چرا نام علی(علیه السلام) در قرآن نیامده است؟
به طور خلاصه میتوان گفت: علّت عدم ذکر نام علی(علیه السلام) در قرآن، ممکن است موارد زیر باشد:
پاسخ ۱: بنای قرآن همواره بر این است که مسائل را به صورت اصول کلی بیان کند و حتی الامکان وارد جزییات نشود که این خود، بنا به مصالح و حکمتهایی است که ذکر آن در وسع این مجال نیست؛
شاید خداوند تبارک و تعالی نمیخواسته است در چنین مسألهای که بالاخره هوا و هوسها دخالت میکند، مطلب به صورت صریح ذکر شود چرا که ممکن بود با توجیه و با بهانههایی همچون اجتهاد و.... برای دستیابی به برخی مقاصد، حرمت کلام الهی شکسته گردد؛ همچنان که این امر در مورد سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاده است/
مرحوم مطهری در کتاب امامت و رهبری میفرمایند: «....اگر آیهای هم به طور صریح در این خصوص وجود داشت، باز آن را توجیه میکردند. پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در گفتار خودش به طور صریح گفت: هذا علی مولاه. دیگر از این صریحتر چه میخواهید؟! ولی خیلی فرق است میان گفتار پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با این صراحت را زمین زدن و آیه قرآن را با وجود کمال صراحت اسمی در آن، همان روز اول بعد از وفات پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، زمین زدن...»/
نقل شده است که یک نفر یهودی، در زمان حضرت امیر(علیه السلام) به قصد طعن و سرکوفت مسلمانان به حوادث نامطلوب صدر اسلام اشاره کرده و میگوید: «ما دُفِنْتُمْ نَبیَّکُمْ حَتّی اًّخْتَلَفْتُم فیهِ»؛ هنوز پیغمبرتان را دفن نکرده بودید که دربارهاش اختلاف کردید.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او جواب خیلی عجیبی میدهد، ایشان میفرماید: «اًّنّما اًّخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فیهِ وَلکِنَّکُمْ ما جَفَّتْ أَرْجُلَکُمْ مِنَ البَحْرِ حَتّی قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمْ: اًّجْعَلْ لَنا اًّلهاً کَما لَهُمْ الهََْ، فَقالَ: اًِّنَّکُمْ قومٌ تَجْهَلُونَ»;{۱} ما درباره پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اختلاف نکردیم، اختلاف ما درباره دستوری بود که از پیغمبر ما رسیده بود. ولی شما هنوز پایتان از آب دریا خشک نشده بود که از پیغمبرتان خواستید که همان اصل اول توحیدتان را زیر پابگذارید، گفتید برای ما بتی بساز مثل اینها سپس فرمود شما گروهی نادان هستید/
پاسخ ۲:به عقیده مسلمانان، قرآن کریم در طول ۲۳ سال به مناسبتهای گوناگون از جانب خداوند بزرگ نازل شده و به وسیله پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تنظیم و به دستور ایشان یادداشت گردیده است. با نزول هر یک از آیات، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جای آن را مشخص میفرمود. و به این ترتیب آیات قرآن به ترتیب نزول آنها قرار گرفته است، زیرا نخستین سورهای که نازل شده سوره علق است در حالی که در آغاز قرآن قرار نگرفته است و گاه یک آیه مکی در سورهای که بیشتر آن مدنی است، گنجانده شده است و گاه بر عکس در وسط پارهای از آیات که مضامین آن فقهی است، مسائل اعتقادی قرار گرفته است/
یکی دیگر از ویژگیهای قرآن، بیان تمامی مسائل گوناگون فقهی، اعتقادی، تاریخی و اخلاقی است: «...لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اًّلاّ فی کِتابٍ مُبینِ»{۲} و این ویژگی جامعیت، از مصادیق اعجاز قرآن است. قرآن کریم در جای دیگری میفرماید: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ فی هذَا القرآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ...»;{۳} ما برای مردم در این قرآن از هر نمونهای - چیزی - بیان کردیم/
از این رو قرآن، اصول کلی را بیان فرموده است اما تبیین جزییات را به عهده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نهاده است/
قرآن، در بسیاری موارد از کنایه، مجاز و استعاره نیز استفاده کرده است. به گفته علمای علم معانی و بلاغت به کنایه سخن گفتن، از تصریح بهتر و رساتر است/
بنابراین در قرآن به نام افراد و یا جزییات کمتر اشاره شده چنان که نامهای پیامبران بلکه اسامی صحابه و یاران پیامبر نیز نیامده است. آنچه از نگاه قرآن اهمیت دارد، ضرورت نبوت و امامت است اما تعیین مصداق آن، به شیوههای دیگر واگذار شده است/
اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است، - تنها ۲۶ تن نام برده شدهاند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبودهاند زیرا قرآن خود میفرماید: «وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ...»;{۴} پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم/
البته نام برخی از پیامبران به صورت اشاره و کنایه آمده است، به طور مثال نام اشموییل با عنوان «وقال لهم نبیّهم»{۵} آمده و نام حضرت خضر به عنوان «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا»{۶} ذکر شده است/
پاسخ ۳: قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد، به آن حضرت اشاره نموده است مانند:
الف) «اًّنَّما وَلِیُّکُمْ الله وَ رَسُولُهُ والّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاَْ وَ یُؤتُونَ الزَّکاَْ وَ هُمْ راکِعُونَ»;{۷} ولی شما خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آوردهاند و نماز را به پاداشته و زکات را در حال رکوع پرداخت مینمایند/
ب) آیه مباهله: «قُلْ تَعالَوا نَدْعُ أَبْنأَنا وَ أبْنأَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ»;{۸} ای رسول بگو بیایید بخوانیم فرزندانمان را و فرزندانتان را و جانمان را و جانتان را... در این آیه از علی به عنوان جان رسول خدا یاد شده است/
ج) «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»;{۹} این آیه، علی(علیه السلام) را کسی معرفی مینماید که تمام علم کتاب نزد اوست/
د) «أَطیعُوا الله وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ».{۱۰}
بنا به این آیه شریفه هم، حضرت علی(علیه السلام) ولی امر بوده و اطاعت از او همتراز اطاعت از خدا و رسول دانسته شده است و دهها آیه دیگر که در جای خود بحث شده و به اثبات رسیده است/
آنچه یادآوری شد، گویای این واقعیت است که در قرآن کریم، اگر چه نام حضرت علی برده نشده است اما تعبیراتی بهتر به جای تصریح به نام آن حضرت آمده است و نباید گمان کرد چون قرآن از آن حضرت نام نبرده پس ولایت ایشان اهمیتی ندارد چرا که اگر به قرآن و دستورهای آن از این منظر بنگریم، باید بسیاری از احکام و عقاید که از اهمیت خاصی نزد مسلمانان برخوردار است، از اهمیّت چندانی برخوردار نباشد، در حالی که چنین نیست/
از دیدگاه مسلمانان پیروی از آنچه پیامبر فرموده است واجب است، چون دستورهای آن حضرت مانند فرمانهای خداوند است. قرآن میفرماید: «...ما أتاکُمُ الرّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...»;{۱۱} آنچه رسول حق دستور دهد، بگیرید و هر چه نهی کند، واگذارید/
یکی از دستورهای بسیار مهم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که در جهت تفسیر و تبیین آیات یاد شده صادر شده است، اطاعت و پیروی از علی است که او را مدار حق و ولی و سرپرست مسلمانان پس از خودش معرفی فرموده است
[۱]. نهجالبلاغه، حکمت ۳۱۷/
[۲]. سوره انعام، آیه ۵۹/
[۳]. سوره اسرأ، آیه ۸۹/
[۴]. سوره غافر، آیه ۷۸/
[۵]. سوره بقره، آیه ۲۴۸/
[۶]. سوره کهف، آیه ۶۵/
[۷]. سوره مایده، آیه ۵۵/
[۸]. سوره آل عمران، آیه ۶۱/
[۹]. سوره رعد، آیه ۴۳/
[۱۰]. سوره نسا، آیه ۵۹/
[۱۱]. سوره حشر، آیه ۷/
سایت اخبار شیعیان