پیشوایان معصوم علیهم السلام انسانهای کامل و برگزیده‏ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری و مشعلهای فروزان هدایت جامعه بشری از سوی خدا تعیین شده‏اند. گفتار و رفتار و خوی و منش آنان ترسیم «حیات طیبه‏» انسانی و وجودشان تبلور تمامی ارزشهای الهی است.

آنان - به تعبیر امام هادی علیه السلام - معدن رحمت گنجینه داران دانش نهایت‏بردباری و حلم بنیانهای کرامت و ریشه‏های نیکان خلاصه و برگزیده پیامبران پیشوایان هدایت چراغهای تاریکی‏ها پرچمهای پرهیزگاری نمونه‏های برتر و حجتهای خدا بر جهانیان هستند.

بدون شک ارتباط با چنین چهره‏هایی و پیروی از دستورها و رفتارشان تنها راه دستیابی به کمال انسانیت و سعادت دو جهان است.

پیشوای دهم علیه السلام یکی از پیشتازان دانش و تقوا و کمال است که وجودش مظهر فضایل اخلاقی و کمالات نفسانی و الگوی حق جویان و ستم ستیزان است.

امام هادی پیوسته تحت نظر حکومت‏های جور بود و سعی می‏شد آن حضرت با پایگاههای مردمی و افراد جامعه تماس نداشته باشد با این حال آن مقدار از فضایل اخلاقی که از او بروز کرده دانشمندان و شرح حال نویسان و حتی دشمنان اهل بیت علیهم السلام را به تحسین و تمجید آن وجود الهی واداشته است.

سیری کوتاه در زندگانی حضرت امام هادی (علیه السلام):

اکنون که درآستانه شهادت امام دهمامام علی النقی الهادی (علیه السلام) قرار گرفته ایم فرصت را مغتنم شمرده وزندگی سراسر پربرکت آن امام همام راباتوجه به مستندات تاریخی دیدگاه مورخین وصاحب نظرانفهرست واردرذیل مرورومورد بررسی قرار خواهیم داد:

یکم) «امام ابوالحسن علی النقی الهادی» - علیه السلام - پیشوای دهم شیعیان در نیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری در اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» به دنیا آمد. پدرش پیشوای نهمامام جواد - علیه السلام - و مادرش بانوی گرامی «سمانه» است که کنیزی با فضیلت و تقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز می‏گویند. امام هادی - علیه السلام - در سال ۲۲۰ هجری پس از شهادت پدر گرامیش برمسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار ۳۳ سال و عمر شریفش ۴۱ سال و چند ماه بود و در سال ۲۵۴ در شهر سامراء به شهادت رسید.

دوم) امام هادی در مدت امامت خود با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از:

۱ - معتصم برادر ماءمون (۲۱۷ - ۲۲۷). ۲ - واثق پسر معتصم (۲۲۷ - ۲۳۲). ۳ - متوکل برادر واثق (۲۳۲ - ۲۴۸). ۴ - منتصر پسر متوکل (۶ ماه). ۵ - مستعین پسر عموی منتصر (۲۴۸ - ۲۵۲). ۶ - معتزّ پسر دیگر متوکل (۲۵۲ - ۲۵۵).

امام هادی در زمان خلیفه اخیر مسموم گردید و به شهادت رسید و در خانه خود به خاک سپرده شد.

سوم) حضرت امام دهم (علیه السلام) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود. گونه‌هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود. چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود. امام هادی (علیه السلام) بذل و بخشش بسیارمی کرد. امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می‌شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند. خلفایی که در زمان امام (علیه السلام) بودند همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی وامام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می‌کردند ولی همه به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (علیه السلام) در مجالس مناظره و احتجاج وسعت دانش وی را دیده بودند. شبها اوقات امام (علیه السلام) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می‌گذشت. لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می‌پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می‌کرد. هر غمگینی که بر وی نظر می‌کرد شاد می‌شد. همه او را دوست داشتند. همیشه بر لبانش تبسم بود با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود.

چهارم) حضرت امام هادی (علیه السلام) پس از پدر بزرگوارش در سن ۸ سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش ۳۳ سال بود. در این مدت حضرت علی النقی (علیه السلام) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت. نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (علیه السلام) در مدینه عهده دار بود و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی‌آسود بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت.

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت و به آن امام بزرگوار تهمتها زد و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (علیه السلام) منسوب نمود و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می‌کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند نمی‌توانستند فروغ معنویت امام را ببینند. و نیز"مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین (مکه و مدینه) از سوی دستگاه خلافت به متوکل عباسی نوشت: اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است علی بن محمد (هادی) را از این دیار بیرون بر که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است". این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (علیه السلام) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است.

پنجم) زندگی اجتماعی - سیاسی امامان علیهم السلام صحنه‌ تامل برانگیز احساس مسیولیت ائمه‌ علیهم السلام در جهت حفظ دین و توسعه‌ آگاهی و شعور است. پایبندی به اصول و مبانی دین در کنار توجه به اوضاع و احوال جامعه سبب شده است تا مطالعه کنندگان تاریخ مشترکات و تفاوت‌های قابل توجهی را در زندگانی آنان شاهد باشند. پس از شهادت حضرت رضا (علیه السلام) رویکرد عباسیان نسبت به ائمه در ظاهر نیز روی به تندی و شدت گذاشت. امام جواد (علیه السلام) به بغداد فراخوانده شد و مأمون به رغم اکراه امام جواد (علیه‌السلام) با هدف کنترل هر چه بیشتر امام و نیز بازسازی چهره‌ خود در جامعه به عنوان قاتل حضرت رضا (علیه السلام) دخترش را به عقد امام جواد علیه السلام درآورد و بدین ترتیب شبکه‌ جاسوسی خود را تا عمق خانه‌ امام نفوذ داد.

به گواهی تاریخ امام هادی (علیه السلام) با زیرکی و دقت نظر الهی خود نه تنها توانست از کمند حیله‌ها در امان بماند بلکه با سکونت در سامرا علاوه بر خنثی کردن تبلیغات اطرافیان خلیفه و نیز با گرفتن فرصت هرگونه بهانه‌جویی از شخص خلیفه توانست در ادامه‌ فعالیت‌های امام جواد (علیه السلام) شبکه‌ ارتباطی وکالت را بیش از گذشته سامان‌دهی تثبیت و تقویت کند و از طریق بسط تشیع به شیوه‌ مکاتبه‌ای موجبات آشنایی شیعیان را با شرایطی آتی خصوصاً شرایط غیبت امام معصوم فراهم آورد.در زمان امام هادی (علیه السلام) اوضاع بغرنج‌تر شده بود. حکومتیان که دیگر نظیر گذشته تنها از نژاد عرب نبودند بر اساس تیره و نژاد به گروه‌های قدرت‌طلب درون دولت عباسی تجزیه شده بودند. 

آشکارترین اثر این اتفاق زوال هیبت و عظمت مقام خلافت بود. چنانکه موضوع کشمکش بردگان ترکان و اعراب در درون حکومت عباسی کاملا روشن شده بود. هم‌زمانی و مقارنت دوره‌ کوتاه امامت حضرت هادی (علیه‌السلام) با زمان خلافت شش خلیفه از خلفای عباسی موید تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاکمیت است. همچنین خوش‌گذرانی و هوسرانی درباریان در این دوره شدتی بیش از پیش یافت و بالطبع دو نکته‌ مزبور ظلم و خودکامگی گسترش یافت و موجبات نارضایتی بیشتر مردم فراهم آمد. از میان این شش تن متوکل شخصیتی ویژه و استثنایی است. هوش و سیاستش قساوت و شدت عملش بی‌بندباری و شهوت‌رانی‌اش در کنار نفرت و کینه‌اش از حضرت علی (علیه السلام) دوره‌ خلافت او را نه تنها در میان شش خلیفه‌ معاصر امام بلکه در تمام دوران خلافت عباسیان و حتی امویان به دوره‌ای حساس تبدیل کرده است.

ششم) مهمترین نمونه‌های دشمنی متوکل با اهل بیت عبارت است از:

۱- نفرت از حضرت علی (علیه السلام) و تلاش برای تخریب شهرت و شخصیت او با فعالیت‌های تخریبی نظیر برگزاری نمایش‌های مضحک در دربار که حتی با عکس العمل منتصر فرزندش روبرو شد.

۲- تخریب مرقد امام حسین (علیه السلام) و تبدیل آن به زمین کشاورزی همراه با مجازات زائران آن امام مظلوم و احداث پست‌های بازرسی جهت ممانعت از رسیدن زوار به مرقد شریف.

۳- محاصره‌ اقتصادی علویان و محبان اهل بیت آنچنان که موجبات نابودی آنان فراهم شود.

۴- تلاش برای ایجاد یک جایگزین ضعیف برای رهبری شیعیان از طریق حمایت از موسی برادر امام هادی (علیه السلام) تا ضمن انحراف جریان امامت فردی دست‌نشانده به رهبری مخالفان گمارده شود. ۵- فراخوانی امام هادی (علیه السلام) به سامرا و اسکان ایشان در این شهر که ماهیتاً شهری نظامی و محل سکونت سپاهیان و لشگریان متوکل بود.

هفتم) در عصر امام هادی - علیه السلام - مکاتب عقیدتی متعددی همچون «معتزله» و «اشاعره» رواج یافته و آراء و نظریات کلامی فراوانی در جامعه اسلامی پدید آمده بود و بازار مباحثی همچون جبر تفویض امکان یا عدم امکان رییت خدا جسمیت خدا و امثال اینها بسیار داغ بود از اینرو گاه امام در برابر سیالهایی قرار می‏گرفت که پیدا بود از این گونه آراء و نظریات سرچشمه گرفته است. نفوذ آراء و نظریات باطل از این راه در محافل شیعه ضرورت هدایت و رهبری فکری شیعیان را از سوی امام شدت می‏بخشید از اینرو پیشوای دهم طی مناظرات و مکاتبات خود بیپایگی مکاتب و آراء و نظریات باطل همچون جبرگرایی و جسمیت خدا و... را با استدلالهای روشن و قاطع اثبات می‏نمود و مکتب اصیل اسلام را پیراسته از هر گونه تحریف و تفکر باطل به جامعه عرضه می‏کرد و این یکی از جلوه‏های عظمت علمی آن بزرگوار بود.

مطالعه و برر سی حیات علمی امام نشان می‏دهد که اکثر مناظرات امام هادی (علیه السلام) پیرامون این گونه موضوعات کلامی بوده و روایات متعددی از آن حضرت در این زمینه نقل شده است که برتری مبانی اعتقادی شیعه را بروشنی ثابت می‏کند. به عنوان نمونه می‏توان از نامه مفصل امام یاد کرد که در پاسخ سیال مردم اهواز درباره موضوع «جبر» و «تفویض» نگاشته و طی آن با بیان روشن و استلال قاطع نظریه درست را که نه جبر است و نه تفویض اثبات کرده است.

هشتم) بعضی از افراد و گروههای فرصت طلب با ادعاهای دروغین و نشر مطالب بی‏اساس در ایجاد اختلاف میان مسلمانان و گمراه کردن آنان نقش داشتند. این گروهها که منحرفان ازخط امامت دردوران امام هادی (علیه السلام) برشمرده می‌شوند به چند دسته تقسیم می‏شدند:

- گروه غلات: از جمله گروههای باطل و منحرفی که در دوران امامت امام هادی (علیه السلام) فعال بودند گروه غلات را باید نام برد که افکار و عقاید پوچ و منحط و بی اساسی داشتند و خود را شیعه وانمود می‏کردند. آنان درباره امام غُلّو نموده برای او مقام اوهیّت قایل می‏شدند و گاهی نیز خود را منصوب از طرف امام قلمداد می‏کردند و بدین وسیله موجبات بدنامی شیعیان را در میان فرقه‏‌های دیگر فراهم می‏کردند. امام هادی از این گروه اظهار تبری نموده با آنان مبارزه می‏کرد و تلاش می‏نمود که با طرد آنان اجازه ندهد لکه ننگی بر دامن تشیع بنشیند.

سران این فرقه عبارت بودند از: «علی بن حسکه قمی‏» «محمد بن نصیر نمیری‏» «حسن بن محمد» معروف به ابن بابا قمی‏» «فارس بن حاتم قزوینی‏» و «قاسم بن یقطین قمی‏». «علی بن حسکه‏» معتقد به الوهیت و ربوبیت‏حضرت هادی علیه السلام و رسالت و نبوت خود و سقوط همه واجبات و فرایض دینی بود. «محمد بن نصیر نمیری نیز با «ابن حسکه‏» در مسائل بالا هم عقیده بود علاوه بر آنکه قایل به تناسخ بود و ازدواج با محارم و همچنین لواط را روا می‏شمرد. پیشوای دهم(علیه السلام) در برابر افراد یاد شده و عقاید کفر آمیز آنان موضع گرفت و ضمن اظهار بیزاری از آنان چهره پلید ایشان را برای همگان بر ملا کرد و یکی از آنان را که وجودش برای جامعه اسلامی خطرناک بود «مهدور الدم‏» دانست و فرمان قتلش را صادر کرد.

واقفیه یعنی کسانی که بعد از شهادت موسی بن جعفر علیهما السلام به خاطر یک سلسله انگیزه‏های نفسانی و دنیوی منکر شهادت آن حضرت شدند و در نتیجه تن به امامت پیشوای هشتم (علیه السلام) ندادند در پلیدی و خباثت و انحراف از خط امامت کمتر از «غلات‏» نبودند از این رو امام هادی(علیه السلام) در برابر آنان نیز موضع گرفت و لعن بر آنان را روا دانست. «ابراهیم بن عقبة‏» می‏گوید: «به امام هادی(علیه السلام) نوشتم: فدایت‏شوم! من از بغض و کینه ممطوره (واقفیه) نسبت‏به حق آگاهی دارم آیا مجاز هستم در قنوت نماز به آنان لعن کنم فرمود: آری. »

- صوفیان گروه منحرف دیگری در درون جامعه اسلامی بودند که تحت پوشش زهد و کناره‏گیری از دنیا به گمراه کردن توده‏های مردم و منحرف کردن آنان از خط امامت مشغول بودند. پیشوای دهم علیه السلام هم چون نیاکان بزرگوار خود خطر این گروه انحراف را به مسلمان گوشزد کرده آنان را از ارتباط و همنشینی با صوفیان بر حذر داشت.

نهم) امام هادی(علیه‏السلام) پس از قتل متوکل هفت سال در دوران خلفای بعدی زندگی کرد. اگر چه فشارهای دستگاه در مقایسه با دوران متوکل کاهش یافت ولی سیاست‏های کلی دستگاهبه جز دوران مستنصر در راستای اسلام زدایی تغییری محسوس نداشت و امام همچنان در سامرا تحت مراقبت شدید نظامی روزگار می‏گذراند. سرانجام توطئه دشمنان امام هادی(علیه‏السلام) برای ایشان به ثمر رسید و وی به دستور «معتز» و سمّ «معتمد» که در آب یا انار ریخته شده بود مسموم شد.«ابو دعامه» می‏گوید: «امام در بستر بیماری بود و من برای عیادت نزد ایشان رفتم. هنگام بازگشت فرمود: چون برای عیادت من آمدی برگردن من حقی پیدا کردی و رعایت حق تو بر من واجب است. او در بستر بیماری آرمیده بود و شیعیان به دیدار امام می‏آمدند. آن حضرت به صورت کتبی و شفاهی امام پس از خود را به آنان معرفی کرد تا پس از شهادت او شیعیان دچار سرگردانی نشوند».

امام هادی(علیه‏السلام) در سوم رجب سال ۲۵۴ ه. ق به شهادت رسید. «احمد بن داود» می‏گوید: «اموال بسیاری را که خمس و نذورات مردم قم بود با خود به قصد تحویل دادن به اباالحسن می‏بردم. هنگامی که رسیدم مردی که بر شتری سوار بود پیش من آمد و گفت: ای احمد بن داود و «ای محمد بن اسحاق» من حامل نامه‏ای از سرورتان ابالحسن هستم که به شما نگاشته است: من امشب به سوی بارگاه الهی رخت بر می‏بندم. پس احتیاط کنید تا دستور فرزندم حسن(علیه‏السلام) به شما برسد. ما با شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدیم و گریستیم ولی این خبر را از دیگران که با ما بودند مخفی داشتیم....»

عروج روح قدسی آن انسان وارسته جهان اسلام را غرق در ماتم و اندوه ساخت. شهادت مظلومانه آن بزرگوار شهر سامرا را پر از شیون و ناله کرد. تمامی دوستداران اهل بیت در غم فقدان گوهری تابناک عزادار شدند و آن سال را سال اندوه شیعه نامیدند. وامروز زمین آغوش گشوده است تا بار دیگر انسان پاکی از سلاله خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را در خود جای دهد و او را به حیاتی برتر از این دنیای دون و در کنار اولیا و انبیا نوید دهد. شهادت جانگداز آن امام همام امام علی النقی(علیه السلام) را به عموم شیعیان جهان تسلیت می‌گوییم.

 

پی‌نوشت‌ها

۱- زندگانی امام هادی علیه السلام باقر شریف قرشی.

۲- تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت مرکز تحقیقاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. ۳- سیره پیشوایان مهدی پیشوایی.

۴- شیخ مفید الارشاد.

۵- - امام هادی (علیه السلام) سازمان تبلیغات اسلامی واحد ترجمه و تدوین ۱۳۶۸ ه.ش.

۶- مسندالامام الهادی(علیه‌السلام) کشف الغمه ج۲ مروج الذهب مسعودی ج ۴.

۷- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ بحار الانوار ج ۵۰.

 

//



تابناک