حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) دختر گرامی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) علیرغم حیات کوتاه، الگوی خوبی برای مسلمانان هستند؛ چه به عنوان دختر، چه به عنوان همسر، چه به عنوان مادر، چه به عنوان یک معلم، چه به عنوان یک محدّث، و چه به عنوان یک مجاهد در عرصه دفاع از ولایت و امامت.
همین دفاع جانانه او از امام زمانش بود که منجر به شهادت او در سن جوانی شد؛ فاجعه ای که از همان روز شهادت آن حضرت تاکنون، غاصبان حق اهل بیت(علیه السلام) را به چالش کشیده است.
اما کوردلانی هم هستند که برای توجیه این جنایت، در طول تاریخ دست به تحریفهای لفظی و معنوی تواریخ و احادیث زده اند تا ماه را برای همیشه پشت ابر پنهان کنند؛ امری که صد البته امکانپذیر نیست.
امروزه وهابیت، دنبال کننده این روند تحریف و شبهه است و شبهاتی را در این باره در سایت ها و ماهوارههای پرشمارش مطرح میکند؛ لذا برای شناخت جایگاه حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) و نیز بررسی برخی از این شبهات و تحریفات، خبرگزاری ابنا گفتگویی تفصیلی با «حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید محمد حسینی قزوینی» پژوهشگر مسائل اعتقادی، رییس موسسه تحقیقاتی ولی عصر(عج) قم و مدیر شبکه جهانی ولایت انجام داد.
استاد حسینی قزوینی در ابتدا با تسلیت ایام شهادت و سوگواری صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به بیان برخی سجایا و ویژگیهای این شخصیت بی نظیر پرداخت.
آنچه در پی میآید چکیده سخنان ایشان در این گفتگو است:
فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) فرزندان متعددی داشتند؛ آنچه که مشهور است حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) دارای چهار دختر و چهار پسر بودند. از دختران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، «زینب» همسر ابوالعاص بن الربیع بود، «ام کلثوم» و «رقیه» همسران عتبه و عتیبه و عروس ابولهب بودند (که البته بعد از نزول سوره مبارکه"تبت"طلاق گرفتند)، و دیگری «حضرت زهرا(سلام الله علیها)» بودند.
از پسران پیامبر نیز «قاسم»، «طیب» و «طاهر» هر سه در مکه از دنیا رفتند و قبرشان در قبرستان ابوطالب است. پسر چهارم ایشان نیز «ابراهیم» از «ماریه قبطیه» در مدینه به دنیا آمد و در زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در همان شهر وفات کرد و در قبرستان بقیع دفن شد.
جایگاه ویژه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
در بین این هشت فرزند، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) جایگاه ویژه ای داشتند ؛ چرا که روایاتی که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در وصف صدیقه طاهره آمده برای هیچیک از فرزندان ایشان نیامده است. توجه کنید که این روایات، روایات پدر و دختری نیست بلکه بیانگر جایگاه ویژه زهرای مرضیه(سلام الله علیها) نزد خداوند متعال است.
احادیث منزلت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در کتب اهل سنت
از جمله احادیث فراوانی که در کتب غیرشیعی در منزلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) وجود دارد میتوان موارد زیر را برشمرد:
ــ در کتاب"صحیح بخاری"جلد ۴، ص ۲۰۹، حدیث ۳۷۱۱ آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فاطمة سیدة نساء اهل الجنة» یعنی: «فاطمه سرور زنان بهشتی است".
ـ در همین کتاب در جلد ۴، صفحه ۲۱۰، حدیث ۳۷۱۴ آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فمن أغضبها فقد أغضبنی» یعنی: «هرکس او (زهرا) را بیازارد مرا آزرده است».
شهادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ؛ سند حقانیت تشیع
علاوه بر شیعه، تمام مذاهب اسلامی ـ علیالخصوص فرقه وهابیت ـ بر این مسئله واقف اند که شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مدرک و سند حقانیت تشیع است؛ بنابراین وهابیون برای اینکه این مسأله را زیر سؤال ببرند، در زمینه زندگی و شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) شبهاتی وارد مینمایند.
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث"فاطمة بضعة منی"
وهابیها شبههای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث"فاطمة بضعة منی"در مذمت حضرت علی(علیه السلام) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب"صحیح بخاری"حدیث ۳۱۱۰ آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فاطمة بضعة منی» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است که: علی(علیه السلام) میخواست «جُوِیریه» دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(سلام الله علیها) هوو بیاورد که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن را فرمودهاند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد ۶ کتاب"العصابة"، ص ۹۴ ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص ۱۷۰ کتاب"فاطمة الزهراء"نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(علیه السلام) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِیریة» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.
شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان میورند که:شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) از سال ۱۳۷۴ شمسی به تقویم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابیها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابیها(!) ـ در کتاب جلد ۴ کتاب"منهاج السنة"ص ۲۲۰ نوشته است که:"کبس بیت فاطمه(سلام الله علیها)"یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(سلام الله علیها) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب"فراید السمطین"آورده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموداند: بعد از من میبینم که دخترم"مغمومة مغصوبة مقتولة"خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم کلینی» از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شهیده است.
رابعاً) «شهرستانی» در جلد اول کتاب"الملل والنحل"ص ۶۷ از «نظّام» نقل میکند که خلیفه دوم با لگد به شکم حضرت زهرا(سلام الله علیها) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در"میزان الاعتدال"و"لسان المیزان"نیز نوشته است.
شبهه سوم ؛ چرا علی(علیه السلام) در منزل را باز نکرد؟
شبهه دیگری مطرح میکنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علی(علیه السلام) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منزل را باز کرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غیرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ:
اولاً) «ابن عساکر» در جلد ۴۲ کتاب"تاریخ دمشق"ص ۴۷۰ آورده است که: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفت: «یا ام السلمه قومی فافتحی له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز کن».
ثانیاً) در جلد ۴۴ همین کتاب صفحه ۳۵ آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پیغمبر خانه بود ولی به حضرت خدیجه(سلام الله علیها) فرمود: «افتحی یا خدیجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
ثالثاً) در جلد اول کتاب"احتجاج طبرسی"ص ۲۹۲ آمده است که: روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه نشسته بودند که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در زدند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او (علی) باز کن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب"منهاج السنة"نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(سلام الله علیها) شدند.
خامساً) قرآن کریم در آیه ۲۷ سوره نور میفرماید:"یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا"یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید". و در جای دیگر میفرماید:"یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم". از سوی دیگر «سیوطی» در جلد ۵ کتاب"الدر المنثور"ص ۵۰ نوشته است که:"خانه زهرا خانه نبوت است". بنابراین حضرت زهرا(علیه السلام) و مولا علی(علیه السلام) بر این باور بودند که مهاجمان حریم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ میکنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهلبیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه میشوند.
شبهه چهارم ؛ اصلاً خانههای مدینه در نداشتند؟!
شبهه دیگری مطرح میکنند که: اصلاً خانههای آن زمان مدینه در نداشتند و فقط یک پرده یا حصیر در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(سلام الله علیها) تکذیب شود.
اما پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور میفرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَایِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضی خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین کسانی که مفتاح و کلید منزل خود را به شما میدهند ـ میتوانید بدون اجازه غذا بخورید». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد کلید معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید میزدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب"صحیح مسلم"ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد ۶ صفحه ۱۰۵ حدیث ۵۱۳۶ آمده است که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده بودند که: «شبها درها را ببندید». آیا حصیر و پرده را میبندند؟! آیا به پرده میگویند در؟!
ثالثاً) «بخاری» در جلد اول کتاب"الادب المفرد"صفحه ۲۷۲ نوشته است که: «روای میگوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ میگیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!
بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
مناظرهای در"دبی"امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روایت را قبول دارید که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده فاطمه(سلام الله علیها) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(سلام الله علیها) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه کرد و گفت: این کتاب در بیروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش میکشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!
سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برائت میآورم.
شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامهای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظرهای در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».
جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».
آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!
اهمیت وحدت اسلامی، با حفظ شعایر فاطمیه
موضوع وحدت اسلامی بسیار مهم است. حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز جایگاه رفیعی دارند و گرامیداشت ایشان اهمیت فراوان دارد. به قول «مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی» گرامیداشت مقام رفیع آن حضرت هیچ منافاتی با مساله وحدت ندارد.
از سوی دیگر کمرنگ شدن فاطمیه، کمرنگ شدن حقانیت شیعه است. لذا وحدت این است که بر اصول خود پایبند باشیم اما نسبت به مقدسات اهل سنت نیز هتاکی نکنیم.
حضرت امام خمینی(ره) منادی وحدت بود اما این موضوع دلیلی بر کوتاه آمدن ایشان از مباحث فاطمی نبود. رهبر معظم انقلاب نیز با تمام تاکیدی که در بحث وحدت داشته و دارند، نسبب به فاطمیه و مسئله شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به هیچ وجه کوتاه نیامدهاند؛ تا جایی که هر سال در بیت رهبری چندین شب مراسم عزاداری ایام فاطمیه برگزار میکنند.
///
ابنا