القاب و کنیههای امام علی(علیه السلام)
الف - امیرالنَّحل
- نحل زنبور عسل را گویند. شاعری گفته است: وِلایَتی لِاَمیرِ النَّحلِ تَکفینی/عِنْدَ الْمَماتِ وَ تَغْسیلی وَ تَکْفینی/ وَ طینَتی عُجِنَتْ مِنْ قَبلِ تَکوینی/مِنْ حُبِّ حَیدر کَیْفَ النارُ تَکوینی/"ولایت و دوستی من با امیر نحل در وقت مرگ و غسل و کفن مرا کفایت میکند. سرشت من پیش از آفرینشم با دوستی حیدر آمیخته پس چگونه آتش مرا خواهد سوخت"
- علاّمه سبط ابنجوزی گوید: مؤمنان به زنبور عسل مانند زیرا زنبور عسل چیز پاکیزه میخورد و چیز پاکیزه مینهد و علی امیرمؤمنان است.
(تذکرة الخواص / ۵.)
- امام صادق علیه السلام فرمود: محققاً شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان پرندگان هستید. اگر پرندگان از محتوای درون زنبور عسل با خبر بودند یک زنبور عسل باقی نمیماند و همه را میخوردند همچنین اگر مردم از محبّتی که شما از ما خاندان در دل دارید باخبر میشدند شما را با زخم زبانهاشان میخوردند و در نهان و آشکار به شما ناسزا میگفتند. خداوند رحمت کند بندهای از شما را که بر ولایت ما باشد.(بحارالانوار ۲۴ / ۱۱۲.)
ب- الأنْزَعالبَطین
- اَنزع از ماده"نزع"است به معنای کسی که موی جلوی سر او ریخته باشد و نیز به معنای کنده شدن و بریده شدن از چیزی است از جمله از شرک و گناه. بطین از"بطن"است به معنای کسی که شکم بزرگ دارد و نیز کسی که باطنش از علم سرشار است.
- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای علی خداوند تو را و خاندان و شیعیان و دوستان شیعیان تو را آمرزیده است پس مژده باد تو را که تو اَنزع بطین هستی از شرک بریدهای و از علم سرشاری.
(مناقب ابنمغازلی / ۴۰۱.)
- علّامه سبط ابنجوزی گوید: او را بطین گویند زیرا باطنش سرشار از علم بود او خود میگفت:"اگر برایم بالشی تا کنند (بر آن نشینم و) همانا در تفسیر بسماللَّه الرحمن الرحیم برابر یک بار شتر مطلب گویم". و او را انزع گویند زیرا از شرک بریده بود.
(تذکرةالخواص / ۴.)
- ابناثیر گوید: در وصف علی علیه السلام آمده که او انزع بطین بود. آن حضرت موی جلو سرش ریخته بود و شکمی بزرگ داشت. و گویند: معنایش آن است که او از شرک بریده بود و باطن او از علم و ایمان سرشار بود.
(نهایه ۵ / ۴۲ ماده نزع.)
- ابنمنظور گوید: تازیان ریختگی موی جلو سر را دوست میدارند و چنین کسی را به فال نیک میگیرند.
(لسان العرب ۸ / ۳۵۲ ماده نزع.)
ج - یَعْسوبالدین
- آن حضرت را یعسوبالدین و یعسوبالمؤمنین نامیدهاند زیرا یعسوب ملکه زنبوران عسل است که از همه قویتر و هوشیارتر است بر در کندو میایستد و هر زنبوری که عبور میکند دهانش را میبوید اگر بوی بدی از او بشنود میفهمد که از گیاه بدی استفاده کرده پس او را دو نیم میکند و بر در کندو میافکند تا زنبورهای دیگر عبرت گیرند. علی علیه السلام نیز بر در بهشت میایستد و دهان مردم را میبوید هرکسی را که بوی دشمنی خود از او بشنود در آتش دوزخ میافکند.
(تذکرة الخواص /.)
د - ابوتراب
- ابوتراب به معنای پدر خاک یا دمساز خاک یا پدر و رییس خاکیان است.
- شاعر بزرگ شیخ کاظم اُزری گوید: لَمْ تَکُنْ هذِهِ العَناصِرُ اِلّا/مِنْ هَیولاهُ حَیْثُ کانَ أباها/"این عناصر (چهار گانه) از ماده او به وجود آمدهاند زیرا که او پدر عناصر است."
- شاعر توانا عبدالباقی افندی مصری گوید: یا اَبَاالْاَوصیاء اَنْتَ لِطه/صِهْرُهُ وَ ابنُ عَمِّهِ وَ اَخوهُ/ اِنَّ للَّهِِ فی مَعانیکَ سِرّاً/اَکثرُ العالَمینَ ما عَلِموهُ/ اَنْتَ ثانِی الآباءِ فی مُنْتَهَی الدَّوْ/رِ وَ آباؤُهُ تُعَدُّ بَنوهُ/"ای پدر اوصیا تو داماد و عموزاده و برادر طاها (پیامبر خدا) هستی"./"خدا را در وجود تو اسراری است که بیشتر مردم عالم نمیدانند"./"تو در آخر دایره وجود (در قوس صعود) آن دومین پدر هستی که پدرانش فرزندان او به حساب میآیند".
- شیخ علاءالدین سکتواری در محاضرة الأوایل (ص ۱۱۳) گوید: نخستین کسی که به کنیه"ابوتراب"نامیده شد علیبن ابیطالب است این کنیه را رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او داد آنگاه که دید او بر روی زمین خوابیده و خاک بر پهلوی او نشسته است از روی لطف و مهربانی به او فرمود: برخیز ای ابوتراب. و این محبوبترین القاب او به شمار میرفت و از آن پس به برکت نفس محمّدی این کرامتی برای او گردید زیرا خاک خبرهای گذشته و آینده تا روز قیامت را برای او باز میگفت. این را بفهم که رازی است بیپرده.
(الغدیر ۶ ص ۳۳۷.)
- عبایةبن ربعی گوید: به عبداللَّهبن عباس گفتم: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از چه رو علی علیه السلام را ابوتراب نامید گفت: از آن رو که علی علیه السلام صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست و بقای زمین و آرامش آن به اوست و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم میفرمود: چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکی و کرامتی را که خدای متعال برای شیعیان علی آماده نموده ببیند گوید:"ای کاش من ترابی بودم"یعنی کاش از شیعیان علی (ابوتراب) بودم. و این است معنای این آیه که کافر گوید: کاش من تراب (خاک) بودم.(غایة المرام ۱ / ۵۸ و آیه در سوره نبأ / ۴۰.) علّامه مجلسی در بیان این جمله گوید: ممکن است ذکر آیه در اینجا برای بیان علت دیگری در نامگذاری آن حضرت به ابوتراب باشد زیرا شیعیان او به جهت تذلّل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهای حضرتش تراب نامیده شدهاند -چنانکه در آیه کریمه آمده- و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابوتراب نام گرفته است.(بحارالانوار ۳۵ / ۵۱.)
ه - امیرالمؤمنین
- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر مردم میدانستند که علی از چه زمانی امیرمؤمنان نامیده شد هرگز فضایل او را انکار نمیکردند. وی آنگاه این لقب گرفت که آدم میان روح و جسد بود (و هنوز آفرینش او کامل نگشته بود) و آنگاه که خداوند (در عالم ذر از آفریدگان اقرار گرفت و) فرمود:"آیا من پروردگار شما نیستم گفتند: چرا". فرمود:"من پروردگار شما هستم و محمّد پیامبر شماست و علی امیر شما.".(ینابیع المودة ۲ / ۶۳.)
- جابربن یزید گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: چرا امیرمؤمنان علیه السلام را بدین لقب نامیدهاند فرمود: زیرا مؤمنان را آذوقه (علم و معرفت) میرساند مگر نشنیدهای که در کتاب خدا (در داستان یوسف) فرموده: وَ نَمیرُ أهلَنا"و خانواده خود را آذوقه میرسانیم"!(سوره یوسف / ۶۵.)(بحارالانوار ۳۷ / ۲۹۳.)
- امام صادق علیه السلام فرمود: آن حضرت به لقب امیرمؤمنان نامیده شدهو امیر از میرةالعلم است (خوراک علم رساندن) زیرا عالمان از علم او بهره میبرند و علمی را که از او ستاندهاند به کار میگیرند.(بحارالانوار ۳۷ / ۳۳۴.)
- عبدالمؤمن گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: از چه رو امیرمؤمنان را بدین لقب نامیدند فرمود: زیرا آذوقه رسانی مؤمنان به دست اوست اوست که آنان را خوراک علم میدهد.(بحارالانوار ۳۷ / ۲۹۵.)
- هنگامی که علی علیه السلام به دنیا آمد و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به خانه ابیطالب رفت علی علیه السلام به وجد آمد و در چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خندید و گفت:"سلام بر تو ای رسول خدا". سپس گفت:"به نام خداوند بخشاینده مهربان تحقیقاً مؤمنان رستگار شدند آنان که در نماز خود خشوع دارند". (سوره مؤمنون / ۱ و ۲.) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: تحقیقاً به سبب تو رستگار شدند به خدا سوگند تو امیر آنهایی که از دانشهای خود به آنان خوراک معنوی میدهی و به خدا سوگند تو رهنمای آنانی و آنان به سبب تو هدایت مییابند.(شفاء الصدور علّامه حاج میرزا ابوالفضل تهرانی / ص ۷۶ و بحار ۳۵ / ۳۸.)
- اشکال: از این اخبار استفاده میشود که علّت نامگذاری علی علیه السلام به امیرالمؤمنین آن است که مؤمنان از دست او خوراک معنوی میگیرند و او نیز خوراک معنوی آنان را تأمین مینماید و این میرساند که امیر از میر گرفته شده و این خلافی روشن است زیرا امیر بر وزن فعیل از کلمه امر که مهموزالفاء است گرفته شده و میر اجوف یایی است و میان آنها در اشتقاق تناسبی وجود ندارد. پاسخ: پاسخ این اشکال همان است که علّامه مجلسی فرموده است که:"میره با کسره میم به معنای جلب کردن و فراهم آوردن طعام است و پاسخ این اشکال که مبدأ اشتقاق امیر با میر یکی نیست از چند وجه است: الف) این که قلب صورت گرفته باشد (جا به جایی حروف یا تغییر بعضی به بعض دیگر) و این به چند جهت درست نیست و آن جهات روشن است. ب) آن که امیر فعل مضارع به صیغه متکلّم باشد و آن حضرت این جمله را میفرموده (امیرالمؤمنین = مؤمنان را آذوقه میدهم) سپس عَلَم بالغلبه شده و به صورت اسم درآمده و حضرتش بدین نام مشهور گشته است مانند تأبَّط شرّاً که جملهای است که نام شخصی شده است. ج) مراد آن است که امیران دنیا را از آن رو امیر گویند که به پندار خودشان عهدهدار تهیه خوراک و آذوقه و مایحتاج مردم در امر معاش آنهایند و علی علیه السلام هم امیرمؤمنان است و امارتش در امری بزرگتر از امور فوق است زیرا به آنان خوراکی میرساند که موجب حیات ابدی و نیروی روحانی آنهاست گرچه با سایر امیران در مورد میر جسمانی نیز شریک است و این بهترین وجه است".(بحارالانوار ۳۷ / ۲۹۳.)
توضیح: این که در کلمه"قلب"صورت گرفته باشد درست نیست زیرا اولاً قلب خلاف قاعده ادبی است. ثانیاً اگر عینالفعل میر (یاء) به فاءالفعل انتقال یافته باشد میشود یمر و وزن فعیل آن میشود: یمیر و روشن است که مقصود ما حاصل نمیشود زیرا یمیر غیر از امیر است. و اگر منظور از قلب قلب جوهری یعنی اِبدال باشد باز هم درست نیست زیرا دلیلی برای این قلب وجود ندارد. و این که امیر فعل مضارع باشد گرچه از وجه اول به واقع نزدیکتر است اما باز هم درست نیست زیرا اگر فعلی به صورت اسم درآمد بر اساس حکایت باید همیشه به یک صورت باشد و حرکت آخر آن تغییر نیابد بنابراین باید همیشه أمیرالمؤمنین به صورت مرفوع خوانده شود در صورتی که میدانیم إعراب این کلمه به حسب عوامل مختلف تغییر مییابد. اما وجه سوم کلامی وجیه و قولی لطیف است که به اندکی توضیح نیاز دارد. توضیح آنکه: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم واسطه فیض خداوند به موجودات است و هر نعمت مادی و معنوی که به آفریدگان میرسد به واسطه آن وجود مقدس است. و از آن جهت که علی علیه السلام دروازه شهر علم و فقه و حکمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و نورش با نور آن حضرت یکی است و از منبع همان نور جدا شده و نفس و روح و جایگاه علم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و آن دو بزرگوار از یک پستان شیر معنا خوردهاند و هر دو از نور خداوند جدا گردیدهاند پس علی علیه السلام در همه فضایل و مناقب -جز نبوت- شریک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است بنابراین آن وجود مقدس نیز واسطه فیض خداست و برکات مادی و معنوی از مجرای آن امام بزرگوار به آفریدگان به ویژه به مؤمنان میرسد. از این رو میتوان گفت که آن حضرت امیر و سالار مؤمنان است که مسیولیت فراهم آوردن آذوقه و خوراک معنوی مؤمنان به عهده اوست.
سایت فطرت