توضیح سؤال:

چرا پیامبری را که امی است و نمی‌توانسته بنویسد در اخرین لحظات عمرش گفته که قلم و کاغذ بیاورید که من چیزی بنویسم که گمراه نشوید؟

پاسخ:

یکی از شبهاتی که اخیراً وهابی‌ها در پاسخ به روایتی که جسارت خلیفه دوم را که به پبامبر گفت:

ان الرجل لیهجر

مطرح می‌کنند این است که پیامبر اسلام که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند چطور شد که در آخرین لحظات عمر شریفش دستور دادند که قلم و دوات بیاورند تا چیزی را بنویسد که مسلمانان هرگز گمراه نشوند

در پاسخ به این شبهه باید گفت که پیامبر اسلام دارای علم الهی بوده است و قطعاً هم خواندن می‌دانستند و هم نوشتن و حتی در طول عمر شریف‌شان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خوانده‌اند و هم نوشته‌اند. این مطلب هم از کتاب‌های شیعه و هم از کتاب‌های اهل سنت قابل اثبات است.

مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در معانی الأخبار می‌نویسد:

عن جعفر بن محمد الصوفی قال: سألت أبا جعفر محمد بن علی الرضا علیهم السلام فقلت: یا ابن رسول الله لم سمی النبی صلی الله علیه وآله الأمی فقال: ما یقول الناس قلت: یزعمون أنه سمی الأمی لأنه لم یکتب. فقال علیه السلام: کذبوا علیهم لعنة الله أنی ذلک والله عز وجل یقول فی محکم کتابه:"هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزیکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة"فکیف کان یعلمهم ما لا یحسن والله لقد کان رسول الله صلی الله علیه وآله یقرء ویکتب باثنین وسبعین - أو قال بثلاثة وسبعین - لسانا وإنما سمی الأمی لأنه کان من أهل مکة ومکة من أمهات القری وذلک قول الله عز وجل"لتنذر أم القری ومن حولها".

معانی الأخبار - الشیخ الصدوق - ص ۵۳ – ۵۴ و بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج ۱۶ - ص ۱۳۲ – ۱۳۳.

از امام جواد علیه السلام سیال کردند:

ای فرزند رسول خدا! چرا به پیامبر اسلام « امی » می‌گفتند حضرت سیال کرد:" مردم [مخالفین شیعه ] چه می‌گویند گفتند: مردم فکر می‌کنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود چون نمی‌توانست بنویسد. امام جواد در جواب فرمود:

دروغ می‌گویند! لعن بر آن‌ها باد. چطور نمی‌توانستند بنویسند در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش می‌فرماید:

او خدای است که رسولش را در میان بی سوادان برانگیخت تا برای آن‌ها آیات خداوند را تلاوت و آن‌ها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آن‌ها بیاموزد.

چطور کسی که نمی‌تواند بنوسید می‌تواند کتاب را به دیگران بیاموزد به خدا قسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان می‌خواندند و می‌نوشتند. به این دلیل به آن حضرت «امی » می‌گفتند چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان « ام القری » محسوب می‌شده است چنانچه خداوند در قرآّنش می‌فرماید:

ما تو را فرستادیم تا اهل «ام القری » [مکه ] را و کسانی که در اطراف آن زندگی می‌کنند انذار کنی.

باز نظیر این روایت را عبد الرحمن بن الحجاج از آقا امام صادق علیه السلام نقل می‌کند:

قال أبو عبد الله علیه السلام ان النبی صلی الله علیه وآله کان یقرأ ویکتب و یقرأ ما لم یکتب.

بصایر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص ۲۴۷.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم می‌خواندند و هم می‌نوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود می‌خواندند.

با این بیان امام جواد و امام صادق علیهما السلام شکی باقی نمی‌ماند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم خواندن بلد بودند و هم می‌نوشتند.

از علمای اهل سنت نیز عامر شعبی که در نزد اهل سنت جایگاه ویژه‌ای دارد در این باره می‌نویسد:

انه قد قرأ صحیفة لعیینة واخبر بمعناها.

المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز - ابن عطیة الأندلسی - ج ۴ - ص ۳۲۲ و تفسیر القرطبی - القرطبی - ج ۱۳ - ص ۳۵۲ و تفسیر البحر المحیط - أبی حیان الأندلسی - ج ۷ - ص ۱۵۱ و مکاتیب الرسول - الأحمدی المیانجی - ج ۱ - ص ۹۶.

پیامبر اکرم نامة شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آن‌چه در آّن نوشته شده بود خبر داد.

بسیاری از علمای اهل سنت این روایت را نقل کرده‌اند:

رأیت لیلة أسری بی علی باب الجنة مکتوبا: الصدقة بعشر أمثالها. والقرض بثمانیة عشر.

سنن ابن ماجة - محمد بن یزید القزوینی - ج ۲ - ص ۸۱۲ و المغنی - عبد الله بن قدامه - ج ۴ - ص ۳۵۲ – ۳۵۳ و الشرح الکبیر - عبد الرحمن بن قدامه - ج ۴ - ص ۳۵۲ – ۳۵۳ و کشاف القناع - البهوتی - ج ۳ - ص ۳۶۵ و مسند الشامیین - الطبرانی - ج ۲ - ص ۴۱۹ و الجامع الصغیر - جلال الدین السیوطی - ج ۲ - ص ۵ و کنز العمال - المتقی الهندی - ج ۶ - ص ۲۱۰ و تفسیر القرطبی - القرطبی - ج ۳ - ص ۲۴۰ و تفسیر الثعالبی - الثعالبی - ج ۱ - ص ۵۲۷ – ۵۲۸ و الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج ۴ - ص ۱۵۳ و الکامل - عبد الله بن عدی - ج ۳ - ص ۱۱ و تهذیب التهذیب - ابن حجر - ج ۳ - ص ۱۱۰ و السیرة الحلبیة - الحلبی - ج ۲ - ص ۱۳۵ و..

متبادر از این « رأیت » این است که خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرایت فرموده‌اند نه این که مضمونش را از طریق خداوند فهمیده باشند.

آلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش: ج ۲۱ - ص ۵ بعد از نقل این حدیث می‌ نویسد:

والقدرة علی القراءة فرع الکتابة... ویشهد للکتابة أحادیث فی"صحیح البخاری". وغیره کما ورد فی صلح الحدیبیة فأخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب ولیس یحسن یکتب فکتب هذا ما قاضی علیه محمد بن عبد الله الحدیث

قدرت بر خواندن فرع بر کتاب است... روایاتی در صحیح بخاری و... نیز تأیید می‌کند که رسول خدا می‌توانستند بنویسند. چنانچه در قضیۀ صلح حدیبیه خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت:

هذا ما قاضی علیه محمد بن عبد الله.

روایات دیگری نیز این مطلب را تأیید می‌کند از جمله:

الف: عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): رأیت لیلة أسری بی إلی السماء علی العرش مکتوبا: لا إله إلا أنا وحدی لا شریک لی ومحمد عبدی ورسولی أیدته بعلی. فذلک قوله: (هو الذی أیدک بنصره وبالمیمنین).

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج ۱ - ص ۲۹۲ و الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج ۳ - ص ۱۹۹ و... .

ب: عن أبی الحمراء خادم النبی صلی الله علیه وسلم قال سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول لما أسری بی إلی السماء دخلت الجنة فرأیت فی ساق العرش مکتوبا لا إله إلا الله محمد رسول الله أیدته بعلی ونصرته هلال السلمی الأسلمی.

المعجم الکبیر - الطبرانی - ج ۲۲ - ص ۲۰۰ و نظم درر السمطین - الزرندی الحنفی - ص ۱۲۰ و تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج ۴۲ - ص ۳۳۶ و تهذیب الکمال - المزی - ج ۳۳ - ص ۲۶۰ و الشفا بتعریف حقوق المصطفی - القاضی عیاض - ج ۱ - ص ۱۷۴ و ینابیع المودة لذوی القربی - القندوزی - ج ۲ - ص ۱۶۰ و مناقب علی بن أبی طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیه السلام) - أبی بکر أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی - ص ۲۴۹ – ۲۵۰ و المناقب - الموفق الخوارزمی - ص ۳۲۰ – ۳۲۱ و مجمع الزواید - الهیثمی - ج ۹ - ص ۱۲۱ و....

ج: وأخرج ابن عدی وابن عساکر عن أنس رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم لما عرج بی رأیت علی ساق العرش مکتوبا لا إله إلا الله محمد رسول الله أیدته بعلی.

الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج ۴ - ص ۱۵۳ و تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج ۱۱ - ص ۱۷۳ و تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج ۴۷ - ص ۳۴۴ و شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج ۱ - ص ۲۹۳ و....

د: عن جابر بن عبد الله قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): مکتوب علی باب الجنة قبل أن یخلق السماوات والأرض بألفی عام: لا إله إلا الله محمد رسول الله أیدته بعلی.

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج ۱ - ص ۲۹۵ – ۲۹۶ و....

هـ: رأیت لیلة الاسراء مکتوبا علی باب النار"أذل الله من أهان الاسلام أذل الله من أهان أهل بیت نبی الله أذل الله من أعان الظالمین علی المظلومین".

(ینابیع المودة لذوی القربی - القندوزی - ج ۲ - ص ۳۷۸).

باز سیوطی نقل می‌کند:

ما مات النبی صلی الله علیه وسلم حتی قرأ وکتب.

الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج ۳ - ص ۱۳۱.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا نرفت مگر این که می‌نوشت و می‌خواند.

و محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت اعتراف می‌کند که رسول خدا در جریان صلح حدیبیه که میان مسلمین و کفار قریش بر سر نوشتن کلمۀ « رسول الله » در عقد نامه اختلاف شده بود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و متن عقد نامه را نوشت:

فأخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب فکتب هذا ما قاضی محمد بن عبد الله لا یدخل مکة سلاح الا فی القراب.

صحیح البخاری - البخاری - ج ۳ - ص ۱۶۸.

پیامبر اسلام عقد نامه را گرفت و نوشت:

هذا ما قاضی محمد...

با این توضیحات ثابت می‌شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم قدرت بر خواندن داشتند و هم در موارد متعددی نوشته‌اند.

حتی اگر فرض کنیم که نعوذ بالله پیامبر اسلام نوشتن نمی‌دانست باز هم اهل سنت نمی‌توانند این اهانت عمر بن الخطاب را توجیه کنند چرا که در طول تاریخ رسم نبوده است که خود حاکم پادشاه و یا امیر یک مملکت خودش قلم بردارد و شروع کند به نوشتن نامه و... بلکه هر حاکمی نفراتی داشته است که آن‌ها نامه را می‌نوشتند و در آخر خود حاکم آن را امضاء می‌کرده است. و اگر از مردم بپرسند که این نامه را کی نوشته می‌گویند فلان حاکم نه کاتب او یعنی این نامه به نام همان حاکم ثبت می‌شود با اینکه خود او نامه را ننوشته بلکه کاتب او نوشته و او در آخر امضاء کرده است.

این مطلب در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز صادق است. همان‌طور که در طول حکومت ده‌ سالۀ پیامبر در مدینه ده‌ها نامه ‌ به پادشاهان و امراء کشورهای دیگر نوشته بود این نامه را می‌نوشت. اگر آن‌ها را خودش نوشته باشد این نامۀ آخری را هم می‌توانست بنویسد. اگر آن‌ها را صحابه به دستور رسول خدا نوشته باشد این نامه را نیز همان‌طور می‌نوشتند و رسول خدا در آخر آن را مهر می‌کرد.

پس هیچ راه فراری برای اهل سنت در این باره باقی نمی‌ماند و آن‌ها نمی‌توانند این جسارت به رسول خدا را توجیه کنند.

 

//



سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)