نقش امام سجاد(علیه السلام) در احیای اقلیت شیعه
در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی، قرار گرفتند، کوفه که مرکز گرایشهای شیعی بود، تبدیل به مرکزی جهت سرکوبی شیعه شد، شیعیان واقعی امام حسین(علیه السلام) که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند.
گرچه بسیاری هنوز در کوفه بودند، اما تحت شرایط سختی که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند، کربلا از نظر روحی شکست بزرگی برای شیعه بود و به ظاهر این گونه مطرح شد که دیگر شیعیان نمیتوانند سر برآورند.
* نقش انقلابی امام سجاد(علیه السلام) در احیای اقلیت شیعه
تعدادی از اهلبیت و در رأس آنها امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسیدند و تنها یک نفر از فرزندان ذکور امام حسین(علیه السلام)، از نسل فاطمه(سلام الله علیها)، باقی مانده بود که البته در آن شرایط شهرتی نداشت، به خصوص که فرزند بزرگ امام حسین(علیه السلام)، یعنی علی اکبر، نیز به شهادت رسیده بود.
زندگی امام سجاد(علیه السلام) در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریانهای شیعی کوفه را از امام گرفته بود، در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجاد(علیه السلام) میبایست کار را از صفر شروع کند، مردم را به سمت اهلبیت بکشاند، امام در این راه موفقیت زیادی کسب کرد. زیرا امام سجاد(علیه السلام) توانست شیعه را حیاتی نو بخشد و زمینه را برای فعالیتهای آینده امام باقر و صادق(علیه السلام) فراهم کند.
تاریخ گواه است که امام سجاد(علیه السلام) در طول ۳۴ سال فعالیت امامتی خود، شیعه را از یکی از سختترین دورانهای حیات خویش عبور داد، دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله زبیریان و امویان نشان روشنی ندارد.
آری دورهای که امام سجاد(علیه السلام) در آن زندگی میکرد، دورانی بود که همه ارزشهای دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته و مردم یکی از مهمترین شهرهای مذهبی (مدینه)، میبایست به عنوان برده یزید با او بیعت کنند، احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود.
حجاج، عبدالملک را مهمتر و برتر از رسول الله(صلی الله علیه واله) میشمرد! و برخلاف نصوص دینی از مسلمانان جزیه میگرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان میسپرد.
در سایه چنین حکومتی آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزشهای جاهلی چگونه احیا خواهد شده است، امام سجاد(علیه السلام) در این شرایط، انسانی اهل عبادت بود که مهمترین تأثیر اجتماعیش در ایجاد پیوند مردم با خدا به وسیله دعا بود.
شخصیتی که همه مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند، بسیاری از طالبان علم راوی احادیث او بودند و از سرچشمه پرفیض او که برگرفته از علوم پیامبر(صلی الله علیه واله) و علی(علیه السلام) بود، بهره میجستند.
*سختیهای سفر شام از زبان امام سجاد(علیه السلام)
بیشک یکی از حوادث مهمی که زندگی امام سجاد(علیه السلام) را تحت تأثیر قرار داده است، حماسه عاشورای حسینی و به تبع آن به اسارت رفتن خاندان آل الله است، دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(علیه السلام) درباره حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی دمشق چنین مینویسد:
عبیدالله بن زیاد به یزید بن معاویه نامه نوشت و او را از کشته شدن حسین(علیه السلام) و اخبار خانوادهاش باخبر کرد و هنگامی که نوشته ابن زیاد به یزید بن معاویه رسید و از واقعه آگاه شد، پاسخ نامه را داد و او را مأمور روانه کردن سر حسین(علیه السلام) و سرهای کشتگانِ همراه او و نیز اثاث و زنان و خانواده حسین(علیه السلام) کرد، ابن زیاد هم مِحفَر بن ثَعلَبه عایذی را خواست و سرها و اسیران و زنان را به او سپرد، مِحفَر آنان را تا شام همانند اسیران کفّار برد و اهالیِ همه جا، صورتهای آنان را میدیدند.
آری! عبیدالله بن زیاد، علی بن الحسین(علیه السلام) و هر کس از حرم را که همراه او بود، برای روانه کردن به سوی یزید بن معاویه به گونهای آماده کرد که از یادکردش بدنها میلرزد و مفصلهای انسان به لرزه میافتد.
به گونهای که در «زیارت ناحیه» امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) خطاب به امام حسین(علیه السلام) چنین میخوانیم: سرت را بر نیزه کردند و خانوادهات را مانند بندگان، اسیر کردند و با زنجیر آهنین، به بند کشیدند و بر روی مَرکبهای بدون جهاز، سوار کردند و باد داغ نیمروزی، صورتهاشان را میسوزاند، آنان را در دشتها و صحراها میراندند و دستانشان را به گردنهایشان بسته بودند و آن ها را در بازارها میچرخاندند.
حُباب بن موسی، از امام صادق(علیه السلام)، از پدرش امام باقر(علیه السلام)، از امام زینالعابدین(علیه السلام) روایت میکند که امام سجاد(علیه السلام) فرمود: ما را از کوفه به سوی یزید بن معاویه بردند، راههای کوفه، پُر از مردم گریان بود و بیشترِ شب گذشته بود؛ ولی از فراوانی مردم، نتوانسته بودند ما را عبور دهند، [با خود] گفتم: اینان، همانها هستند که ما را کُشتند و اکنون میگِریند!
- در کتاب «المصابیح» روایتی را به سندش از امام صادق(علیه السلام) قل میکند که ایشان از امام باقر(علیه السلام) روایت میکنند که فرمودند: از پدرم علی بن الحسین(علیه السلام) درباره بردن او به سوی یزید پرسیدم، فرمود: «مرا بر شتری لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین(علیه السلام) بر بالای عَلَمی بود و زنانمان، پشت سرِ من بر اَسترانی بدون پالان، سوار بودند، کسانی که ما را میبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه، ما را احاطه کرده بودند و آزار میدادند، اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو میچکید، با نیزه به سرش میکوبیدند تا آنکه وارد شام شدیم، جارچی جار زد: ای شامیان! اینان، اسیران اهل بیتِ ملعوناند».
شیعه نیوز