آیت الله سبحانی به این پرسش که قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) چگونه با این دو آیه استدلال میشود پاسخ داده است:
قرآن کریم میفرماید: ۱. (ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم أیمّة ونجعلهم الوارثین). [۱۰۵] «اراده ما بر این است که بر ستمدیدگان نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم». میگویند: این آیه چه ارتباطی به قیام حضرت مهدی دارد
پاسخ
پاسخ این است که بررسی آیه با ملاحظه ماقبل و مابعد آن این مسأله را قطعی میسازد که قرآن هرگز از یک برنامه موضعی و خصوصی مربوط به بنی اسراییل سخن نمیگوید بلکه بیانگر یک قانون کلی برای همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعیت هاست و میفرماید: ما اراده کرده ایم که بر مستضعفان منت بگذاریم و آنان را وارثان حکومت روی زمین قرار دهیم. این بشارتی است برای همه انسانهای آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور. شاهد این مطلب آیه دیگر است:
(ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انّ الأرض یرثها عبادی الصالحون). [۱۰۶]«در"زبور" پس از "تورات"نوشتیم که زمین در آینده از آن بندگان صالح است».
یکی از این نمونه ها حکومت بنی اسراییل و زوال حکومت فرعونیان بود.نمونه کاملترش حکومت پیامبر اسلام و یارانش بعد از ظهور اسلام بود که سرانجام خدا به دست همین گروه دروازه قصرهای کسری ها و قیصرها را گشود و آنان را از تخت قدرت به زیر آورد و بینی مستکبران را به خاک مالید.
و نمونه گسترده تر ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به وسیله مهدی ارواحنا له الفداء است. بنابراین اگر با این آیه بر ظهور حضرت مهدی استدلال میکنند در حقیقت نوعی استدلال با ضابطه کلی بر مصداق و مورد است.مفسران معتقدند که آیات قرآن اگر در موردی نازل شد اختصاص به آن مورد ندارد بلکه در طول زمان برای خود مصداق پیدا میکند.
و لذا از امیرمؤمنان(علیه السلام) روایت شده است که در تفسیر آیه فرمود:«هم آل محمد یبعث الله مهدیّهم بعد جهدهم فیعزّهم ویذلّ عدوهم». ([۱۰۷])«این گروه آل محمد هستند. خداوند مهدی آنها را پس از زحمت و فشاری که بر آنها وارد میشود برمی انگیزد و به آنها عزّت میبخشد. دشمنانشان را ذلیل و خوار میسازد».
در حدیثی از امام چهارم چنین وارد شده است:والذی بعث محمداً بالحقّ بشیراً ونذیراً إنّ الأبرار منّا أهل البیت وشیعتهم بمنزلة موسی وشیعته وإن عدوّنا وأشیاعهم بمنزلة فرعون وأشیاعه». ([۱۰۸])«سوگند به کسی که محمد را به حق بشارت دهنده و بیم دهنده قرار داد که نیکان ما اهل بیت و پیروان ما به منزله موسی و پیروان او هستند و دشمنان ما و پیروان آنها به منزله فرعون و پیروان اویند(سرانجام ما پیروز میشویم و آنها نابود میشوند و حکومت حق و عدالت از آنِ ما خواهد بود».
***
۲. آیه(بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین وما أنا علیکم بحفیظ). [۱۰۹]«آنچه خدا برای شما بر جای نهاده برای شما بهتر است اگر ایمان داشته باشید و من پاسدار شما و اجبار کننده شما نیستم».حضرت شعیب در این آیه گوشزد میکند که کم فروشی نکنند و در معاملات به مردم ظلم و ستم روا ندارند. سرانجام یادآور میشود(«بقیة الله» یعنی سود حلال و اندک که برابر با شرع الهی است برای شما بهتر است).
و در آیه دیگر میفرماید:(والباقیات الصالحات خیر عند ربّک ثواباً وخیر أملاً). [۱۱۰]«چیزهای خوب و ماندگار در نزد خدا از نظر پاداش و آرزو بهتر است».آیه یک ضابطه کلی را بیان میکند که یکی از مصادیق آن همان است که در مورد قوم شعیب آمده(سود اندک و معامله پاک) این ضابطه در طول تاریخ مصادیقی دارد. انبیا و اولیا از مصادیق بقیة الله هستند و یکی از مصادیق آن حضرت مهدی(علیه السلام) است که امام باقر(علیه السلام) در مورد او میفرماید:
«أوّل ما ینطق القایم (علیه السلام) حین یخرج هذه الآیة: (بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین) ثم یقول: أنا بقیة الله وحجته وخلیفته علیکم فلا یسلم علیه مسلم إلاّ قال: السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه»«نخستین سخنی که مهدی(علیه السلام) پس از قیام خود میگوید این آیه است: (بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین) سپس میگوید: منم بقیة الله وحجت و خلیفه او در میان شما سپس هیچ کس بر او سلام نمیکند مگر این که میگوید: السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه». ([۱۱۱])
درست است که در آیه مورد بحث منظور از «بقیة الله» سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است ولی هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد «بقیة الله» حساب میشود. تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ «بقیة الله» هستند. تمام رهبران راستین که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند از این نظر بقیة الله هستند.
همچنین سربازان مبارزی که پس از پیروزی از میدان جنگ باز میگردند آنها نیز بقیة الله هستند. از آنجا که مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است یکی از روشن ترین مصادیق «بقیة الله» میباشد و از همه به این لقب شایسته تر است. به ویژه که تنها باقی مانده پس از پیامبران و امامان است.
منابع
[۱۰۵]. قصص/ ۵.
[۱۰۶]. انبیاء/ ۱۰۵.
[۱۰۷]. غیبت شیخ طوسی به نقل از نورالثقلین ج۴ ص ۱۱.
[۱۰۸]. مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.
[۱۰۹]. هود/ ۸۶.
[۱۱۰]. کهف/ ۴۶.
[۱۱۱]. به نقل از تفسیر صافی ذیل آیه فوق.
شیعه نیوز