آیا جایز است زنان به زیارت قبور بروند، با توجه به آنچه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «لعن اللّه زائرات القبور»؟
پاسخ این پرسش را اینگونه میتوان داد:
الف - احادیثی داریم که میگوید حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و یا عایشه به زیارت قبور میرفتند؛ «إِنَّ فاطِمَةَ کانَتْ تَزُورُ قَبْرَ عَمِّها حَمْزَةَ کُلّ جُمُعَةٍ فَتُصَلّی وَتَبْکِی عِنْدَهُ»:
سنن الکبری، ج۴، ص۱۳۲ ؛ مصنف عبدالرزاق، ج۳، ص۵۷۲.
«فاطمه زهراء، هر جمعه به زیارت قبر عمویش حمزه میرفت و آنجا نماز میخواند و گریه میکرد.»
ابن أبی ملیکه میگوید: «رَأَیْتُ عایِشَةَ تَزُورُ قَبْرَ أَخِیها عَبْدالرَّحْمن وَماتَ بِالْحبشی وَ قُبر بمکة».
مصنف عبدالرزاق، ج۳، ص۵۷۰ - معجم البلدان ۲،۲۱۴.
«عایشه به زیارت قبر برادرش عبدالرحمان در مکه میرفت...او در منطقهای به نام حبشی که در نزدیکی مکه است مُرد و به مکه انتقال یافت و دفن گردید».
ب - این حدیث - لَعَنَ اللّه زائرات القبور با حدیث بُریده نسخ شده و یا معارض است، چنانکه حاکم نیشابوری و ذهبی به آن تصریح کردهاند.
و روایت بریده: «نَهی رَسُولاللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) عَنْ زِیارَةِ الْقُبُورِ ثُمَّ أَمَرَ بِزِیارَتِها».
السنن الکبری، ج ۴، ص ۱۳۱ ؛ مستدرک حاکم، ج ۱، ص ۳۷۴.
ج - علمای اهل سنت فتوی به استحباب زیارت قبور برای زنان دادهاند:
* ابن عابدین میگوید: «هل تستحبُّ زیارة قبره (صلی الله علیه و آله و سلم) للنساء؟
الصحیح: نعم بلا کراهة، بشروطها علی ما صرّح به بعض العلماء اما علی الأصحّ من مذهبنا و هو قول الکرخی وغیره: من أنّ الرّخصة فی زیارة القبور ثابتة للرجال و النساء جمیعاً فلا اشکال و اما علی غیره فذلک نقول بالاستحباب لإطلاق الأصحاب بل قیل واجبة».
رد المحتار، ج ۲، ص ۲۶۳ ؛ المواهب اللدنیه، ج ۳، ص ۴۰۵.
« آیا زیارت قبور برای زنها استحباب دارد؟
آری هیچ کراهتی هم ندارد، البته طبق ضوابط و شرایطی که بعضی از علما بدان اشاره کردهاند.
صحیح تر نزد ما و کرخی و دیگران این است که جواز زیارت قبور برای مردان و زنان ثابت است و هیچ اشکالی در آن نیست. اما بنا بر غیر مذهب - و مبنای - ما، باز هم قایل به استحباب هستیم چون اصحاب به طور مطلق فتوی به استحباب داده و ویژه مردها ندانستهاند. بلکه بعضی قایل به وجوب آن شدهاند.»
د - این حدیث (لَعَنَ اللَّهُ زائرات الْقُبُور) سه طریق دارد که هر سه ضعیف است:
در طریق اول ابن خثیم است و گفتهاند که به احادیث او احتجاج و استدلال نمیشود.
میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۵ ۹.
در طریق دوم باذان است که او هم مورد احتجاج نیست.
هذیب الکمال، ج۴، ص۶.
در طریق سوم عمر بن ابی سلمه است که او را هم ضعیف دانستهاند.
سیراعلام النبلاء، ج۶، ص۳۳.
//
سایت فطرت