امام حسین (علیه السلام) و سیره قرآنی

عشق به قرآن در دوران کودکی

امام حسین(علیه السلام) از دوران کودکی به قرآن عشق فراوانی داشت؛ زیرا آیات فراوانی از قرآن در خانه شان بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گشت و بدون تردید امام حسین(علیه السلام) متأثر از فضای قرآن حاکم برخانواده بود. ایشان از سنین کودکی به قرایت، حفظ و تفسیر قرآن اهمیت زیادی می‌داد. به چند نمونه از آنها که در تاریخ به ثبت رسیده اشاره می‌کنیم:

 

فراگیری سوره توحید

از امام حسین(علیه السلام) سؤال شد از رسول خدا چه شنیده ای؟ فرمود: شنیدم که می‌فرمود: «خداوند کارهای مهم و بزرگ را دوست می‌دارد و کارهای پست و حقیر را نمی‌پسندد.» او «قل هوالله احد و نمازهای پنج گانه را به من آموخت» و شنیدم که می‌فرمود: «هر که خدا را اطاعت کند، خدا او را بالا می‌برد و هر که نیت خود را برای خدا خالص کند خدا او را نیکو سازد و بیاراید و هرکه به آنچه نزد خداست اطمینان کند خدا او را بی نیاز کند و هر که بر خدا بزرگی کند خدا او را خوار سازد»۱ 
امام زین العابدین می‌فرماید: « در شب عاشورا پدرم یاران خود را جمع کرد و برای آنها خطبه خواند؛ من نیز خدمت ایشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به یاران خود می‌فرمود خدایی را ستایش می‌کنم به بهترین ستایش‌هایش و او را سپاس می‌گوییم در خوشی و ناخوشی. بارخدایا تو را سپاس می‌گزارم که ما را به نبوت گرامی داشتی و علم قرآن و فقه دین را به ما کرامت فرمودی و گوشی شنوا و چشمی بینا و دلی آگاه به ما عطا کردی. ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده.»

 

پرسش تأویل برخی از آیات از رسول خدا

اسماعیل بن عبدلله از قول امام حسین(علیه السلام) روایت کرده است۲هنگامی که آیه «و اولوالارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله، و خویشاوندان در کتاب خدا بعضی مقدم بر بعضی دیگرند» نازل شد، تأویل این آیه شریفه را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردم. در پاسخ فرمودند: «سوگند به خدا که منظور پیامبر در این آیه جز شما نمی‌باشید و اولوالارحام شمایید. پس اگر من از دنیا رفتم پدرت علی از هر کس به جانشینی من شایسته تر است و هرگاه پدرت علی درگذشت، برادرت حسن به جانشینی او سزاوارتر است و هرگاه حسن از دنیا رفت، تو به جانشینی او لایق تری. عرض کردم ای رسول خدا چه کسی پس از من به جانشینی من سزاوارتر است؟ فرمود: فرزندت علی، پس فرزندش محمد، پس فرزندش جعفر، پس فرزندش موسی، پس فرزندش علی، پس فرزندش محمد، پس فرزندش علی، پس فرزندش حسن، پس هرگاه حسن از دنیا رفت، غیبت در نهمین فرزند تو رخ می‌دهد و این ۹ امام از نسل تو هستند خدا به آنها دانش و فهم مرا عطا فرموده و سرشت آنان از سرشت من است.»

 

شفا گرفتن به برکت سوره حمد

علامه مجلسی می‌نویسد:

از امیرمؤمنان نقل شده که فرمود: «وقتی امام حسین(علیه السلام) بیمار شد مادرش فاطمه(سلام الله علیها) او را نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برد و عرض کرد: یا رسول الله! دعا کن خداوند به پسرت شفا عنایت فرماید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دخترم! خداوند متعال همان کسی است که او را به تو هبه کرد و او قادر است که پسرت را شفا دهد. در همان وقت جبرییل نازل شد و عرض کرد: یا محمد! به درستی که خداوند متعال سوره ای را بر شما نازل نکرده مگر این که در آن، حرف «فاء» می‌باشد و هر فایی از آفت است جز سوره حمد که در آن حرف فاء نیامده است. پس ظرف آبی طلب کن و بر آن چهل مرتبه سوره حمد را بخوان پس آن آب را بر حسین بپاش که خداوند در اثر چنین کاری، به حسین شفا خواهد داد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین کرد و امام حسین(علیه السلام) عافیت یافت.»۳

 

عشق به آیات قرآن

اگرچه شنیدن تمام آیات قرآن برای امام حسین(علیه السلام) لذت بخش بود، اما گاهی شنیدن برخی آیات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود که وصف آن را فقط خود ابی عبدالله علیه السلام می‌دانست و بس.

امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: پدرم برایم نقل فرمودکه علی بن ابیطالب(علیه السلام) در حالی که امام حسن و امام حسین در محضر مبارک او بودند، سوره مبارکه «اناانزلناه فی لیله القدر۴ »را قرایت کرد. امام حسین(علیه السلام) عرض کرد: پدرجان! گویا شنیدن این سوره از دهان مبارک شما، شیرینی ویژه ای دارد!؟ امام علی در پاسخ فرمود:

«ای فرزند رسول خدا و ای فرزندم! من از این سوره خاطره ای دارم که تو از آن خبر نداری؛ چون این سوره نازل شد، جدت پیامبر خدا مرا به حضور طلبید و آن را برای من قرایت کرد، پس دست بر شانه من زد و فرمود: ای برادر و وصی من و ای سرپرست امت من پس از من، و ای ستیزگر با دشمنان من تا روزی که برانگیخته شوند! این سوره پس از من برای توست و پس در شأن فرزندان تو. همانا برادرم جبرییل رویدادهای امتم را برایم بازگو کرد و او آنها را همانند حوادث نبوت برای تو بازگو می‌کند. این سوره در قلب تو و اوصیای تو تا هنگام طلوع فجر قایم آل محمد(علیه السلام) نوری درخشان دارد.۵

علامه مجلسی از انس نقل می‌کند: نزد امام حسین بودم که یکی از کنیزان آن حضرت در حالی که شاخه گلی در دستش بود، وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. عرض کردم: او را در برابر یک شاخه گل بی ارزش و کم بها آزاد می‌کنی؟حضرت فرمود: خداوند ما را چنین تربیت کرده که می‌فرماید: «و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها» ۶ و آزادگی او بهتر است از آنچه که او آورده بود.

 

عشق به تلاوت قرآن کریم

همان گونه که گفتیم امام حسین(علیه السلام) از دوران کودکی به این کتاب آسمانی علاقه شدیدی داشت و همواره در تمام زندگی اش از قرآن سخن می‌گفت و لحظه ای از آن جدا نبود؛ حتی در آن روزهایی که برای دفاع از قرآن و اسلام آماده جنگ با دشمنان اسلام بود.

امام(علیه السلام) چه در مدینه و چه در مکه و در راه عزیمت از مکه به کربلا و در کربلا، در مقاطع مختلف، از قرآن سخن به میان می‌آورد و با ابراز عشق به آن، میزان علاقه خود را به حاضران و آیندگان نشان می‌داد که به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم:

 

قرایت قرآن در بیابان سوزان

ابن عساکر از شخصی که با امام حسین(علیه السلام) گفت وگو داشته نقل کرده است: در منزل ثعلبیه چشمم به چادرهایی افتاد که در بیابان برپا شده بود. پرسیدم این چادرها از آن کیست؟ گفتند: امام حسین(علیه السلام) پس به نزد او آمدم؛ او مشغول تلاوت قرآن بود و اشک از چشمانش بر گونه ها و محاسنش سرازیر بود. عرض کردم فدایت ای فرزند رسول خدا! برای چه به این جا آمدی؟ در این بیابان که هیچ کس در آن یافت نمی‌شود، چه می‌کنی؟ فرمود: «این نامه‌های اهل کوفه است که به من نوشته اند و نمی‌بینم مگر آن که همان ها قاتل من هستند. پس هیچ حرمتی برای خدا نبوده، مگر آن که دریده باشند و خداوند در برابر این همه بی حرمتی از آنها کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوار و ذلیلشان کند۷

 

مهلت خواستن امام در عصر عاشورا

تمام مورخان اسلامی ذکر کرده اند که در عصر عاشورا، عمربن سعد با دریافت پیام و دستور جدید از عبیدالله بن زیاد، به محل استقرار امام و یاران باوفایش نزدیک شد، چون امام از هدف او آگاه شد، به برادر خود قمربنی هاشم فرمود: اگر می‌توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیاندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال می‌داند که من به خاطر او، نماز و تلاوت کتاب او را دوست دارم۸

و با این بیان، حضرت یک شب را مهلت گرفت و بار دیگر اوج عشق و علاقه خود را به قرآن نشان داد.

 

در چادرهای حسینی چه گذشت

در شب عاشورا در میان خیمه‌های یاران امام، جنب و جوش فوق العاده ای به چشم می‌خورد. برخی سلاح خود را برای جنگ آماده می‌ساختند؛ عده ای مشغول عبادت و مناجات و راز و نیاز با پروردگار بودند و بعضی هم با قرآن انس گرفته بودند.

از ضحاک بن عبدالله مشرقی نقل شده است که در شب عاشورا، هرچند لحظه یک بار، گروهی سوارکار از لشکریان عمرسعد به عنوان مأموریت و نظارت به پشت خیمه‌های حسین بن علی(علیه السلام) می‌آمدند و به وضع این خیمه نشینان سر می‌کشیدند. یکی از آنها صدای امام را که این آیه شریفه را می‌خواند، شناخت: «آنان که کفر ورزیدند، گمان برند مهلتی که به آنان می‌دهیم به نفع آنهاست؛ بلکه به آنان مهلت می‌دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و برای آنان عذابی است ذلت بار»۹

خداوند مؤمنان را بر این وضعی که هستند واگذار نخواهد کرد تا بد را از نیک و ناپاک را از پاک جدا سازد.۱۰

 

تشویق معلم قرآن

امام به خاطر علاقه شدیدی که به قرآن داشت، به معلمان قرآن بسیار ابراز علاقه می‌کرد و در موردی، یک معلم قرآن را آن قدر تشویق کرد که مورد اعتراض دیگران قرار گرفت.

ابن شهر آشوب روایت می‌کند که عبدالرحمن سلمی به یکی از فرزندان امام حسین(علیه السلام) سوره حمد را آموزش داد. وقتی فرزند امام آن را نزد پدر خواند، امام حسین(علیه السلام) به آن آموزگار هزار دینار و لباس عطا کرد و دهان او را پر از جواهرات کرد!. به حضرت اعتراض کردند که آموزش یک سوره این همه عطا و تشویق لازم نداشت. امام در پاسخ فرمود: «این عطا و بخشش چگونه می‌تواند با تعلیمی که او می‌دهد برابری کند؟!۱۱

 

قرآن در سیره امام حسین(علیه السلام)

زندگی امام بزرگ ترین و بهترین نشانه تجلی آیات قرآن کریم است؛ چرا که قرآن همراه آنها و آنان همراه با قرآن بودند و هرگز جدایی بین قرآن و عترت، قابل تصور نیست. این حقیقت زمانی که به نشانه‌های آن توجه کنیم، جایگاه خود را می‌یابد:

 

امام حسین(علیه السلام) در کنار سفره بینوایان

عیاشی در تفسیر خود از مسعده روایت کرده که روزی امام(علیه السلام) از کنار فقرا می‌گذشت. آنان که سفره خود را پهن کرده و تکه‌های نان خشک را در آن قرار داده بودند، از امام خواستند تا با آنان هم غذا شود. حضرت به درخواست آنها پاسخ مثبت داد و در کنار آنها نشست و با آنان هم غذا شد و این آیه را تلاوت کرد: «ان الله لا یحب المتکبرین»۱۲ پس فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم شما نیز به دعوت من پاسخ گویید. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! چنین می‌کنیم. پس همراه امام(علیه السلام) به سوی منزل روانه شدند. حضرت به کنیز خود فرمود: هر چه در منزل گذاشته ای برای ما بیاورید.۱۳

 

پی نوشت ها:

۱. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام) ص۳۱

۲. کفایه الاثر ص۱۷۵

۳. بحارالانوار ج۹۲ ص۲۶۱

۴. قدر / ۱

۵. فرهنگ جامع امام حسین(علیه السلام) ص۶۳۷

۶. نساء/۸۶

۷. قصه کربلا ص ۲۴۳

۸. ارشاد مفید ص۲۱۴

۹. آل عمران/ ۱۷۸

۱۰. همان/ ۱۷۹

۱۱. بحارالانوار ج۴۴ ص۱۸۹

۱۲. نساء/۸۹

۱۳. بحارالانوار ج۴۴ ص۱۹۵

 

 



سایت ابنا