امام هادی (علیه السلام) وشیعیان غالی

 

مشکلات درونی شیعه کمتر از مشکلاتی نبود که از خارج وبه وسیله دشمنان بر آنان وارد می‌شد به ویژه که مشکلات درونی در افزایش مشکلات خارجی تاثیر مستقیم داشت به همین جهت، امامان شیعه (علیه السلام) به هر شکلی بود سعی داشتند تا دامن تشیع را از لوث غلّوپاک کرده وغلات را از خود طرد نمایند وبدین وسیله راهی برای حل مشکلات درونی خود پیدا کنند

اما غلات، به منظور سود جویی ویا به بدلیل کج فکری، خود را منتسب به ائمه شیعه (علیه السلام) کرده ومخالفتهای ائمه با خود را نوعی تقیه قلم داد می‌کردند آنچنان که در بلاد دور دست که شیعیان ازعلم وفقه وفرهنگ شیعی رشد یافته ای برخوردار نبودند، عده ای فریب غالیان را خورده واز نظر عقیدتی به انحراف کشانده می‌شدند این جریان در بد نام ساختن شیعیان نزد فرق دیگر بسیار مؤثر می‌افتاد.

امام هادی (علیه السلام) در ادامه فعالیت امامان پیشین، غالیان درگیرشد زیرا در میان اصحاب او نیز افرادی از غالیان وجود داشتند، احمد بن محمد بن عیسی یکی از شیعیان دانشمند ومعتدل که سخت به ائمه طاهرین دل بسته وبا هر گونه غلوی در دین مخالف بود.

نقل کرده که طی نامه ای از امام هادی (علیه السلام) سؤال شد: احادیثی را به شما وپدرانتان نسبت داده اند که دلها از شنیدن آنها مشمیز می‌شود وبدان دلیل که این احادیث از پدران بزرگوارتان نقل می‌شود جرات رد آن را به خود نمی‌دهیم آنگاه ادامه می‌دهد، علی بن حسکه وسالم بن یقطین که خود را از موالی ومنسوبان شما معرفی می‌کنند نقل می‌کنند که در آیه (إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر) فحشاء ومنکر اشاره به شخصی است که اهل رکوع وسجود نبوده است همین طور منظور از زکات مردی مشخص است نه پرداخت مبلغی درهم ودینار واموری از فرایض وسنن ومعاصی را بر همین منوال تاویل می‌کنند، اگر مصلحت می‌دانید این امر را برای ما روشن فرمایید وبپیروانتان منت گذاشته، آنها را از منجلاب این چنین تاویلات انحراف آمیز نجات دهید آن حضرت در جواب نوشتند: (لیس هذا من دیننا فاعتزله) این گونه تاویلات از دین مانیست از آن بپرهیزید.

مانند همین نامه از ابراهیم بن شیبه وسهل بن زیاد نیز روایت شده است به طوری که جواب امام در پاسخ یکی از آنها بسیار مفصل بوده ودر آن علاوه بر رد محمد بن حسکه وانکار ولایت ووابستگی او به خاندان رسالت، سخنان وی را باطل شمرده وشیعیان خود را به اجتناب از آنها امر فرموده است. حتی از آنها خواسته به هر کدام که از این دو نفر دسترسی پیدا کردید بی درنگ به قتلشان اقدام کنید. در روایت دیگری محمد حسکه وقاسم یقطینی از سوی امام مورد لعن ونفرین قرار گرفته اند.

علی بن حسکه استاد قاسم شعرانی یقطینی بوده که او نیز از بزرگان غلات ومطرود ایمة طاهرین (علیه السلام) است.حسن بن محمد بن بابای قمی ومحمد بن موسی شریقی نیز از شاگردان علی بن حسکه بوده اند. از کسانی که مورد لعن امام هادی (علیه السلام) قرار گرفته اند، محمد بن نصیر نمیری وفارس بن حاتم قزوینی بودند امام ضمن نامه ای که در آن از ابن بابای قمی بیزاری جسته اند فرموده اند او – ابن بابا – گمان برده که من او را به نبوت بر انگیخته ام واو باب من است سپس خطاب به شیعیان می‌فرماید: اگر توانستید او را بکشید.

محمد بن نصیر نمیری که ادعای نبوت می‌کرد، رییس فرقه نمیریه ویا نصیریه بوده است. گفته شده است که او معتقد به تناسخ وربوبیت امام هادی (علیه السلام) وهمچنین معتقد به جواز نکاح با محارم وازدواج مرد با مرد بوده وادعا داشت که از طرف امام هادی (علیه السلام) به نبوت مبعوث شده است محمد بن موسی بن حسن بن فرات نیز او را پشتیبانی می‌کرده است. پیروان محمد بن نصیر که نصیریه خوانده شده اند از مشهورترین فرقه‌های غالی بوده اند که خود به چند گروه تقسیم می‌شدند.

از دیگر غالیان این دوره عباس بن صدقه، ابو العباس طرفانی (طبرانی) وابو عبد الله کندی معروف به شاه رییس بود که همه از بزرگان غلات بوده اند. امام هادی (علیه السلام) دستور داد فارس بن حاتم دستور را تکذیب و هتک نمایند ودرباره اختلافی که میان فارس بن حاتم وعلی بن جعفر پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفته وابن حاتم را رد وطرد کرد.همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود وبرای قاتل وی سعادت اخروی وبهشت را تضمین کرد. سر انجام شخصی از شیعیان به نام جنید پس ازکسب اجازه شفاهی از امام، ابن حاتم را به قتل رساند.

روایات زیادی که درباره ابن حاتم در رجال کشی آمده، وجود خطر بزرگی از جانب او را که موجودیت شیعه را تهدید می‌کرد ه، نشان می‌دهد. شیعیان مکرر درباره او از امام هادی (علیه السلام) پرسشهایی کردند وامام در جواب تمامی این پرسشها از وی بیزاری می‌جستند. سری بن سلامه نامه دیگری را در باره غالیان وفساد آنها به امام هادی (علیه السلام) فرستاد که امام در جواب آن، شیعیان را دعا فرمود وآنها را به ثبات قدم ومقاومت در برابر غلات دعوت کرد. از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی (علیه السلام) قلمداد می‌کرد احمد بن محمد سیاری است که بیشتر علمای رجال او را غالی وفاسد المذهب دانسته اند. کتاب القراءات از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن توسط برخی از افراد نادان به آن، استدلال شده است.

به ویژه که امام هادی (علیه السلام) خود به سلامت قرآن از تحریف ودست نخوردگی آن از نظر کلیه فرق اسلامی تاکید ورزیده است: قد اجتمتِ الامةُ قاطبةً لا اختلاف بینهم إنَّ القرآن حقٌ لا ریبَ فیهِ عندَ جمیع اهلِ الفرق. حسین بن عبید از دیگر غالیانی بود که خود را از اصحاب امام هادی (علیه السلام) می‌دانست. احمد بن محمد بن عیسای قمی که از عالمان ضد غلو شهر قم بود، او را همراه جمعی دیگر به اتهام غلّو از قم بیرون راند. چنانکه پیش از این نیز متذکر شدیم قمی ها اندیشه ناب شیعی داشته وکوچکترین غلوی را تحمل نمی‌کردند.

بدین سبب گاهی اشخاصی را که حتی از غلات نبوده وگاه از مفوضه به شمار آمده ویا روایات نقل شده توسط راویان غالی را روایت می‌کردند، تحمل نکرده از قم بیرون می‌کردند. به هر روی تکذیبها وطردهای مکرر ائمه (علیه السلام) از غالیان سبب شد که آنها رو به به زوال گذارده ومهمترین سلاحشان که انتساب وتمسک واهی به ائمه طاهرین (علیه السلام) بود از دست بدهند. با این حال اندیشه‌های غالیان تا قرنها باقی ماند وهنوز نیز مذاهبی در این گوشه وآن گوشه جهان اسلام یافت می‌شود که نسبتی با این فرقه‌های گمراه دارند.

افزون بر آن، تاثیرهای فکری آنها در متون حدیثی شیعه باقی مانده وگاه کسانی، برای مسایلی که سابقه ای در تشیع اصیل ندارد به آنها استناد می‌کنند. فتح بن یزید جرجانی ضمن روایت مفصلی ازامام هادی (علیه السلام) اعتراف می‌کند که او بر این باور بود که امام نیازی به خوردن وآشامیدن ندارد ؛ زیرا با مقام امامت سازگار نیست ؛ وامام هادی (علیه السلام) خطاب به وی فرمود: ای فتح بن یزید! حتی پیامبران که اسوه ما هستند می‌خورند ومی آشامند ودر بازارها راه می‌روند وهر جسمی این چنین است، جز خدا که جسم را جسمیت بخشیده است.

 

 



سایت اخبار شیعیان