آیا امام زمان علیه السلام در هنگام ظهور مسجد الحرام و مسجد النبی را خراب خواهد کرد
توضیح سیال:
در بعضی از سایتهای وهابی دیدم که از کتاب بحار الأنوار نقل کرده بود:
روی المجلسی: (إن القایم یهدم المسجد الحرام حتی یرده إلی أساسه والمسجد النبوی إلی أساسه). بحار الأنوار ۵۲/۳۳۸ الغیبة للطوسی ۲۸۲.
آیا این مطلب صحت دارد آیا واقعا حضرت مهدی علیه السلام خانه کعبه و مسجد النبی را خراب خواهند کرد
پاسخ:
آیا وهابیون میتوانند چنین اشکالی بکنند
جالب توجه است که بدانیم وهابیون که تصمیم دارند با تخریب گنبد محل دفن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را از مسجد خارج کنند و نیز تغییرات فراوان در ساختار مسجد الحرام داده اند چنین اشکالی به شیعیان میگیرند!
البانی: واجب است مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را خراب کرده به حالت سابق برگرداند!
البانی از مشهورترین علمای وهابی در کتاب « تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد» مینویسد:
قلت: ومما ییسف له أن هذا البناء قد بنی علیه منذ قرون إن لم یکن قد أزیل تلک القبة الخضراء العالیة.
وأحیط القبر الشریف بالنوافذ النحاسیة والزخارف والسجف وغیر ذلک مما لا یرضاه صاحب القبر نفسه صلی الله علیه و سلم بل قد رأیت حین زرت المسجد النبوی الکریم وتشرفت بالسلام علی رسول الله صلی الله علیه و سلم سنة ۱۳۶۸ ه رأیت فی أسفل حایط القبر الشمالی محرابا صغیرا ووراءه سدة مرتفعة عن أرض المسجد قلیلا إشارة إلی أن هذا المکان خاص للصلاة وراء القبر فعجبت حینیذ کیف ضلت هذه الظاهرة الوثنیة قایمة فی عهد دولة التوحید.
أقول هذا مع الاعتراف بأننی لم أر أحدا یأتی ذلک المکان للصلاة فیه لشدة المراقبة من قبل الحرس الموکلین علی منع الناس من یأتوا بما یخالف الشرع عند القبر الشریف فهذا مما تشکر علیه الدولة السعودیة ولکن هذا لا یکفی ولا یشفی وقد کنت قلت منذ ثلاث سنوات فی کتابی"أحکام الجنایز وبدعها" (۲۰۸ من أصلی):
«فالواجب الرجوع بالمسجد النبوی إلی عهده السابق وذلک بالفصل بینه وبین القبر النبوی بحایط یمتد من الشمال إلی الجنوب بحیث أن الداخل إلی المسجد لا یری فیه أی محالفة لا ترضی میسسه صلی الله علیه و سلم.
اعتقد أن هذا من الواجب علی الدولة السعودیة إذا کانت ترید أن تکون حامیة التوحید حقا وقد سمعنا أنها أمرت بتوسیع المسجد مجددا فلعلها تتبنی اقتراحنا هذا وتجعل الزیادة من الجهة الغربیة وغیرها وتسد بذلک النقص الذی سیصیبه سعة المسجد إذا نفذ الاقتراح أرجو أن یحقق الله ذلک علی یدها ومن أولی بذلک منها»
ولکن المسجد وسع منذ سنتین تقریبا دون إرجاعه إلی ما کان علیه فی عهد الصحابة والله المستعان.
از چیزهای باید برای آن تأسف خورد این است که این بنا در قرنهای گذشته ساخته شده است و اگر این نبود باید این گنبد سبز و بلند خراب میشد.
و اطراف قبر شریف با پنجرههای از جنس مس نقاشی شده و دارای پرده و... احاطه شده است که صاحب قبر از آن ها راضی نیست.
بلکه در زمان زیارت مسجد نبوی هنگامی در سال ۱۳۶۸هـ برای عرض سلام به رسول خدا رفته بودم در پایین دیوار شمالی قبر محراب کوچکی را دیدم که در پشت آن سکویی که کمی از سطح مسجد بلند بود وجود داشت و اشاره داشت به این مطلب که این جا مکان مخصوص نماز در پشت قبر شریف است پس در این هنگام شگفت زده شدم که چگونه این نماد بت پرستی در زمان دولت توحید باقی مانده است!
اعتراف میکنم که هیچ فردی را ندیدم که برای نماز خواندن در این مکان بیاید چرا که به شدت از سوی نگهبانانی که مردم را از انجام کارهای خلاف شرع در کنار قبر شریف منع میکردند حراست میشد و باید به خاطر این کار از دولت سعودی تشکر کرد اما این تنها کفایت نمیکند و دوای درد نیست. من سه سال پیش در کتابم «احکام الجنایز و بدعها» گفتم:
«پس واجب است مسجد نبوی به همان شکل سابق خود برگردد و بین مسجد و قبر پیامبر از طرف شمال تا جنوب دیواری کشیده و فاصله شود به طوری که در داخل مسجد هیچ چیز خلافی که میسس مسجد از آن راضی نیست دیده نشود.
اعتقاد دارم که این مسأله بر دولت سعودی واجب است اگر آن ها میخواهند پشتیبان واقعی توحید باشند.
شنیدم که دولت سعودی دستور توسعه مجدد مسجد را داده است پس شاید آن ها به این پشنهاد من اعتنا کنند و مسجد را از طرف غرب و دیگر جاها توسعه دهند و جلوی این نقصی را که با گسترش مسجد اتفاق میافتد بگیرند. اگر پشنهاد پذیرفته شده امیددارم که خداوند آن را به دست دولت سعوی تحقق بخشد و چه کسی سزاواتر از آن ها به این کار!»
ولی نزدیک به دوسال پیش مسجد را گسترش دادند بدون این که آن را به همان صورتی برگرداند که در زمان صحابه بوده است.
الألبانی محمد ناصر الدین (متوفای۱۴۲۰هـ) تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد ج۱ ص۶۸ ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت الطبعة: الرابعة.
شیخ مقبل بن هادی الوادعی: واجب است که مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حالت مسجد در زمان آن حضرت در آورد!
او که از مفتیان مشهور وهابی یمن است در دو کتاب خویش فتوا به وجوب تخریب گنبد رسول خدا و برگرداندن مسجد به حالت سابق خویش دارد او در کتاب «ریاض الجنة فی الرد علی أعداء السنة» مینویسد:
وبعد هذا لا إخالک تتردد فی أنه یجب علی المسلمین إعادة المسجد النبوی کما کان فی عصر النبوة من الجهة الشرقیة حتی لا یکون القبر داخل المسجد!وأنه یجب علیهم إزالة تلک القبة!
بعد از این سخنان گمان ندارم که یقین کرده باشی که بر مسلمانان واجب است که مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به همان صورتی که در زمان پیامبر در جهت شرقی آن بوده است بازگردانند تا قبر داخل مسجد نباشد و بر مسلمانان واجب است که گنبد را برچینند!
مقبل بن هادی الوادعی ریاض الجنة فی الرد علی أعداء السنة ص ۲۷۵
همچنین در کتاب دیگرش «تحفة المجیب علی أسیلة الحاضر والغریب» مینویسد:
نحن نقول وتلکم قبة الهادی بجوارنا نتمنی نتمنی أن قد رأینا المساحی فی ظهرها إلی أن تصل إلی الأرض
ما میگوییم - درحالیکه گنبد پیامبر در کنار ما است- آرزو داریم آرزو داریم که ببینیم کلنگ ها به جان آن افتاده است تا آن را با خاک یکسان کند!
مقبل بن هادی الوادعی تحفة المجیب علی أسیلة الحاضر والغریب ص ۴۰۶ چاپ دار الآثار صنعاء
حال با این فتوای صریح وهابیون در وجوب تغییر مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و تغییر عملی در مسجد الحرام و از بین بردن محل آبخوری از چاه زمزم و... چگونه ادعا میکنند این عمل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حرام است!
بررسی روایات:
حال بعد از ذکر این مقدمات میگوییم در روایتی که شما از علامه مجلسی و شیخ طوسی نقل کرده اید فقط تخریب مسجد الحرام در آن ذکر شده و سخنی از مسجد النبی نیست. این روایت در بسیاری از کتاب ها نقل شده است که اصل آن به این صورت است:
وَرَوَی أَبُو بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا قَامَ الْقَایِمُ علیه السلام هَدَمَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ حَتَّی یَرُدَّهُ إِلَی أَسَاسِهِ وَحَوَّلَ الْمَقَامَ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی کَانَ فِیهِ وَقَطَعَ أَیْدِیَ بَنِی شَیْبَةَ وَعَلَّقَهَا بِالْکَعْبَةِ وَکَتَبَ عَلَیْهَا هَیُلَاءِ سُرَّاقُ الْکَعْبَة.
ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنگاه که حضرت قایم علیه السّلام قیام کند مسجد الحرام را خراب کند تا به اساس و پایههای (اصلی) آن بازگرداند و مقام (ابراهیم علیه السّلام) را به جای اولی خود که در آن بوده بازگرداند و دستهای قبیله بنی شیبه را (که کلیدهای کعبه نزد آنان هست) ببرد و به کعبه میآویزد و به آن دست ها مینویسد: اینهایند دزدان کعبه.
الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ هـ) الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ج۲ ص ۳۸۳ تحقیق: میسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة ۱۴۱۴هـ - ۱۹۹۳م
النیسابوری ابو علی محمد بن الفتال (الشهید ۵۰۸هـ) روضة الواعظین ص ۲۶۵ تحقیق: السید محمد مهدی السید حسن الخرسان ناشر: منشورات الرضی ـ قم
الطبرسی أبی علی الفضل بن الحسن (متوفای۵۴۸هـ) إعلام الوری بأعلام الهدی ج۲ ص ۲۸۹ تحقیق و نشر: تحقیق میسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ـ قم الطبعة: الأولی ۱۴۱۷هـ
الإربلی أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح (متوفای۶۹۳هـ) کشف الغمة فی معرفة الأیمة ج۳ ص ۲۶۴ ناشر: دار الأضواء ـ بیروت الطبعة الثانیة ۱۴۰۵هـ ـ ۱۹۸۵م
العاملی النباطی الشیخ زین الدین أبی محمد علی بن یونس (متوفای۸۷۷هـ) الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم ج۲ ص ۲۵۴ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة الطبعة الأولی ۱۳۸۴هـ
المجلسی محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأیمة الأطهار ج۵۲ ص ۳۳۸ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: میسسة الوفاء - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة المصححة ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
البته همین روایت در برخی از کتابهای شیعه به صورت مرسل این گونه نقل شده است:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْقَایِمَ علیه السلام إِذَا قَامَ رَدَّ الْبَیْتَ الْحَرَامَ إِلَی أَسَاسِهِ وَمَسْجِدَ الرَّسُولِ صلی الله علیه وآله إِلَی أَسَاسِهِ وَمَسْجِدَ الْکُوفَةِ إِلَی أَسَاسِهِ وَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ إِلَی مَوْضِعِ التَّمَّارِینَ مِنَ الْمَسْجِد.
ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنگاه که حضرت قایم علیه السّلام قیام کند بیت الحرام مسجد النبی و مسجد کوفه را به اساس و پایههای اصلی آن برمی گرداند. ابوبصیر گفته: مسجد کوفه را به منطقه خرما فروشان مسجد برمی گرداند.
الکلینی الرازی أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ) الأصول من الکافی ج۴ ص ۵۴۳ ناشر: اسلامیه تهران الطبعة الثانیة۱۳۶۲ هـ.ش
الطوسی الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰هـ) تهذیب الأحکام ج۵ ص ۴۵۲ تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان ناشر: دار الکتب الإسلامیة ـ طهران الطبعة الرابعة ۱۳۶۵ش
المجلسی محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأیمة الأطهار ج۹۷ ص ۴۵۹ تحقیق: محمد الباقر البهبودی ناشر: میسسة الوفاء - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة المصححة ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
و شیخ طوسی همین روایت را با این سند نقل کرده است:
عنه (الفضل بن شاذان) عن عبد الرحمان عن ابن أبی حمزة عن أبی بصیر عن أبی عبد الله علیه السلام قال: القایم یهدم المسجد الحرام حتی یرده إلی أساسه ومسجد الرسول صلی الله علیه وآله إلی أساسه ویرد البیت إلی موضعه وأقامه علی أساسه وقطع أیدی بنی شیبة السراق وعلقها علی الکعبة.
ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنگاه که حضرت قایم علیه السّلام قیام کند مسجد الحرام و مسجد النبی را خراب میکند تا آن را بر اساس و اصلش بسازد خانه کعبه را جای اصلی خود برگردانده و دستان دزدان بنی شیبه را قطع و آن ها را بر خانه کعبه آویزان میکند.
الطوسی الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰هـ) کتاب الغیبة ص۴۷۲ ح۴۹۲ تحقیق الشیخ عباد الله الطهرانی/ الشیخ علی احمد ناصح ناشر: میسسة المعارف الاسلامیة الطبعة: الأولی ۱۴۱۱هـ.
بررسی سند روایات:
روایت اولی که از شیخ مفید و دیگران نقل شد همگی به صورت مرسل نقل و سند روایت را ذکر نکرده اند و روایت مرسل نیز ارزش استناد ندارد.
روایت دوم نیز که مرحوم کلینی و دیگران نقل کرده اند همان طور از سند آن پیدا است مرسل است چرا که در سند روایت «عمن حدثه» دارد و مشخص نیست که این فرد چه کسی است تا بررسی شود پس این روایت نیز ارزش استناد ندارد.
اما روایت سوم که شیخ طوسی در کتاب الغیبة با سند متصل نقل کرده است بازهم از نظر سندی مشکل دارد چرا که در سند آن علی بن أبی حمزه بطاینی وجود دارد. او نخستین کسی است که فرقه واقفه را به خاطر طمع در مال و اموالی که از امام کاظم علیه السلام در نزد او بود بنیان نهاد.
حضرت آیت الله العظمی خویی در شرح حال او روایات فراوانی نقل کرده که ما به دو روایت اشاره میکنیم:
وقال الکشی (۲۵۶) علی بن أبی حمزة البطاینی: حدثنی محمد بن مسعود قال: حدثنی علی بن الحسن (أبو الحسن) قال: حدثنی أبو داود المسترق عن علی بن أبی حمزة قال: قال أبو الحسن موسی علیه السلام: یا علی أنت وأصحابک شبه الحمیر.
أقول: تأتی هذه الروایة بهذا السند وبسند آخر صحیح أیضا عن عیینة بیاع القصب مرتین قال ابن مسعود: قال أبو الحسن علی بن فضال : علی بن أبی حمزة کذاب متهم روی أصحابنا أن أبا الحسن الرضا علیه السلام قال بعد موت ابن أبی حمزة: إنه أقعد فی قبره فسیل عن الأیمة علیهم السلام فأخبر بأسمایهم حتی انتهی إلی فسیل فوقف فضرب علی رأسه ضربة امتلأ قبره نارا.
امام موسی کاظم علیه السلام خطاب به علی بن أبی حمزه فرمودند: ای علی! تو و یارانت همسان حمار هستید.
من (خویی) میگویم: این روایت با همین سند و با سند دیگر که او نیز صحیح است از عیینه فروشنده نی دو بار نقل شده است. ابن مسعود از ابوالحسن علی بن فضال نقل کرده که: علی بن أبی حمزه دروغگو و مورد اتهام (به دنیا طلبی و خروج از مذهب حق) است اصحاب ما از امام رضا علیه السلام نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: بعد از مردنش او را برقبرش نشانده و از امامانش سیال کردند نام همه را گفت تا این که به نام من رسید از او سیال کردند جوابی نداشت پس ضربتی به سر او زدند که قبرش از آتش پر شد.
الموسوی الخویی السید أبو القاسم (متوفای۱۴۱۱هـ) معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواة ج۱۲ ص ۲۳۵ الطبعة الخامسة ۱۴۱۳هـ ـ ۱۹۹۲م
در نتیجه تمامی این روایات از نظر سندی مشکل دارد و قابل احتجاج نیست.
بررسی دلالی روایات:
گذشته از بحث در سند روایات روشن است که که خراب کردن کامل مسجد الحرام و مسجد النبی از نظر دین مبین اسلام حرام است و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که بیش از همه مردم به حلال و حرام الهی آگاه است هرگز کاری بر خلاف شریعت اسلامی انجام نخواهد داد. (البته در صورت غصب تخریب کردن مواردی که به صورت غصبی از مردم گرفته شده و جزو اضافات مسجد به حساب میآید اشکالی ندارد و بلکه واجب است! و اصلا آن قسمت ها حقیقتا جزو مسجد به حساب نمیآید) همچنین تخریب سایر مساجد نیز تنها در موارد خاص جایز است (مانند تخریب مسجد ضرار)
اما اگر واقعا هم چنین کاری را انجام دهد از آن جایی که تمام مسلمانان بر امامت و خلافت آن حضرت و این که دنیا را پر از عدل داد خواهد نمود اتفاق نظر دارند تردید نخواهیم کرد که این کار آن حضرت بر مدار رضایت خداوند است و گرنه چگونه امکان دارد که او را مجری عدالت و از بین برنده ظلم و جور بدانیم.
البته احتمال دارد که دلیل آن حضرت برای تخریب مساجد نامبرده شده ـ بر فرض صحت ـ خراب کردن آثار سلاطین جور باشد که در طول تاریخ از روی ریا و خودنمایی و یا با مال حرام این بناها را ساخته باشند و از آن جایی که امام وظیفه دارد عالم را از آثار وجودی ظالمان و فاجران پاک سازد یکی از مصادیق آن تخریب همین آثار باشد و قطعا بعد از آن دوباره مسجد را با مال حلال و آن طور که خداوند راضی هست بنا خواهد کرد.
و یا مواردی را که در تاریخ آمده است که غصب شده و به مساجد اضافه شد (از جمله بعضی از خانههای مکه) نیز در صورت عدم رضایت مالکین آنها غصب به حساب آمده و باید تخریب شده و به ورثه مالکین باز گردد.
خلفا در توسعه مسجد از غصب نیز فروگذار نبودند!
یکی از این بیوت خانه عباس عموی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که اهل سنت از یک سو ادعا میکنند عمر خواست به هر نحو ممکن خانه را از او بگیرد اما او نپذیرفت ولی خود او خانه را وقف مسجد کرد و عمر نیز خانه را ضمیمه مسجد کرد. از سوی دیگر میگویند در زمان عثمان یا زمان ولید خانه را وارد مسجد کردند!
أخبرنا یزید بن هارون قال أخبرنا أبو أمیة بن یعلی عن سالم أبی النضر قال لما کثر المسلمون فی عهد عمر ضاق بهم المسجد فاشتری عمر ما حول المسجد من الدور الا دار العباس بن عبد المطلب وحجر أمهات المیمنین فقال عمر للعباس یا أبا الفضل ان مسجد المسلمین قد ضاق بهم وقد ابتعت ما حوله من المنازل نوسع به علی المسلمین فی مسجدهم الا دارک وحجر أمهات المیمنین فأما حجر أمهات المیمنین فلا سبیل إلیها واما دارک فبعنیها بما شیت من بیت مال المسلمین أوسع بها فی مسجدهم فقال العباس ما کنت لأفعل قال فقال له عمر اختر منی إحدی ثلاث اما ان تبیعنیها بما شیت من بیت مال المسلمین واما ان اخططک حیث شیت من المدینة وابنیها لک من بیت مال المسلمین واما ان تصدق بها علی المسلمین فنوسع بها فی مسجدهم فقال لا ولا واحده منها فقال عمر اجعل بینی وبینک من شیت فقال أبی بن کعب فانطلقا إلی أبی فقصا علیه القصة فقال أبی ان شیتما حدثتکما بحدیث سمعته من النبی صلی الله علیه وسلم فقالا حدثنا فقال سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول ان الله أوحی إلی داود ان بن لی بیتا أذکر فیه فخط له هذه الخطة بیت المقدس فإذا تربیعها بیت رجل من بنی إسراییل فسأله داود ان یبیعه إیاه بأبی فحدث داود نفسه ان یأخذ منه فأوحی الله الیه ان یا داود أمرتک ان تبنی لی بیتا اذکر فیه فأردت ان تدخل فی بیتی الغصب ولیس من شأنی الغصب وان عقوبتک ان لا تبنیه قال یا رب فمن ولدی قال من ولدک قال فأخذ عمر بمجامع ثیاب أبی بن کعب وقال جیتک بشیء فجیت بما هو أشد منه لتخرجن مما قلت فجاء یقوده حتی أدخله المسجد فأوقفه علی حلقة من أصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم فیهم أبو ذر فقال انی نشدت الله رجلا سمع رسول الله صلی الله علیه وسلم یذکر حدیث بیت المقدس حین أمر الله داود أن یبنیه الا ذکره فقال أبو ذر انا سمعته من رسول الله قال آخر انا سمعته یعنی من رسول الله صلی الله علیه وسلم قال فأرسل عمر أبیا قال وأقبل أبی علی عمر فقال یا عمر أتتهمنی علی حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال عمر یا أبا المنذر لا والله ما اتهمتک علیه ولکنی کرهت ان یکون الحدیث عن رسول الله صلی الله علیه وسلم ظاهرا قال وقال عمر للعباس اذهب فلا أعرض لک فی دارک فقال العباس اما إذ فعلت هذا فانی قد تصدقت بها علی المسلمین أوسع بها علیهم فی مسجدهم فأما وأنت تخاصمنی فلا قال فخط عمر لهم دارهم التی هی الیوم وبناها من بیت مال المسلمین
وقتی مسلمانان در زمان عمر زیاد شدند مسجد برای آنان کوچک شد به همین دلیل عمر خانههای کنار مسجد را خرید جز خانه عباس عموی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و خانه همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را عمر به عباس گفت: ای ابالفضل! مسجد برای مسلمانان تنگ شده است و من خانههای اطراف مسجد را خریده ام که برای مسلمانان گشایشی ایجاد کنم مگر خانه تو و همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را خانه همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را نمیتوان کاری کرد! اما خانه خود را به هر قیمتی که خواستی به من بفروش!
عباس گفت: من چنین کاری نمیکنم!
عمر گفت: یکی از این سه کار را باید انتخاب کنی! یا خانه را با قیمتی که خواستی میفروشی یا هر قسمتی از مدینه را که خواستی در ازای آن برای خود و پسرانت بر میداری یا آن را به مسلمانان میبخشی که بتوانیم مسجد را گسترش دهیم!
عباس گفت: هیچ کدام را!
عمر گفت: شخصی را بین من و خودت قاضی قرار بده به نزد ابی بن کعب رفتند و ماجرا را گفتند! أبی گفت: اگر بخواهید برای شما حدیثی را که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم برای شما میگویم! گفتند: بگو!
گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند خداوند به داود وحی کرد که برای من خانه ای بنا کن که در آن یاد من شود! او در بیت المقدس برای این کار نقشه ای کشید! اما خانه یکی از بنی اسراییل در میان این نقشه بود! داود از او خواست که خانه را به او بفروشد اما او قبول نکرد داود تصمیم گرفت که خانه را از او بگیرد اما خداوند به او وحی نمود که من به تو وحی کردم که خانه ای برای من بسازی که در آن یاد من شود اما تو میخواهی خانه ای غصبی در مسجد من وارد کنی و من غصب نمیکنم! تنبیه تو این است که دیگر این خانه را نسازی! داود گفت: خدایا! پس از فرزندانم! خداوند گفت: از فرزندان تو (چنین خواهد کرد)!
وقتی أبی بن کعب این روایت را خواند عمر یقه لباس او را گرفت و گفت: من برای مشکلی نزد تو آمدم که تو آن را خراب تر کردی!
پس به زور او را به مسجد آورده و او را در میان گروهی از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاه داشت که ابوذر نیز در میان آنان بود و گفت: شما را به خدا قسم میدهم که آیا کسی از شما این روایت را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده است
ابوذر گفت: من این روایت را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم! دیگری نیز چنین گفت!
عمر أبی بن کعب را رها کرد و أبی بن کعب رو به عمر نموده و گفت: ای عمر! آیا مرا به دروغ بستن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) متهم میکنی!
عمر گفت: خیر! من تو را متهم نمیکنم! اما دوست نداشتم که این روایت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آشکار شود!
بعد از این ماجرا عمر به عباس گفت: برو دیگر در مورد خانه ات مزاحمت نمیشوم! عباس گفت: چون چنین کردی من خانه را به همه مسلمانان صدقه میدهم تا بتوانی مسجد را برای آنان گسترش دهی اما تو نمیتوانی آن را به زور از من بگیری!
عمر برای محل خانه او نقشه ای کشید و سپس آن را از مال مسلمانان بنا کرد!
الزهری محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای۲۳۰هـ) الطبقات الکبری ج۴ ص۲۱ ناشر: دار صادر - بیروت.
این روایت به خوبی نشان میدهد که اگر عمر از سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با خبر نمیشد به هر نحو ممکن خانه را از عباس میگرفت و این غصب به حساب میآمد!
البته در تعارض با قسمت آخر روایت علمای اهل سنت مطالب دیگری نیز نقل کرده اند ابن تیمیه در مورد خانه عباس میگوید:
قال أبو زید حدثنا محمد بن یحیی عن عبد الرحمن بن سعد عن أشیاخه أن عثمان أدخل فیه دار العباس بن عبد المطلب مما یلی القبلة والشام والغرب.
عثمان خانه عباس را در سمت قبله وارد مسجد کرد!
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای ۷۲۸ هـ) الرد علی الأخنایی ج۱ ص۱۲۳ تحقیق: عبد الرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی ناشر: المطبعة السلفیة - القاهرة.
سمهودی نیز وارد شدن خانه عباس را در مسجد در زمان ولید میداند!
السمهودی الحسنی علی بن عبد الله بن أحمد (متوفای۹۱۱هـ) خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفی ج۱ ص۱۳۳ طبق برنامه الجامع الکبیر.
بنا بر این استبعادی ندارد که گروهی به خاطر دوری از سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به اشتباه خانه مردم را در مقابل دادن وجه آن به زور از آنان گرفته و مسجد الحرام یا مسجد النبی را گسترش داده باشند و امام زمان این اضافات را ویران کند!
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز میخواست خانه کعبه را ویران کند:
از همه این ها گذشته اهل سنت در صحیح ترین کتابهای خود نقل کرده اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله میخواست خانه کعبه فعلی را ویران نموده و آن را به محلی که خود حضرت ابراهیم علیه السلام ساخته بوده برگرداند چرا که مشرکان در طول تاریخ بارها خانه کعبه را تعمیر و بر اثر نادانی و جهل و... تغییراتی در آن به وجود آورده بودند که رسول خدا صلی الله علیه وآله میخواست آن را خراب و به محل اصلی اش برگرداند اما از آن جایی که قریشیان تازه مسلمان شده بودند و هرگز زیر بار چنین چیزی نمیرفتند رسول خدا از این کار صرف نظر نمود.
محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش مینویسد:
عَنْ عَایِشَةَ رضی الله عنهم زَوْجِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قَالَ لَهَا أَلَمْ تَرَیْ أَنَّ قَوْمَکِ لَمَّا بَنَوُا الْکَعْبَةَ اقْتَصَرُوا عَنْ قَوَاعِدِ إِبْرَاهِیمَ. فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَلاَ تَرُدُّهَا عَلَی قَوَاعِدِ إِبْرَاهِیمَ. قَالَ: « لَوْلاَ حِدْثَانُ قَوْمِکِ بِالْکُفْرِ لَفَعَلْتُ».
از عایشه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که آن حضرت فرمود: آیا نمیدانی که قوم تو وقتی کعبه را ساختند آن را از پایههایی که حضرت ابراهیم قرار داده بود کوچک تر گرفته اند
گفتم: چرا شما آن را به حالت اول باز نمیگردانید
فرمود: اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند (ایمانشان قوی بود) چنین میکردم.
البخاری الجعفی أبو عبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای۲۵۶هـ) صحیح البخاری ج۲ ص ۵۷۳ ح ۱۵۰۶ و ج۳ ص ۱۲۳۲ ح ۳۱۸۸ و ج۴ ص۱۶۳۰ ح۴۲۱۴ (ج۲ ص ۱۵۶ و ج۴ ص ۱۱۸ طبق برنامه مکتبه اهل البیت علیهم السلام) تحقیق د. مصطفی دیب البغا ناشر: دار ابن کثیر الیمامة - بیروت الطبعة: الثالثة ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷.
و در روایت دیگر مینویسد:
عن عُرْوَةَ عن عَایِشَةَ رضی الله عنها أَنَّ النبی صلی الله علیه وسلم قال لها یا عَایِشَةُ لَوْلَا أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِیَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَیْتِ فَهُدِمَ فَأَدْخَلْتُ فیه ما أُخْرِجَ منه وَأَلْزَقْتُهُ بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ له بَابَیْنِ بَابًا شَرْقِیًّا وَبَابًا غَرْبِیًّا فَبَلَغْتُ بِهِ أَسَاسَ إبراهیم.
از عایشه روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر جدا نشده بودند دستور میدادم که کعبه را خراب کنند و آن مقدار از کعبه را که از آن بیرون مانده است وارد آن میکردم و کف آن را با زمین هم سطح و برای آن دو در از شرق و غرب قرار میدادم و آن را مانند زمان حضرت ابراهیم درست میکردم.
البخاری الجعفی أبو عبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای۲۵۶هـ) صحیح البخاری ج۲ ص ۵۷۴ ح۱۵۰۹ (ج ۲ ص ۱۵۶ طبق مکتبه اهل البیت علیهم السلام) تحقیق د. مصطفی دیب البغا ناشر: دار ابن کثیر الیمامة - بیروت الطبعة: الثالثة ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷.
و مسلم نیشابوری در صحیح خود مینویسد:
وحدثنی محمد بن حَاتِمٍ حدثنی بن مَهْدِیٍّ حدثنا سَلِیمُ بن حَیَّانَ عن سَعِیدٍ یَعْنِی بن مِینَاءَ قال سمعت عَبْدَ اللَّهِ بن الزُّبَیْرِ یقول حَدَّثَتْنِی خَالَتِی یَعْنِی عَایِشَةَ قالت قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یا عَایِشَةُ لَوْلَا أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُو عَهْدٍ بِشِرْکٍ لَهَدَمْتُ الْکَعْبَةَ فَأَلْزَقْتُهَا بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ لها بَابَیْنِ بَابًا شَرْقِیًّا وَبَابًا غَرْبِیًّا وَزِدْتُ فیها سِتَّةَ أَذْرُعٍ من الْحِجْرِ فإن قُرَیْشًا اقْتَصَرَتْهَا حَیْثُ بَنَتْ الْکَعْبَةَ.
از عایشه روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: ای عایشه! اگر قوم تو تازه از شرک جدا نشده بودند خانه کعبه را خراب و به زمین میچسپاندم و برای آن دو دری از شرق و غرب قرار میدادم و شش ذراع از سمت حجر به آن اضافه میکردم زیرا قوم تو کعبه را به همین اندازه (کوچک تر از اندازه اصلی) درست کرده اند.
النیسابوری القشیری ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱هـ) صحیح مسلم ج۲ ص۹۶۹ ح۱۳۳۳ کِتَاب الْحَجِّ بَاب نَقْضِ الْکَعْبَةِ وَبِنَایِهَا تحقیق: محمد فیاد عبد الباقی ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
البانی بعد از این حدیث میگوید:
أخرجه الإمام مسلم وأبو نعیم والطحاوی والبیهقی (۵/۸۹) وأحمد (۶/۱۷۹-۱۸۰). قلت: وهذا إسناد صحیح علی شرط البخاری.
این روایت را امام مسلم ابو نعیم طحاوی بیهقی و احمد نقل کرده اند و من نیز میگویم این روایت بنا بر شروط بخاری صحیح است.
ألبانی محمد ناصر (متوفای۱۴۲۰هـ) إرواء الغلیل کتاب الحج ج۴ ص۳۰۵ تحقیق: إشراف: زهیر الشاویش ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت - لبنان الطبعة: الثانیة ۱۴۰۵ - ۱۹۸۵ م.
و مسلم در روایت دیگر مینویسد:
حدثنا یحیی بن یحیی أخبرنا أبو مُعَاوِیَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَایِشَةَ قالت قال لی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لَوْلَا حَدَاثَةُ عَهْدِ قَوْمِکِ بِالْکُفْرِ لَنَقَضْتُ الْکَعْبَةَ وَلَجَعَلْتُهَا علی أَسَاسِ إبراهیم فإن قُرَیْشًا حین بَنَتْ الْبَیْتَ اسْتَقْصَرَتْ وَلَجَعَلْتُ لها خَلْفًا.
النیسابوری القشیری ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱هـ) صحیح مسلم ج۲ ص۹۶۸ ح۱۳۳۳ کِتَاب الْحَجِّ بَاب نَقْضِ الْکَعْبَةِ وَبِنَایِهَا تحقیق: محمد فیاد عبد الباقی ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
ابن ماجه قزوینی مینویسد:
عَنْ عَایِشَةَ قَالَتْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلی الله علیه وسلم- عَنِ الْحِجْرِ. فَقَالَ «هُوَ مِنَ الْبَیْتِ». قُلْتُ مَا مَنَعَهُمْ أَنْ یُدْخِلُوهُ فِیهِ قَالَ «عَجَزَتْ بِهِمُ النَّفَقَةُ». قُلْتُ فَمَا شَأْنُ بَابِهِ مُرْتَفِعًا لاَ یُصْعَدُ إِلَیْهِ إِلاَّ بِسُلَّمٍ قَالَ « ذَلِکَ فِعْلُ قَوْمِکِ لِیُدْخِلُوهُ مَنْ شَاءُوا وَیَمْنَعُوهُ مَنْ شَاءُوا وَلَوْلاَ أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُ عَهْدٍ بِکُفْرٍ مَخَافَةَ أَنْ تَنْفِرَ قُلُوبُهُمْ لَنَظَرْتُ هَلْ أُغَیِّرُهُ فَأُدْخِلَ فِیهِ مَا انْتَقَصَ مِنْهُ وَجَعَلْتُ بَابَهُ بِالأَرْضِ».
از عایشه روایت شده است که گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حجر (اسماعیل) سیال کردم فرمود: داخل خانه کعبه است پرسیدم پس چرا آن را وارد کعبه نکرده اند
فرمود: نتوانستند سرمایه این کار را تأمین کنند.
گفتم: چرا درب آن این مقدار بالا است که تنها با نردبان به آن میتوان رسید
فرمود: قوم تو اینگونه کردند تا هر آنکس را میخواهند به کعبه وارد کنند و جلوی هرکس را که خواستند بگیرند.
و اگر این نبود که قوم تو تازه از کفر جدا شده اند ـ زیرا میترسم که دلهای ایشان (از دین) رمیده شود ـ در این مورد که کعبه را تغییر داده و آن مقدار را که از آن بیرون مانده است وارد کعبه نمایم و در آن را با زمین یکسان کنم تصمیم میگرفتم.
القزوینی أبو عبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵هـ) سنن ابن ماجه ج۲ ص ۹۸۵ ح۲۹۷۵ تحقیق محمد فیاد عبد الباقی ناشر: دار الفکر - بیروت.
البانی نیز این روایت را در صحیح ابن ماجه تصحیح کرده است:
البانی محمد ناصر (متوفای۱۴۲۰هـ) صحیح ابن ماجه جزء ۲ ص۱۶۲ شماره ۲۹۴۶ طبق برنامه المکتبة الشاملة.
این احادیث با اختلافات جزیی که در مضمون آن ها وجود دارد ثابت میکند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به منظور رعایت مصالحی از تخریب خانه کعبه خودداری کردند اما در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تقیه کاربرد ندارد و لذا آن حضرت کار ناتمام رسول خدا را تمام خواهد کرد.
طبق روایت دیگری که مسلم نقل کرده است عبد الله بن زبیر قصد داشت که آن را طبق گفته رسول خدا صلی الله علیه وآله بسازد اما حجاج بن یوسف به دستور عبد الملک بن مروان آن را دو باره ویران کرد و به همان صورتی که در زمان جاهلیت بود برگرداند:
حدثنا هَنَّادُ بن السَّرِیِّ حدثنا بن أبی زَایِدَةَ أخبرنی بن أبی سُلَیْمَانَ عن عَطَاءٍ قال لَمَّا احْتَرَقَ الْبَیْتُ زَمَنَ یَزِیدَ بن مُعَاوِیَةَ حین غَزَاهَا أَهْلُ الشَّامِ فَکَانَ من أَمْرِهِ ما کان تَرَکَهُ بن الزُّبَیْرِ حتی قَدِمَ الناس الْمَوْسِمَ یُرِیدُ أَنْ یُجَرِّیَهُمْ أو یجربهم علی أَهْلِ الشَّامِ فلما صَدَرَ الناس قال یا أَیُّهَا الناس أَشِیرُوا عَلَیَّ فی الْکَعْبَةِ أَنْقُضُهَا ثُمَّ ابنی بِنَاءَهَا أو أُصْلِحُ ما وهی منها قال بن عَبَّاسٍ فَإِنِّی قد فُرِقَ لی رَأْیٌ فیها أَرَی ان تُصْلِحَ ما وَهَی منها وَتَدَعَ بَیْتًا أَسْلَمَ الناس علیه وَأَحْجَارًا أَسْلَمَ الناس علیها وَبُعِثَ علیها النبی صلی الله علیه وسلم فقال بن الزُّبَیْرِ لو کان أحدکم احْتَرَقَ بَیْتُهُ ما رضی حتی یُجِدَّهُ فَکَیْفَ بَیْتُ رَبِّکُمْ إنی مُسْتَخِیرٌ رَبِّی ثَلَاثًا ثُمَّ عَازِمٌ علی أَمْرِی فلما مَضَی الثَّلَاثُ أَجْمَعَ رَأْیَهُ علی أَنْ یَنْقُضَهَا فَتَحَامَاهُ الناس أَنْ یَنْزِلَ بِأَوَّلِ الناس یَصْعَدُ فیه أَمْرٌ من السَّمَاءِ حتی صَعِدَهُ رَجُلٌ فَأَلْقَی منه حِجَارَةً فلما لم یَرَهُ الناس أَصَابَهُ شَیْءٌ تَتَابَعُوا فَنَقَضُوهُ حتی بَلَغُوا بِهِ الْأَرْضَ فَجَعَلَ بن الزُّبَیْرِ أَعْمِدَةً فَسَتَّرَ علیها السُّتُورَ حتی ارْتَفَعَ بِنَایُهُ وقال بن الزُّبَیْرِ إنی سمعت عَایِشَةَ تَقُولُ إِنَّ النبی صلی الله علیه وسلم قال لَوْلَا أَنَّ الناس حَدِیثٌ عَهْدُهُمْ بِکُفْرٍ وَلَیْسَ عِنْدِی من النَّفَقَةِ ما یقوی علی بِنَایِهِ لَکُنْتُ أَدْخَلْتُ فیه من الْحِجْرِ خَمْسَ أَذْرُعٍ وَلَجَعَلْتُ لها بَابًا یَدْخُلُ الناس منه وَبَابًا یَخْرُجُونَ منه قال فانا الْیَوْمَ أَجِدُ ما أُنْفِقُ وَلَسْتُ أَخَافُ الناس قال فَزَادَ فیه خَمْسَ أَذْرُعٍ من الْحِجْرِ حتی أَبْدَی أُسًّا نَظَرَ الناس إلیه فَبَنَی علیه الْبِنَاءَ وکان طُولُ الْکَعْبَةِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ ذِرَاعًا فلما زَادَ فیه اسْتَقْصَرَهُ فَزَادَ فی طُولِهِ عَشْرَ أَذْرُعٍ وَجَعَلَ له بَابَیْنِ أَحَدُهُمَا یُدْخَلُ منه وَالْآخَرُ یُخْرَجُ منه فلما قُتِلَ بن الزُّبَیْرِ کَتَبَ الْحَجَّاجُ إلی عبد الْمَلِکِ بن مَرْوَانَ یُخْبِرُهُ بِذَلِکَ وَیُخْبِرُهُ أَنَّ بن الزُّبَیْرِ قد وَضَعَ الْبِنَاءَ علی أُسٍّ نَظَرَ إلیه الْعُدُولُ من أَهْلِ مَکَّةَ فَکَتَبَ إلیه عبد الْمَلِکِ أنا لَسْنَا من تَلْطِیخِ بن الزُّبَیْرِ فی شَیْءٍ أَمَّا ما زَادَ فی طُولِهِ فَأَقِرَّهُ وَأَمَّا ما زَادَ فیه من الْحِجْرِ فَرُدَّهُ إلی بِنَایِهِ وَسُدَّ الْبَابَ الذی فَتَحَهُ فَنَقَضَهُ وَأَعَادَهُ إلی بِنَایِهِ.
زمانی که خانه کعبه در زمان یزید بن معاویه و در جنگ با اهل شام آتش گرفت و آن اتفاقات افتاد ابن زبیر آن را به همان حالت رها کرد تا این که مردم به مراسم حج آمدند قصد او این بود که مردم را امتحان کند (که آیا سخنان او را برای جنگ با اهل شام قبول میکنند!)
وقتی که از مردم پیش افتاد گفت: ای مردم نظر شما در مورد کعبه چیست! آنرا خراب کنم و سپس آن را دوباره آباد کرده و خرابیهای آن را تعمیر کنم!
ابن عباس گفت: من نظر دیگری دارم! مقدار خراب آن را تعمیر کن و باقی آن را رها کن! و خانه را به همان حالتی که در اول اسلام بود باقی بگذار!
ابن زبیر گفت: اگر یکی از شما خانه اش بسوزد تا آن را دوباره از نو نسازد دست از کار نمیکشد! چه رسد به خانه پروردگار شما!
من سه بار استخاره میکنم و سپس کار خویش را انجام میدهم! وقتی سه بار استخاره کرد مردم او را ترساندند که اولین کسی که از کعبه بالا برود عذابی بر او نازل میشود! اما شخصی بالا رفته و سنگی از خانه کعبه کند ولی عذابی نازل نشد! سپس گروه گروه بالا رفته و خانه کعبه را خراب کردند و آن را به زمین رساندند سپس ابن زبیر ستونهایی را نصب کرده و بر آن پردههایی زد و آنها را بالا آورد سپس گفت: من از عایشه شنیدم که میگفت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر مردم تازه از کفر دست نکشیده بودند - و من نیز بودجه ندارم که برای ساخت کعبه مصرف کنم - این پنج ذرع سنگ بیرون کعبه را داخل کعبه میکردم و یک در برای ورود به کعبه و یک در برای خروج از آن قرار میدادم!
اما من امروز چنین پولی دارم! و از مردم نیز نمیترسم! پس کعبه را کمی بزرگ تر درست کرد ارتفاع کعبه نیز ۱۸ ذراع بود که او ان را کم دانست و ده ذراع بر آن افزود! و برای آن دو در قرار داد!
اما وقتی عبد الله بن زبیر کشته شد حجاج به عبد الملک نامه نوشت و خبر داد که عبد الله بن زبیر اساس کعبه را طبق نظر سرکشان مکه تغییر داده است!
عبد الملک به او نوشت که ما دست خود را در آنچه عبد الله بن زبیر به آن خود را آلود وارد نمیکنیم! آنچه بر ارتفاع کعبه افزوده است بر جای خویش بگذار اما انچه از حجر وارد کعبه کرده است از آن بیرون بیاور و آن را به حال سابق بازگردان و درب دیگر را نیز ببند و کعبه را بازسازی کن!
النیسابوری القشیری ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱هـ) صحیح مسلم ج۲ ص۹۷۰ ح۱۳۳۳ کِتَاب الْحَجِّ بَاب نَقْضِ الْکَعْبَةِ وَبِنَایِهَا تحقیق: محمد فیاد عبد الباقی ناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت.
طبق این روایات مشرکان قریش و پس از آن سلاطین جور تصرفات زیادی در خانه کعبه انجام داده اند.
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر طبق وظیفه ای که دارند باید خانه کعبه را به همان صورتی که خود حضرت ابراهیم علیه السلام بنا کرده است برگرداند و قطعا این کار را انجام خواهد داد.
و عجیب است که بزرگان و دانشمندان اهل سنت این روایات را که در صحیح ترین کتابهای آن ها آمده نمیبینند ولی روایات ضعیفی را که در برخی از کتابهای شیعه نقل شده است با آب و تاب فراوان نقل و بر شیعیان خرده میگیرند.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
میسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)
<<< لینک مبدأ >>>