سرشک روح افزا
ای خنک چشمی که آن گریان توست وی همایون دل که آن بریان توست
در پس هر گریه خندهای است مرد آخر بین مبارک بندهای است
گریستن، یک واکنش طبیعی است که آدمی به هنگام اندوه یا از شدت خوشحالی و یا در مقابل ارزشها و حالات روحی و معنوی، از خود بروز میدهد. یعنی در واقع هر گاه انسان در مقابل چنین محرکهایی قرار گیرد، گریه به عنوان یک پاسخ طبیعی از او آشکار میشود. از این روست که اگر بخواهیم در مورد قدر و منزلت و ارزش گریستن و گریه به قضاوت بنشینیم میباید به محرک اصلی آن توجه کنیم و بهای آن قطرات اشک را با ارزش آن محرک بسنجیم. بر همین پایه است که بسیاری از گریستنها مانند گریه برای ضررهای مختلف مادی نه تنها ارزش ندارند بلکه نکوهیده و ناپسند شمرده میشوند. اما در مقابل، گریستن به خاطر ارزشها و عظمتها به نسبت همان ارزشها، پربها و گرانقدر است.
پیامد این مطلب آن است که نه تنها ارزش گریهها و گریستنها با یکدیگر متفاوت است بلکه تأثیر و نتیجه هر یک نیز به همین منوال مختلف و متفاوت است.
در زمینههای مختلف روانشناسی و نیز در برخی مکاتب انسانشناسی که به مناسبتی به بحث گریه و گریستن اشاره شده، کمتر به انگیزههای مختلف و نتایج حاصل از آن پرداخته شده است، بلکه گریستن به طور کلی مورد توجه قرار گرفته و بعضی از تأثیرها همچون افسردگی، پریشانی، در خود فرورفتن و حداکثر یک نحوه سبکی و راحتی برای آن ذکر شده است. اما با تأملی دقیقتر میبینیم گر چه برخی از این تأثیرات واقعا برای انواع گریستن صادق است اما بعضی دیگر از گریستنها اصولاً مورد نظر و توجه نبوده، نه از انگیزههای آن صحبتی به میان آمده و نه از تأثیرات و نتایج آن. از آن جمله گریستنی است که در ادیان الهی و به ویژه اسلام و تشیع به آن توجهی خاص شده است. گریستنی که از نهایت و کمال خضوع و پذیرش انسان نسبت به ارزشهای معنوی و نیز هماهنگی او با آن ارزشها و همچنین همنوایی صمیمانه او به صاحبان و پیروان همان ارزشها خبر میدهد.
چنین گریستنی است که در آیات و روایات توجهی ویژه به آن شده است و گاهی یک قطرهاش کوهی از بدیها را با خود میشوید و میبرد و انسان را از چنگ گمراهی آزاد میسازد. در اینجا گریه گواه پشیمانی و نشان پریشانی است که آرامشی طولانی را به دنبال دارد. در نهجالفصاحة از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: خدای متعال چشمی را که در پس قلبی سخت باشد و اشک نبارد، دوست نمیدارد.
گریستن بر مظلومیت معصومان علیهمالسلام و مصایبی که بر آنان وارد شده است ـ به ویژه حضرت سید الشهداء حتی صرف نظر از آن، چگونه ممکن است انسانی داستان فداکاری حضرت ابوالفضل علیهالسلام و تشنه کام بازگشتن او را از کنار فرات بشنود و در مقابل چنین بزرگواری و فداکاری و ایمانی سر تعظیم فرو نیاورد و خود را از پاسخ طبیعی و فطری به چنین محرکی ـ که همانا گریستن است ـ محروم سازد! چه کسی است که بتواند وقایع عاشورا را بشنود و چشمه اشک از چشمانش سرازیر نشود؟!
اندوه و گریستن حداقل همدلی و همگامی با کاروانیان عاشوراست که از ما بر میآید و اعلام این مطلب است که اگر چه ما در آن روز حاضر نبودیم تا به دست و بازو دین خدا را یاری کنیم، امروز که هستیم با این گریستن سخن دل را در قطرههای اشک بر صورت خویش جاری میسازیم و عهدی دوباره میبندیم.
چنین گریستنهایی (جدای از جنبه تعبدی و پاداش و اجری که برایش بیان شده است) به هیچ وجه باعث افسردگی و انزوا نمیشود. گواه درستی این مطلب حال و روز تمامی کسانی است که آن را به دفعات تجربه کردهاند کافی است چند کلامی با خیل عزا دارانی که در این ایام از مجالس سوگواری بیرون میآیند گفت و گو کنیم. آنگاه به روشنی در مییابیم که در ژرفای چنین گریههایی آرامش خاطر و سرور معنوی به ودیعه نهاده شده که با هیچ شادی و نشاط دیگری قابل تعویض نیست. سروری که بر بستر عمل به وظیفه بنا نهاده میشود.
از این رو ساده انگاری است اگر قضاوتهای ما درباره شادی و غم، انبساطهای روحی و افسردگیها آنقدر سطحی و ابتدایی باشد که هر مضحکهای را مفید و باعث آرامش و انبساط روحی بدانیم و در مقابل، پاسخهای طبیعی و فطری را که گاهی به صورت اشک ریختن تجلی میکند ـ نماد انقباض و افسردگی و یا ترس و ذلت!
چه بسیار خندههایی که انسان پس از آن حالت خوشایند و مطلوبی ندارد بلکه باعث افسردگی و تیرگی و کدر شدن روح و آدمی است و چه بسیار گریههایی که در باطن آن شعف و سروری نهفته است ناگفتنی و نادیدنی، و همه ما نیز این را به تجربه بارها دیدهایم و درک کردهایم.
اگر این نبود، باید انبوه عزادارانی که در طول قرنها این سنت دینی را زنده نگه داشتهاند همه به افسردگی و انواع بیماریهای روحی دچار شده باشند حال آنکه حتی کسانی که خود چنین تجربهای نداشتهاند مسلما در میان اطرافیان و اقوام خود کسانی را سراغ دارند که اهل این گونه مجالس باشند و نه تنها دچار بیماریهای روحی و افسردگی نشدهاند بلکه به آرامش و نشاط معنوی دست یافتهاند که در جای دیگری هم سراغی از آن نمیتوان گرفت.
به این شکل است که در دستورات دینی ـ همانند دیگر موارد که جهت دادن به افعال انسانی مورد نظر است ـ سعی بر این بوده است که جهت گریستنهای نابجا و غیر صحیح را تغییر دهند و به سمت و سویی بکشانند که نتایجی بس نیکو و ارزشمند به بار آورد.
بدیهی است آنچه بیان شد تأملی گذرا در مبحث گریستن و شکل دینی و ارزشی آن بود و تنها از این رویکرد نگاه شده بود که آیا دستورات دینی در مورد گریه، باعث پریشان خاطری و افسردگی و انقباض روحی میشود یا خیر؟ و در حد مختصری هم به پاسخ آن پرداخته شد.
پایان بحث را به روایتی از امام رضا علیهالسلام زینت میبخشیم که خطاب به یکی از اصحاب خود فرمودند:
ای ریّان، اگر خواستی بر چیزی گریه کنی بر جدم حسین علیهالسلام و جوانان او گریه کن.
امید است که ما نیز در حد توان در این مسیر بکوشیم و انجام وظیفه نماییم.
توضیح: بحث گریستن بر سید الشهداء علیهالسلام ـ دارای ابعاد بسیار متنوع و مفصلی است که در این نوشتار کوتاه نمیگنجد. دوستداران این مطلب میتوانند به کتاب شریف الحضایض الحسینیة مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری مراجعه نمایند.
سرشک روح افزا