مقدمه

۲۵ شوّال المکرّم، مصادف است با سال روز شهادت مؤسّس مذهب شیعه اثنا عشری و احیاء کننده اسلام ناب محمّدی(صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت امام جعفر بن محمّد الصادق(علیه السلام)، که شهادت جانگداز این امام عزیز را به پیشگاه منجی عالم بشریّت، حضرت حجّت بن الحسن العسکری(عج)، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دام ظلّه) رهبر معظّم انقلاب اسلامی، عموم مسلمانان، به خصوص شیعیان سراسر جهان و امّت شهید پرور و قهرمان ایران اسلامی، تسلیت و تعزیت عرض می‌نماییم.

در این نوشتار کوتاه، به بررسی اجمالی حوادث دوران زندگانی ایشان و نفش آن حضرت در بنیان گذاری مکتب شیعه اثنا عشری و تاسیس دانشگاه اهل بیت(علیه السلام) می‌پردازیم.

۱. ولادت، کمالات نفسانی و مقامات علمی

حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در تاریخ هفدهم ربیع الاوّل سال ۸۳ هجری در مدینه منوّره به دنیا آمد.(۱) مکنّی به (ابو عبدالله) و ملقّب به (صادق) است [گفته می‌شود این لقب را پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)به ایشان داده است].

مدت زندگانی آن حضرت، ۶۵ سال و مدت زمان امامت ایشان، ۳۴ سال بود. آن بزرگوار ۱۲ سال در مدینه با جدّ ش، امام سجّاد(علیه السلام) و ۱۹ سال با پدر ارجمندش، امام باقر(علیه السلام) زندگی کرد. در این مدّت، دشواری ها و سختی‌های زندگی در حکومت حاکمان ظالم بنی امیّه را شاهد بود و همراه با پدر بزرگوارش در راه نشر معارف اهل بیت(علیه السلام) تلاش می‌کرد.

ــ مالک بن انس در مورد شخصیت و مقام علمی و عملی امام صادق(علیه السلام) می‌گوید: «و لقد کنت أتی جعفربن محمّد[ع] و کان کثیر المزاح و التبسّم، فاذا ذُکر عنده النبیّ(صلی الله علیه و آله و سلم) اخضرّ و اصفر و لقد اختلف الیه زماناً و ما کانت اراه الاّ علی ثلاث خصالٍ: امّا مصلیاٌ و امّا صایماٌ و امّا یقراٌ القرآن و ما رأیته قطّ یُحدث عن رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) الاّ علی الطهارۀ، ولایتکلّم فی ما لاٌ یعنیه و کان من العلماء الزهّاد الذین یخشون الله و ما رأیته قطّ الاّ خرج الوسادة من تحته و یجعلها تحتی».(۲) ترجمه: مدتی خدمت جعفربن محمّد[ع] مشرف می‌شدم. آن حضرت اهل مزاح و تبسّم بود. هنگامی که در محضر ایشان نامی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برده می‌شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می‌گرایید. در مدت رفت و آمد به منزل ایشان، او را از سه حالت خارج ندیدم؛ یا نماز می‌خواند و یا روزه بود و یا به قرایت قرآن مشغول بود و هرگز بدون وضوء از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) حدیث نقل نمی‌فرمود و سخنی که به درد من نخورد، بر زبان جاری نمی‌ساخت، ایشان از علمای زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود، هرگز به خدمت او شرفیاب نشدم جزء اینکه زیرانداز خود را برای نشستن من اختصاص می‌داد.

ــ جاحظ (از علمای قرن سوم) نیز می‌گوید: «جعفربن محمّد[ع] الذی ملا الدنیا علمه و فقهه و یقال انّ ابا حنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الثوری و حسبک بهما فی هذا الباب »(۳) ترجمه: جعفربن محمّد[ع] کسی بود که علم و فقهش عالم را فرا گرفته بود و گفته می‌شود ابو حنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودند و شاگردی این دو در عظمت علمی او کافیست.

حسن بن علیّ الوشاء [از اصحاب امام رضا(علیه السلام)] می‌گوید: « در مسجد کوفه ۹۰۰ نفر را دیدم که"حدثنی جعفر بن محمّد[ع]"می گفتند.(۴)

شیخ مفید(ره) می‌فرماید: «و لم ینقل العلماء عن احدٍ من اهل بیته ما نقل عنه[ع]»(۵) ترجمه: علمای اسلام آنقدر حدیث که از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده اند که از هیچ کدام از ائمه معصومین(علیه السلام) دیگر نقل نکرده‌اند.

امام صادق(علیه السلام) با توجه به موقعیت و اوضاع سیاسی جامعه فرصتی به دست آوردند تا احادیث و معارف اسلام را در زمینه‌های تفسیر قرآن، فقه و احکام و عقاید توسط شاگردان خود در سینه تاریخ ثبت و برای همیشه اسلام را بیمه نمایند. آن حضرت، نهضت علمی و انقلاب فرهنگی امام باقر(علیه السلام) را توسعه داد و در رشته‌های علوم عقلی، فقهی و نقلی، شاگردان برجسته ای همانند هشام بن حکم، محمّدبن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مومن الطاق، مفضّل بن عمر و جابر بن حیّان تربیت کرد به طوری که تعداد آنان را بالغ بر ۴۰۰۰ نفر ذکر کرده اند.

پیرامون عظمت شخصیت علمی و کمالات معنوی امام صادق(علیه السلام) عبارات و سخنان فراوانی نقل شده که در کتاب: ألامام الصادق(علیه السلام) و المذاهب الاربعه تالیف مرحوم شیخ اسد حیدر(ره) گردآوری شده است[ترجمه ی فارسی این کتاب به تازگی از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب در ۸ جلد منتشر شده است].(۶)

۲. اوضاع اجتماعی ـ سیاسی و نقش امام صادق(علیه السلام)

یکی از مسایلی که در عصر امام صادق(علیه السلام) از اهمیت والایی برخوردار است، مسئله استماع حدیث از ناحیه عده ای از افرادی است که در میان آنها هم شیعه و طرفدار واقعی و هم دشمن و معاند اسلام دیده می‌شود، زیرا تمامی شاگردان حضرت نمی‌توانستند تفکر و اندیشه خود را در یک زاویه صحیح قرار داده و همه معارف دینی خود را همانند محمّدبن مسلم و زراره اخذ نمایند و حتی در صف شاگردان امام صادق(علیه السلام) کسانی که طرف داران سرسخت خلافت بنی امیه و بنی عباس بودند حاضر می‌شدند و پراکنده شدن این عده در اطراف جامعه اسلامی باعث تفسیر و توجیه عقاید مختلف با بینش‌های گوناگون می‌شد و جریان‌های سیاسی موجود در جامعه نیز به اختلاف عقاید و برداشت ها تاثیر می‌گذاشتند. در نتیجه یکی از حوادث عمیق این عصر، فراوانی شاگردان با اختلاف وسیع فکری و عقیدتی در گوشه کنار جامعه اسلامی بود.

 

امام صادق(علیه السلام) هم با توجه به این مسئله از ناقلان صحیح احادیث شدیداً حمایت می‌کرد، چنانچه در جمله ای فرمودند: «رحم الله زرارة بن أعین، لولا زراره و نظراوه لاندرست احادیث أبی»(۷) ترجمه: خداوند زراره را رحمت کند، به درستی اگر او و امثال او نبودند احادیث پدرم از میان می‌رفت.

۳. پدیده ی غلات

یکی از مشکلات عصر امام صادق(علیه السلام) مسئله غلات و عقاید باطل آنها بود که آن حضرت(علیه السلام) شدیداً به مقابله و مبارزه با آنها برخواست و این مبارزه و مخالفت باعث محدود شدن و تضعیف این فرقه گردید.

مسئله‌ای که باید مورد توجه قرار داد، این است که شیعه واقعی و حقیقی، جدا از غلات و عقاید آنها می‌باشد، به طوری که بسیاری از تاریخ نویسان و مستشرفان قادر به فهم و درک این مسئله نبوده و نیستند!. اینک به گوشه‌هایی از تدبیر امام صادق(علیه السلام) در برابر انحرافات این فرقه اشاره می‏شود:

الف) پرهیز دادن شیعیان واقعی از معاشرت با آنان

امام صادق(علیه السلام) در حدیثی به مفضل فرمود: «یا مفضّل لا تقاعدوهم و لا تواکلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تواثروهم»(۸) ترجمه: ای مفضل با غلات نشست و برخواست نداشته باشید و با آنها غذا نخورید و دست دوستی بسوی آنها دراز نکنید و به مبادله علمی با آنان نپردازید.

ب) تکذیب عقاید و افکار غلات

در روایتی، عیسی جرجانی می‌گوید: به جعفربن محمّد(علیه السلام) عرض کردم، آیا آنچه از این جماعت (غلات) شنیده ام به شما عرض کنم، امام(علیه السلام)فرمود: بگو، گفتم: فانّ طایفه عبدوک و اتخذوک الهاً من دون الله و طایفة اُخری والولک بالنبوّة... قال: فبکی حتی ابتلّت لحیته ثم قال: « ان امکننی الله من هولاء فلم أسفک دمایهم سفک الله دم ولدی علی یدیّ ».(۹) ترجمه: گروهی از غلات شما را به جای خدا عبادت می‌کنند و تعدادی دیگر نسبت پیامبری به شما می‌دهند.... راوی می‌گوید، امام صادق(علیه السلام) با شنیدن این مطلب چندان گریه کردند که صورت مبارکشان از اشک چشمش خیس شد، سپس فرمود: اگر خداوند آنان را در دسترس من قرار دهد و من خون آنان را نریزم، خداوند خون فرزندانم را به دست من بریزد.

۴. پایه گذاری نهضت علمی و تدوین فقه اهل بیت(علیه السلام)

این پاره ای از وضعیت اجتماعی، فکری جامعه اسلامی بود که ذکر شد، اما غالب حرکت جامعه که می‌توان به آن ارزش فراوان قایل شد مسئله نقل احادیث و پایه گذاری نهضت عظیم علمی توسط امام صادق(علیه السلام) می‌باشد که به طور خلاصه ذکر می‌شود:

بیش از یک قرن بود که امت اسلامی از پذیرش اندیشه ها و افکار اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) و فقه اصیل اهل‏بیت(علیه السلام) به دور مانده (نگه داشته شده) بود! تنها تعداد اندکی از خواص اصحاب و یاران ائمه(علیه السلام) در این مدت از راه شفاهی(حفظ) و یا نوشتن و البته به صورت مخفیانه، آنها را به یکدیگر منتقل می‌کردند. در این مدت نسبتا طولانی، جهان اسلام با انواع مسائل فکری و اجتماعی نو و تازه مواجه شده بود و راه حل روشن و دقیقی برای آن پیدا نمی‌کرد. مکاتب فکری افراطی"اهل رای"که معتقد به قیاس و استحسان بودند و یا مکتب"اهل حدیث"که بر جمود بر ظواهر آیات و روایات تاکید داشتند، زمینه‌های پاسخ گویی به ین خلاءهای فکری و رشد و گسترش این نهضت بزرگ ازسوی امام باقر(علیه السلام) شروع شد، زیرا در آن عصر حرکت ها و جنبش‌های سیاسی بر علیه دستگاه خلافت اموی از طرف شیعیان و مخالفان آغاز گردید و درست در آغاز امامت امام صادق(علیه السلام) این درگیری ها به اوج خود رسید و می‌رفت که قیام بنی عباس بر علیه بنی امیه، باعث اضمحلال و نابودی بنی امیه گردد. حضرت صادق(علیه السلام) در این زمان با تدبیر خاص و تیز هوشی فراوان از فرصت استفاده کردند و تصمیم به نشر معارف دینی و احادیث نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) و پدران بزرگوارش گرفتند که این مسیله، موجب تاسیس و تدوین فقه مترقی و بنیادین شیعه انثا عشری گردید.

ابان بن تغلب (یکی از شاگردان امام) می‌گوید: «الشیعة، الذین اذا اختلف الناس عن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) أخذوا بقول علّیٍ(علیه السلام) و اذا اختلف الناس عن قول علیٍّ(علیه السلام) أخذوا بقول جعفر بن محمّد(علیه السلام)».(۱۰) ترجمه: شیعیان کسانی هستند که وقتی مردم در قول و سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اختلاف کردند، سخن امیر المؤمنین علیّ(علیه السلام) را بپذیرند و وقتی در سخن او هم اختلاف شد، سخن جعفربن محمّد الصادق(علیه السلام) را می‌گیرند.

یکی از مسائل دیگری که در اواخر این عصر به وقوع می‌پیوندد، فشار سیاسی از ناحیه حکومت ظالم و غاصب اموی بر شیعیان بود، به طوری که امام صادق(علیه السلام) بر مسئله تقیّه اصرار می‌ورزید، زیرا اگر کوچک ترین اتهامی(شبیه رفض) به کسی وارد می‌شد، کافی بود که احترام جانی و مالی او از بین رفته و گرفتار شکنجه و نابودی شود.

۵. فشار حکام جور و قیام‏‌های آزادی‌خواهانه

از جمله قیام ها و حرکت‌های مردمی که توسط عده ای در زمان امام صادق(علیه السلام) بر علیه ظلم و ستم حاکمان آغاز گردیده می‏توان به قیام‌های علویان و عباسیان اشاره نمود، به طوری که به دنبال قیام عباسیان، بنی امیه سقوط کردند، عباسان که با شعار‌های عدالت خواهانه و... روی کار آمده بودند، خودشان در عمل به دشمنان و مخالفان سرسخت اهل بیت و آل محمّد(علیه السلام) مبدل گشتند.

امام صادق(علیه السلام) که نیرنگ و دنیا خواهی و ترویز عباسیان را به وضوح دریافته بودند، به هیچ وجه آنها را تایید نفرمود ولی کم و بیش از قیام عدالت خواه زید بن علیّ(علیه السلام) حمایت می‌کرد. چنانچه نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: « رحمه الله، امّا انّه کان مؤمناً و کان عالماً و کان صدوقا،ً امّا انّه لو ظفر لوفی، أمّا انّه لو ملک یعرف کیف یضعها»(۱۱) ترجمه: خداوند او (زید) را رحمت کند، مرد مؤمن و عالم و راست گویی بود که اگر پیروز می‌شد با وفا باقی می‌ماند و اگر زمامدار می‌گشت، می‌دانست آن را به دست چه کسی بسپارد.

از جمله قیام‌های دیگر شورش و قیام «ابو سلمه خلال» و «ابو مسلم خراسانی» بود که امام(علیه السلام) به آنها روی خوش نشان نداد. امام صادق(علیه السلام) به درستی می‌دانست که آنان در شورش خودشان راستگو نیستند. در منابع تاریخی آمده است که ابومسلم خراسانی در راه استقرار حکومت ستم گر عباسیان جمعیت بی شماری را کشت!. برخی از مورّخان مانند ابن اثیر و طبری می‌نویسند: کشته‌های او بالغ بر ۶۰۰۰ نفر بود!.

بخش پایانی زندگانی امام صادق(علیه السلام) مصادف با خلافت ظالمانه منصور عباسی گردید، امام(علیه السلام) شدیداً از ناحیه خلیفه مورد دشمنی و حسادت قرار گرفت، زیرا امام(علیه السلام) بر حقانیت ولایت ائمه و از جمله خودشان اصرار می‏ورزید و لحظه ای حاضر به پذیرش و تایید حکومت بنی العباس نشد.(۱۲) لذا دشمن از همین مسئله بیم ناک بود. بالاخره آن بزرگوار با توطئه منصور عباسی(لع) در ۲۵ شوّال سال ۱۴۸ هجری در سنّ ۶۵ سالگی مسموم، شهید، و مظلومانه در قبرستان بقیع مدفون شد.(۱۳)

"سلام الله علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم بیعت حیّاً".

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. کلینی؛ اصول الکافی؛ ج۱ ص۴۷۲؛ مفید؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج۲ص۱۷۹؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی ص۲۶۶.

۲. ابن حجر؛ تهدیب التهذیب ج ۱ ص ۸۸؛ أسد حیدر، الامام الصادق(علیه السلام) و المذاهب الاربعة ج۲ ص۵۳؛ گروه نویسندگان؛ اعلام الهدایة: الامام جعفر بن محمّد"الصادق" ج ۸ ص ۴۲.

۳. جاحظ؛ رسایل جاحظ ؛ ص۱۰۶.

۴. أسد حیدر؛ الامام الصادق(علیه السلام) و المذاهب الاربعة؛ ج۱ ص۵۱ الی ۶۲.

۵. اربلّی؛ کشف الغمّة فی معرفة الایمة(علیه السلام) ؛ ج۲ ص۱۶۶؛ پیشوایی، سیره ی پیشوایان...ص ۳۵۲.

۷. مفید؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج ۲ ص ۱۷۹؛ أسد حیدر، الامام الصادق(علیه السلام) و المذاهب الاربعه ج۱ ص۵۱ الی۶۲.

۸. طوسی؛ اختیار معرفة الرجال؛ ص۱۳۶.

۹. همان؛ ج۲ ص۵۸۶.

۱۰. جعفریان؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(علیه السلام)؛ ج۱ ص۲۶۰.

۱۱. نجاشی؛ رجال النجاشی؛ ص۹.

۱۲. طوسی؛ اختیار معرفة الرجال؛ ص۳۸۵؛ کریمیان، سیره و قیام زید بن علیّ(علیه السلام)؛ ص۴۹.

۱۳. حرّ عاملی؛ وسایل الشیعة؛ ج۱ ص۸ (اشاره به حدیث معروف که ارکان اسلام را نماز، روزه، زکات، حج و ولایت ذکر می‌کند و مهم تر و کامل تر از همه را همان ولایت و حکومت حاکمان عادل و پیشوایان حق می‏شمارد).

۱۴. طبرسی؛ اعلام الوری؛ ص۲۶۶؛ پیشوایی؛ سیره ی پیشوایان...؛ص ۳۸۹.

 

/



ابنا