انبیای الهی در صحنة کربلا

برخی از پیش‌گویی‌های پیامبران و اولیا درباره حادثه کربلا

حضرت آدم در کربلا
هنگامی که حضرت آدم(علیه السلام) به زمین فرستاده شد، میان او و همسرش «حوا» جدایی افتاد. آدم برای یافتن همسرش، به جست‌وجو پرداخت. در میانة راه، گذارش به کربلا افتاد. پس بی‌اختیار، اشک از چشمانش جاری شد و ابری از غم، دلش را تسخیر کرد. سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! آیا دیگربار، دچار معصیتی شده‌ام که این حال به من دست داده است؟ 
خطاب رسید: «ای آدم! گناهی از تو سر نزده است، بلکه در این سرزمین، فرزند تو ـ حسین(علیه السلام) ـ را با ستم، به قتل می‌رسانند»
عرض کرد: خدایا حسین کیست؟ آیا از پیامبران است؟
ندا آمد: «نه، پیامبر نیست، ولی فرزند پیامبر آخرالزمان ـ محمد بن عبدالله ـ است.» 
عرض کرد: خدایا! قاتل او کیست؟
خطاب آمد: «نامش یزید است که ملعون آسمان‌ها و زمین‌ است.»
در این هنگام، به جبرییل رو کرد و گفت: دربارة قاتل حسین(علیه السلام) چه باید کرد؟ 
جبرییل گفت: «باید او را لعن کرد».
آدم(علیه السلام) چهار بار یزید را لعن کرد و راه خود را در پیش گرفت و از سرزمین کربلا خارج شد.۱

کشتی نوح در کربلا
عجله کنید: «همه سوار بر کشتی شوید. کودکان را فراموش نکنید. عذاب خداوند نازل شده است» این کلامی بود که حضرت نوح(علیه السلام) به قوم خود می‌گفت: از آسمان و زمین آب فوران می‌کرد. وزش باد شدید نیز وحشت و اضطراب مردم را دو چندان کرده است. همه بر کشتی سوار شدند و کشتی بر امواج پر تلاطم آب سرگردان شد. مدتی در راه بود که ناگهان از حرکت ایستاد. نوح(علیه السلام)، مضطرب و نگران با خود می‌گفت: خدایا! چه شده است؛ چرا کشتی حرکت نمی‌کند؟ 
ناگهان ندا آمد: «ای نبی‌الله! این‌جا، سرزمینی است که فرزند زادة خاتم الانبیا(صلی الله علیه و آله و سلم) و پسر اشرف اولیا کشته می‌شود.» 
نوح پرسید: قاتل او کیست؟ 
ندا آمد: «قاتل او، ملعون آسمان‌ها و زمین است.» نوح(علیه السلام) چهار بار قاتـلان آن حضرت را لعن کرد تا سرانجام کشتی به راه افتاد و از غرق شدن نجات پیدا کرد.۲
عبور حضرت ابراهیم از قتل‌گاه
ابراهیم(علیه السلام) به سرزمین کربلا رسید. آرام آرام با مرکبش می‌گذشت که ناگهان به گودال قتل‌گاه رسید و اسب، او را به زمین زد. ابراهیم(علیه السلام) زبان به استغفار گشود و عرض کرد: خدایا! از من، چه خطایی سر زده است که به این بلا دچار شدم؟ 
جبرییل نازل شد و عرض کرد: «ای ابراهیم! از تو گناهی سر نزده است. در این سرزمین، فرزند آخرین فرستاده خدا، ـ محمدبن عبدالله ـ را به قتل می‌رسانند.» 
قاتل او کیست؟ 
جبرییل گفت: «قاتل او، ملعون آسمان‌ها و زمین است که قلم، بر روح اعظم، لعن او را نگاشته است.» در این هنگام، ابراهیم دست خود را به طرف آسمان بالا برد و در حق قاتلان آن حضرت، لعن و نفرین کرد.۳

باد و سلیمان(علیه السلام)
سلیمان بر بساط خود، در آسمان در حال حرکت بود. ناگهان، باد به جنب‌و جوش افتاد و بساط سلیمان از کنترل وی خارج شد. سلیمان(علیه السلام) تعجب کرد و وحشت و اضطرابی عجیب، سراپای او را فرا گرفت. 
پرسید: چه شده است؟ 
باد جواب داد: ما به
قتل‌گاه حسین(علیه السلام) رسیده‌ایم. 
سلیمان پرسید: حسین(علیه السلام) کیست؟ 
باد گفت: او فرزند علی بن ابی‌طالب و دختر خاتم ‌الانبیا ـ محمد مصطفی ـ است که در این سرزمین، به دست قومی جفاکار به قتل می‌رسد.
سلیمان پرسید: نام قاتلش کیست؟ 
پاسخ داد: او ملعون زمین و آسمان‌ها است. 
در این هنگام، سلیمان دست به آسمان برداشت و یزید را لعن کرد. باد به خود آمد و بساط سلیمان را برداشت و از زمین کربلا دور کرد.۴

موسی و کربلا
موسی(علیه السلام) با «یوشع‌بن نون» در راه بودند که ناگهان، نعلین موسی پاره شد و خاری در پایش فرو رفت و خون از آن جاری شد. موسی رو به آسمان گفت: خدایا! مگر از من گناهی سر زده است که به چنین کیفری، در دنیا مبتلا می‌شوم؟
خطاب رسید: «ای موسی! نام این سرزمین کربلا است و در همین سرزمین، خون حسین(علیه السلام) ریخته می‌شود و به دست قومی جفاکار به قتل می‌رسد.» 
موسی گفت: خدایا! حسین کیست؟ 
خطاب آمد: «او فرزند محمد مصطفی، آخرین فرستادة من، است.» 
عرض کرد: قاتل او کیست؟ فرمود: «کسی است که ماهیان دریا و وحشیان صحرا و پرندگان هوا نیز او را لعن می‌کنند.» 
موسی(علیه السلام) نیز رو به آسمان کرد و قاتلان حسین(علیه السلام) را لعن و نفرین کرد و با یوشع از زمین کربلا گذشت.۵

عیسی(علیه السلام) و کربلا
عیسی(علیه السلام) که در جمع حواریان بود و از سرزمین کربلا می‌گذشت، پس از شنیدن خبر قرار گرفتن شیری بر سر راه عابران، جلو آمد و رو به شیر گفت: چرا در این راه نشسته‌ای و مانع رفت و آمد عابران هستی؟ 
حیوان به زبان آمد و گفت: یا نبی‌الله! نمی‌گذاریم از این‌جا بگذری، مگر آن که بر یزید، قاتل حسین، لعن کنی. 
عیسی(علیه السلام) پرسید: قاتل او کیست؟ 
شیر گفت: ملعون چرندگان و پرندگان و درندگان بیابان‌ها است، به ویژه در ایام عاشورا. 
عیسی(علیه السلام) به همراه حواریان دست به آسمان برداشت و یزید و قاتلان امام حسین(علیه السلام) را لعن کرد. آن‌گاه شیر از سر راه کنار رفت و آنان از آن سرزمین گذشتند.۶

پی نوشت:
۱. علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص ۱۵۶.
۲. همان، ص ۱۵۸.
۳. همان.
۴. همان، ص ۱۵۷.
۵. همان، ص ۱۵۶.
۶. همان، ص ۱۵۷

۰۹ بهمن ۱۳۸۵
ماهنامه موعود شماره ۷۲


 



سایت فطرت