چطور خودم را گول بزنم
موضوع: شرح فراز «أوصیاء نبیّ الله»
کلمات کلیدی: امانت خلافت وصی پیامبر
در اوّلین مطلب پیرامون این فراز از دید عقلی-کلامی به موضوع وصایت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نگاه میکنیم و در مطلب بعدی إن شاء الله با نگاهی روایی(از فریقین) به این موضوع خواهیم پرداخت.
«اوصیاء» (جمع وصی) از ماده «وصی» است. «وصی» به معنای وصل کردن یک چیز به چیز دیگر است.[۱] مثلاً وصیت از همین ریشه به کلامی اطلاق میشود که انسان با آن میتواند بعد از مرگ نیز در مال خود تصرّف کند و به عبارتی تصرّف بعد از مرگ را به تصرّف زمان حیات متّصل کند.[۲] البته واژه ی وصیّت به معنای سفارش و توصیه به معنای سفارش کردن نیز به کار میرود.
آیا با ختم رسالت و نبوّت تمام شیون پیامبر ص خاتمه یافته است
رسول آن کسی است که از جانب خدا به همراه دینی و آیینی فرستاده میشود تا آن دین را برای گروهی بیان کند. در طول تاریخ پیامبرانی آمده و هر کدام شریعتهایی آورده اند خداوند نیز برای آن پیامبران جانشینانی تعیین کرده است که بعد از ایشان آن دین را توضیح دهند.
اگر کسی شبهه کند که نبوت تمام شده و دیگر وصی نمیخواسته بهترین شروع در مناظره ی با او این است که از او سیال کنیم:
«اگر ختم رسالت به این معناست که لازم نیست کسی در مورد دین توضیح دهد پس همه باید ساکت باشند. خود شما چرا سخنرانی میکنی و دین را از جانب خود توضیح میدهی»
اما در واقع این طور نیست! بلکه همه میخواهند قرآن و گزارههای دینی را از جانب خود توضیح داده و تفسیر کنند لذا وجود خود این افراد راه را هموار میکند که ما بگوییم «بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله میتواند کسی به تعیین خود ایشان باشد که دین را به شکل صحیح توضیح دهد در حالی که پیامبر نباشد.»
قرآن کریم به عنوان کتاب سعادت آفرین و اسلام به عنوان دین حیاتبخش آسان به دست نیامده است بلکه پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله برای حفظ و اعلام آن سال ها رنج رسالت را تحمّل کردند بهگونهای که هیچ پیامبری به اندازه آن حضرت اذیت و آزار نشد (ما أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثلَ ما أُوذیتُ: هیچ پیامبری مانند من اذیّت نشد)[۳] بنابراین انتظار میرود که حضرت برای پس از خود چارهای بیندیشند تا رنجهایشان بی حاصل نشود که این انتظار هم با وصیت آن حضرت برآورده میشود. در واقع انتخاب وصی از سوی پیامبر صلّی الله علیه و آله برای استمرار رسالت و نیل به اهداف آن است.
بدین ترتیب کسی که منکر تعیین وصی و اعلام آن از سوی رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است یا باید منکر رنج رسالت شود و بگوید چون پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله اذیت و آزاری برای تبلیغ دین تحمّل نکرد به حفظ آن علاقه ای نداشت و آن را رها کرد و یا آنکه بگوید پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله برای نشر آیین خود رنج فراوانی کشید لیکن آنقدر تدبیر نداشت(پناه بر خدا) که برای پس از خود برنامه ای داشته باشد!
پیامبر با واگذار کردن امر تعیین وصی به امّت تکلیف خود را ادا و آینده نگری خود را اثبات کرد!!!
در بررسی این سخن باید به نکاتی توجّه کنیم:
یک. وصیّت باید مشکل را حل کند نه اینکه مشکلی جدید ایجاد کند. بر این اساس از کسی مانند پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله که عقل کلّ است به گونه ای که با تدبیر خود جنگ و نزاع طولانی و خونین اوس و خزرج را حل میکند انتظار نمیرود که تدبیر و برنامه ریزی او موجب جنگ و نزاع جدیدی در امت اسلام شود و همانند استخوان لای زخم در میان این امّت باقی بماند. تدبیری که نزدیک ترین افراد به آن حضرت مانند سلمان ابوذر مقداد و حتّی دخت گرامی و پسر عمّ و داماد ایشان علیهما السّلام هم آن را نپذیرفتند.
دو. این تدبیر مورد پذیرش خلیفه اوّل و دوم نیز نبود. از اینرو خلیفه اوّل شخصاً برای تعیین جانشین اقدام کرد و خلیفه دوم هم کار را به شورای شش نفره سپرد تا در زمان حیات او برای جانشین او چاره ای بیندیشند.
سه. اساساً واگذاری بی حدّ و حسابِ تعیین جانشین به امت بدون آنکه شرایط انتخاب کننده انتخاب شونده شرایط انتخاب حدود اختیارات و... بیان شود تدبیری عالمانه نیست زیرا اگر پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله چنین تدبیری(واگذار کردن امر تعیین وصی به امّت) را هم نمیاندیشید خود امت این کار را می کردند پس بود و نبود این تدبیر تفاوت نمی کند.
چهار. بحث بر سر تعیین وصی نبیّ الله یعنی وصیّ شخصیّت حقوقی رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است نه وصیّ شخصیّت حقیقی. هر کس میتواند برای خود وصیّ شخصی تعیین کند امّا تعیین وصیّ شخصیّت حقوقی در هر جایی ضوابط خاصّی دارد که باید با مراعات آن ضوابط اقدام شود زیرا وصیّ هر شخصیّت حقوقی باید به اندازه سعه وجودی و جایگاه اجتماعی وصیت کننده کارایی داشته باشد. لذا میگوییم تعیین وصی برای نبوّت نه تنها کار امّت نیست بلکه از عهده نبی نیز خارج است زیرا همانگونه که هیچ پیامبری در پیامبر شدن خود نقشی ندارد و تنها اراده الهی در این زمینه سهم دارد (اللهُ أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه)[۴] تعیین وصی برای مقام نبوّت او نیز -آن هم پیامبری که بناست خاتم پیامبران آورنده کاملترین دین و کتاب و... باشد- توسّط خداوند متعال صورت میگیرد و نقش پیامبر در این امر تنها ابلاغ و اعلان تعیین خداوند است.
پنج. اختلاف روش در تصاحب مقام جانشینی پیامبر نشان میدهد که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وصیّت کلّی نکرده بودند چرا که خلیفه اوّل از راه اجماع ادعایی سقیفه که چند نفر بیشتر نبودند انتخاب شد خلیفه دوم با تعیین خلیفه اوّل برگزیده شد خلیفه سوم به وسیله شورای شش نفره ای که عبد الرّحمان بن عوف در آن حقّ وتو داشت تعیین شد امیرالمیمنین علیه السّلام با اجتماع و اصرار مردم به خلافت ظاهری رسیدند و نهایتاً معاویه هم با کودتای نظامی و نیرنگ عمرو عاص بر مسند حکومت نشست. از سوی دیگر نمیتوان گفت که حضرت بدون وصیت و تعیین تکلیف امت را رها کردند. پس چاره ای نیست جز آنکه بگوییم پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله فرد مشخّصی را به عنوان وصی خود معیّن نمودند. در میان افراد یاد شده هیچ کس به عنوان «وصایت از پیامبر» عهده دار زمام امت نشد جز امیرالمیمنین علیه السّلام که مدّعی صادق چنین مقامی بودند.
دایره اختیارات وصی محدود به وصیّت است.
وصی باید خواسته ها و سفارشهای وصیّت کننده را همانگونه که او وصیت کرده اجرا کند و از پیش خود اختیاری ندارد مثلاً اگر وصیت کننده گفته باشد فلان مقدار کتاب مرا بعد از اجازه گرفتن از پدرم وقف فلان کتابخانه کنید وصی نه میتواند از آن مقدار کم کند یا ونه بر آن بیفزاید و نه میتواند بدون اجازه پدرِ وصیّت کننده اقدام کند. همچنین نمیتواند به جای کتابخانه مورد نظر به کتابخانه ای دیگر بدهد و نمیتواند به کتابخانه موردنظر بفروشد امانت بدهد یا... بلکه باید برای آن کتابخانه وقف کند.
همانگونه که قبلاً اشاره شد وصی نبی خدا بودن یک جایگاه حقوقی است نه شخصی در نتیجه:
۱. دایره اختیارات این وصی امور مربوط به نبّوت خواهد بود یعنی تعلیم وتبیین وحی و کتاب الهی تلاش برای هدایت و تزکیه مردم تلاش برای اجرای احکام دین و....
۲. داشتن علم و آگاهی کافی از کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله شرط ضروری و غیر قابل اغماض برای این وصی است به طوری که باید از همه مردم عالم تر باشد چرا که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله پیامبر همگان بودند.
آیا خلفای بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین ویژگیهایی را دارا بودند
یک سیال هم ما بپرسیم!
عجیب نیست که پیامبری که در تمام مدت عمر شریفشان هر جا که به سفری میرفتند یک نفر را به عنوان جانشین و فرمانده معین میکردند نتیجه ی ۲۳ سال زحمات خود را بدون تعیین وصی رها کنند!
--------------------------------------------------------------------------
[۱] معجم مقاییس اللغه ج۶ ص۱۱۶ ذیل «وصی»
[۲] العروة الوثقی کتاب الوصیة
[۳] بحار الانوار ج۳۹ ص۵۶
[۴] سوره انعام آیه ۱۲۴
نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه
سایت ابوتراب
<<< لینک مبدأ >>>