پاسخ: ایام محرم هر ساله یادآور خاطره ی تلخ جنایتی است که در سرزمین کربلا روی داد. جنایت فجیع و دل خراشی که حتی خاطرهی آن و تصویر آن در ذهن هول آور و وحشت زاست، دل را به درد میآورد و اشک را جاری میکند. و حتی تصور این که این واقعه به دست موجوداتی به ظاهر انسان روی داده باشد هر انسانی را از انسان بودنش شرمسار میکند و او را به اقامهی عزا وادار میکند. عزایی که هرگز تکراری و کهنه نمیشود و با هیچ عزا و حزن دیگری مقایسه نمیگردد.
نگاهی بر عاشورا
آن چه در کربلا مشاهده میکنیم، امام عظیم الشأنی چون اباعبداللّه الحسین علیهالسلام است که به همراه خاندانش بنا بر هزاران دعوتی که کوفیان از ایشان داشتهاند به کوفه مسافرت میکند، آنان در راه به لشکر کوفیان بر میخورند. کاروان امام از لشکر کوفه پذیرایی میکند، آنها و حتی اسبانشان را سیراب میکند، اما لشکر، راه را بر امام میبندد. امام میفرمایند: مرا به سوی خود دعوت کردید اینک اگر پشیمانید و حضور مرا خوش ندارید من باز میگردم. اما لشکریان مانع میشوند و بین امام و آب فاصله میاندازند. امام و کاروانیان به تشنگی میافتند. عطش غالب میشود اما دریغ از قطرهای آب. کاروان نه راه پیش دارد نه راه پس. لشکریان میگویند یا بیعت کنید و بمانید، و یا به تیغ جنگ راهی دیار آخرت شوید. و آنان شهادت را انتخاب میکنند. در شب عاشورا حضرت یاران خویش را مرخص میکنند تا در جنگی ناخواسته کشته نشوند، بیعت خویش را برمیدارند و با اینکه میدانند با رفتن آنها تنها خواهند ماند، آنها را به گریز از مهلکه ترغیب میکنند، اما گروهی از یاران حضرت قبول نمیکنند و میمانند. روز عاشورا فرا میرسد. لشکریان، مدافعان تشنه را یکی یکی به شهادت میرساند. ناگهان امام اطراف خود را نگاه میکند، و تنهایی خویش را مینگرد. به لشکر کوفه میفرماید: چرا خون مرا مباح میشمارید، و آن را میریزید. گناه من چیست؟ ما که بنای نبرد و جنگی نداشتیم. بگذارید بگویم چرا به اینجا آمدیم آنگاه انصاف دهید که آیا باید مرا بکشید یا نه. اما لشگریان توجه نمیکنند و پاسخ سخن حضرت را با سنگ میدهند، سنگ بر پیشانی مینشیند و خون جاری میشود.
وجوه گوناگون واقعهی عاشورا
واقعهی عاشورا دارای رویههای متعددی است:
۱ـ در یک سو امامی را مشاهده میکنیم که ولی خداست و خلیفه به حق رسولش. او آن کسی است که پیامبر او را بر سینه خود جای میدادند و بر لبان و گونهی او بوسه میزدند. به شادمانیش شادمان میشدند و به اندوهش اندوهناک. او یکی ازدو سرور جوانان بهشتی است، فرزند فاطمه علیهاالسلام تنها دختر رسول خداست، شخصیتی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دربارهی او فرمودند:
«حسین منی و أنا من حسین»
حسین از من و من از حسینم.
یقینا چنین شخصیتی پس از مرگ در جایگاه وعده داده شدهاش در بهشت قرار میگیرد.
۲ ـ از دیگر سو، امامی را مشاهده میکنیم که مجسمهی کامل پایمردی، صلابت و شجاعت است. صحنهی کربلا در روز عاشورا نمایشگاه زیباترین جلوههای پایمردی و دلاوری بوده است. آنگاه که میبینیم کسانی که چون در شرایط دشوار گرفتار آمدند و عطش امانشان را بریده است، چون امام خود را در معرض آسیب دیدند، دلاورانه مبارزه کردند تا کشته شدند. آنان برای کسب رضایت پروردگار از هیچ کوششی کوتاهی نکردند و هیچ سختیای آنان را سست ننمود.
۳ـ از سوی دیگر ددمنشی دشمن است، هر چه در این سو جوانمردی و بزرگواری است در سوی دیگر ددمنشی است و دنایت، جرم است و جنایت. و هر چه در این سو اطاعت از خدا موج میزند، در سوی دیگر مخالفت با او و عصیانش بیشتر نمایانگر میشود.
۴ـ و در نهایت ماییم که این پیکار را نظاره میکنیم. شاهدیم که چگونه به امامِمان ـ سالار شهیدان ـ جسارت میشود و چه نامرد مردمی لبهی تیغ شمشیر به سوی او گرفتهاند. و نیز شاهدیم که چگونه لشگریان عمر سعد بر کشتههای کربلا هلهله میکنند...
و عجب این است که گروهی کینهتوزانه لبخند میزدند و جگر اسرا و بازماندگان را میآزردند و گروهی نیز کینهی درونی خویش را با آرایش الفاظ زینت داده و شادی را تبلیغ میکنند؛ و چون از شادیشان میپرسی گاه میگویند چون امام حسین علیهالسلام با چنین شهادت دردناکی به آن درجه و رتبهی الاهی نایل شد شادمانیم و گاه میگویند از دلاوری آن امام شادی میکنیم و...
و اکنون شایسته است که وجدان بیدار انسانهای آگاه را به داوری بخوانیم، که اگر مادری نیکوکار را مظلومانه کشتند و فرزندان او را از نعمت مادر محروم کردند دربارهی قاتل چه باید بگوییم آیا از اینکه مادری را به بهشت رسانده است او را مورد تفقد قرار دهیم و یا به خاطر جنایتش اشد مجازات را بر او جاری کنیم و آیا به فرزندان آن مادر به جهت بهشتی شدن مادرشان تبریک و شادباش گوییم و یا اینکه باید با سوز دل آنها را همراهی کنیم، و همدردی خویش را نثار ایشان نماییم.
سیره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در قبال شهادت حضرت حمزه
رفتار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام بهترین الگو در برخورد با این شهادتهاست.
در جنگ احد حمزه سیدالشهداء دلیرانه و جسورانه جنگید و شهید شد و به رفیق اعلی سفر کرد. به راستی پیامبر در فراق حمزه چه کردند؟
آنچه پیامبر انجام دادند این بود زنان مدینه را دعوت کردند تا به در خانه حمزه بیایند و بر مصیبتش گریه و زاری کنند. آری! پیامبر که رفتارش برگرفتهی از وحی است در مصیبت حمزه سید الشهداء از مردم خواستند بر حمزه گریه کنند، در مصیبتش محزون باشند، به در خانهی حمزه بروند و به عزاداری مشغول گردند.
سیره اهل بیت در قبال شهادت امام حسین علیهالسلام
ننگ آن ظلمی که در کربلا رخ داد تا پایان جهان پایدار است، چرا که حرمت امامی ریخته شد که جهان هرگز چون او را به خود ندیده است. لذا تعجب نمیکنیم وقتی امام زمان علیهالسلام را میبینیم که در عزای جد بزرگوارشان پس از گذشت سالیان متمادی از واقعهی عاشورا چنین میگویند:
«و لأندبنک صباحا و مساءا و لأبکین علیک بدل الدموع دما»
ای ابا عبداللّه! هر صبح و شام بر تو ناله و ندبه میکنم و اگر اشک چشمم خشکید بر تو خون میگریم.
آری! مصیبت عزای حسینی همچنان باقی است و علو مقام آن امام و پایمردی و مقاومت ایشان در کربلا بر عمق مصیبت ما میافزاید، که چنین مقام والایی در میان ما انسانها موجود بود و این گونه مورد تعرض و آسیب و هتک قرار گرفت. جای دارد هر انسانی تا پایان عمر خویش بر این مصیبتی که بر مظلوم بزرگ تاریخ رفته است محزون و مغموم باشد.
//
سایت فطرت