پیرامون «ضریــح»
موضوع ضریح مرقد مطهر حضرت ابا عبد الله الحسین علیهالسلام، بحثهای فراوانی را در ابعاد وسیعی از مسائل مذهبی و فرهنگی برانگیخت.
بسیاری از این بحثها، بین دوستان درگرفت، اما دامن زدن گسترده مخالفان تشیع به این سؤالات، بر اهمیت مسئله افزود.
روشن است که دفاع از کلیت یک باور یا عمل، بهمعنای تأیید همه حواشی موضوع و کارهای ناموزونی که چهبسا در ضمن آن صورت پذیرد یا نحوه انعکاس آن و... نیست.
در این مقال اشارهای داریم:
•به شمهای از فضیلتهای معنوی در شعایر حسینی علیهالسلام (بهعنوان بستر لازم برای بحث)
•به گوشهای از آثار عظیم فرهنگ حسینی علیهالسلام
• به برخی سؤالات مطرح شده.
• و در نهایت به برخی تذکرات در حوزه آسیبشناسیِ دینی
نگاه نخست: ثوابها و فضیلتها در نظام شعایر حسینی علیهالسلام
در بساط عظیم شعایر حسینیعلیهالسلام، اجرها و فضیلتها فراتر از تصور است.
در کتاب «کامل الزیارات» (از قویترین منابع روایی شیعی باب ۴۰، حدیث ۲) با سند صحیح از معاویة بن وهب نقل شده که امام صادقعلیهالسّلام را در حال مناجات یافتم. وی سپس عبارات اعجابآور حضرت در فضیلت زائران و عزاداران امام حسینعلیهالسّلام و دعا برای آنان را بازگو میکند و اینکه از تعابیرامام شگفتزده شده است. امام در پایان میفرمایند: «دعا کنندگان برای زائرین امام حسین علیهالسّلام در آسمان، بهمراتب بیشتر از آنانند که در زمین برای ایشان دعا مینمایند.» فضیلتهای مذکور در این حدیث، به ملاکهایی قابل تحلیل و تعمیم مستند شده، از جمله:
* صَرف اموال و به سختی انداختن خود، در جهت نیکی به اهل بیت علیهمالسّلام
* شاد کردن اهل بیت علیهمالسّلام و به خشم آمدن دشمنان ایشان
*به عیبجویی دشمنان درباره تعظیم شعایر اهل بیت علیهمالسّلام اعتنا نکردن
* اشکِ ناشی از مهربانی به اهل بیت علیهمالسّلام، ناشکیبی، احتراق قلب و فریاد جانسوز، برای مصائب آنان (متن روایت را در نسخه کامل این نوشتار با عنوان «نکاتی صریح به بهانه موضوع"ضریح"»، در بخش مقالات سایت تابناک ملاحظه فرمایید.)
اینها مواردی است که در ارتباط با اهل بیت علیهمالسّلام مطلوبیت ذاتی و موضوعیت دارد، یعنی بهخودیِ خود ارزشمند است.
نگاه دوم: فرهنگسازی عظیمِ دستگاه حسینی علیهالسلام
صرفنظر از اجرها و فضیلتها، دستگاه عظیم شعایر حسینی علیهالسّلام آثار شگرف فرهنگی دارد، که معمولاً مورد توجه کافی قرار نمیگیرد. پیش از طرح یکی از این آثار و برای آشکار شدن اهمیت آن، اشاره کوتاهی به دشواریهای فرهنگی در ارتباط با نسل جوان میکنیم:
شکاف نسلها، چالشی جهانی
امروزه دنیا با بحران شکاف نسلها روبرو است. ارتباط عاطفی، خانوادگی و اجتماعی میان نسلها با دشواری مواجه است. پیشرفت سریع علم و فناوری، نسلهای جدید را در فضایی متفاوت از پدران و مادران خود، با تفاوتی رو به تزاید رشد میدهد. آنان بهراحتی از طریق ابزارهای ارتباطی مانند اینترنت، در مواجهه با سیل اطلاعات، متأثر از مؤلفههای القا شده از فرهنگهای بیگانه، سبک خاصی از زندگی را برای خویش رقم میزند و ناهنجاریهای دنیای لذتگرا و منفعتجو، بر این گزینش سایه میافکند. الگوهای تربیتی رایج دنیا نیز توان پر کردن فاصله نسلی را ندارد. در این میان، فیالجمله پیدا است که ما نیز بی¬نصیب از این عارضه نیستیم.
فرهنگ حسینی علیهالسلام، امید بخش و تأثیرگذار از فراز نسلها
دنیای معاصر برای تربیت نسلهای نو که فاصلهای بیش از دو، سه دهه با پدران و مادران خود ندارند، دچار بحران است و با وجود اندک بودن فواصل زمانی، تسلط یا حتی اشراف بر فرزندان از دست رفته مینماید. اما فرهنگ حسینی علیهالسّلام از فراز هزار و چند صد سال، با دلها گره میخورد و از جوانان بیشتر دل میبرد.
در شهر و دیار خود بهوضوح میبینیم جوانان، با هر فاصلهای از ارزشهای جاری- که حتی گاه به دین گریزی تعبیر میشود- با حلول ماه محرم به میزان قابل توجهی تحت تأثیر فضای عزای حسینی علیهالسّلام قرار میگیرند.
صریح درباره ضریح
اکنون به مسایلی بازگردیم که درباره ساخت ضریح جدید و حرکت کاروان حامل آن مطرح شد:
سؤال نخست: آیا صرف هزینه برای اینگونه امور وجاهت دارد؟ در مقام پاسخ، چند نکته را یادآور میشویم:
• بسیاری از هزینههای اینچنین، توسط اقشار متوسط یا فقیر، بر پایه محبتی مقدس و درکی عمیق انجام میشود. آنان علیرغم مشکلات مالی، خرج کردن در راه اقامه عزا و تعظیم شعایر حسینی علیهالسّلام را توفیقی برای خود میشمارند.
• نگاه به موضوع فرهنگ حسینی علیهالسّلام، باید بهمنزله یک نهضت فرهنگیِ ارزشمند بلکه بینظیر و بسیار تأثیر گذار باشد با این رویکرد، هزینه برای فرهنگ، از ضروریترین سرفصلها است:
* در جامعه ما، صَرف بخش مهم درآمد برای تحصیل فرزندان در محیطهای فرهنگی مناسبتر، بیتوجهی به سایر نیازهای خانواده محسوب نمیشود.
* از سرفصلها در بودجه هر دولتی، حفظ و تبلیغ میراث فرهنگی با هزینههای گزاف است. «خاک بر فرق من و تمثیل من»،
آیا ابعاد عظیم فرهنگ حسینی علیهالسلام قابل قیاس با آثار باستانی است؟
چرا ما هزینه برای آثاری گاه متعلق به حاکمان و طبقات فاقد ارزش را بهجا میدانیم و هزینه برای فرهنگی عظیم و احیاگرِ ارزشهای الهی و انسانی را مورد مناقشه قرار میدهیم؟
* در جامعه ما رسومی پذیرفته شده وجود دارد که گاهی مانند پیامکهای نوروز، دارای بار فرهنگی است و سالیانه چند میلیارد تومان صرف آن میشود. گاهی مانند شب یلدا، مؤلفههایی فرهنگی دارد، اما برخی هزینههایش مانند خرید هندوانهی بعد از فصل، گویا ویژگی خاصی جز مرسوم بودن ندارد.
گاه نیز مانند چیدن هفت سین، نماد برخی ارزشها دانسته شده، اما خدا میداند چه مبالغی در سطح کشور، صرف تجملات حاشیهای آن میشود. چگونه است که در چنین مواردی کمتر به یاد فقرا میافتیم اما در باب تعظیم شعایر حسینی علیهالسّلام - با همه آثار معنوی و فرهنگی آن - موضوع فقرا به چشم میآید؟
• دستگاه حسینی علیهالسلام هیچگاه هزینهای را به فرد یا دولتی تحمیل نمیکند. همه هزینهها داوطلبانه انجام میشود. آیا میتوان به کسی خرده گرفت که چرا با اعتقاد به ارزش الهی کار، پولش را مثلاً صرف ساخت ضریحِ روضه حسینی علیهالسلام میکند؟
• انجام این نوع هزینهها خود یک فرایند معنوی و فرهنگی است. افراد با این کار، علاوه بر تحصیلِ اجر معنوی، دل و روح خود را با فرهنگ حسینی علیهالسلام گره میزنند و در عین حال فرهنگ انفاق در راه خدا را بهسوی نهادینه شدن پیش میبرند.
• این اقدامات، تعظیم شعایر الهی - که قرآن کریم، آن را نشانه تقوای قلب دانسته- نیز هست. اینکه حرم امامان علیهمالسّلام فاخر ساخته شود، نوعی بزرگداشت است که شکل آن البته از عرف تبعیت میکند، اما اساسش موضوعی عقلایی است.
• دغدغه فقرا و نیازهای مالی آنان ارزشمند است اما اولویتهای فرهنگی را منتفی نمیکند، بهعلاوه اگر فرهنگ حسینی علیهالسّلام فراگیر شود، رسیدگی به فقرا هم نهادینه میشود. این فرهنگ بر اساس سیره و سخنی از آن امام همام میآموزد: «اظهار نیازهای مردم به شما، از نعمتهای الهی بر شما است، از این نعمتها، با بیمیلی روی نگردانید.» (بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۲۱)
• تأثیر فرهنگی مناسک دینی در جامعه ما، غیر قابل انکار است. مثلاً آمارها آشکارا نشان میدهد در میان مجرمان و زندانیان - بهویژه در جرمهای خطرناک- کمترین تعداد مربوط به نمازخوانها است. دهها و صدها اراذل و اوباشی که هر از چندی دستگیر میشوند، با نماز میانهای ندارند، پس جرمزدا بودن نماز واضح است. البته که نماز، بهمراتب بیش از آنچه ما بهرهبرداری میکنیم ظرفیت دارد. فرهنگ حسینی علیهالسّلام نیز از این دست تأثیرات، فراوان دارد که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
البته هر مطلب خوبی ممکن است بد پیاده شود یا مورد سوء استفاده قرار گیرد یا... لذا باید برای مؤثرسازی رفتارهای دینی و رفع موانع، چارهای بیاندیشیم، اما قدر نشناختن سرمایههای فرهنگی راهگشا نیست.
• نمونه تأثیر این فرهنگ، موضوع زیارت امام حسین علیهالسّلام در عراق، در ایام خاص مانند اربعین است که آثار عظیم آن را بهراحتی میتوان دید، از جمله، انتشار روح همدلی و همنواییِ مذهبی و فراملی و... که نوشته مستقلی را میطلبد.
• این، رویکردی تک بعدی است که فقط به رفع یک معضل توجه شود، مانند اینکه کسی مثلاً با دیدن مشکلات در یتیمخانهها یا مراکز بهزیستی حکم کند که بودجه آموزش و پرورش کاسته و به ساخت و بازسازی دارالایتامها اختصاص یابد. آموزش و پرورش، فرهنگساز است، انسانساز است، جلوی ازدیاد نابسامانیها را میگیرد و...
دریغ که ما در برابر فرهنگ عظیم حسینی علیهالسّلام، از آثار شگرف اخروی و تأثیرات بیبدیل فرهنگیاش غافل باشیم.
• در شهر ما، آپارتمان ده میلیارد تومانی ساخته و فروخته میشود یا ماشینهای چند صد میلیونی بهفراوانی رژه میروند، جشنهای عروسی آنچنانی برپا میشود و... البته فرهیختگان جامعه، به این موارد معترضاند اما جا دارد که دغدغه برای فقرا، بهطور جدیتر بر چنین ریخت و پاشهای متداولی متمرکز شود.
• هزینههایی که کشورهای حوزه خلیج فارس هر ساله برای مبارزه با تشیع صرف میکنند، بالغ بر صدها میلیون دلار است که بخش زیادی از آن، از طریق صدها عملیات انفجاری و انتحاری صرف مبارزه با بساط زیارت در عتبات عالیات عراق شد و دهها هزار کشته و صدها هزار آسیب دیده - غالباً از طبقه متوسط یا مستمند- بر جای گذاشت.
واقعاً وهابیان سعودی، که دشمن قسم خورده تشیعاند، نقش این اماکن و مراسم را در ترویج تشیع، چگونه دیدهاند که برای حذف یا تضعیف آن، چنین هزینههای میلیاردی انجام میدهند و چرا ما این آثار را درنمییابیم، تا هزینههایی را که در جهت حفظ و ترویج آن صرف میشود - و در مقایسه با آنچه دشمنان خرج میکنند نزدیک به صفر است- گزاف نشماریم؟
سؤال دوم: تبرک جستن به ضریحی که هنوز به حرم حضرت نرسیده؟
تبرّک، اثر ویژهای است که خداوند در چیزی قرار دهد، مانند شفابخشی پیراهن حضرت یوسفعلیهالسّلام که بینایی را به چشم پدر بازگرداند. (سوره یوسف علیهالسّلام، آیه ۹۳)
معیار تبرک، انتساب به اولیای معصوم الهیعلیهمالسّلام و از اسباب آن، اتصال یا قُرب مکانی است. بدن حضرت سیدالشهداءعلیهالسّلام کانون نور و برکت است، لذا خاک قبر آن بزرگوار، منحصراً شفابخش قرار داده شده. حرم مقدسش، بهواسطه در بر داشتن آن ابدان مطهر، تماماً پر از یاد و توجه به ایشان است و...
البته این اوصاف والا بر محور اتصال یا قُرب مکانی، شرط لازم برای تبرک نیست بلکه نفس انتساب میتواند موجب تبرک شود.
در «کامل الزیارات» (باب ۳۲، حدیث ۷)، از امام صادقعلیهالسّلام آمده: «امام حسینعلیهالسّلام به زائرانش نظر(رحمت) میفرماید.. و به کسی که بر او میگرید، نظر(رحمت) میفرماید و برایش طلب مغفرت میکند.» نظر ولایی حضرت، خود مایه برکت و تبرک است.
عنوان، باب ۷۷ «کامل الزیارات» این است: «فرشتگان به مشایعت و استقبال زائران امام حسینعلیهالسّلام که به حق آن حضرت عارفاند رفته و هنگام بیماری عیادتشان نموده و هنگام مرگ بر بالینشان حاضر میشوند و برای آنها تا روز قیامت طلب مغفرت میکنند.»
در حدیث۴ باب بیان شده «وقتی شخصی بهقصد زیارت امام حسین علیهالسّلام از خانه خارج میشود، فرشتگانی او را مشایعت میکنند...»
شخصِ قصد کننده زیارت، تازه از خانه درآمده و هنوز فرسنگها با حرم اباعبدالله الحسین علیهالسّلام فاصله دارد، اما به آن حضرت انتساب یافته و مشایعت وی از سوی فرشتگان، نشانهای از برکت است.
مجلسی که به یاد آن بزرگواران تشکیل میشود، غذایی که به نام آنان طبخ میگردد یا... نیز به میزان خلوص نیتی که درش هست منشأ برکت و مورد تبرکجویی است.
از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل شده: هر گاه در مجلسی فضایل امیرالمؤمنین علیهالسّلام بازگو میشود، فرشتگان فرود آمده، آن را احاطه میکنند.
هنگام عروجشان، فرشتگان دیگر، از بوی خوش آنان شگفتزده میشوند... و فرود میآیند تا از آن مکان - که جمعش متفرق شدهاند- معطر شوند. (بحارالانوار، جلد ۳۸، صفحه ۱۹۹) فرشتگان، از مجلسی که در آن یاد امیرالمؤمنین علیهالسّلام شده، برکت میجویند.
مشهور است که مرحوم آیة الله العظمی بروجردی، فرموده بودند زمانی چشم درد داشتم و از گِلِ سر و روی عزاداران امام حسینعلیهالسّلام به چشمم مالیدم و خوب شد طوری که ایشان تا سنین کهولت بدون نیاز به عینک، کتب را مطالعه میکردند.
ضریحی که برای مضجع شریف حضرت سیدالشهداءعلیهالسّلام ساخته شده، در هر لحظه ساختش، آکنده از یاد و توجه به آن حضرت بوده است. ذره ذره انفاقها و ضربه ضربه قلمزدنها، که برای ساخت آن صرف شده، به عشق و معرفت مولا آمیخته شده است. این یعنی نهایت انتساب به آن مولا، لذا تبرک جستن به این ضریح، موافق مبانی پیش گفته است.
در ادامه مواردی را فهرستوار ذکر میکنیم (که تفصیلش را میتوانید در نسخه کامل این نوشتار، در بخش مقالات سایت تابناک ملاحظه فرمایید.)
تذکار اول: کوتاهی ما و بلندای فرهنگ حسینی علیهالسلام: این سخن که فرهنگ حسینی علیهالسّلام دلها را در اختیار میگیرد، از جمله بر شکاف نسلی فایق میآید و جوانان را با خود همراه میکند، بدین معنا نیست که ما در اجرای مراسم و مناسک، کمبود و اشکالی نداریم.
امام حسین علیهالسّلام دلهای رمیده را نرم و جذب میکند و زمینه فراهم میشود تا ما ضمیرهای آماده را با مبانیِ ناب دینی، اهداف، اخلاق و مرام حسینیعلیهالسّلام آشناتر کنیم. اگر تقصیر ورزیدیم، ایراد از ما است. البته این جریان مهم فرهنگی، با همه کوتاهیهای ما، اثرگذار است.
تذکار دوم: عظمت نهضت فرهنگی حسینی علیهالسلام و ضرورت دقت در آسیب شناسی: بسیار مهم است که در آسیبشناسیها دقت شود تا خود، آسیبزا نگردد. غفلت از این موضوع، در کنار عوارض زیاد، مخاطب ما را به سمت و سوی تبلیغات مخالفان تشیع سوق میهد که از نظر عده و عُده بر ما فایقاند و در متهم ساختن شیعیان به شرک و خرافه و غلو و... سر از پا نمیشناسند.
تذکار سوم: کاربرد صحیح تعابیر و اصطلاحاتی مانند خرافه، غلو و...: از روشهای تبلیغیِ منفی مخالفان که نباید در دامش افتاد، استفاده از تعابیر و اصطلاحات، بدون رعایت ضابطه و ملاک است. خرافه، باور یا رفتارِ مبتنی بر باوری بیپایه است. تبرک به آنچه منتسب به امام حسینعلیهالسّلام باشد، مبنا و ریشه دارد. کاربرد تعابیری مانند خرافه در این موضوع، از اساس نامربوط است.
تذکار چهارم: خلط نکردن میان مبانی و عملکردها: اگر در مراسم حمل ضریح مطهر حسینیعلیهالسّلام کاستیهایی بوده یا نحوه انعکاس آن با دقت و ملاحظات لازم صورت نگرفته باشد، ربطی به اصل بحث ندارد، هر چند وظیفه نهادها، دستگاهها و اشخاص آگاه و مؤثر در این مورد و کوتاهیهای احتمالی، جای نقد خود را دارد.
تذکار پنجم: مبانی مهمی که هرگز مورد غفلت سادهترین شیعیان نیست: با همه کاستیهای ما- که بعضاً اشاره شد- این بدیهی است که عوامترین شیعیان- هر چند امکان دارد گاه در ضمن زیارت، رفتارهایی انجام دهند که پسندیده و زیبا نباشد- اما هرگز کوچکترین شایبهای ندارند که امام یا ولیِّ زیارت شده، یا شییی متبرکِ منتسب به او، در اثرگذاری، استقلالی از خداوند داشته باشند و هر اثری را به اذن خدا میدانند. جایگاه پررنگ توحید در فرهنگ شیعی جای کمترین انحراف اینچنین را باقی نگذاشته است.
سخن آخر: جمعبندی و اشاره به حوزه وسیع مصداقها در تعظیم شعایر: با همه تأکیدی که در بر ارزششناسی و پاسداری از شعایر دینی، به ویژه فرهنگ حسینی علیهالسّلام شد اما ملاحظه گردید که نگارنده، در صدد انکار ضعفها نیست.
از جمله انتقادات درباره موضوع «ضریح» این بود که نحوه و گستردگی انعکاس مراسم مربوط مناسب نبوده، مثلاً زمینه بعضی سوء استفادهها را فراهم میکرده یا اینکه اساساً برخی احساسات پاک، در دوربین و نمایش عمومی، بهخوبی انعکاس نمییابد زیرا همه بینندگان، فضای حاکم بر آن صحنه را لمس نمیکنند و دچار سوء برداشت میشوند و...
نگارنده چنین انتقاداتی را کاملاً قابل بررسی و وارد بودنش را محتمل میشمارد.
نکته مهم دیگر اینکه تعظیم شعایر، اَشکال و روشهای مختلف دارد. گاهی سلایق و تشخیصهای متفاوت، روشهای متفاوتی را برای این مهم ترجیح میدهد. چنین سلایقی را - مادام که به اصول پایبند باشد- نمیتوان تخطیه کرد، بلکه باید غنیمت شمرد و در تضارب آنها بهدنبال صواب و راهکارهای بهینه بود.
حساب چنین نقدهایی، از سخن کسانی که به برخی مبانی مانند توسل و تبرک و... اعتقاد ندارند، جدا است. اینان میگویند چرا فلان مبلغ برای بساط عزاداری هزینه شد و به فقرا داده نشد، اما اگر عزاداریِ بیخرج یا درآمد زایی هم انجام شود مخالفاند، چون با اساس موضوع مخالفاند. اگر بخواهی آنها را توجیه کنی که فرهنگ حسینی خیّرساز هم هست و... اصلاً اعتنا نخواهد کرد.
البته که منقدین دسته نخست باید مراقب باشند تا خط خود را از گروه دوم جدا نمایند و در جهت اهداف نفع آنان کار نکنند.
//
دکتر جواد محدثین