ابوطالب از دنیا خارج نشد تا اینکه از ناحیه خداوند بشارت بهشت به او داده شد سپس حضرت فرمودند: چگونه ابوطالب را اینگونه توصیف میکنند در حالی که در شب وفات ایشان جبرییل نازل شد و گفت:
ای محمد از مکه بیرون برو. چون پس از ابو طالب دیگر در مکه یاور و ناصر نداری.
روایت چهاردهم
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه ومُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه رَفَعَه عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه ع قَالَ إِنَّ أَبَا طَالِبٍ أَسْلَمَ بِحِسَابِ الْجُمَّلِ قَالَ بِکُلِّ لِسَانٍ
الکلینی الرازی أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ) الأصول من الکافی ج۱ ص ۴۴۹ ناشر: اسلامیه تهران الطبعة الثانیة۱۳۶۲ هـ.ش.
امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت ابوطالب به حساب حروف ابجد و بلکه به هر زبان که تصور شود مسلمان شده بود.
البته تصریح به ایمان ابوطالب «علیه السلام» محدود به روایات اهل بیت «علیهم السلام» نیست بلکه در بعضی از کتابهای علمای اهل سنت نیز میتوان شواهد واعترافات روشنی بر ایمان ابوطالب علیه السلام یافت
از جمله این شواهد سرودههای است که در کتب اهل سنت نقل شده:
أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ من کلّ طاعن *** علینا بسوء او یلوح بباطل
الصالحی الشامی محمد بن یوسف (متوفای۹۴۲هـ) سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد ج۲ص۵۰۶ تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی ۱۴۱۴هـ.
پناه میبرم به خالق مردم از گروهی که به بدی بر ما طعن میزنند و یا ما را نسبت به باطل میدهند
شیخ مجد مکی از علمای معاصر اهل سنت در کتاب «عقاید اهل سنت» چنین مینویسد:
مسلما اسلام وایمان مترادف نیستند بلکه از حیث معنا متغایرند واز حیث مصداق بین آنها عموم وخصوص من وجه است چون این دو در کسی مثل ابوبکر صدیق مییابند و در کسی چون ابی بن ابی سلول اسلام از ایمان جدا میشود و در شخصی مانند ابوطالب ایمان از اسلام جدا میشود
مجد مکی عقاید اهل سنت ج ۱ص ۷۹ ترجمه: فیض محمد بلوچ.
جمع بندی
از آنچه در این نوشتار ذکر گردید مشخص شد که حضرت ابوطالب علیه السلام در انتشار اسلام و حمایت از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقش جدی و به سزایی داشت و نه تنها مسلمان و مؤمن بوده است بلکه در درجه بالایی از ایمان بوده به گونه ای که ایمان ایشان بر تمامی مردم برتری دارد. بنابراین تمامی افرادی که نعوذ بالله به ایشان نسبت کفر و شرک میدهند این تفکرشان تنها محصول جهل و یا کینه نسبت به امیر مؤمنان علی علیه السلام است.
///
موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر علیه السلام
<<< لینک مبدأ >>>