چرا شیعیان به هنگام زیارت، در و دیوار حرم را میبوسند و به آنها تبرک میجویند؟
تبرک جستن به آثار اولیای خدا، مسألهای نیست که هم اکنون در میان گروهی از مسلمانان پدید آمده باشد، بلکه ریشههای این رفتار را در ژرفای تاریخ زندگانی رسول خدا و صحابه آن حضرت میتوان یافت.
نه تنها پیامبر گرامی و یاران وی، بلکه پیامبران پیشین نیز، بدین امر مبادرت میورزیدند. و اینک دلایل مشروع بودن تبرک به آثار اولیا از دیدگاه کتاب و سنت را از نظر شما میگذرانیم:
۱- در قرآن کریم میخوانیم: هنگامی که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفی کرد وآنان را مورد بخشودگی قرار داد، فرمود:
«اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَی وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا؛ این پیراهن مرا ببرید وی بر صورت پدرم (یعقوب) افکنید تا دیدگانش بینا گردد.»[۱]
سپس میفرماید:
«فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا؛ آنگاه که مژده دهنده، آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایی وی بازگشت.»[۲]
این سخن گویای قرآن، گواه روشنی بر تبرک جستن پیامبر خدا(یعقوب) به پیراهن پیامبری دیگر (حضرت یوسف) میباشد، بلکه بیانگر آن است که پیراهن یاد شده، موجب بازگشت بینایی حضرت یعقوب گردید.
آیا میتوان گفت رفتار ا ین دو پیامبر گرامی، از چهارچوب توحید و پرستش خدا خارج بوده است؟
۲- شکی نیست که پیامبر گرامی اسلام، به هنگام طواف خانه خدا، حجرالاسود را استلام مینمود و یا میبوسید.
بخاری در صحیح خود میگوید: مردی از عبدالله بن عمر درباره استلام حجر سؤال کرد و او در پاسخ گفت:
«رأیت رسول الله(صلی الله علیه و آله) یستلمه و یقبله؛ پیامبر را مشاهده کردم که حجرالاسود را استلام مینمود و میبوسید.»[۳]
در صورتی که اگر لمس کردن و یا بوسیدن سنگی، شرک به خدا بود، هرگز پیامبر (که منادی توحید است) به چنین کاری مبادرت نمیورزید.
۳- در کتب صحاح و مسانید و در میان کتابهای تاریخ و سنن، روایات انبوهی در مورد تبرک جستن صحابه پیامبر به آثار آن حضرت؛ مانند لباس، آب وضو، ظرف آب و... به چشم میخورد که با مراجعه به آنها، کوچکترین تردیدی در مشروعیت و پسندیده بودن آن باقی نمیماند.
گرچه شمارش همه روایات در این زمینه، در این نوشتار نمیگنجد، ولی به عنوان مثال، برخی از آنها را در اینجا یادآور میشویم:
الف) بخاری در صحیح خود در ضمن روایتی طولانی که شرح برخی از ویژگیهای پیامبر و یاران او را در بردارد، چنین میگوید:
«و اذا توضأ کادوا یقتتلون علی وضویه؛ هرگاه پیامبر وضو میگرفت، نزدیک بود مسلمانان،(بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت) با هم بجنگند.»[۴]
ب) ابن حجر میگوید:
«ان النبی (صلی الله علیه و آله) کان یؤتی بالصبیان فیبرک علیهم؛ کودکان را نزد پیامبر میآوردند و آن حضرت به منظور تبرک آنان، دعا میکرد.»[۵]
ج) محمد طاهر مکی میگوید:
«از ام ثابت روایت شده که گفت: رسول خدا بر من وارد شد و از دهانه مشکی که آویزان بود، آب نوشید و من برخاستم و دهانه مشک را بریدم».
سپس میافزاید:
«این حدیث را ترمذی روایت کرده و میگوید: حدیث صحیح و حسن است و شارح این حدیث در کتاب ریاض الصالحین میگوید: ام ثابت، دهانه مشک را برید تا جای دهان پیامبر را نگهداری کند و بدو تبرک جوید و همچنین صحابه میکوشیدند تا از جایی که رسول خدا از آن آب نوشیده بود، آب بنوشند».[۶]
«خدمتگزاران مدینه به هنگام نماز صبح با ظرف آب نزد پیامبر میرفتند، پیامبر گرامی دست مبارک خود را در هر یک از آن ظروف آب فرو میبرد، چه بسا در بامداد سردی خدمت وی میرسیدند، باز هم پیامبر دست خود را در آنها فرو میبرد».[۷]
بدین سان، دلایل جواز تبرک به آثار اولیای خدا روشن گشت و معلوم گردید کسانی که شیعه را که به خاطر این رفتار، به شرک و دوگانه پرستی، متهم میکنند، معنای توحید و شرک را درست تحلیل نکردهاند. زیرا شرک و پرستش غیر خدا، بدان معنا است که در کنار پرستش خدا، موجود دیگری را نیز خدا بدانیم و یا کارهای خدایی را به وی نسبت دهیم، به طوری که او را در اصل هستی و یا اثر بخشی، مستقل و بینیاز از خدا قلمداد نماییم.
در حالی که شیعه، آثار اولیای خدا را مانند خود آنان، مخلوق و آفریده خدا میداند که هم در اصل وجود و پیدایش خود و هم در منشأ آثار بودن، نیازمند به خداوند یگانهاند.
شیعه تنها به پاس احترام پیشوایان خود و پیشتازان دین خدا و به منظور ابراز محبت بیشایبه خود نسبت به آنان، بدان آثار تبرک میجوید.
اگر شیعیان به هنگام زیارت حرم پیامبر و اهل بیت آن حضرت، ضریح را میبوسند، و یا در و دیوار را لمس میکنند، تنها بدان جهت است که به پیامبر گرامی و عترت او عشق میورزند و این یک مسأله عاطفی انسانی است که در وجود یک انسان شیفته، تجلی میکند.
ادیبی شیرین سخن میگوید:
اَمُرُّ علی الدیار دیار سلمی اقبل ذا الجدار و ذا الجدارا
و ما حب الدیار شغفن قلبی ولکن حب من سکن الدیارا
بر دیار سلمی میگذرم، این دیوار و آن دیوار را میبوسم.
دوستی آن دیار، قلب مرا شاد نمیسازد، بلکه محبت ساکن آن است که مرا به وجد و سرور میآورد.
[۱] - یوسف، آیه ۹۳.
[۲] - یوسف، آیه ۹۶.
[۳] - صحیح بخاری: جزء ۲، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ص ۱۵۱-۱۵۲، ط مصر.
[۴] - صحیح بخاری: ج ۳، باب مایجوز من الشروط فی الاسلام، باب الشروط فی الجهاد و المصالحه، ص ۱۹۵.
[۵] - الاصابه: ج ۱، خطبه کتاب، ص ۷، ط مصر.
[۶] - تبرک الصحابه، (محمد طاهر مکی): فصل اول، ص ۲۹، ترجمه انصاری.
[۷] - به منظور آگاهی بیشتر، میتوانید به مدارک یاد شده در زیر، مراجعه فرمایید:
۱- صحیح بخاری، کتاب اشربه.
۲- موطا مالک: ج ۱، ص ۱۳۸، باب صلوات فرستادن بر پیامبر.
۳- اسدالغابه: ج ۵، ص ۹۰.
۴- مسند احمد: ج ۴، ص ۳۲.
۵- الاستیعاب، در حاشیه «الاصابه»: ج ۳، ص ۶۳۱.
۶- فتح الباری: ج ۱، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.
موسسه بین المللی سبطین