آیا عصمت با اختیار منافات دارد؟
پاسخ به سؤال یکی از کاربران فطرت:
با سلام
فرموده بودید:
سوالی داشتم در مورد آیه تطهیر:
همانطور که شما نیز در این مقاله اشاره فرموده اید اعتقاد داریم اراده خداوند متعال در آیه تطهیر اراده تکوینی است،یعنی که تخلّف از اراده خداوند عز و جل، برای ائمه(علیه السلام) محال است، اما این امر همان پایبندی به جبر و عدم اختیار است، یعنی ائمه (علیه السلام) اختیاری برای گناه کردن ندارند و این فضیلتی محسوب نمیشود. البته این را هم میدانم که ائمه(علیه السلام) به خاطر اتفاقات عالم ذر این شایستگی را یافته اند. اما مساله، زندگی و اختیار دنیوی آن بزرگواران است. لطفا توضیح دهید.
پاسخ:
اولاً: بر فرض که بحث جبر و اختیار آنگونه شود که منظور سخن شماست. یعنی آنکه ائمه و انبیاء علیهم السلام هنری نکردهاند و خداوند خواسته است که آنها جبراً معصوم باشند. با این وصف توجه داشته باشید که میل و مقصود ما از طرح و اثبات موضوع عصمت دچار مشکل نخواهد شد. چراکه معصومیت در واقع یک تضمین الهی است تا بدان وسیله آنچه فرستادگان و خلفای او در زمین میگویند، تضمین شود.
حالا باید پرسید با وجود این جبر آیا این عصمت فضیلت محسوب میشود یا خیر؟! این سؤال را با چند سؤال پاسخ میدهیم.
آیا اعطای کمالات الهی، در ابعاد نفسانی و روحانی فضیلت هست یا نه؟! ارزش محسوب میشود یا خیر؟
آیا ارائهی یک تضمین الهی مبنی بر اینکه این افراد اشتباه نخواهند کرد، فضیلت و امتیاز هست یا خیر؟!
نوعاً مردم کسی را که دارای هوش و زکاوت فوقالعاده و درایت و تیزبینی است تحسین میکنند و به وی علاقه نشان میدهند، عصمت موضوعی است که چنین کمالاتی را بهطور وسیع پوشش میدهد. آیا این توانمندی به دلیل اینکه خدادادی است نمیتواند موجب تحسین و فضل شود؟
اشتباه ما این است که فکر میکنیم امتیازی که بدون ریاضت و تحمل مشقت حاصل شود و از جانب حق متعال به عنوان یک نعمتی ضمیمهی آدمی شود، امتیاز نیست و ارزشی ندارد. حال آنکه توجه نداریم همان ریاضتها، بی اذن خداوند به جایی نخواهد رسید.
ثانیاً: عصمت نعمتی است از جانب خداوند که با اسباب و ابزار خودش، نشان داده میشود. مثلاً خداوند روزی رسان است اما این روزی به وسیلهی حرکت آدمی حاصل میشود و یا در آسان ترین حالت، آدم زحمت قورت دادن رزق و روزیش را باید بکشد. در این میان روزی رسان بودن خداوند تعطیل نشده است اختیار آدمی هم از او گرفته نشده است.
تلفیق این دو با هم به عنوان دو فعل مجزا از هم با دو فاعلی که سوای هم هستند، روزی خوردن آدم را عملی کردهاست.
خداوند در میان بندگانش به عدهای علم و ایمانی داد، که بدان وسیله آن افراد از گناه و حتی سهو دوری کنند. این امر زیاد پیچیده نیست. اگر یک ۵۰ تومانی از جیب کسی بیفتد، شما آنرا برمیدارید؟ این نشان میدهد شما نسبت به دزدی ۵۰ تومانی معصومیت دارید. هم علم شما و هم ایمانتان، شما را از این کار نهی میکند. آیا این به معنای جبر است یا اختیار؟
حالا این ۵۰ تومانی را به اعداد و ارقام بالاتر و شرایط مختلف و آدمهای مختلف تعمیم و گسترش دهید. خواهید دید که دیگر آدمهایی که پیش از این، ۵۰ تومان را نمیدزدیدند با بالاتر رفتن ارزش پول رفتار و حتی وسوسههایشان هم تغییر میکند. حال آنکه هر دو گروه چه آنکه خطا نمیکند چه آنکه خطاکار میشود، از اختیار برخوردارند و جبری درکار نیست.
انبیاء و ائمه علیهم السلام فعل حرام برایشان مانند همان ۵۰ تومانی برای من و شماست که با اختیار از آن دوری میکنند.
به نظر میرسد به جای توضیح بیشتر از شما بخواهم روی مطلبی که عرض شد بیشتر فکر کنید.
فقط اضافه میکنم در نظر نگرفتن موضوعاتی مثل عالم ذر، خللی به بحث وارد نخواهد کرد.
دعای خیر برای ما فراموشتان نشود.
گروه پرسش و پاسخ سایت فطرت