در آخرین روزهای ماه صفر سال 1292هـ. ق، در خانهای از خاندان طباطبایی، در شهر تاریخی بروجرد، کودکی چشم به جهان گشود که او را حسین نامیدند. او از همان ایام کودکی، مورد مهر و علاقه سرشار پدرش، سید علی قرار گرفت و در سایه توجهات او تعلیم، تربیت و رشد یافت.
فصل اول:
1 - ولادت
در آخرین روزهای ماه صفر سال 1292هـ. ق، در خانهای از خاندان طباطبایی، در شهر تاریخی بروجرد، کودکی چشم به جهان گشود که او را حسین نامیدند. او از همان ایام کودکی، مورد مهر و علاقه سرشار پدرش، سید علی قرار گرفت و در سایه توجهات او تعلیم، تربیت و رشد یافت.
2 - والدین
پدر بزرگوار ایشان، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید علی طباطبایی، عالمی جلیل القدر، موصوف به علم و تقوا، مرجع حوایج مردم، ساعی در اعلای کلمه دین و عارف به نسب بیت شریف خویش بود.2
مادرش سیده آغابیگم، دخت ارجمند مرحوم سید محمدعلی طباطبایی(رحمه الله) است که بانویی متدینه، زاهده، عابده، متحفظ بر انجام مستحبات و ترک مکروهات و عالمه و پاکدامن بود.
3 - نسب
نسب ایشان، با سی و دو واسطه به حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) میرسد. گذشته از شخصیت علمی و دینی و موقعیت بسیار ممتاز ایشان، از جانب پدران، نیاکان مادری، وارث مرجعیت و ریاست دینی میباشد.3
شجره نامه آیتالله العظمی بروجردی(ره)4
« هو السید حسین بن السید علی بن السید احمد بن السید علی نقی بن السید محمد جواد بن السید مرتضی بن السید محمد الطباطبایی بن السید عبدالکریم بن السید مراد بن الشاه اسدالله بن جلال الدین امیر بن الحسن بن مجدالدین بن قوامالدین بن اسمعیل بن عباد بن ابی المکارم بن عباد بن ابی المجد بن عباد بن علی بن حمزه بن طاهر بن علی بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسمعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم الاف التحیه والثناء.
فصل دوم:
تحصیلات
ایشان در هفت سالگی وارد مکتب خانه شد و کتاب «جامع المقدمات» را به خوبی آموخت و در میان شاگردان از امتیاز مخصوصی بر خورد دار شدند، به طوری که ذکاوت و تیزهوشی و متانت وی زبانزد خاص و عام گردید.
پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد و از معلم خواست تا بقیه علوم مقدماتی را به پسرش بیاموزد. بدین گونه صرف و نحو، معانی بیان، بدیع و منطق، فقه و اصول را در بروجرد آموخت.
هجرت به اصفهان
از آن جا که حوزه علمیه بروجرد، نیاز علمی او را پاسخگو نبود،به توصیه بزرگان و صلاحدید پدر، در سال هزار و سیصد و ده قمری به اصفهان مهاجرت کرد.
اساتید ایشان در اصفهان
ایشان، پس از ورود به اصفهان، در درس مرحوم حاج سیدمحمدباقر درچهای شرکت کرد.
آن استاد گرانمایه، به حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی، بسیار اظهار مهر و علاقه میکرد؛ حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) تا آخرین لحظات حیات، این استاد ارزشمند را فراموش نکرد.
ایشان هم چنین در درس جناب میرزا ابوالمعالی کلباسی و جناب سیدمحمدتقی مدرس5 شرکت میکردند. علاوه بر فقه و اصول و رجال، در درس فلسفه دو فحل این فن، یعنی آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی، حاضر شد.
بازگشت به بروجرد
ایشان بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال 1319هـ. ق، نامهای از طرف پدر در یافت نمود که از او خواسته بود که به بروجرد بر گردد.ایشان گمان میکرد پدرش میخواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف بفرستد، ولی بر خلاف تصورشان، پس از دیدار پدر و بستگان، مشاهده میکند که مقدمات ازدواج او را فراهم کرده اند.
فصل سوم:
ازدواج
آیت الله بروجردی در مدت زندگی پر بارشان سه بار ازدواج کردند.
ازهمسر نخستشان، دو پسر و سه دختر داشتندکه همه در کودکی وفات کردند، به جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که پس از دو سال ازدواج با عموزاده خود به نام مرحوم آقا بهاء الدین طباطبایی، هنگام زایمان، وفات یافت.
این بانوی مجلله پس از گذشت مدتی، به دلیل بچه دار نشدنش به آیت الله بروجردی پیشنهاد کردند که شما باید صاحب اولاد باشید، لذا اجازه دهید که برای شما همسر دوم اختیار نمایم. با اجازه آیت الله این کار انجام شد. ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی(از تجار متدین بروجرد) ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر میباشد.
همسر اول ایشان در سال 1326 شمسی در قم بدرود حیات گفت و در ایوان آیینه حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
بانوی دوم ایشان هم در بروجرد در سال 1364 شمسی وفات یافت و در همان جا مدفون گردید.
همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر مرحوم سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان است که پس از وفات در صحن حضرت معصومه (سلام الله علیها) درمقبره پروین اعتصامی به خاک سپرده شد.6
فرزندان
همان گونه که قبلاً متذکر شدیم ؛ از همسر دوم آیت الله بروجردی دو پسر و دو دختر باقی ماند.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن طباطبایی بروجردی در سال 1346هـ. ق (1304 ش.) در بروجرد متولد شد. «او از همان روزهای اول زندگی تحت توجه مستقیم والد ماجد خود پرورش یافته، و ادبیات عرب و سطح را در محضر پدر آموخت، سپس در حوزه درس خارج ایشان حاضر شد. نوشتن اکثر امور استفتایی آیتالله العظمی بروجردی نیز بعهده ایشان بود. وی در سال 1327 ش. با یکی از بنی اعمام خود ازدواج نموده و صاحب چهار فرزند گردید.
آیت الله زاده گرامی، جوانی مؤدب، متین، محجوب و مورد علاقه پدر و علما و فضلای حوزه بودند. آقای سید محمد حسن در صورت و سیرت و طرز برخورد و رفتار و مخصوصاً وقار و گفتار شباهت فوق العاده ای به پدر بزرگوارشان داشت.»7 سید محمد حسن احمدی طباطبایی صاحب سه فرزند پسر به نام سید محمدصادق و سید محمدباقر و سید محمدرضا و دو فرزند دختر میباشند.
او در سال 1356 ش. در شهر مقدس قم دار فانی را وداع گفت و در ایوان آیینه حرم مطهر فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
حجتالاسلام والمسلمین سید احمد طباطبایی بروجردی (ره) در سال 1316 ش. در بروجرد متولد شد. ایشان نیز جوانی مؤدب، متین، محجوب و مورد علاقه پدر و اقوام و علمای بزرگ بود، متأسفانه در سن جوانی در سال 1352ش. درگذشت و در مقبره میرزای قمی در گلزار شیخان قم به خاک سپرده شد.
سیداحمد احمدی طباطبایی، صاحب چهار فرزندپسر به نام سید مجید و سید مهدی و سیدحسین و سید رضا و یک فرزند دختر میباشند.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدرضا (مجید) احمدی (دام عزه) از فضلای محترم حوزه علمیه قم میباشد.
حاجیه خانم، آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ ایشان و همسر مرحوم آیتالله سید جعفر احمدی (ره)، صاحب دو فرزند پسر به نام سید محمد جواد و سید محمدرضا (معروف به دکتر محمد باقر) و دو فرزند دختر میباشند. او در سال 1372 شمسی و در 80 سالگی در قم دار فانی را وداع گفته و در مقبره آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری به خاک سپرده شد.
حاجیه خانم، آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است. سال 1312 به دنیا آمد.
او در سال 1328 شمسی به عقد آقای سید محمد حسین علوی طباطبایی بروجردی درآمد و در سال 1330در شب میلاد حضرت جواد الائمه صاحب اولین فرزند خود شد و او را سید محمد جواد نامیدند. ایشان، بعد از اخذ دیپلم در رشته طبیعی (زمین شناسی)، در هجده سالگی (سال 1348) وارد حوزه علمیه قم شد و در سال 1350 با دختر دایی خودش، (دختر مرحوم آقا سید محمد حسن، پسر بزرگ آقای بروجردی)، ازدواج نمود.. ثمره این ازدواج دو پسر و یک دختر بود که پسر اولشان سید محمود، بر اثر تصادف دار فانی را وداع گفت. حضرت آیت الله حاج سید محمد جواد علوی بروجردی پس از طی مدارج عالیه امروز یکی از امیدهای حوزه علمیه قم به شمار میروند.
ایشان غیر از سید محمد جواد، صاحب دو پسر به نام سید محمد رضا و سید محمد تقی و چهار دختر دیگر هم شد.
این بانوی پارسا بعد از فوت پدر، همراه همسرش راهی تهران شد و هم اکنون در قید حیات میباشد.
فصل چهارم:
هجرت به نجف
زمانی که آیت الله بروجردی در اصفهان مشغول به تحصیل بودن، بار دیگر نامه ای ازطرف پدر به دستش رسید که از وی خواسته بود به نجف عزیمت کند، لذا در بیست و هفت سالگی به همراه برادر کوچکش سید اسماعیل، روانه نجف شدند.
زندگی و درس
آیت الله بروجردی پس از ورود به نجف اشرف، به حوزه درس مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی وارد شده و نه سال از محضر پر فیض آن فقیه بزرگ و علمای دیگری چون: آیت الله العظمی آقا سید کاظم یزدی، و آیت الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعة) در فقه و اصول و رجال کسب فیض کردند
ایشان در ایام تحصیل در نجف اشرف، بعد از اتمام درس مرحوم آخوند، بحث همان روز را برای جمع کثیری تقریر میفرمودند.
اجازات آیت الله بروجردی
از جمله راههای شناخت مقام والای علمی آیت الله العظمی بروجردی، اجازات مشایخ بزرگوار ایشان است که عبارتند از:
الف) اجازه نامه مرحوم آخوند خراسانی(پیوست 1-2)
توصیف آخوند خراسانی (م 1329 ق.) درباره این شاگرد برازندهاش، بالاترین گواهی یک استاد درباره شاگرد خود به شمار میآید.
ب) اجازه نامه آیتالله شیخ الشریعه اصفهانی (پیوست 1- 2- 3- 4 - 5- 6)
مرحوم آیتالله العظمی ملا فتحالله نمازی شیرازی ملقب به شیخ الشریعه اصفهانی، در اجازهنامه خود خطاب به ایشان، مراتب فضل و استعداد آیتالله العظمی بروجردی را ستوده است
ج) اجازهنامه سید ابوالقاسم دهکردی (پیوست 1-2)
ایشان اگر چه از اساتید آیتالله بروجردی(ره)نبوده است، اما با آگاهی از مراتب دانش و فضیلت ایشان، در سالِ (1320ق.) که آیت الله العظمی بروجردی از اصفهان قصد مهاجرت به دارالعلم علوی نجف اشرف را داشت، ایشان را مفتخر به صدور اجازهای از سوی خود میکند.
اجازات روایی آیت الله العظمی بروجردی
مرحوم آیتالله بروجردی علاوه بر اجازات اجتهاد، دارای شش فقره اجازه روایتی از علمای طراز اول نیز بوده است.8
1- آیتالله العظمی آخوند ملا محمدکاظم خراسانی.
2- آیتالله شیخ فتحالله نمازی شیرازی، (معروف به شریعت اصفهانی).
3- آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی. (معروف به آقا نجفی).
4- آیتالله سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی.
5- مرحوم علامه شیخ آقابزرگ تهرانی.
6- مرحوم علمالهدی ملایری.
بازگشت از نجف به بروجرد و مرگ پدر و استاد
ایشان در اواخر سال 1328 ق، به اصرار و تأکید پدر از نجف اشرف به وطن خویش مراجعت و در میان استقبال پر شور علما و عموم اهالی بروجرد وارد این شهر شدند. شش ماه بعد از ورود ایشان، پدرش از دنیا رفت. چند ماه بعد، (سال 1329) آیت الله آخوند خراسانی هم دار فانی را وداع گفت.
آیت الله بروجردی حدود سی و سه سال در بروجرد اقامت داشتند. و در تمام این مدت به طور مستمر مشغول به تحصیل، تالیف، تدریس فقه واصول بودند. اکثر آثار مکتوب و ابتکارات علمی ایشان در فقه مانند حاشیه بر عروةالوثقی، اصول، حدیث و رجال، حاصل تلاش این دوره اقامت در بروجرد است.
اعتراض به رژیم پهلوی
در سال 1345 ق. رییس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه و وضعیت شرمآور، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید، ایشان به عنوان اعتراض به این اعمال ناروا، بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک نمودند.
فرماندار بروجرد و دیگر مسیولین شهر، مسیول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه نمودند و حضرت آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند. ولی آیت الله فقید بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسیولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن گردید.
شش ماه بعد مردم اصفهان به رهبری آیت الله حاج آقا نور الله اصفهانی و برادرشان حاج آقا جمال الدین، به عنوان اعتراض به اعمال رضاخان به قم مهاجرت میکنند. با هجرت حاج آقا نورالله بسیاری از علمای بلاد نیز هجرت نموده و به آنها میپیوندند.
توجه عمده علما و متحصنین قم به نجف اشرف و پشتیبانی آیات عظام و مراجع عالی قدر عتبات: آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله میرزا محمد حسین نایینی و آیت الله میرزا علی آقا شیرازی بوده است.
مرحوم آیت الله بروجردی به علت آگاهی و اطلاع کاملی که از اوضاع کشور و وضعیت حوزههای علمی، خصوصاً قم و مشهد و شرایط خاص مردم داشتند، طرف مراجعه و مشورت زعمای نجف قرار میگرفت.
علمای نجف با دریافت تلگراف علمای متحصن در قم به حمایت از آنان برخاسته و تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاخان برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب نمودند تا با علمای قم دیدار کنند و به تهران رفته و خواستههای علما و مهاجرین را به گوش مقامات حکومتی برسانند.
بازداشت آیت الله بروجردی
همزمان با اوج گیری اعتراضهای مردم علیه رضاخان و هجرت اعتراض آمیز روحانیان کشور به قم، آیت الله بروجردی به مرز ایران گام نهاد. مزدوران دربار، که از پیوستن او به مهاجران و رساندن پیام مراجع نجف به معترضان هراس داشتند، در قصر شیرین وی را دستگیر کردند و به پایتخت بردند.
در تهران رضا خان به دیدارش آمد. آیت الله بروجردی رضاخان را به همراهی با روحانیت و عمل به دستورات الهی دعوت میکند و چون میدانست اجازه سفر به قم و بروجرد را به او نمیدهند، فرمود بر آنم به مشهد سفر کنم.
اندکی پس از خروج رضاخان، تیمورتاش پنجاه هزار تومان نزد آن مرجع وارسته آورد. آیت الله العظمی بروجردی از پذیرش هدیه دربار خودداری کرد.
سفر به مشهد مقدس
ایشان پس از این ماجرا مستقیماً از تهران به سوی مشهد مقدس حرکت کردند و مدت هشت ماه در مشهد اقامت داشتند.
ورود ایشان به مشهد مقدس با استقبال بسیار گرم بزرگان حوزه علمیه مشهد و فضلا و مدرسین مواجه شد.
به درخواست علمای بزرگ مشهد از جمله مرحوم آیت الله حاج آقا محمد کفایی، (معروف به آقازاده) و مرحوم آیت الله آقای حاج آقا حسین طباطبایی قمی، شبها در مسجد گوهرشاد، اقامه جماعت نمودند. آقایان ائمه جماعات مسجد گوهر شاد و بسیاری از مساجد دیگر، نماز خود را تعطیل و به جماعت ایشان حاضر شدند. از جمله مرحوم آیتالله آقازاده با آن وجاهت و شخصیت عظیم علمی و گروهی دیگر، از ملتزمین جماعت ایشان بودند. مرحوم آیتالله قمی نیز گه گاه در این جماعت شرکت میکردند.
پس از گذشت مدت حدوداً هشت ماه (به قولی سیزده ماه)، ایشان تصمیم به ترک مشهد و بازگشت به بروجرد میگیرد. در بازگشت از مشهد، در قم توقف نمودند و به گرمی از سوی حوزه قم مورد استقبال قرار میگیرد. مرحوم آیت الله حایری یزدی، مصراً از ایشان تقاضای اقامت در قم و شروع تدریس را مینمایند. مباحثات ایشان، با استقبال فضلای قم مواجه میشود. مرحوم آیت الله حایری نیز، طلاب و فضلا را به شرکت در درس ایشان ترغیب میکنند.
فصل پنجم:
بازگشت به بروجرد
اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواستهای مکرر از معظم له برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرند.
در بازگشت به بروجرد، بیش از سابق مورد استقبال و توجه مردم مسلمان واقع میشوند. کمی بعد از مراجعت از سفر، رساله عملیه ایشان به فارسی چاپ شده و بدین وسیله روز به روز بر تعداد مقلدین و ارادتمندان ایشان افزوده میشود.
دوران مصیبتبار
یکی از مشکل ترین ایام اقامت ایشان در بروجرد سالهای 1350 تا 1360 هجری قمری (1310 تا 1320 شمسی) و دوران فشار و اختناق رضاخان است. این دوران مصادف بود با تلاش حکومت برای برداشتن عمامه، تعطیلی حوزههای علمیه، کشف حجاب و تعطیلی مجالس دینی و مذهبی. به گفته خود مرحوم آیت الله بروجردی، این دوران یکی از مصیبت بار ترین ایام زندگانی ایشان بوده است.
حفظ شخصیتها
مرحوم آیت الله بروجردی با درک شرایط خاص زمان، ابتدا سعی میکرد با نصیحت رؤسای محلی، امتحان دادن طلاب برای گرفتن جواز عمامه و امثال آن، از شدت فشارها تا حدی بکاهند، هدف اساسی ایشان در این ایام، حفظ شخصیتهای روحانی، طلاب و مردم متدین بود.
فصل ششم:
کسالت و بیماری
آیتالله العظمی بروجردی در سال 1364 هـ.ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمدند و در بیمارستان فیروزآبادی مورد عمل جراحی قرار گرفت. علمای اعلام از قم، تهران و... به عیادت ایشان شتا فتند. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی(ره) فرصت را مغتنم شمرده از آیتالله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبری و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند.9 این موضوع با اصرار آقایان و استخاره به قرآن مجید، مورد قبول واقع شد. آیتالله بروجردی پس از تشرف به مشهد مقدس، عصر پنج شنبه 26 صفر 1364 ق. در میان استقبال بی نظیر مراجع، علما و مردم قم، وارد این شهر مقدس شد.
تجلیل علمای عالیقدر قم
اغلب فضلا ومدرسین سرشناس از جمله امام خمینی(ره) و آیت الله سید محمد محقق داماد و حاج آقا مرتضی حایری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور مییافتند.10
آیتالله سید صدرالدین صدر (از مراجع تقلید)که در صحن بزرگ حضرت معصومه(علیها السلام) اقامه جماعت میکرد، جایگاه نماز خود را به آیتالله بروجردی واگذار کرد.
مرحوم آیتالله سید محمد حجت (یکی دیگر از مراجع وقت)، جایگاه تدریس خود را در اختیار ایشان قرار داد.
مرحوم آیتالله سید محمدتقی خوانساری با رغبت و نشاط به عنوان احترام در درس ایشان شرکت میکرد. 11
آخرین مسافرت
ایشان در این زمان یک بار دیگر، راهی مشهد مقدس شدند و به تقاضای مردم مشهد، ماه رمضان آن سال در جوار حرم ملکوتی حضرت امام رضا (علیه السلام) ماندند و در شبستان بزرگ مسجد گوهرشاد به جای مرحوم حاج شیخ علیاکبر نهاوندی اقامه جماعت فرمودند.
ایشان در این سفر کتابخانه آستانه مقدسه حضرت علی بن موسی رضا (علیه السلام) را فهرست نگاری نموده و به نسخه اصلی خطی کتاب رجال شیخ طوسی دست پیدا کردند و بعد از سه ماه توقف، به قم مراجعت کرد. این آخرین مسافرت ایشان به خارج از قم بود.
فصل هفتم:
ویژگیهای منحصر به فرد
آیت الله بروجردی از هوش و ذکاوتی سرشار، بهره مند بود و دارای استعداد قوی و فوق العادهای بود به طوری که در حل اکثر مسائل سیاسی و اجتماعی بصیر و توانا بود و همواره از امور مملکت مطلع بود. بسیار دوراندیش، مدیر و مدبر بود.
ویژگیهای اخلاقی
شناخت ویژگیهای اخلاقی آیتالله العظمی بروجردی، چراغی پر نور فراروی کسانی است که سلوک در مسیر أولیاءالله را تنها راه هدایت و سعادت خود میدانند:
1. اخلاص:
آیتالله العظمی بروجردی خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان میآمد میفرمودند: اخلص العمل فان الناقد بصیر 12عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.
2. اشتیاق به دانش و معرفت:
ایشان تا آخر عمر لحظهای دست از کسب علم 13و معرفت برنداشت. در سالهای پایانی عمر، چون دوران جوانی، شبهای بسیاری تا صبح غرق در مطالعه بود. ایشان فرموده بود که: «من از مطالعات علمی خسته نمیشوم، بلکه هر گاه از کارهای دیگر خسته میشوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع میکنم.»14
3. روح سماحت و بزرگواری:
حضرت علی (علیه السلام) درحدیث شریفی میفرماید: « آلة الریاسة سعة الصدر؛ 15 ابزار ریاست ومدیریت سعهء صدر [ودوری از تنگ نظری] است.
از مطالبی که در زندگی ایشان بسیار قابل توجه است، روح سماحت و بزرگواری آن زعیم بزرگوار است. او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بی مهریهای مخالفان خود را با شرح صدر شگفتانگیزی نادیده میگرفت و از لغزشهای آنان صرف نظر میکرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و و بلامنازع برای او بود.16
4. عزت نفس:
آیتالله بروجردی خود را وقف عزَت اسلام و مسلمین کرده بود و در این راه از هیچ امری دریغ نکرد. او در تمام عمر عزت نفس خود را حفظ کرد و هیچ گاه دست کمک و یاری به سوی کسی دراز نکرد و تنها پناهگاهش خدا بود.
5. اهتمام به شوکت اسلام:
در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است. ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانهای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند، اشکالی ندارد، چون حال شما خیلی خوب نیست!! فرمود: « من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»17
6. مبارزه با عوام زد گی:
در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین(علیه السلام) که گاه آلوده با کارهای خلاف میشد و بعضی حاضر نیستند تذکر لازم را به این افراد بدهند، آن مرد بزرگ، وظیفه خود را انجام میداد، و از هیچ چیز باک نداشت.18
.7ایمان قوی به رابطه دین و سیاست:
آیتالله بروجردی گر چه به خاطر حوادث دردناک مشروطیت که سیاست بازان عامل دست اجانب، سر رشته کار را از دست روحانیت خارج ساختند و بر کیان مسلمین ایران ضربه زدند، نسبت به بسیاری از حرکتهای سیاسی بدبین بود، ولی این امر در نگرش کلی او نسبت به مسائل سیاسی و حکومت اسلامی تأثیری نداشت به همین جهت با استفاده از مقام ولایت فقیه، کارهایی انجام میداد که گاه در نظرافراد عادی عجیب به نظر میرسید!19
8. کظم غیظ:
آیتالله بروجردی وقتی مصلحت اسلام و دین به میان میآمد، اگر خطایی میدید به شدت عصبانی میشد. اما در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.20
9. آرزوی شهادت:
آن آیت الهی تا دقایق پایانی عمر در اشتیاق شهادت بود. مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی(رحمه الله) میفرمودند:
«مرحوم آیتالله بروجردی بسیار اظهار تأسف میکردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند.»21
10. اتصال به غیب:
مرحوم آیتالله بروجردی در عرفان وعمل و سلوک الی الله و تهذیب نفس و... سابقه درخشانی داشتهاند.
11. توسل وسیع و عمیق:
از حالات ایشان، شدت توجه به خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. منزل ایشان در بروجرد مرکز اقامه عزا و سوگواری حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بود و دستههای سینهزن و زنجیرزن در آن بیت شریف به عزاداری پر شور میپرداختند.
آیت الله مفتح (ره) از قول مرحوم آیت الله کمالوند نقل میکند: یک بار چشم ایشان بسیار درد میکرد، به طوری که نیاز به عینک پیدا کردند. از قضا آن ایام متقارن با ایام محرم بود و دستهای سینه زنی و زنجیرزنی آغشته به گل به منزل ایشان میآمدند. ایشان دستور دادند که قدری از گلی را که عزاداران حسین به سر خود میمالند، برای ایشان بیاورند. ایشان تیمنا مقداری از آن گل ها را برداشتند و به چشم خود مالیدند. چشمان ایشان شفا پیدا کرد، به طوری که تا آخر عمر هم بی نیاز از عینک بودند و کتابهای خط ریز را هم به خوبی مطالعه میکردند.22
در دوران اقامتشان در شهر مقدس قم نیز همواره توسل به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) را ادامه میدادند. به زیارت مرقد مطهر فاطمه معصومه، (علیها السلام)، اهتمامی شدید داشتند و در تفخیم و تعظیم شأن والای آن بانوی معظمه، بسیار کوشا و جدی بودند.23
12. در اوج معرفت:
روزی جمعی به دیدار ایشان آمده بودند؛ یکی با صدای بلند گفت: برای سلامتی امام زمان(عج) و آیتالله بروجردی صلوات. ایشان ناراحت شدند وگفتند: « این شخص را از اینجا بیرون کنید! چرا اسم مرا در کنار نام مبارک امام زمان (عج) قرار میدهد؟24
سالی که پادشاه عربستان به تهران آمده بود، ضمن ارسال هدایایی از ایشان درخواست ملاقات کرده بود. آیتالله بروجردی این پیشنهاد را نپذیرفتند و در جواب اطرافیان گفته بودند: « این شخص اگر به قم بیاید و به زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) نرود، توهین به آن حضرت خواهد شد و من چنین امری را به هیچ وجه تـحمل نمیکنم.25
13. دقت در صرف بیت المال:
آن حضرت با آن که در سخاوت و بلندی طبع بی نظیر بود، در صرف بیت المال، دقتی ما فوق تصور داشت.
آیتالله سید مرتضی مبرقعی در این باره میگوید:
آیتالله بروجردی، به تمام معنا آقا بود، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگ منش بود... نسبت به آقایان احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج، مراعات میکرد. با این حال، در اداره زندگی و مصارف شخصی، از صرف بیت المال پرهیز میکرد. فقط از پول بیت المال، در بیرونی برای مراجعین یک چای میدادند....
14. روشن بینی:
متفکر شهید، استاد مطهری در این باره مینویسد: «یکی از مزایای برجسته معظمله که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقهمندی وی به تأسیس دبستانها و دبیرستانهای جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. معظمله دیانت مردم را در بیخبری و بیاطلاعی و بیسوادی جستجو نمیکرد، بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستانها شود.26
15. ادب ویژه و برجسته:
از مزایای بزرگ انسان ادب است که از عوامل سعادت و موفقیت به شمار میرود. حضرت آیت الله بروجردی در این زمینه نیز سرآمد بود. ادب ایشان در زندگی پر افتخار آن بزرگوار، زبان زد آشنایان و معاشران و شاگردان اوست.27
16. تنفر از تملق گویی:
از خطرات عظیمی که حاکمان و زعما و رهبران دینی را تهدید میکند، میدان دادن به تملق گویان و چاپلوسان است. مرحوم آیت الله بروجردی با درایت خاص خود اهمیت این موضوع خطرناک را دریافته بود. از این رو از چنین اشخاصی متنفر و بیزار بودند و تنفر خود را هم به شدت اظها میکرد.
فصل هشتم:
ویژگیهای علمی
درس ایشان، ویژگیهای منحصر به فردی داشت که حتی بسیاری از علمای بزرگوار با اشتیاق در درسهای خارج فقه واصول ایشان حاضر میشدند وهرگز فرصت بهرهگیری از نعمت وجود او را از دست نمیدادند.
مواردی از ویژگیهای منحصر به فرد دروس ایشان:
1- اهمیت به درس
الف) مداومت: شهید مطهری مینویسد:
«مرحوم آیتالله بروجردی به درس خیلی اهمیت میداد، حتی تا یک هفته پیش از رحلت، درس ایشان ادامه داشت. »28
ب) کیفیت: آیتالله سید جواد علوی بروجردی به نقل از برخی شاگردان ایشان مینویسد: «بعضی از فضلا که به منظور شرکت در درس ایشان از قم به بروجرد رفتهاند، نقل میکردند: که مرحوم آیتالله بروجردی، هیچ گاه به خاطر بی توجهی شاگرد و یا عدم دقت کافی و یا قلت تعداد آنان، سطح درس را تنزل نمیدادند. به نحوی درس میگفتند که گویی شرکت کنندگان درس ایشان، همه سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی هستند.»29
2- برخورداری از الطاف الهی
شهید مطهری میگوید: «روزی بعد از طرح درس فرمود: من توجهی به روایات این مسئله نداشتم، اما همین امروز صبح قبل از شروع درس یادداشتها را مطالعه میکردم که (ناخواسته) یادداشتهای این بحث آمد جلوی دستم و روایات را خواند و چه قدر روایات جالبی بود ؛ من این را از الطاف الهی میدانم، چرا که آیتالله العظمی بروجردی از اول قصد نشر فقاهت برای خدای متعال را داشت.»30
3- سبک ابتکاری: حاج شیخ مجتبی عراقی(رحمه الله)میگوید: «افزون بر بعد معنوی و حالات ملکوتی آن مرحوم، سبک ابتکاری در تدریس و استنباط را داشت که طلاب را جذب میکرد، ایشان هر فرعی را به مبدأ آن بر میگرداند.»31
فصل نهم:
مکتبهای علمی
مکتب اصولی:
روش ایشان در تدریس علم اصول، سادهگویی وکوتاه کردن مطالب واجتناب از مباحث زاید بود؛ از این رو، اول هر بحث اصولی، مسألـه اصلی را مطرح میکرد، سپس درباره آن به تفصیل بحث میکرد.
مکتب فقهی:
ایشان همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی وعلامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوهای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) میپرداختند.
به طور کلی شیوه مرحوم بروجردی در فقه، بر چند نکته اساسی استوار است:
الف) اهمیت آگاهی از فتاوای قدما
ایشان در تدریس فقه، دارای ابتکارات فراوانی بود. به آرای قدمای شیعه و شهرت فتوایی آنان اهمیتی فوق العاده میداد. ایشان در مسائل مورد بحث، ابتدا به اقوال علمای اهل سنت توجه میکرد، سپس اقوال علمای شیعه را از کتب آنان (بدون واسطه) نقل کرده و مورد بحث قرار میدادند.
ایشان مسائل فقهی را به دو دسته تقسیم میکرد: یک دسته، مسائل متلقّات. دستـه دیگر، مسائل مشروحه. یعنی، آنچه را بعداً فقها شرح وتفصیل دادهاند. این تقسیم بندی، غیر از تقسیم فقه به فقه منصوص وفقه تفریعی است.
ب) اهمیت آگاهی از فتاوای اهل سنّت برای فقهای امامیه
ایشان معتقد بود: با مراجعه به روایات وفتاوای رایج علمای اهل سنتِ معاصر با ائمه (علیهم السلام)، بهتر میتوان روایات و اقوال ائمه (علیهم السلام) را فهمید ومیفرمود: «فقه شیعه حاشیه بر فقه اهل سنت است» ؛ زیرا در آن عصر، بنا به دلایل سیاسی فتاوای مورد عمل مسلمانان همان فتوای اهل سنت بود، راویان واصحاب ائمه با توجه به فتاوی آنان از ائمه سؤال میکردند، وائمه هم با توجه به آنها پاسخ میگفتند.
ج) تکیه بر روایات و روش بیان آنها در درس
آیتالله بروجردی به اصول عملیه کمتر تمسک میجست، اما نسبت به کنجکاوی در روایات واستفاده از آنها، دقت و حوصله بسیاری را به خرج میداد.
ایشان در فن درایه الحدیث وشناخت راویان ورجال حدیث، تحقیقات و تسلط عجیب داشت.
د) ریشهیابی مسائل مورد اختلاف
ایشان مسائل مهم اختلافی بین شیعه وسنّی را بررسی، وتاریخچه آن را دنبال میفرمود وریشه اختلاف را به طور معقول ودور از هر گونه تعصب مذهبی، بیان میکرد.
مکتب رجالی
حضرت آیتالله العظمی بروجردی (ره) در علم رجال، سرآمد و بی نظیر بود.ایشان در این علم، روشی منحصر به فرد وابتکاری داشت. سندهای احادیث کتاب کافی، تهذیب، استبصار و... را از متون آنها جدا کرده وبا دقت مطالعه میکرد و این کار دست آوردهای ارزشمندی نصیب محققان میکرد.
تکریم علمای سلف
آیت الله واعظ زاده خراسانی مینویسد یکی از فضلای حوزه برای من نقل میکرد:
حضرت آیتالله در اثنای درس فقه به یکی از حاضران درس که به قبر حاج شیخ، تکیه کرده بود، فرمود: « به قبر، پشت نکنید. برای اسلام زحمت کشیدهاند!».
فصل دهم:
تألیفات حضرت آیتالله العظمی بروجردی 32
مرجع روشن بین شیعه در کنار تدریس و کارهای روزانه، به تحقیق میپرداخت و نتایج پژوهشهای خویش را ثبت میکرد. آن بزرگوار در پاسخ علاقهمندانی که در پی بهره گیری از نوشتههای ایشان بودند فرمود: زیاد چیز نوشتهام... بعضی از آنها بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است. آثار علمی آن مرجع وارسته نشانه تلاش فراوان وی در این باره است.
نمونهای از این آثار:
الف: کتب عربی:
1– ترتیب اسانید من لایحضره الفقیه. 2 – ترتیب رجال اسانید من لایحضره الفقیه.3 – ترتیب اسانید امالی الصدوق. 4 – ترتیب اسانید الخصال. 5 – ترتیب اسانید علل الشرایع. 6 – ترتیب اسانید تهذیب الاحکام. 7 – ترتیب رجال اسانید التهذیب. 8 – ترتیب اسانید ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. 9 – ترتیب اسانید عدة کتب. 10 – ترتیب رجال الطوسی. 11 – ترتیب اسانید رجال الکشی. 12 – ترتیب اسانید رجال النجاشی. 13 – ترتیب رجال الفهرستین. 14 – بیوت الشیعة. 15 – حاشیة علی رجال النجاشی. 16 – حاشیة علی عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب (از ابن عنبه).17 – حاشیة علی منهج المقال. 18 – ترتیب فهرست منتجب الدین. 19 – رسالة فی ترجمة بعض اعاظم اسرته و اجداده. 20 – طبقات الرواة. 21 – حاشیة علی رجال الشیخ طوسی. 22 – رسالة حول سند الصحیفة السجادیة. 23 – حاشیة علی فراید الاصول للشیخ انصاری. 24 – حاشیة علی کفایة الاصول. 25 – الاحادیث المقلوبة و جواباتها. 26 – حاشیة علی وسایل الشیعة. 27 – جامع احادیث الشیعة (31جلد) 28 – حاشیة علی مبسوط الشیخ الطوسی. 29 – حاشیة علی خلاف الشیخ الطوسی 30 – حاشیة علی عروة الوثقی. 31 – الفقه الاستدلالی 32 – رسالة فی المواسعة و المضایقة 33– رسالة فی منجرات المریض 34 – رسالة فی المهور 35 – حاشیة علی نهایة الشیخ الطوسی 36 – رسالة فی المنطق 37 – تعلیقة علی الاسفار لملاصدرا الشیرازی 38 – حاشیة علی منهج الرشاد 39 – المهدی، علیه السلام، فی کتب اهل السنة 40 – الاثار المنظومة 41 – حاشیة علی مجمع المسائل 42 – حاشیة علی وسیلة النجاة 43 – الاعتقادات 44 – حاشیة علی منتخب الرسایل 45 – صراط النجاة 46 – مجمع الفروع 47 – حاشیة علی تبصرة المتعلمین 48 – انیس المقلدین
ب: کتب فارسی:
1 – توضیح المناسک 2 – توضیح المسائل 3 – مناسک حج
آن بزرگوار در سالهای اقامت در بروجرد، همواره در اندیشه نگارش مجموعهای بود که فقیهان را در استنباط احکام یاری دهد و آنها را از مراجعه به کتابهای روایی متعدد بینیاز سازد. وقتی به قم آمدند. و شاگردان خبرهای تربیت کرد، این اندیشه را با آنها در میان گذاشت و به یاری گروهی از آنان در مدت هشت سال، اثر 31جلدی «جامع احادیث الشیعه» را آماده چاپ کرد.33
فصل یازدهم:
شاگردان
حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) در طول حیات علمیاش شاگردان بسیاری را تربیت نمود که هر کدام از آنها منشأ خیر و برکات فراوانی برای حوزههای علمیه، کشور اسلامی ایران و جهان اسلام شدند. برخی از شاگردان ایشان از مراجع طراز اول و برجسته جهان تشیع شدند. همانند حضرات آیات امام خمینی (ره)، سیستانی، صافی گلپایگانی، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، شبیری زنجانی و....
فصل دوازدهم:
معاصران آیت الله بروجردی
بعضی از معاصران آیت الله بروجردی، فقهای نامی و مجتهدین بزرگ و مراجع تقلید شیعیان بودند. بزرگانی همانند: حاج شیخ عبدالکریم حایری، آقا ضیاء عراقی، مرحوم نایینی، حاج آقا حسین قمی، کاشف الغطاء، علامه شرف الدین عاملی و....
فصل سیزدهم:
نامههای آخوند خراسانی به والد آیتالله بروجردی(پیوست 1-2)
علاوه بر اجازاتی که ذکر شد، دو نامه از آخوند خراسانی، به والد ایشان، در اسناد تاریخی موجود است که مرحوم آخوند خراسانی، بر مراتب فضل و اجتهاد آیتالله تأکید کرده است. و در یکی از آنها به والد ایشان امر کرده که مراتب علم ودانش فرزندش را به مردم اعلام کند.34
مرحوم آخوند خراسانی، نامه اول را هنگامی که آیتالله بروجردی در نجف در حال تحصیل بودند، به عنوان توصیه و سفارش برای والد ایشان نوشته است. نامه دوم را هنگام مراجعت آیتالله به ایران و به درخواست والدش و توصیه وی بر ترویج مراتب علمی فرزندش به مردم، مرقوم داشته است.
فصل چهاردهم:
مرجعیت
الف) مرجعیت خاصه: غرب کشور با مرکزیت بروجرد
گر چه بسیاری از مردم و عدهای از بزرگان، در مدتی که آیتالله العظمی بروجردی در بروجرد بودند، ایشان را به عنوان مرجع تقلید خویش قرار داده بودند، امّا به طور رسمی، با انتشار رساله عملیه، دوره نخست از مرجعیت ایشان آغاز شد. مراجع محلی که با ایشان آشنایی داشتند، مقلدین خود را به ایشان ارجاع میدادند.
ب) مرجعیت عامه
یک سال پس از اقامت آیتالله بروجردی در قم و بعد از ارتحال غمبار مرحوم آیتالله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی، اکثر مقلدین ایشان به آیتالله بروجردی رجوع کردند. اکثر وکلای مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی بعد از کسب اجازه از آیتالله بروجردی به عنوان وکلای ایشان به کار خود ادامه دادند. بعد از رحلت ناگهانی آیتالله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی، آیتالله العظمی بروجردی، زعیم علی الاطلاق جهان تشیع شدند، مرجعی که شیعه تا کنون مانند او را کمتر به خود دیده است.
فصل پانزدهم:
اقدامات آیت الله بروجردی در بروجرد
الف) حمایت از نیازمندان
در سالهای آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش سرسام آوری پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از ما یملک پدری تأمین گردید.
ب) تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد
شهر کهن بروجرد از دیر باز محل اقامت و سکونت عالمان ومجتهدان بزرگی بوده است، به گونهای که به شهادت تاریخ، در برههای از زمان، بیش از هفتاد نفر مجتهد مسلم همزمان در این شهر میزیستند؛ اما به علل مختلف، این رونق و شکوه در حال از میان رفتن بود، از این رو، بازگشت آیتالله العظمی بروجردی به بروجرد، فرصت مغتنمی برای احیای مجدد این حوزه به شمار میرفت.
ج) تأسیس کارخانه برق
در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد که در روزگار خود، یکی از مجهزترین و بهترین کارخانههای برق در غرب کشور به شمار میآمد.
فصل شانزدهم:
اقدامات آیتالله بروجردی در قم
الف) انسجام واداره حوزه علمیه قم وگسترش کمی وکیفی آن
با مدیریت واحد ومدبرانه آیتالله العظمی بروجردی، تحولات عظیمی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف وترجمه، چاپ کتب فقهی و... و همین طور در اداره حوزههای علمیه و سازماندهی آن پدید آمد. از همه مهمتر نوعی وحدت و انسجام چشمگیری در میان حوزه، روحانیت واقشار مختلف مردم به وجود آورد.
ب) سرپرستی حوزه نجف و رسیدگی به امور آن
ایشان برای حوزه علمیه نجف، ارزش و قداست خاصی قایل بود و به دنبال مجد و عظمت این میراث کهن و ارزشمند شیعه بود، لذا برای تجدید حیات این حوزه مقدسه، از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد. حتی شخصیتی مانند آیت الله العظمی آقا سید عبدالهادی شیرازی با کمال افتخار، از شهریه ای که آیتالله العظمی بروجردی به صورت نان به طلاب نجف پرداخت میکرد، میگرفتند. وقتی برخی از افراد به این کار اعتراض کردند فرمودند: بگذارید نان آقای بروجردی در سفره ما هم باشد.
ج) اعزام مبلغان توانا
1– تبلیغ داخل کشور؛ زعیم روشن ضمیر، برای پایداری دین اسلام، مبلغان را به میان مردم میفرستادند، تا اولاً تلاشی که در آن زمان برای به انزوا کشیدن روحانیت، صورت میگرفت، خنثی شود، ثانیاً روحانیون همچون گذشته در بین تودههای مردم حضور داشته باشند و به نیازهای دینی و اعتقادی مردم جامعه خود، آشنا باشند.
2- تبلیغ خارج از کشور؛ ایشان علاوه بر تبلیغ در داخل کشور، به نشر معارف بلند و تابناک شیعه در خارج از کشور نیز اهمیتی فوقالعاده میداد و نمایندگانی را به اقصی نقاط دنیا روانه میکرد.
از جمله: آقای محققی در هامبورگ آلمان، آقای صدر بلاغی در انگلستان، آقای حاج شیخ مهدی حایری در آمریکا، آقای شریعت در پاکستان، آقای صدر در لبنان و آقای فقیهی در مدینه و....35
د) تربیت و تشویق محققان و نویسندگان حوزوی
ایشان برای شکوفایی استعدادهای نهفته طلاب جوان و تثبیت امر مهم پژوهش در نسلهای نوخاسته حوزه، اهمیتی بسیار قایل بود. در حوزه تحت زعامت ایشان، صدها بلکه هزارها طلبه ساعی و سختکوش، مدارج عالی علم و کمال را کسب کردند.
هـ) نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی
آیت الله العظمی بروجردی برای ترویج افکار توحیدی مکتب تشیع، ارزش و اعتباری عظیم قایل بود به همین منظور، هر تلاشی که در این جهت مقدس، قرار داشت، حمایت میکرد. نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه وزین مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوشفکر و روشن اندیش منتشر میشد، از این قبیل بود.
و) ایجاد روابط حسنه بین مذاهب اسلامی
در زمانی که استعمار گران به چپاول ملل اسلامی چشم داشتند و اختلاف بین فرق مختلف اسلامی، گسترش مییافت، وحدت میان مذاهب مختلف اسلامی آرزوی دیرین تمام مصلحان مسلمان بود. تلاشهای مختلفی نیز برای رسیدن به این هدف بزرگ، صورت میگرفت. تأسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، از مهمترین و پایدارترین این اقدامات بود.
آیت الله بروجردی به عنوان پناهگاه مسلمانان جهان، به خصوص شیعیان به همراه بزرگانی چون شهید محمد باقر صدر، شیخ محمود شلتوت، شیخ عبد المجید سلیم ومحمد عبده از ایجاد تفرقه جلو گیری میکردند. ایشان معتقد بودند که در قرآن، سنت پیامبر اکرم، سیره اهل بیت و مشی علمای سلف میتوان موارد بسیار زیادی را یافت که در آنها به نقش تقریب مذاهب وجلوگیری از تفرقه تاکید شده است.
راههای دستیابی به وحدت از دیدگاه ایشان پیوند علمای اسلام،احیای شخصیت اسلامی مسلمانان،وجود دشمن مشترک برای مسلمانان و احترام متقابل فرقههای اسلامی به یکدیگر بود.
علاوه بر اینها آیتالله بروجردی تقریب مذاهب اسلامی را فرصتی برای معرفی شیعه و ارائه معارف شیعه به جهان تسنن میدانست.
ز) ایجاد ابنیه بزرگ مذهبی و تأسیس کتابخانههای بزرگ در ایران و جهان
مهمترین آنها عبارتند از:
1. مسجد اعظم قم. 2. مدرسه نجف. 3. مدرسه کربلا. 4. مسجد بغداد. 5. بیمارستان نجف. 6. حسینیه و حمام سامرا. 7. مدرسه بقعه کربلا. 8. مدرسه کرمانشاه. 9. مسجد بزرگ ایرانشهر. 10. مسجد بزرگ و زیبای طرابلس لبنان. 11. مدرسه و مسجد درود. 12. مسجد صحنه کرمانشاه. 13. مسجد شاهرود. 14. چهار مسجد بزرگ در آفریقا. 15. ساختمان مسجد نور آباد لرستان. 16. مسجد سید بروجرد. 17. قبرستان وادی السلام قم. 18. مدرسه آیتالله بروجردی در قم. 19. بیمارستان نکویی قم. 20. مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان. 21. کتابخانه شخصی آیتالله فقید. 22. کتابخانه مسجد اعظم. 23. کتابخانه مدرسه نجف. 24. کتابخانه مدرسه کرمانشاه. 25. کتابخانه مدرسه جدید الاحداث قم.
فصل هفدهم:
اندیشه سیاسی آیت الله بروجردی
حضرت آیت الله بروجردی (ره) سیاست را از اسلام جدا نمیدانست و مسائل سیاسی را با فکری باز و پویا دنبال مینمود. ملاقاتها و حمایتهای ایشان از آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی که در آن عصر، رادمرد بزرگ سیاسی دینی و سمبل سیاست اسلامی بود، نیز دلیل روشنی بر مشروعیت و لزوم کارهای سیاسی و دخالت در سیاست برای دفاع از دین است.36
ایام مرجعیت آیتالله العظمی بروجردی مصادف با هجمههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به ساحت دین مقدس اسلام بود.
این هجمهها به دو بخش تقسیم میشد:
1ـ مواردی که حاکمیت سیاسی کشور به صورت آشکار و پنهان در آن دست داشت همانند:
ایجاد محدودیت برای بزرگان و علما ی دینی.
نفوذ فرقه گمراه بهاییت در ارکان سیاسی و اقتصادی کشور.
تلاش برای محو و قطع ارتباط با فرهنگ اسلامی.
نفی و انکار دین و آموزههای آن، خصوصاً حمله به مذهب حقه جعفری.
ترویج و گسترش منکراتی نظیر: شرب خمر، زنا و... برای نشان دادن بی اعتنایی مردم به دین و....
2- مواردی که فراتر از مرزهای داخلی کشور بود مانند: مسأله فلسطین.
موضع آیت الله العظمی بروجردی درقبال اشغال قدس شریف و سرزمین فلسطین، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی غیرتمندانه بود. ایشان در سال 1327 ش. بیانیه پر محتوایی را در محکومیت صهیونیسم بینالملل و غاصبان فلسطین صادر فرمود و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا میکرد.37
دفاع آیتالله العظمی بروجردی از ساحت دین
ایشان با تمام امکانات و توان، از ساحت دین دفاع میکرد و به هیچ عنوان در مسائل مربوط به دین، اهل مماشات و مسامحه نبود.38
منابع موجود نشان میدهد که آن پیر فرزانه در کمک به انقلابیون مؤمن، سیاستی بسیار دقیق داشت، و زمان را برای رویارویی مستقیم با دربار مناسب نمیدید. از سوی دیگر رها کردن شاه و راندنِ کامل وی موجب فرو غلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان میشد،پس گاه با وی مدارا میکرد تا آن جوان مغرور جای پای خود را سست نبیند و برای حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. 39
مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی در این باره میگوید:
«به نظر من آیتالله بروجردی و تلاشهای آن بزرگوار، زمینه سازانقلاب اسلامی بود، زیرا آیتالله بروجردی به حوزه قم رشد و شخصیت داد. مبارزات حضرت امام در پرتو این شخصیت حوزه بود که به ثمر نشست. اگر این هویت و عظمت حوزه که آیتالله بروجردی بدان بخشیده بود، وجود نداشت، مسلماً انقلاب و حرکتی سازنده پا نمیگرفت. »
مبارزه با فرقههای ضاله
رهبران بهایی در دوره نخستین ایجاد آیین دروغین خویش با جعل شریعتی ساده که در عین حال دارای مشکلات اساسی حقوقی و متضاد با تعالیم ادعایی آنان است، به ارائه احکامی مانند: نماز، روزه، حج و... سایر آداب اسلامی پرداخته تا با این شبیه سازی کودکانه کارهای خود را دین معرفی کند.ایشان با آگاهی کامل از تعالیم تحمیق کننده بهاییت و انگیزههای شیطانی بیگانگان در حمایت از این نحله ساختگی، خطر بهاییت را بسیار جدی دانسته و اهمال و کوتاهی در جلوگیری از خطر آنان را جایز نمیدانستند.
دفاع از رسم الخط فارسی
رسم الخط کنونی فارسی عامل مهمی برای ارتباط ملت و نسلهای مسلمان کشورمان است. قرآن و سایر کتب اسلامی نیز با این خط نوشته شده است ؛ به عبارت دیگر این رسم الخط، نشانه هویت دینی و ملی مردم این سرزمین است. با تحریک بیگانگان و به بهانه این که رسم الخط فارسی اشکالات فراوانی دارد مدعی شدند که تنها راه حل، جایگزینی خط کنونی با رسم الخط لاتین است. رهبر فرهمند و شریعتمدار اسلام با بیداری و آگاهی، نقشه پلید شیاطین را شناخته و با شجاعت در برابر آن موضع گرفت و فرمود:
«هدف اینان از تغییر خط، دور کردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است. من تا زندهام اجازه نمیدهم این کار را عملی کنند. به هر جا که میخواهد منتهی شود....»40
الزامی کردن درس تعلیمات دینی
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیتالله العظمی بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کردند. با تلاش ایشان درس تعلیمات دینی برای دانشآموزان این دوره، لازم الاجرا گردید.41
ستیز با مظاهر آتش پرستی
رژیم پهلوی به منظور اجرای دستورات حامیان بیگانه خود و بیزاری از شریعت اسلام، با سوء استفاده از برخی رسوم باقیمانده از قبل از اسلام، نظیر: چهارشنبه سوری، تلاش میکرد توجه مردم را به آیین زردشت جلب کند.42 آیتالله العظمی بروجردی این بار نیز آگاهانه در برابرآنان ایستاد. نمونههایی ازاین مقابله:
الف): فرماندهان لشکرآذربایجان، تحت عنوان چهارشنبه سوری قصد داشتند بر فراز دو کوه مقابل هم، آتش افروخته و نیروهایشان را به احترام آتش به رژه وادارند، آیتالله العظمی بروجردی با اعزام چند تن از روحانیون و ارسال نامهای خطاب به شاه او را از این کار بر حذر داشت، ایشان نوشته بودند:
«... شما پادشاه کشور اسلامی هستید، اگر بنا باشد پادشاه ما به آتش پرستی بگراید، همان مبارزهای که در صدر اول اسلام با آتش پرستان انجام گرفت اکنون نیز شروع خواهد شد.»43
ب): بنا به مناسبتی قرار بود جشن بزرگ تجلیل از آتش با حضور رجال لشکری و کشوری، از جمله شخص شاه در تهران برگزار گردد. آیتالله بروجردی، توسط صدرالاشراف رییس مجلس سنا، در پیامی شاه را مجبور به لغو این برنامه کرد.44
ج): مراسم ویژه روشن کردن مشعل در آغاز مسابقات ورزشی، توسط برگزار کنندگان مسابقات یک رسم پذیرفته شده است. مخالفان مکتب اهلبیت (علیهم السلام)، تبلیغ میکردند که آتشی را که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هزار و چهارصد سال پیش در ایران خاموش کرده بود، دوباره در ایران روشن میشود.
آیتالله بروجردی، آقای فلسفی را نزد شاه فرستاد تا مانع این کار شود.
فصل هجدهم:
شوال 1380 ق. فرا رسید و بیماری بر پیکر مرجع جهان اسلام، پنجه افکند. در چنین روزهایی گروهی از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد، که بسیار اندوهگین مینمود، سربلند کرد و گفت: عمر ما گذشت. ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم.!!
یکی از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟ بحمدالله این همه آثار نیک از خود بر جای نهادهاید؛ شاگردان پرهیزگار، کتابهای پرارزش. مسجدها و کتابخانهها ساختهایدو....ما باید چنین سخنی بر زبان برانیم.
فقیه پارسای شیعه فرمود: خَلِّصِ العَمَل فَانَّ الناقِدَ بصیر بصیر.45
سرانجام در سیزدهم شوال 1380 هـ.ق برابر با دهم فروردین 1340 هـ.ش، برای همیشه چشم از جهان فرو بست. حاضرانی که در کنار بالین آن حضرت نشسته بودند میگویند: آن مرد بزرگ خطاب به پزشکان و اطرافیان که مشغول تلاش بودند، چنین فرمودند:
«مرگ است، مرگ... رها کنید... یا الله، لااله الا الله...» و پس از سه مرتبه تکرار، این جمله، دیدگان پر فروغ و حق بینش آهسته به روی هم قرار گرفت، لبها بسته شد، قلب آرام گرفت، پیکر عزیز و شریفش بیحرکت گردید، دفتر حیات عاریت بسته شد و خورشید درخشان عمر، غروب کرد، روح پاک او، با فراغت بال و سرشار از عظمت قدم به دنیای جاوید گذاشت تا در جوار قرب کردگار و ائمه معصومین آرام گیرد....
برگ گل در دست نسیم
پیکر مطهر ایشان بعد از خروج از منزل بر روی دست مردم قرار گرفت و چون برگ گلی در دست نسیم، به این سوی و آن سوی حرکت میکرد. بیشتر مردم سیاه پوش بودند، بعضی به سر و صورت خود گل مالیده و عدهای به سر خود و دیگران کاه میریختند، تابوت که با پارچه سیاه و روپوش سبزی پوشیده شده و عمامه آیتالله در جلوی عماری بر روی آن قرار داده شده بود، به روی دستان مردم در حرکت بود. با نظر آیتالله بهبهانی، حجت الاسلام آقا محمد حسن طباطبایی بر پیکر مطهر پدر ارجمند خویش، نماز خواندند.
چهل روز در سوگ آفتاب
پیکر فقیه سترگ در میان اندوه هزاران نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالاسر حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) جنب در ورودی مسجد اعظم به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهای ایران تعطیل شدند.
سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند، حتی کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس مجبور شدند پرچمهای سفارتخانهها و کنسولگریهای خود را به عنوان عزا نیمه افراشته نگه دارند.46
فصل نوزدهم:
آیتالله العظمی بروجردی در انظار بزرگان:
الف) از دیدگاه علمای شیعه
1. آیت الله بروجردی از منظر امام خمینی
علاقه زاید الوصف امام به آیتالله بروجردی، بسیار کم نظیر و شاید منحصر به فرد بود. آیتالله مسعودی خمینی میگوید: امام خمینی میفرمودند: به جدم قسم، هنوز سراغ ندارم کسی مثل من آقای بروجردی را دوست داشته باشد.47
شهید آیتالله مطهری نیز مینویسد:
«امام خمینی میفرمود: من در حال مطالعهء آقای بروجردی هستم و جز حقیقت چیز دیگری در این آقا نمیبینم »48
2. آیت الله العظمی بروجردی در نگاه رهبر معظم انقلاب
جای خوش وقتی بسیار است که همت و پشتکار مؤسسین این مجمع و شما حضار محترم آن، مصروف تجدید یاد و اعلاء ذکر فقیه عظیم القدر و کم نظیری شده است که برکات و آثار حیات پربار او به زمان خود او و به عرصه فقاهت، منحصر نماند و او چون خورشیدی درخشان بر تعدادی از علوم اسلامی بلکه بر روش ها و شیوههای تحقیق در آنها و نیز بر فضای عام حیات مسلمین در زمان خود و پس از آن پرتو افشانی کرد و هنوز علمای اسلام و جهان اسلام از تأثیرات مبارک آن عمر پرثمر و ریاست و مرجعیت تامه پانزده ساله او متمتع اند.
این شخصیت عالی قدر و کم نظیر مرجع عام شیعه در زمان خود و استاد فقیهان و مراجع معاصر، حضرت آیت الله العظمی مرحوم حاج آقا حسین بروجردی است، اعلی الله مقامه و رفع الله اعلامه.
علم و تقوی و اخلاص و روشن بینی و بزرگ منشی و کیاست و نو آوری و جامع نگری و خستگی ناپذیری و بسی خصلتهای کمیاب و نفیس دیگر از این مرد بزرگ و ذخیره الهی، چنان شخصیت ذو ابعاد و عظیمی فراهم آورده بود که نظیر آن را در فقهای صاحب نام و برخوردار از زعامت به ندرت میتوان یافت.
او در فقاهت، مبتکر شیوه ای جدید و در رجال و حدیث، صاحب سبک بود و در تدریس و تربیت شاگرد و تعلیم کار دسته جمعی بر زمان خود سبقت داشت. بینش وسیع او از مرزهای حوزه قم و حوزههای علمیه و چارچوب کشور جمهوری اسلامی ایران و جهان تشیع فراتر میرفت و بر جهان اسلام و همه مذاهب مسلمین پرتو میافکند. زعامت او نه تنها به اداره امور درسی و معیشتی حوزه ها که به مسائل سیاسی و اخلاقی آن، و نه تنها به امور حوزه، که به امور دینی و شعایر اسلامی در سراسر کشور و در سطح بین المللی شمول مییافت.
حوزه علمیه تحت زعامت او پرورشگاه و خاستگاه افکار نو و گوهرهای درخشانی شد که به برکت آن در سالهای بعد نهضت روحانیت پی ریخته شد و حرکتی که در اوج آن انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامی به رهبری مجدد بزرگ اسلام حضرت امام خمینی، قدس الله نفسه الزکیه، بود، سر برآورد.
با این همه، در مجموع شخصیت آن بزرگ مرد آن چه بیش از همه درخشنده و چشم گیر بود، اخلاص و تقوایی بود که وی در همه امور خود از آن بهره میگرفت.
اکنون که پس از گذشت سی سال از رحلت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، قدس سره، به برکت نظام جمهوری اسلامی یاد و تجلیل میشود، شایسته است که حوزههای علمیه و زعمای علمی آن به این تکریم اکتفا نکرده، روشهای علمی و تحقیقی آن بزرگوار را نیز که همچنان از تازگی برخوردار است، تعقیب و تکمیل کنند و گردونه فقاهت اسلام را به پیش برند.
از خداوند متعال علو درجات آن عالم جلیل القدر و توفیقات آقایان محترم را ظل توجهات حضرت بقیة الله- روحی فداه - مسألت مینمایم. 49
و السلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنه ای
8 /2 /1370
3. مرحوم آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی:
آیتالله سید مصطفی خوانساری میگوید:
«آیتالله حاج سید جمالالدین گلپایگانی برای معالجه به تهران آمده بود و در بیمارستان بازرگانان (نجمیه) بستری بود. وقتی به ملاقات ایشان رفتیم فرمود: به حاج آقا حسین سلام مرا برسانید و بگویید: اگر بنا بود سید جمال مقلد باشد از شما تقلید میکرد.
4. آیت الله العظمی گلپایگانی
«آیت الله کریمی جهرمی مینویسد:
آیت الله العظمی گلپایگانی از آغاز ورود آن بزرگوار به قم تا پایان زندگی او، در اعزاز و اجلال آن بزرگ مرد کوشش داشتند و در مراعات احترام ایشان چنان بودند که حتی از این که لفظ « آیتالله» روی رساله عملیهشان در زمان آن زعیم بزرگ نوشته شود ابا و امتناع ورزیدند.
5. آیتالله العظمی حاج سید احمد خوانساری
ایشان با وجود این که شخصیت علمی و عملیاش محرز بود و مقبول خواص و تودههای مردم بود، ولی در برابر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی متواضع بود، به گونهای که وقتی معظّم له از ایشان(سید احمد خوانساری) درخواست کردند که به تهران برود و امامت مسجد سید عزیز الله را بپذیرد، پذیرفت.
6.و....
ب) از دیدگاه علمـای سنی
1. شیخ عبدالمجید سلیم
علامه محمدتقی قمی میگوید:
«هرگاه نامه آیتالله بروجردی را برای شیخ عبدالمجید سلیم، (رییس جامع الازهر) میبردم، ایشان بلند میشدند و نامه را میگرفتند و میبوسیدند، آن گاه مینشستند.»
2. شیخ محمود شلتوت
... دعا میکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمانان و وحدت کلمه آنان باشد. خداوند عمر شما را طولانی و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند....50
3. شیخ حسین باقوری
ایشان در قم با آیتالله العظمی بروجردی دیدار کرد و در بازگشت به مصر آیت الله بروجردی را چنین توصیف کرد:
«اعظم شخصیة رأیته فی عمری ؛ او بزرگترین شخصیتی است که در طول عمرم دیدهام.»
4.و....
ج) از دیدگاه غیر مسلمانان
1. دکتر آرشه تونک
دکتر آرشه تونک، رییس انجمن بینالمللی مبارزه با مشروبات الکلی با وجود آن که به نقاط مختلف جهان سفر کرده و با رهبران بزرگ سیاسی و مذهبی بسیاری ملاقات کرده بود، بعد از ملاقات با ایشان گفته بود:
«من تا به امروز هیچگاه این چنین تحت تأثیر روحانیت کسی قرار نگرفته بودم. »
آیتالله سید محمد حسین علوی مینویسد:
«هنگامی که وی به حضور آیتالله فقید رسید، آنچنان قیافه جذاب و روحانیت و معنویت آیتالله فقید او را به خود متوجه ساخت که حدود یک ساعتی را که در محضر این مرد بود و در اطراف موضوع تحریم الکل از آیتالله فقید سیوالاتی مینمود علاوه بر این که طرز نشستن به همان نحوه بود که در برابر مجسمه حضرت مسیح و در کلیساها و هنگام عبادت به آن کیفیت جلوس میکنند، در همه این مدت چشم از صورت ایشان برنمیداشت و کوچکترین توجهی به اطرافش نداشت. »51
2. پروفسور موریس
پروفسور موریس در اولین ملاقات، چنان تحت تأثیر روحانیت و عظمت آیتالله فقید قرار گرفت که خودش به این مطلب در همان جلسه اول اعتراف کرد. وی هنگام ترک ایران خطاب به خبر نگاران گفت:
«جاذبه روحانیت حضرت آیتالله مرا تحت تأثیر قرار داد و خیلی مایل بودم به من اجازه میفرمودند چند دقیقهای در یکی از مساجد برای سلامت و بهبود کامل ایشان دعا کنم. »
3. جرج جرداق:
جرج جرداق نویسنده و دانشمند مسیحی لبنانی،مولف کتاب ارزشمند و خواندنی الامام علی صوت العدالة الانسانیه، این کتاب را به مرحوم آیتالله العظمی بروجردی اهدا کرد و در نامهای برای آن بزرگوار نوشته:
«... من شما را شایستهترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا میکنم. »
ج)تجلیل اقلیتهای مذهبی از آیتالله العظمی بروجردی
شرکت اقلیتهای مذهبی در مراسم سوگواری آیتالله العظمی بروجردی و همدردی با شیعیان در این مصیبت و برگزاری مجالس عزاداری در کلیساهای مسیحی و کنایس یهودی، حاکی از عظمت روح و جلالت قدر آن امام همام بود.
به همین مناسبت در همه کلیساهای ایران و نمازخانههای کاتولیک، جلسات بزرگداشت برقرار شد و جمع کثیری در این مجالس شرکت نمودند.
براستی او جلوهای از فیض الهی بر بندگان خدا بود، به گفته مرحوم آیت الله سید مصطفی خوانساری:52
آیت الله العظمی بروجردی،خوابی بود که مردم دیدند و دیگر نخواهند دید!
یادش رفیع به بلندای عشق باد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاتة
پاورقیها
1. سوره مجادله، آیه 11.
2. ایشان در سال 1252 هـ. ق در بروجرد متولد و در سال 1329 هـ. ق وفات یافت و در مقبره جد گرامیش، مرحوم سید محمد دفن گردید.
3. ر. ک: کتاب مفاخر اسلام، علی دوانی، ج 12، صص 69 – 95.
4. علوی،سیدجواد،مقاله خاندان ونسب آیت الله بروجردی، مجله حوزه،شماره 43و44،ص...
5. تمری محمد رضا، شکوه شیعه، ص 20.
6. دوانی علی، مفاخر اسلام، ج 12، ص 538، با اندکی تغییر.
7. دوانی علی، مفاخر اسلام، ج 12، ص 442.
8. دوانی،علی، مفاخر اسلام،ج 12،ص 177.
9. واعظزاده خراسانی، محمد، زندگی آیتالله بروجردی، نشر مجمع تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، تهران، 1379، ص 53.
10. علیآبادی، محمد، الگوی زعامت، انتشارات هنارس، ص 44 و نیز ر. ک. مجله حوزه، ش 23، ص 42.
11. علوی، سید محمدحسین، خاطرات، زندگانی آیتالله بروجردی، انتشارات اطلاعات تهران، خرداد 1341، صص 119 و 120.
12.این عبارت، بخشی از حدیث قدسی است که تحت عنوان سوره 25 تورات آمده است. یا بن آدم! اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید، وجدد السفینه فان البحر عمیق و اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر و اخر نومک الی القبر و فخرک الی الی المیزان و الشهوتک الی الجنه و راحتک الی الاخره...(کلمه الله، تألیف سید حسن شیرازی ص 471).
13. ایشان در تمام مدت نسبتا طولانی که درقم بودند،در تابستان گرم وزمستانهای سرد و در حین ریزش برف و باران با همه اشتغالاتی که داشتند تدریس درس، بخصوص فقه را ترک نکردند و در مدتی که در قم بودند کتابهای زیر را به ترتیب در فقه درس گفتند:کتاب اجاره،غصب،وصیت، ارث الزوجه، صلات جمعه، صلات مسافر،بقیه مباحث صلات که نه سال به طول انجامید، منجزات مریض،خلل حج، خمس، طهارت وقضاء وشهادت که آخرین کتابی بود که ایشان درس گفتند.
14.مجله حوزه، شماره 43 و 44، ص 262.
15. نهج البلاغه، حکمت 176.
16. شکوه فقاهت: ص 30.
17.علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، انتشارات اطلاعات، خرداد 1341، ص 36.
18.مجله حوزه، شماره 43 و 44، ص 267.
ویژه نامه آیتالله العظمی بروجردی، مجله حوزه، شماره 43 و 44، صص 268 و 66..19
همان..20
شکوه فقاهت، ص 28..21
22. چشم و چراغ مرجعیت،ص 192.
23. شکوه فقاهت، ص 20.
24.مصاحبه با آیتالله العظمی مکارم شیرازی، مجله حوزه، شماره 43 و 44، ص 117.
25. همان، ص 118 و نیز ر. ک. الگوی زعامت، ص 176.
26. مطهری، مرتضی، مزایا و خدمات آیتالله بروجردی، شش مقاله، انتشارات صدرا، تهران 1380، ص263.
27. شکوه فقاهت: ص 22.
28.یادنامه مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، شکوه فقاهت، دفتر تبیلغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص 508.
29.مقاله آیتالله بروجردی در بروجرد، چشم و چراغ مرجعیت، ص332.
30.شکوه فقاهت، ص 508. (با اندکی تصرف.)
31.مصاحبه با آ یتالله حاج شیخ مجتبی عراقی، چشم و چراغ مرجعیت، ص 170
32. این فهرست از مقاله تحقیقی آیت الله رضا استادی وهمچنین از کتاب«فهرست نسخههای خطی کتابخانه حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره)،نگارش سیداحمدحسینی اشکوری» اقتباس گردیده است.
33. مجله نور علم، شماره دوازده، آبا 1364، ص 87ـ89.
34. آیت الله واعظزاده خراسانی، زندگی آیت الله العظمی بروجردی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول تهران 1379، صص 189 تا 200. (با اندکی تصرف و تلخیص)
35. خاطرات زندگی آیت الله العظمی آقای بروجردی، علوی طباطبایی،انتشارات اطلاعات، 1341 ص 126.
36. مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شکوه فقاهت، 246.
37 جهت اطلاع از متن بیانیه به کتاب مفاخر الاسلام، ج 12 ص 362 نوشته علی دوانی مراجعه شود.
38. والبته دلایل آن بیشتر است که این جزوه مختصر، گنجایش ذکر همه آنها را ندارد.
39. مجله حوزه، سال هشتم، ش 1 و 2، ص 115 و 154 و 52 و 280
40.به نقل از مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی، چشم و چراغ مرجعیت، ص 161،.
41.دوانی، علی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، صص189 - 191.
42. رژیم پهلوی با این امور قصد داشت تا با استفاده ابزاری از نمادهای دینی قبل از اسلام، توجه مردم را از اسلام به ادیان منسوخه جلب کند و از ترویج اندیشههای ظلم ستیز اسلامی ممانعت کند.
43.مجله حوزه، شماره 43 – 44، ص 100.
44. الگوی زعامت، ص 198، به نقل از آیت الله سید موسی شبیری زنجانی.
45. مجله نور علم، ص 98ـ99.
46. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 12، ص 532.
47..امامی، جواد، خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، مرکز استاد انقلاب اسلامی، ص 225.
48. شکوه فقاهت، ص 508.
49. مجله حوزه، شماره 43 – 44، صص 3 – 4 – 5.
50.مجله حوزه، شماره 43 و43،سال 1370، ص 13.
51. علوی، محمد حسین، خاطرات زندگانی آیتالله بروجردی، انتشارات اطلاعات تهران، خرداد 1341، ص 122.
52. چشم و چراغ مرجعیت،ص 66. منبع: پایگاه اطلاع رسانی معظم له
/
شیعه نیوز