به نقل از سفیران نور، مدارک و اسناد ماجرای سیاسی – عبادی غدیر، به قدری محکم است، که هیچ کس نمیتواند منکر آن گردد، علامه امینی رحمه و ۸۴ نفر از تابعین (۶) از کتابهای مورد اعتماد اهل تسنن نقل نموده است، محققان میتوانند با مطالعه و بررسی جلد اول و دوم الغدیر، به این مطلب مهم دست یابند.
در این جا این سؤال مطرح میشود که اگر سند ماجرای غدیر، این گونه محکم و مسلم است پس چرا برادران اهل تسنن در عمل از آن دست کشیده، و امیرالمومنین (علیه السلام) را به عنوان خلیفه چهارم – نه خلیفه بلافصل پیامبر – پذیرفته اند؟
باید گفت، با کمال تاسف دست تحریف از آستین بدخواهان، بیرون آمد، و برای وصول به مطامع شوم خود، گفتند: منظور از کلمه «مولی » در جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه; هر کس که من مولای اویم، این علی مولای اوست.» به معنای دوست و یاور است، زیرا این کلمه به معنای دوستی و یاوری نیز آمده است.
به راستی آیا شایسته است که رسول خدا(صلی الله علیه واله) بیش از صدهزار نفر از اصحاب خود را، پس از سفر حج، با این که در میان آنان زنان و مردان سالخورده بودند، در صحرای بسیار داغ در برابر تابش سوزان خورشید نگه دارد، و برای آنها خطبه طولانی بخواند، فقط برای این که بگوید: «علی دوست و یاور شماست؟» آیا چنین تاویلی، اجتهاد در مقابل نص صریح نیست؟
در فرازهای خطبه پیامبر(صلی الله علیه واله) مطالبی مناسب مقام رهبری امیرالمومنین (علیه السلام) آمده، نه دوستی با او، مثلا در فرازی، پیامبر(صلی الله علیه واله) به حاضران فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم; آیا من از جان شما بر شما اولویت ندارم؟»
حاضران با شور و شوق فریاد زدند: «آری چنین اولویتی بر ما داری.» واژه اولی معنای کلمه «مولی » را که در حدیث غدیر آمده، توضیح میدهد که منظور مقام رهبری است، از این رو، پیامبر(صلی الله علیه واله) بعد از این خطبه، خطاب به مسلمانان اعلام کرد: «سلموا علیه بامرة المؤمنین; بر حضرت علی (علیه السلام) به عنوان رییس مؤمنان سلام کنید.»
سران قوم همچون ابوبکر و عمر نیز از لفظ مولی، مساله رهبری امیرالمومنین (علیه السلام)را فهمیدند و به او به عنوان نیل به چنین مقامی تبریک گفتند و اظهار نمودند: «بخ بخ لک یابن ابی طالب، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة.» (۷)افراد دیگر نیز همین معنا را فهمیدند، از جمله شاعر معروف آن عصر، حسان بن ثابت، از پیامبر(صلی الله علیه واله) اجازه خواست تا ماجرای غدیر را به صورت شعر بیان نماید، پیامبر(صلی الله علیه واله) به او اجازه داد، او در ضمن اشعار خود، این دو شعر را خواند:
فقال له قم یا علی فاننی
رضیتک من بعدی اماما و هادیا
فمن کنت مولاه فهذا ولیه
فکونوا له اتباع صدق موالیا
یعنی: «پیامبر(صلی الله علیه واله) به امیرالمومنین (علیه السلام) گفت: برخیر! زیرا من تو را بعد از خودم، امام و راهنما انتخاب کردم. و سپس فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم، این مرد مولا و رهبر اوست، پس شما همه از سر صدق و راستی از او پیروی کنید.»۲۶۴
شیعه نیوز