سیوال:
آیا در داستان حضرت یوسف (علیه السلام) قرار دادن کیل در بساط کاروانیان و دزد خطاب نمودن آنها مصداق دروغ نیست؟ آیا این کار جایز است؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سیوال به آیات ۶۹الی ۷۷سوره ی مبارکه ی یوسف رجوع می‌کنیم:

وَ لَمَّا دَخَلُواْ عَلیَ‏ یُوسُفَ ءَاوَی إِلَیْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنیّ‏ِ أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبْتَیسْ بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ(۶۹)
وقتی برادران وارد یوسف شدند، برادر خود را پیش خود جای داد و گفت: من برادر تو یوسف می‌باشم. از کارهایی که اینها می‏کنند، نگران مباش.
فَلَمَّا جَهَّزَهُم بجَِهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فیِ رَحْلِ أَخِیهِ ثمُ‏َّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ(۷۰)
هنگامی که آذوقه آنها را آماده ساخت، جام مخصوصی را در بار برادر خود گذاشت. آن گاه ندا دهنده‏ای فریاد زد: ای اهل قافله! شما دزدید.
قَالُواْ وَ أَقْبَلُواْ عَلَیْهِم مَّا ذَا تَفْقِدُونَ(۷۱)
رو به آنها کرده و گفتند: مگر چه چیز گم کرده‏اید؟
قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَ لِمَن جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ(۷۲)
گفتند: ما جام مخصوص شاه را گم کرده‏ایم. هر که آن را پیدا کند، یک بار شتر آذوقه جایزه دارد و من ضمانت می‏نمایم.
قَالُواْ تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِیْنَا لِنُفْسِدَ فیِ الْأَرْضِ وَ مَا کُنَّا سَرِقِینَ(۷۳)
گفتند: سوگند به پروردگار! شما خوب می‏دانید که ما برای فساد به این سرزمین نیامده‏ایم و ما دزد نیستیم.
قَالُواْ فَمَا جَزَ ؤُهُ إِن کُنتُمْ کَذِبِینَ(۷۴)
مأمورین گفتند: اگر دروغ بگویید، جزایش چیست؟
قَالُواْ جَزَ ؤُهُ مَن وُجِدَ فیِ رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَ ؤُهُ کَذَالِکَ نجَْزِی الظَّلِمِینَ(۷۵) 
گفتند: جزای کسی که جام دربارش پیدا شود آن است که صاحب بار را توقیف کنید. روش ما در مجازات ستمکاران این گونه است.
فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثمُ‏َّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاءِ أَخِیهِ کَذَالِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کاَنَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فیِ دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ وَ فَوْقَ کُلّ‏ِ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ(۷۶)
بارهای برادران را قبل از بار برادر خودش بازرسی کرد و بعد جام را از بار برادر خویش بیرون آورد. این تدبیر ما برای یوسف بود زیرا که او نمی‏توانست طبق آیین شاه یوسف را توقیف کند، مگر اینکه خداوند بخواهد. ما مقامات هر که را بخواهیم بالا می‏بریم، و تنها خداست که بر همه صاحبان علم و دانش برتر است.
* قَالُواْ إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فیِ نَفْسِهِ وَ لَمْ یُبْدِهَا لهَُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّکَانًا وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ(۷۷)
گفتند: اگر او دزدی کرده، برادرش نیز در گذشته مرتکب چنین کاری شده است. یوسف ناراحتی خود را از این اتهام پنهان کرد و سربسته گفت: شما بد مردمی هستید و خداوند به آنچه نسبت می‏دهید، آگاهتر است.

در این آیات چند نکته مهم بیان شده:
۱ – اولا حضرت یوسف علیه السلام، قبل از قراردادن جام دربارگندم برادرش خودش رابه بنیامین معرفی می‌فرمایند واورادرباره ی نقشه خویش (نگهداری برادر نزد خودش وانتقال پدر بزرگوارشان به مصر) آگاه میفرمایند.
۲ – ثانیا خداوند متعال درآیه۷۶ می‌فرمایند قراردادن پیمانه درباربنیامین و اینکه اول، بار دیگربرادرانش راتجسس کنند، بعد بارگندم بنیامین را، کیدی(نقشه وسیاست)بود از جانب خدا ی متعال(کَذَالِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ ).پس این نقشه فرمانی بود ازجانب خدای متعال وذات مقدس پروردگاراز دروغ وتهمت وافتراء منزه و پاکیزه است.
۳ – درآیه۷۰ منادی (کارگزارحضرت یوسف علی نبینا وآله وعلیه السلام)ندا میدهد ای کاروان شما دزدید. اما وقتی می‌پرسند چه چیزمفقود شده؟نمی گویند که شما پیمانه رادزدیده اید؛ بلکه ندا می‌دهند که ماپیمانه را گم کرده ایم و این سخن توریه محسوب می‌گردد و توریه سخن دوپهلویی (دارای۲معنا)است که بابیان سخن درظاهرمطلبی را بیان میدارید اما درباطن معنای دوم را قصد میکنید و این سخن (انکم لسارقون) مسبوق به سابقه بوده و درست است چون برادران یوسف،یوسف را ازپدرش یعقوب علیه السلام دزدیده بودند.چنانچه در این رابطه ، از حضرت ابی عبد اللَّه علیه السّلام نقل شده که،(راوی می‏گوید: راجع به مقصود از فرموده خداوند متعال درآیه ی: أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ از امام علیه السّلام پرسیدم:
حضرت فرمودند:"نسبت سارق به ایشان به خاطر آن بوده که حضرت یوسف را از پدرشان سرقت کردند از این رو اطلاق سارق به آنها صادق بوده نه کاذب"فلذا می‏بینیم وقتی غلامان سلطان (یوسف) کاروانیان را متوقف ساخته و نمی‏گذارند حرکت کنند، آنها به غلامان می‏گویند مگر چه چیز از شما مفقود شده؟غلامان می‏گویند: جام سلطان را گم کرده‏ایم و نمی‏گویند آن را شما سرقت کرده‏اید زیرا جام را اهل کاروان برنداشته بودند تا اطلاق سارق به آنها صادق باشد ولی در این آیه رسما به آنها نسبت سرقت داده می‏شود و آن صرفا به این اعتبار است که ایشان یوسف علیه السّلام را از پدرشان سرقت کرده بودند. (علل الشرایع-ترجمه ذهنی تهرانی، ج‏۱، ص: ۱۹۵))
۴ – ثالثا درآیه ۷۷ این برادران حضرت یوسف علیه السلام بودند که بدون تفحص در این امر؛تهمت دزدی به بنیامین و برارش یوسف علیه السلام زدند نه حضرت یوسف علیه السلام.
بنابراین با توجه به سیاق آیات این امر از جانب خدای متعال مطرح گردیده والله فوق کل ذی علم علیم.

گروه پرسش و پاسخ سایت فطرت