نام‌های خانه خدا

نام‌گذاری بر یک پدیده اگر حکیمانه باشد، یقیناً قابل بررسی است. در این جا به بیان چندین نام خانه‌ی خدا می‌پردازیم.

الف ـ کعبه

قـرآن
«خداوند کعبه را خانه حرام و وسیله قیام و ایستایی برای مردم، قرار داد».
حدیـث
۱ ـ شیخ صدوق: در روایت آمده است که کعبه را از آن جهت کعبه نام نهاده اند، که چهارگوش است. علّت چهارگوش بودنش نیز آن است که در مقابل«بیت المعمور» است که آن هم چهارگوش است. بیت المعمور چهارگوش شده، چون در برابر عرش است که چهارگوش است. عرش چهارگوش شده، چون کلماتی که اسلام بر آن ها استواراست، چهار است: سبحان الله، الحمدلله، لا اله الّا الله والله اکبر.

ب ـ بیت العتیق (خانه آزاد)

قـرآن
«سپس آلودگی‌ها را از خود بزدایند، به نذر خویش وفا کنند و برگرد خانه آزاد، طواف کنند».
«برای شما در [حیوانات] قربانی، منافعی است، تا سرآمدی معیّن، سپس جایگاه آن ها، به سوی خانه آزاد است».
حدیـث
۲ ـ از امام باقر علیه السّلام پرسیدند: چرا کعبه را بیت العتیق نامیده اند؟ فرمود: چون که خانه ای است آزاد از مردم، هیچ کس مالک آن نیست.
۳ ـ ابوحمزه ثمالی: به امام باقر علیه السّلام در مسجدالحرام گفتم: خداوند، چرا این خانه را عتیق نامید؟ فرمود: هیچ خانه ای نیست که خدا بر روی زمین قرار داده، مگر آن که صاحب و ساکنانی دارد، جز این خانه که جز خدای متعال، صاحبی ندارد و آزاد است.
۴ ـ امام صادق علیه السّلام: خداوند در ماجرای نوح، همه زمین را زیر آب برد، جز خانه خدا را. آن روز این خانه «عتیق» نام نهاده شد، چون که آن روز از غرق شدن رها شد.
۵ ـ از امام صادق علیه السّلام پرسیدند: چرا کعبه، بیت العتیق نامیده شد؟ فرمود: چون خداوند، آن را از طوفان آزاد کرد.

ج ـ بیت الحرام

قـرآن
«خداوند کعبه «خانه حرام» را برای قوام و استواری کار مردم، قرار داده است».
«پروردگارا! من از ذریّه خویش در سرزمینی خشک، کنار خانه حرام تو قرار دادم، پروردگارا تا نماز بر پای دارند. پس، دل‌های مردم را شیفته آنان ساز و از ثمرات و میوه ها روزی شان کن، باشد که سپاسگزار شوند».
حدیـث
۶ ـ حنان: به امام صادق علیه السّلام گفتم: چرا کعبه را «بیت الله الحرام» نامیده اند؟ فرمود: چون بر مشرکان حرام است که وارد آن شوند.
نقشه
فایده ای درباره نام‌های کعبه
قرآن کریم خانه خدا را هفده بار و در چهارده آیه، یاد کرده است: دو بار با واژه «الکعبه»، هفت بار با واژه «البیت»، یک بار با واژه «بیت»، دوبار با واژه «البیت الحرام»، دوبار با واژه «البیت العتیق»، یک بار با واژه «بیتک المحرّم» و دو بار با واژه «بیتی».
گفتنی است که «المسجد الحرام» نیز پانزده بار در قرآن یاد شده است و یک بار نیز تنها با واژه «المسجد» آمده است.
۳ / ۲

فضیلت کعبه

الف ـ اولین خانه مردم

قـرآن
«یقیناً اولین خانه ای که برای مردم بنا شده، همان است که در مکّه است فرخنده وهدایتگر جهانیان است».
«و به یادآر، زمانی را که کعبه را محل گردآمدن مردم و ایمن قرار دادیم. و از جایگاه ایستادن ابراهیم (مقام ابراهیم) نماز خانه بگیرید. و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که خانه ام را برای طواف کنندگان، عبادت کنندگان، راکعان و ساجدان، پاکیزه سازید».
حدیـث
۷ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله: نخستین مسجدی که در زمین قرار داده شد، کعبه بود. سپس بیت المقدس و میان این دو پانصد سال فاصله بود.
۸ ـ امام علی علیه السّلام ـ درباره این آیه «انّ اوّل بیتٍ...» ـ: پیش از کعبه هم خانه ها بود، ولی کعبه اولین خانه ای بود که برای پرستش خداوند، قرار داده شد.
۹ ـ خالد بن عرعره از علی علیه السّلام درباره آیه «انّ اوّل بیتٍ...» پرسید که آیا کعبه، اولین خانه ای است که بر زمین بنا شده فرمود: نه، ولی اولین خانه ای است که برکت، هدایت و مقام ابراهیم در آن قرار داده شد و هر که وارد آن شود، ایمن است.
۱۰ ـ امام باقر علیه السّلام ـ درباره این آیه «انّ اوّل بیتٍ...» ـ: کعبه، اولین بقعه ای است که از زمین آفریده شد. سپس زمین از آن گسترش یافت.

ب ـ گرامی‌ترین خانه‌ها

۱۱ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله: گرامی ترین خانه ها بر روی زمین، چهار خانه است: کعبه، بیت المقدس، خانه ای که در آن قرآن بخوانند و مساجد.
۱۲ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله: وقتی کعبه را طواف کرد و به رکن یمانی رسید، سر را به سوی کعبه بلند کرد و گفت: سپاس خدای را که تو را شرافت و عظمت بخشید و مرا به پیامبری برانگیخت و علی را امام قرار داد. خدایا بهترین بندگانت را به سوی آن رهنمون باش و آن را از بندگانِ بد خویش، دور بدار.
۱۳ ـ زراره از امام باقر علیه السّلام روایت کرده است: خداوند هیچ خانه ای را بر روی زمین محبوب تر و گرامی تر از آن [ اشاره فرمود به سوی کعبه نیافریده است. از روزی که آسمانها و زمین را آفرید، در کتاب خویش ماه‌های حرام را به خاطر حرمت آن، حرام ساخته است، سه ماه پیاپی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجّه و یک ماه جدا برای عمره که رجب است.
۱۴ ـ امام صادق علیه السّلام: این خانه ای است که خداوند به سبب آن، بندگانش را به عبادت فراخوانده است، تا طاعت آنان را در آمدن به سوی آن بیازماید. پس آنان را به گرامیداشت و زیارت آن برانگیخته و آن را جایگاه پیامبرانش و قبله گاه نمازگزاران ساخته است. پس کعبه، شعبه ای از رضای او و راهی به سوی آمرزش الهی است، بر راستای کمال نهاده شده و مجمع عظمت و شکوه است. خداوند آن را دو هزار سال پیش از «دحو الارض»[۱] آفریده است. پس خدایی که پدیدآورنده روح ها و صورتهاست، شایسته ترین کسی است که در امر و نهی، اطاعت شود.
۱۵ ـ امام صادق علیه السّلام: خداوند متعال از هر چیزی، چیزی را برگزید و از زمین، جایگاه کعبه را.
۱۶ ـ امام صادق علیه السّلام: از پدرانش در وصف کعبه روایت کرده است ـ: خانه خدا در روی زمین، حجت الهی بر بندگان خداست.
۳ / ۳

ورود به کعبه

الف ـ مستحب بودن ورود

۱۷ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله: هرکس وارد کعبه شود، در یک حسنه وارد شده است و از یک گناه، آمرزیده بیرون می‌آید.
۱۸ ـ امام باقر علیه السّلام می‌فرمود: کسی که وارد کعبه می‌شود، در حالی وارد می‌شود که خداوند از او راضی است و پاک از گناهان بیرون می‌آید.
۱۹ ـ از امام باقر علیه السّلام در باره ورود به کعبه پرسیدند. فرمود: ورود به آن، ورود به رحمت خداست و بیرون آمدن از آن، خروج از گناهان است و در باقی مانده عمرش از گناهان مصون است و گناهان گذشته اش آمرزیده است.
۲۰ ـ از امام صادق علیه السّلام در باره ورود به کعبه پرسیدند. فرمود: آری، اگر می‌توانی چنان کن و اگر از ازدحام بیم داری، خود را به رنج میفکن.
۲۱ ـ امام صادق علیه السّلام: برای صروره (کسی که حجّ اوّل اوست) مستحب است به مشعر الحرام گام بگذارد و وارد کعبه شود.
۲۲ ـ سلیمان بن مهران: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: چرا برای صروره، مستحب است وارد کعبه شود، ولی برای کسی که قبلاً حج گزارده، خیر؟ فرمود: برای اینکه صروره، حج واجب را ادا می‌کند، به حج خانه خدا فراخوانده شده است. پس باید وارد خانه ای شود، که به سوی آن دعوت شده، تا در آن جا مورد اکرام قرار گیرد.

ب ـ آداب ورود

۲۳ ـ امام باقر علیه السّلام: هر کس وارد این خانه شود، در حالی که به همه واجبات الهی
آگاه باشد، در آخرت از عذاب همیشگی ایمن خواهد بود.
۲۴ ـ امام صادق علیه السّلام: برای صروره واجب است، پیش از بازگشت از حج، وارد کعبه شود. پس هرگاه وارد شدی، با آرامش و وقار وارد شو، آنگاه به طرف هر یک از گوشه‌هایش برو و بگو: خدایا، تو فرموده ای: «و هر کس وارد آن شود ایمن است، پس مرا از عذاب روز قیامت ایمن بدار». و بین دو ستونی که کنارند، روی سنگ سرخ نماز بخوان و اگر مردم زیاد بودند، هرجا که نماز خواندی، رو به هر گوشه کن و خدا را بخوان و از او بخواه.
۲۵ ـ امام صادق علیه السّلام: هر کس با سکینه و آرامش ـ بدون تکبّر و تجبّر ـ وارد کعبه شود، آمرزیده می‌شود.
۲۶ ـ امام صادق علیه السّلام: هرگاه خواستی وارد کعبه شوی، پیش از ورود، غسل کن و با کفش وارد نشو و هنگام ورود بگو: خداوندا تو فرموده ای «و هر کس وارد آن شود ایمن است، پس مرا از عذاب آتش ایمن بدار». سپس بین دو ستون بر روی سنگ سرخ دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اوّل سوره حم سجده و در رکعت دوّم به تعداد آیه‌های آن از قرآن، و در گوشه‌های آن نماز خوانده، می‌گویی:
«خدایا هر کس مهیا و آماده دیدار مخلوقی شود تا از پذیرایی و جایزه و انعام او بهره مند شود، آمادگی و توشه گیری و آمدن من به سوی تو سرور من، به امید پذیرایی و احسان و جایزه تو بوده است. پس امروز، امیدم را ناامید مکن، ای که خواهنده تو محروم نمی‌شود و بر خوردار تو، از تو نمی‌کاهد، امروز نه کار شایسته ای به محضرت آورده ام و نه به امید شفاعت کسی آمده ام، ولی در حالی آمده ام که بر ستم و بدی به خویشتن معترفم، نه حجّتی دارم و نه بهانه ای. ای که اینگونه ای، از تو می‌خواهم که خواسته ام را عطا کنی، لغزشم را ببخشایی و رنجور و تهیدست و ناکام بر نگردانی، ای بزرگ، ای بزرگ، ای
بزرگ، برای امر بزرگی به تو امید بسته ام. ای بزرگ! از تو می‌خواهم که گناه بزرگ مرا ببخشایی، جز تو معبودی نیست».
با کفش وارد کعبه نمی‌شوی، آب دهان و بینی در آن نمی‌افکنی. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله جز روز فتح مکّه، وارد آن نشد.

۲۷ ـ ذریح: در کعبه، در حالی که امام صادق علیه السّلام در سجده بود، شنیدم که چنین می‌گفت:
«[ خداوندا ] خشم تو را جز حلمت بر نمی‌گرداند و جز رحمت تو پناه دهنده از عذابت نیست. نجوایی از تو نیست جز با تضرّع به درگاهت. خدایا! بر من گشایشی عطا کن، با آن قدرتی که مردگان را با آن زنده می‌کنی و آبادی‌های مرده را حیات می‌بخشی. خدایا! مرا از اندوه، نمیران تا دعایم را اجابت کنی و اجابت را به من بشناسانی. خدایا تا فرصت پایانی، مرا عافیت روزی کن و مرا مایه شماتت دشمن قرار مده و او را بر من مسلّط نکن. اگر تو مرا فرو نهی، کیست که مرا رفعت بخشد؟ و اگر مرا بلند کنی، کیست که مرا پست کند؟ و اگر هلاکم کنی، کیست که درباره بنده ات چیزی با تو بگوید، یا از کارت بپرسد؟ خدایا، دانسته ام که نه در حکم تو ستم است و نه در انتقامت شتاب. کسی در انتقام شتاب می‌کند که بیم از دست رفتن داشته باشد و آن که ناتوان است، نیازمند ظلم است و تو از این، پاک و والایی. خدایا، مرا آماج بلا و هدف انتقامت قرار مده. مرا با خودم مهلت بده، از خطایم درگذر، دستم را نا امیدانه به گردنم بازمگردان، پیاپی بر من بلا نفرست، می‌بینی که ضعیف و به درگاهت نالانم، از مردم هراسان و به تو همدمم. امروز به تو پناه می‌آورم، پناهم ده و از تو پناه می‌خواهم، پناهم ده. در گرفتاری از تو یاری می‌جویم، یاریم کن و از تو نصرت می‌خواهم، یاورم باش. بر تو تکیه می‌کنم، پس کفایتم کن و از تو ایمنی می‌جویم، پس ایمنم ساز. از تو هدایت می‌جویم، پس رهنمایی ام کن. از تو رحمت می‌خواهم، رحمتم کن. از آن چه می‌دانی از تو آمرزش می‌طلبم، پس مرا بیامرز و از فضل گسترده ات روزی می‌طلبم، پس روزی ام ده. هیچ نیرو و توانی جز از خدای والای بزرگ نیست.

۲۸ ـ عبدالله بن عمر: پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و اسامة بن زید، بلال و عثمان بن طلحه
وارد کعبه شدند. آن حضرت در را بست و مدتی در کعبه ماند. وقتی بلال بیرون آمد، پرسیدم پیامبر چه کرد؟ گفت: یک ستون را سمت راست خود و ستونی را سمت چپ خود و سه ستون را پشت سر خود قرار داد [ کعبه آن روز شش ستون داشت ] سپس نماز خواند.
۲۹ ـ عطاء از اسامة بن زید نقل می‌کند که همراه پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله وارد کعبه شد. پیامبر به بلال دستور داد که در را ببندد. خانه کعبه آن روز، بر شش ستون استوار بود. رفت تا میان دو ستونی که نزدیک در کعبه است نشست. خدا را سپاس و ثنا گفت و از او طلبید و آمرزش خواست.
سپس برخاست و آمد تا به مقابل پشت کعبه رسید، چهره بر آن نهاد و حمد و ثنا و سؤال و استغفار کرد. سپس به طرف هر یک از گوشه‌های کعبه رفت و با تکبیر و لا اله الّا الله و تسبیح و حمد و ثنای الهی و دعا و استفغار، رو به روی آن قرار گرفت. آنگاه بیرون آمد، رو به کعبه دو رکعت نماز خواند. آنگاه برگشت و فرمود: این قبله است، این قبله است.
۳۰ ـ ابو حمزه: امام سجّاد علیه السّلام را شب در آستانه کعبه دیدم که نماز می‌خواند. نماز را آن قدر طول داد که گاهی تکیه به پای راست خود داشت، گاهی بر پای چپ. سپس شنیدم که با صدایی گویا گریان می‌گفت:
«سرور من! آیا عذابم می‌کنی، در حالی که عشق تو در دل من است؟ به عزّتت سوگند، اگر چنین کنی، بین من و کسانی جمع می‌کنی که زمانی طولانی من به خاطر تو با آنان دشمنی کرده ام!»
۳۱ ـ یونس بن یعقوب: امام صادق علیه السّلام را دیدم که داخل کعبه شد و خواست بین دو ستون برود نتوانست، پایین تر از آن نماز خواند و رفت تا آن که از مسجد بیرون شد.
۳۲ ـ معاویة بن عمّار: عبد صالح (امام کاظم علیه السّلام) را دیدم که وارد کعبه شد و بر سنگ سرخ دو رکعت نماز گزارد. سپس ایستاد و روی به دیوار میان رکن یمانی و غربی کرد. دستش را بر آن نهاد، به آن چسبید و دعا کرد. سپس به سوی رکن یمانی رفت و به آن چسبید و دعا کرد. سپس به طرف رکن غربی آمد، سپس خارج شد.

ج ـ آداب خروج

۳۳ ـ عبدالله بن سنان: امام صادق علیه السّلام در حالی که از کعبه بیرون می‌آمد،شنیدم که می‌گفت:
الله اکبر، الله اکبر (سه بار) سپس گفت:
خدایا آزمایش ما را به مشقت میفکن، پروردگارا! دشمنانمان را به شماتت ما مگمار، تویی که زیان و سود می‌رسانی.
سپس فرود آمد و کنار نردبان نماز خواند، در حالی که نردبان را سمت چپ خود قرار داده و رو به کعبه بود و میان او و کعبه کسی حایل نبود. سپس به سوی خانه اش، بیرون شد.
۳۴ ـ یونس: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: «وقتی وارد کعبه شدم چه کنم؟» فرمود: هرگاه وارد شدی دو حلقه در را بگیر، سپس برو تا به دو ستون برسی. پس بر سنگ سرخ نماز بخوان و چون از کعبه خارج شدی و از نردبان فرود آمدی، در سمت راست خود دو رکعت نماز بخوان.
۳ / ۴

آغاز کعبه

۳۵ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله: خداوند جبرییل را نزد آدم و حوا فرستاد و به آن دو فرمود: برای من خانه ای بسازید. جبرییل برایشان نقشه کشید. آدم حفر می‌کرد و حوّا (خاک را) منتقل می‌کرد، تا به آب رسید. از زیر آن ندا آمد: بس است ای آدم! پس چون خانه را ساختند، خداوند به او وحی فرمود که برگرد آن طواف کند و به او گفته شد: تو اولین کسی و این اولین خانه است. سپس قرنها گذشت، تا آن که حضرت نوح آن را دیدار کرد، بعد قرنها گذشت، تا آن که حضرت ابراهیم، پایه‌های آن را برافراشت.
۳۶ ـ امام باقر علیه السّلام: امّا آغاز این خانه، چنان بود که خداوند به فرشتگان فرمود: «من در زمین جانشین قرار می‌دهم». فرشتگان پاسخ دادند: «آیا در آن کسی را قرار می‌دهی که در آن فساد می‌کند و خونها را می‌ریزد؟». خداوند از فرشتگان روی گرداند. آن ها دیدند که این رویگردانی از خشم خداست. پس به عرش او پناهنده شدند. خداوند به یکی از فرشتگان فرمان داد تا در آسمان ششم، در برابر عرش او خانه ای برایش بسازد به نام «ضُراح»، که آن را برای آسمانیان قرار داد که هر روز هفتاد هزار فرشته طوافش می‌کنند و باز نمی‌گردند و استغفار می‌کنند. پس چون آدم به آسمان دنیا فرود آمد، خداوند فرمانش داد که این خانه را ـ که در مقابل آن بود ـ ترمیم کند. پس خداوند این را برای آدم و نسل او قرار داد، همچنان که آن خانه را برای آسمانیان قرار داده بود.

۳۷ ـ امام باقر علیه السّلام: خداوند فرشتگان را فرمان داد که در زمین برای او خانه ای بسازند، تا هر که از فرزندان آدم گناه کند، بر گرد آن طواف نماید ـ آن گونه که فرشتگان عرش خدا را طواف می‌کنند ـ تا از آنان خشنود شود، همچنان که از فرشتگان راضی شد. پس در محلّ کعبه، خانه ای ساختند که زمان طوفان بالا برده شد، که اکنون در آسمان چهارم است، هر روز هفتاد هزار فرشته بر گرد آن طواف می‌کنند و هرگز به سوی آن بر نمی‌گردند. حضرت ابراهیم هم برپایه همان، کعبه را بنا نهاد.

۳۸ ـ ابو خدیجه: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: چرا کعبه را بیت العتیق (خانه آزاد) نام نهاده اند؟ فرمود: خدای متعال از بهشت، حجرالأسود را برای آدم فرود آورد. خانه کعبه دُرّی سفید بود. پس خداوند آن را به آسمان بالا برد و پایه اش باقی ماند. پس آن در مقابل این خانه است، هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن می‌شوند که هرگز دوباره به سوی آن باز
نمی گردند. خداوند به ابراهیم و اسماعیل علیهما السّلام فرمان داد، که کعبه را بر همان پایه ها بنا نهند.

۳۹ ـ امام باقر علیه السّلام: چون خداوند، آدم را از بهشت فرود آورد، فرمود: من همراه تو خانه ای فرود می‌آورم که بر گرد آن طواف شود، آن چنان که عرش من طواف می‌شود و نزد آن نماز خوانده شود، همچنان که نزد عرش من نماز خوانده می‌شود. زمان طوفان، خانه به بالا برده شد. پیامبران خانه خدا را حج می‌کردند ولی جای آن را (دقیقاً) نمی‌دانستند، تا آن که خداوند جای آن را برای حضرت ابراهیم مشخّص کرد. او هم خانه را از (سنگِ) پنج کوه بنا کرد: کوه حرا، ثَبیر، لبنان، طور و حمر.

۴۰ ـ امام صادق علیه السّلام: جایگاه کعبه، سرزمینی مرتفع و سفید بود که همچون خورشید و ماه می‌درخشید، تا آن که از دو فرزند آدم، یکی آن دیگری را کشت، پس سیاه شد. چون آدم فرود آمد، خداوند همه جای آن زمین را برای او بالا آورد، تا آن را دید. سپس فرمود: همه این از آنِ توست. گفت: خدایا، این زمین سفید درخشان چیست؟ فرمود: آن زمین من است.

۴۱ ـ امام علی علیه السّلام ـ در شرح آیه «انّ اوّل بیتٍ...» ـ: اولین خانه ای که برای مردم قرار داده شد و خجسته بود و در آن هدایت و رحمت و برکت بود (کعبه بود) و ابراهیم نخستین کسی بود که آن را بنا کرد. سپس قومی از عرب و ازطایفه جُرهُم آن راساختند. سپس ویران شد، قریش دوباره آن را بناکرد.

فایده ای در باره بنای کعبه

زمان بنای کعبه به درستی روشن نیست. احادیث و اقوال مورّخین به دو دسته کلی قسمت می‌شود:

الف: دسته نخست می‌گویند: حضرت ابراهیم کعبه را ساخته و پیش از ایشان خانه ای با نام کعبه نداشته ایم.

ب: این دسته معتقدند که کعبه پیش از حضرت ابراهیم علیه السّلام ساخته شده و ایشان آن را تجدید بنا کرده اند.

بسیاری از این دسته، بانی بیت را حضرت آدم علیه السّلام می‌دانند.

برای جمع میان دو قول می‌توان گفت که کعبه توسط حضرت آدم علیه السّلام و در موضعی از پیش تعیین شده ساخته شد، ولی با طوفان نوح از بین رفت. پس با راهنمایی خداوند و به دست ابراهیم علیه السّلام این بنا تجدید و مراسم عظیم و مناسک و عبادت بزرگ حجّ به آن حضرت تعلیم شد.
به عبارت دیگر حضرت ابراهیم نقشی هم پایه حضرت آدم علیه السّلام در حیات کعبه دارد.
۳ / ۵

بازسازی کعبه

قـرآن
«و به یاد آور زمانی را که ابراهیم و اسماعیل، پایه‌های خانه را بالا می‌آوردند (گفتند:) خداوندا از ما بپذیر، همانا تو شنوای دانایی».
حدیـث
۴۲ ـ پیامبرخدا صلّی الله علیه و آله: جایگاه کعبه محو شده بود. پس هود وصالح آن را حج نکردند؛ تا آن که خدای متعال جای آن را برای حضرت ابراهیم مشخص ساخت.
۴۳ ـ امام علی علیه السّلام: خداوند به حضرت ابراهیم وحی کرد که در زمین خانه ای برایم بساز که در آن عبادت شوم... ابراهیم بنا می‌کرد و اسماعیل به او سنگ می‌داد وپایه ها را به سوی او بالا می‌برد. چون به محلّ حجر الأسود رسید، به اسماعیل گفت: برای اینجا هم سنگ بده، اسماعیل سنگ نیافت ومتوقف ماند. ابراهیم گفت: برو و پیدا کن. اسماعیل رفت تا بیابد که جبرییل برایش حجر الأسود را آورد. اسماعیل آمد، در حالی که ابراهیم، حجر الأسود را در جایش نهاده بود. پرسید: این را که آورد؟ پاسخ داد: کسی که به ساختنِ تو تکیه نکرده است. خانه خدا مدّتی برپا بود تا آن که ویران شد. عمالقه آن را ساختند. مدتی پایداربود، تا آن که خراب شد. جُرهُم آن را بناکردند. سپس باز هم ویران شد، قریش آن را ساختند.
۴۴ ـ کلثوم بن عبدالمؤمن حرّانی از امام صادق چنین روایت کرده است: خداوند به ابراهیم علیه السّلام فرمان داد که حج گزارد، اسماعیل را هم همراه خود به حج آورد و او را ساکن حرم سازد. پس هر دو حج گزاردند... سال بعد خداوند به ابراهیم علیه السّلام اجازه داد که به حج رود و کعبه را بنا نهد. عرب نیز به حج کعبه می‌رفت. کعبه خراب شده بود، ولی پایه‌هایش معلوم بود. چون مردم رفتند، اسماعیل سنگها را گرد آورد و آن ها را داخل کعبه ریخت. چون خداوند به او اذن داد که کعبه را بسازد، ابراهیم آمد وگفت: پسرم! خداوند ما را به ساختن کعبه وبرآوردن آن فرمان داده است.
پس آن را آشکار کردند. آن وقت، کعبه یک ردیف سنگ سرخ بود. خداوند به او وحی کرد: بنای کعبه را برهمین پایه بگذار. پس خداوند، چهار فرشته نازل کرد که برای او سنگ گردآوری می‌کردند. ابراهیم و اسماعیل سنگها را می‌نهادند، فرشتگان هم سنگها را نزدیک می‌آوردند تا آن که به دوازده ذراع رسید. برای آن، دو در قرار دادند، یکی برای ورود، در دیگر برای خروج و برای آن، آستانه (پلّه) و درگاهی از آهن قرار دادند.
کعبه عریان بود. ابراهیم در حالی که کعبه را به پایان رسانده بود، بیرون آمد و اسماعیل را آن جا نهاد... همسرش که زنی خردمند بود، به او گفت: کاش برای این دو در، دو پرده می‌آویختی، پرده ای از اینجا و پرده ای از آن جا! اسماعیل گفت: باشد. پس برای آن دو در، دو پرده به طول دوازده ذراع درست کردند و بر دو در، آویختند. از آن خوششان آمد. همسر ابراهیم گفت: چرا برای کعبه پوشش ندوزم که همه آن را بپوشانی؟ این سنگها بدمنظر است. اسماعیل به او گفت: باشد. همسر ابراهیم شتابان به این کار پرداخت و پشم بسیاری نزد قوم خود فرستاد و از آنان خواست که آن را نخ بریسند.
(امام صادق علیه السّلام فرمود: از همانجا این رسم میان زنان رایج شد که برای نخ ریسی از یکدیگر کمک بگیرند).
پس آن زن شتاب کرد و برای این کار کمک طلبید. از هر قطعه ای که فراغت می‌یافت، بر کعبه می‌آویخت. موسم حج فرا رسید و هنوز جاهایی از کعبه بدون پوشش بود. به اسماعیل گفت: برای این قسمت که پوشش بدان نرسید، چه کنیم؟ پس آن را با چرمی وصله زده پوشاندند. در موسم حج، عرب طبق عادت خود به زیارت آمدند، ولی به چیزی نگریستند که مایه اعجابشان بود. گفتند: سزاوار است، هدیه ای برای آن که چنین کرده داده شود. قربانی و هدیه از آن جا رسم شد. هر تیره ای از عرب چیزی با خود می‌آورد، برگی و چیزهای دیگری تا آنکه اشیاء زیادی گرد آمد. آن وصله را کندند و پوشش کعبه را کامل نمودند و بر آن، دو در گذاشتند. کعبه آنگاه سقف نداشت. اسماعیل در آن ستونهایی از چوب، مثل آنچه می‌بینید قرار داد و با شاخ و برگ آن را پوشاند و گِل اندود کرد. سال بعد که عرب آمدند و بنای کعبه را دیدند، گفتند برای آن که چنین کرده باید هدیه بیشتری داد. سال بعد قربانی برای او آمد. اسماعیل نمی‌دانست آن را چه کند. خدای متعال به او وحی کرد که قربانی را ذبح کن و حاجیان را، طعام بده...

۳ / ۶

کعبه در جاهلیّت

۴۵ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله: پس از کلاب بن مُرّه، اولین کسی که کعبه را بازسازی کرد، قُصَیّ بود.
۴۶ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به عایشه ـ: ای عایشه! اگر نبود این که قوم تو تازه از جاهلیت رسته اند، دستور می‌دادم کعبه را خراب کنند و آنچه را که از کعبه بیرون افتاده جزء آن می‌کردم و کف آن را با زمین برابر می‌ساختم و برای آن دو در، در شرقی و غربی قرار می‌دادم و به پایه و بنیان ابراهیم می‌رساندم.
۴۷ ـ یحیی بن شبل از امام باقر علیه السّلام روایت می‌کند: در زمان حضرت ابراهیم و قبیله جُرهُم، درِ کعبه چسبیده به زمین بود، تا آن که قریش آن را بنا کردند. ابو حذیفة بن مغیره گفت: ای جماعت قریش! درِ کعبه را بالا ببرید، تا جز با پلّکان کسی نتواند بالا رود و جز کسی که شما می‌خواهید وارد آن نشود. پس اگر کسی که شما نمی‌خواهید سراغ آن آید، پلّکان را می‌کشید و می‌افتد، این عبرت برای بیننده می‌شود. قریش چنان کردند و ردیف بالای دیوار را خراب کردند، سیل را از کعبه بازگرداندند و کعبه را با پارچه‌های نقش دار یمانی، پوشاندند.
۴۸ ـ سعید بن عمرو هذلی از پدرش روایت می‌کند: قریش را دیدم که در جاهلیّت، روزهای دوشنبه و پنج شنبه درِ کعبه را می‌گشودند و دربانان نزددر می‌نشستند. هرگاه کسی بالا می‌رفت که دوست نداشتند وارد کعبه شود، او را پرت می‌کردند وگاهی می‌مُرد. با کفش وارد کعبه نمی‌شدند، این را بزرگ می‌شمردند و کفش‌های خود را زیر پلّکان می‌گذاشتند.
۴۹ ـ عایشه: از پیامبر صلّی الله علیه و آله پرسیدم:آیا دیوار هم جزء کعبه است؟ فرمود: آری. گفتم: پس چرا آن را جزء کعبه و داخل آن قرار ندادند؟ فرمود: قوم تو هزینه آن را نداشتند (پولشان نرسید). گفتم: پس چرا درِ کعبه بلند است؟ فرمود: قوم تو چنین کردند، تا هر که را خواستند وارد کنند و هر که را خواستند جلوگیری کنند و اگر نبود که قوم تو تازه از جاهلیت رسته اند و بیم دارم دلهایشان نپذیرد که دیوار را وارد کعبه کنم و درِ کعبه را به زمین بچسبانم، (چنین می‌کردم).
۵۰ ـ امام صادق علیه السّلام: در جاهلیت، قریش کعبه را خراب کردند و چون خواستند آن را بسازند، نتوانستند(وموانعی پیش آمد) و در دلهایشان هراس افتاد. یکی گفت: هر کس پاکترین مال خود را بیاورد، نه مالی که از راه قطع رحم یا حرام به دست آورده اید. چنان کردند. آنگاه امکان ساختن کعبه، بر ایشان مهیّا شد. آن را ساختند تا به محلّ حجر الأسود رسیدند. میانشان گفتگو پیش آمد که چه کسی حجر الأسود را در جای خودش کار گذارد. نزدیک بود میانشان شرّی پدید آید. به داوری اولین کسی که از درِ مسجد وارد شود تن دادند. پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله وارد شد. چون نزد آنان آمد، فرمود تا پارچه ای بگستردند. سپس سنگ را میان آن نهاد. قبایل، گوشه‌های پارچه را گرفتند و بلند کردند. سپس پیامبر سنگ را برداشت و در جایش نهاد. خدا، او را مخصوص این کار ساخت!

توضیحی پیرامون بازسازی کعبه

مورخان نوشته‌اند که بارها کعبه ویران شد و بارها سیل پایه‌های آن را فرو ریخت. از این رو، خانه برآمده به دست ابراهیم و اسماعیل، بر جا نماند. لیکن افراد دوره جاهلی که سخت دلبسته حفظ شکل ؛ جای و بنیادش بودند، پس از هر ویرانی یا آسیبی، تا آن جا که مقدورشان بود، می‌کوشیدند خانه را به شکلی که در روزگار پدران و نیاکانشان داشت، بازگردانند و آن را برآورند. لذا هیچ تغییری در آن راه نمی‌دادند و صورت بنا را دگرگون نمی‌کردند.
بیت الحرام، بنایی «مکعب» شکل است. لذا بدان «کعبه» گفته شده است. مورخان آن را چنین وصف کرده اند: تا پنج سال پیش از اسلام، دیوارهای کعبه سنگ چین بود و سنگ ها بی آن که ملاطی آن ها را به هم بپیوندد، تا بالای قد آدمی، روی هم چیده شده بود. نیز گفته اند که در عهد اسماعیل نُه ذراع ارتفاع داشت و مسقف نبود و دری داشت که به زمین چسبیده بود. نخستین کسی که برای آن چفت گذاشت «تُبّع» بود و سپس عبدالمطّلب دری آهنی برای آن ساخت و آن را با زر به دست آمده از دو آهوی زرین [ که بر اثر حفر چاه زمزم کشف شده بود ] بیاراست. این نخستین باری بود که کعبه را می‌آراستند. وصفی که مورخان این گونه از کعبه ارائه می‌کنند، ما را بر آن می‌دارد تا آن را ویرانه ای ابتدایی و ساده تصور کنیم ؛ حیاطی مربع گونه که دیوارهای سنگی ـ بی هیچ ملاطی که آن ها را به یکدیگر بپیوندد ـ آن را در برگرفته است و پرندگان شکاری در آن مأوی گزیده اند و هیچ حایلی کف آن را از اشعه سوزان خورشید و باران‌هایی که بر مکه فرود می‌آید و گاه به شکل آب از دهانه‌های چاه ها بیرون می‌زند، حفظ نمی‌کند. این خانه، در حقیقت، چهار دیواریی است سنگی که ارتفاع آن از قامت انسان تجاوز نمی‌کند.
پاره ای از مورخان گفته اند که عامر بن جادر ازدی، پس از اسماعیل، نخستین کسی بود که برای کعبه جدار (دیوار) گذاشت. لذا «جادر» (برآورنده جدار) لقب گرفت.
باز به گفته مؤرخان، در نیمه اول قرن هفتم میلادی ؛ یعنی پنج سال پیش از اسلام و زمانی که رسول خدا، سی و پنج ساله بود، کعبه دچار آتش سوزی شد. در این هنگام بر آن شدند تا خانه را بازسازی کنند و برایش سقفی چوبی بگذارند. لذا دست به کار شدند و دیوارها را ـ که پیشتر نُه ذراع ارتفاع داشت ـ تا هیجده ذراع بر آوردند و سقفی بر دو ردیف سه ستونه چوبی بر آن گذاشتند. همچنین درِ آن را از سطح زمین بالاتر آوردند، که جز با پلکان نمی‌شد بدان وارد شد. دیوارها را نیز با یک ردیف سنگ و یک ردیف چوب برآوردند. در اخبار آمده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله چون در سال فتح مکه وارد کعبه شد، کنار ستونی ایستاد و دعا کرد. در آن هنگام در خانه شش ستون بود.
مورخان درباره دلیل بازسازی کعبه گفته اند که دیوارهای سنگی که ملاطی نداشت و ارتفاع آن از قامت آدمی تجاوز نمی‌کرد، به تدریج از هم گسیخته شده و سنگ‌هایش بر زمین فرو ریخته بود. لذا بر آن شدند، تا دیوارهایش را برآورند و چون تنی چند از قریش و دیگران گنج خانه را که در چاهی در میان آن قرار داشت، دزدیده بودند، مردم بر مسقف کردن آن هم داستان شدند.
این بنای تازه نیز آن گونه که از وصفش در کتاب‌های مورخان بر می‌آید، بنایی فاخر نبود. تنها اتاقی بود که اینک سقفی چوبی بر شش ستون در دو ردیف آن را می‌پوشاند. دیوارهایش که پیشتر نُه ذراع ارتفاع داشت و کمی بیشتر یا کمتر از قامت آدمی بود، تا هیجده ذراع بالا آمده بود. این بار مواد ساختمانی محکمی در این بنا به کار رفت ؛ ردیفی از چوب و ردیفی از سنگ و در مجموع پانزده ردیف چوبی و شانزده ردیف سنگی دیوارهایش را تشکیل می‌داد. سقف آن را نیز مسطح کرده بودند و برایش ناودانی گذاشته بودند که آب باران از آن سرازیر می‌شد.
در مجموع، این بنا از جهت مساحت، هنر، زیبایی و عظمت با هیچ یک از معبدهای عربی جنوب عربستان، مانند معبد «المقه» در شهر «مأرب» یا دیگر معابدی که پژوهشگران به آثار و بقایای آن ها دست یافته اند، سنجیدنی نبود.

۳ / ۷

داستان اصحاب فیل

قـرآن
«آیا ندیدی پروردگارت، با فیل سواران چه کرد؟ آیا نیرنگشان را در تباهی و گمراهی قرار نداد؟ و بر سر آنان پرندگانی دسته دسته فرستاد که با سنگهایی از سجیل آنان را زدند، پس آنان را مانند برگی خورده شده قرار دادند».

حدیـث
۵۱ ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله: پرندگانی دسته دسته، مثل باز، در چهره درندگان به سراغ آنان رفتند.
۵۲ ـ امام صادق علیه السّلام: فرمانروای حبشه چون با فیل به قصد ویرانی کعبه آمدند. بر شترهای عبدالمطلب گذر کردند. آن ها شترها را ربودند. عبدالمطلب به سوی رییس آنان رفت تا بخواهد شترهایش را برگردانند. اجازه گرفت، اجازه دادند و به فرمانروا گفتند: این، بزرگ قریش است، مردی هوشمند و جوانمرد است. او هم احترام کرد و نزدیکش ساخت. سپس به مترجم گفت: بپرس که چه می‌خواهد؟ گفت: همراهانت به شترهای من برخورده، آن را ربودند. دوست دارم شترهایم را به من بازگردانی. از درخواست او تعجب کرد و گفت: آیا این همان است که گفتید بزرگ قریش است و از خِرد او یاد کردید؟ از من نخواست از خانه ای که او می‌پرستد، باز گردم. اگر از من خواسته بود که از ویران ساختن آن چشم بپوشم، چنان می‌کردم. مترجم سخن او را به عبدالمطلب باز گفت. وی پاسخ داد: این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع می‌کند. من از تو خواستم شترهای مرا بازگردانی چون به آن ها نیاز دارم. پس دستور داد آن ها را برگرداندند.
۵۳ ـ ابو مریم از امام باقر علیه السّلام روایت می‌کند که درباره آیه « وأرسل علیهم طیراً... » از حضرت پرسیدم. ایشان فرمود: پرندگانی بودند با پرواز پایین[۲] که از
سمت دریا سراغشان آمدند. سرهایشان مثل سردرندگان و چنگال‌هایشان مانند پرندگانِ شکاری بود، هر پرنده سه سنگ همراه داشت: دو سنگ در چنگ ها ویکی درمنقار. با آن سنگ ها آن قوم را سنگباران می‌کردند، تا آن که پیکرهایشان آبله گرفت و بر اثر آن کشته شدند. پیش از آن آبله دیده نشده بود و این کار را از پرندگان نیز نه پیش از آن روز و نه پس از آن هرگز ندیدند. کسانی هم که از آن حادثه جان سالم به در برده بودند، چون به حضرموت ـ نام یک وادی نزدیک یمن ـ رسیدند، خداوند سیلی فرستاد و همه را غرق کرد. فرمود: از پانزده سال پیش در آن وادی هرگز آبی دیده نشده بود! فرمود: به همین خاطر که آنان در آن جا مردند، نام آن جا حضرموت شد (مرگ حاضر شد).
تاریخ حمله ابرهه به مکه:
أبرهة الأشرم «أبو یکسوم» در حدود سال پانصد و هفتاد میلادی یعنی چهل سال قبل از بعثت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به مکّه حمله کرد. بعضی تاریخ حمله را سال‌های دیگری دانسته اند، ولی هیچ یک از سال پانصد و هشتاد و یک میلادی در نمی‌گذرد. علّت حمله ابرهه، مجموعه ای از انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی و دینی بود، ابرهه ابتدا عبادتگاهی پرشکوه در محل فرمانروایی خود در یمن ساخت تا توجه مردم را از کعبه به آن جا معطوف کند.
امّا اعراب نه تنها به آن جا نرفتند، بلکه به آن اهانت کردند. همین امر دستاویزی برای ابرهه ساخت تا با حمله به مکّه و نابود کردن آن، مرکز دینی و سیاسی جزیرة العرب را به پندار خود به یمن منتقل کند و دینش را حاکم کرده و خود را فرمانروای مطلق حجاز کند.

۳ / ۸

آن چه در تاریخ اسلام بر کعبه گذشت

۵۴ ـ عمرو بن دینار و عبیدالله بن ابی یزید: در زمان پیامبر، اطراف کعبه دیواری نبود و پیرامون کعبه نماز می‌خواندند. زمان عمر که فرا رسید، برگرد آن دیوار کشید. عبیدالله گفته است: دیوارش کوتاه بود، پس ابن زبیر آن را بنا کرد (و بالا آورد).
۵۵ ـ امام صادق علیه السّلام: کعبه در زمان حضرت ابراهیم نُه ذراع بود و دو در داشت. عبدالله بن زبیر آن را باز ساخت و ارتفاعش را ۱۸ ذراع قرار داد. حجّاج آن را خراب کرد و آن را به ارتفاع ۲۷ ذراع ساخت.

مرمّت و تجدید بنای کعبه

کعبه و مسجد الحرام در طول تاریخ اسلام، بارها مرّمت و تجدید بنا شده است. این تعمیرات، معمولاً پس از سیل‌های فراوان مکّه و گاه پس از جنگ‌ها، انجام گرفته است.

الف ـ سیل‌ها

از پیدایش اسلام تا کنون، نزدیک به صد سیل به مسجد الحرام و کعبه، آسیب رسانده است که برخی از آن ها به نام‌های خاصی، مشهور شده اند همچون: سیل «امّ نهشل» در خلافت عمر و «حجاف» و «المخبل» در خلافت عبدالملک بن مروان و سیل «ابن حنظله» در روزگار مأمون.

ب ـ جنگ‌ها

با وجود قداست و حرمت کعبه، سه حمله بزرگ به مکّه، زیان‌های بزرگی را به کعبه وارد ساخت که عبارت‌اند از:
۱ ـ حمله لشکر یزید بن معاویه به فرماندهی حصین بن نمیر (سال ۶۳ هـ) جهت سرکوبی عبدالله بن زبیر.
۲ ـ حمله سپاه عبدالملک بن مروان به فرماندهی حجّاج ثقفی (سال ۷۳ هـ) جهت سرکوبی ابن زبیر.
۳ ـ حمله قرمطیان در روزگار خلافت عباسیّان (سال ۳۱۷ هـ) و ربودن حجر الأسود.
تعمیر بیت به خلفا و پادشاهان و امیران وقت مکّه نسبت داده شده است، مانند: عبدالله بن زبیر (۶۴ هـ) و عبدالملک بن مروان (۷۴ هـ) و سلطان سلیم عثمانی (۹۶۰ هـ) و سلطان مراد عثمانی (۱۰۴۰ هـ) و در آخرین تعمیر (۱۴۱۷ هـ) داخل کعبه را بتن ریزی کرده و بالا آوردند.

 

/



پایگاه اطلاع رسانی حج