پل نیاز
پل نیاز
پل نیاز
دمدمای صبح روز هفتم، آن هنگام که فرشتههای شب عروج میکنند و ملایک روز، پایین میآیند، لحظاتی است که میتوان از گذرگاه زمان، راهی به سوی او کشید.
راهی که ورودش را با"الحمد لله رب العالمین"مزیّن نمودهاند.
راهی که میانش را با"و العاقبه للمتقین"آراستهاند.
راهی که تابلوهای بامسمّای رنگارنگ"أین"ها و"یابن"ها با عباراتی پرمحتوا، این نوید را به رهرو میدهد که مسیر را درست میپیمایی.
زمانی که به پردهی سرخرنگِ نوشته شده با خطوط نورانی"أین الطالب بدم المقتول بکربلا"میرسی، فرعیهایی را متوجه میشوی که ورود به آن، تو را به ظلمهای تا بی انتهای بشریت، سوق میدهد.
اما وقت کم است و آن جلوتر، خودش را به تو مینمایاند و تو را میخواند،
"عزیز علیّ"،"بنفسی أنت"و... ؛ که همه و همه حکایت از این راه بزرگ دوطرفه است.
بزرگراهی که خروجش هم مانند ورودش زیباست،"یا أرحم الراحمین".
و اینک ای پروردگار! ای باریتعالی!
من ناچیز خودم را با عطر بهترینِ خلقَت معطّر کردهام، با پناه به او که برآورده شدن حاجات بندگانت،"بهِ"است، با دلی تاریک اما پر امید رو به تو ایستادهام و با دستان پر از خالی، اما سراسر نیازِ خود، از این فرش خاکی به آن عرش عالی، پلی میزنم،
پلی از جنس دعا،
پلی از جنس نیاز،
پلی از جنس بلورِ خواستهها،
پلی از جنس سکوتِ با صدا.
و میخواهم از تو، ای رب العالمین،
که به حق مضامین عالی و بلند همین دعا،
در همین لحظه و آن،
امر ظهور فرجش را سامان داده و چشم ما را، به جمال زیبای دلربایش، روشن بفرمایی.
نویسنده: جعفری
ارسال نظرات