اصولا پراکندگی مذاهب در اسلام، به عدول شیعیان از مذهبشان و گرویدن به مذهب جمهور متوقف نیست و نیز بر عدول از مذهبشان هم موقوف نیست؛ بلکه اتفاق و اتحاد مسلمانان از این طریق صورت می‌گیرد که مذاهب جمهور، مکتب اهل بیت علیهم السلام را هم، اقلا، چون یکی از مذاهب خود بداند. آن چنان که نظر پیروان هر کدام از مذاهب شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی نسبت به شیعه ی آل محمد صلی الله علیه و آله، هم چون نظرشان نسبت به پیروان آن مذهب دیگر باشد. از این راه است که پراکندگی مسلمین کمتر و پیوند اجتماعیشان از آنچه که هست بهتر خواهد شد.

البته اختلاف بین مذاهب چهارگانه ی اهل سنت، کم تر از اختلاف بین آنها و مذهب شیعه نیست. شاهد گویای این سخن، هزاران کتاب است که در اصول و فروع مذهب این دو گروه تالیف یافته است. پس چرا در میان مسلمانان شایع می‌سازند که شیعه مخالف اهل سنت است اما شایع نمی‌کنند که اهل سنت مخالف شیعه اند؟ و چرا شایع نمی‌سازند که گروهی از اهل تسنن مخالف گروه دیگرند؟

سوالی که شیعیان از اهل سنت می‌پرسند این است که: اگر جایز است که چهار مذهب وجود داشته باشد؛ چرا پنج تای آن جایز نیست؟ چطور ممکن است چهار مذهب موافق با اجتماع و اتحاد مسلمانان باشد؛ اما همین که به پنج تا رسید اجتماع از هم پاشیده شده و مسلمانان هر کدام به راهی می‌روند؟

چه شده که مذاهب اربعه، تابعان مذهب اهل بیت علیهم السلام را سبب قطع پیوند اجتماعی و پراکنده شدن می‌دانند؛ اما پیروان دیگر مذاهب را هر چند از نظر مذهب، نظریه، مشرب و خواسته ها متعدد و مختلف باشند، باعث اجتماع دل ها و اتحاد عزم ها می‌پندارند؟

 

/



سایت فطرت