آیات زیادی در قرآن وجود دارد که مومنین را به رسول ارجاع میدهند و مسلمین هم در طول تاریخ بر خلاف شعار (حسبنا کتاب الله ) متمسک به رسول و سنت او شده و به تفصیل و تبیینی که پیامبر در کیفیت نماز و روزه و حج و زکات و اخلاقیات و امور خانواده و امور اجتماعی گفته بود، مراجعه کرده اند .
آیا با این اوصاف میتوان گفت هدایت قرآن در اصول است و در فروع نیست و آیا میتوان گفت فروع اسلام احتیاجی به هدایت قرآن ندارد .
اگر تمام هدایت منحصر در قران است به چه مجوز ی باید مسلمانان در فروع نزد پیامبر بروند؟
در ضمن نویسنده کتاب نماز را در ردیف اصول قرار داده است. حال سؤال این است که تعداد رکعات نماز و چگونگی نماز خواندن از کجای قران مشخص میشود؟
ایشان آیه ( ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقین) را آورده است، تا اینکه جمله ( قرآن کریم تنها منبع هدایت است ) را اثبات کند، در حالیکه
اولا: از این گونه آیات حصر استنباط نمیشود.
ثانیا: اگر فرض حصر شود، خود خداوند در آیاتی دیگر این حصر را برداشته است.
ما میگوییم اینکه قران فرموده ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقین این آیه در ابتداء سوره بقره است و معنای آن این است که خدا زمینه هدایت را تقوی معرفی میکند یعنی ابتدا انسان باید تقوی داشته باشد تا قران او را هدایت کند و اگر کسی تقوی نداشته باشد قرآن در مورد چنین کسی میفرماید:
الإسراء: ۸۲ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً .
حال ما سؤال کنیم تقوا چیست؟
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلایِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّایِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولیِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولیِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (۱۷۷) بقره
در این آیه قرآن متقین را وصف میکند آنها باید ایمان به خدا و روز آخر و ملایکه و کتاب و نبییین داشته باشند، تا متقی باشند
ایمان به کتاب قطعا ایمان تنها به ظاهر قران نیست بلکه ایمان باید به محتوی و مندرجات قران به شرح باشد تا به کسی متقی گفته شود. قران فرموده است:
وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ
مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی
و از دیگر آیاتی که در قران ما را احاله به اطاعت مطلق از رسول میدهد، آیه ذیل میباشد :
النساء: ۵۹ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً
قران در این آیه سه منبع مطلق و مجاز معرفی کرده است. زمانی که قرارست ما از أَطیعُوا اللَّهَ یعنی ( قران ) تبعیت کنیم، خداوند با آوردن وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ اطاعت مطلق دیگری را به غیر از قران اذن داده و آن، اطاعت مطلق از رسول وَ أُولِی الْأَمْرِ است. پس خدا ما را به اطاعت از نفر سومی که غیر از خدا (قران ) و رسول هستند احاله داده است.
یا درآیه ولایت: المایدة: ۵۵ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا ...
در این آیه وَ الَّذینَ آمَنُوا مقوله سومی غیر از خدا و رسول است که او ولی ما است و هر چه میگوید ما باید از او اطاعت کنیم. بنابر این ادعایی همچون } (قرآن کریم تنها منبع هدایت است ) و یا ( خداوند هدایت را در قرآن منحصر کرده) در نقطه مقابل قران قرار دارد.
یا در آیه دیگر قران فرموده است:
العنکبوت: ۴۹ بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فی صُدُورِ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ
علم همه جا نیست بلکه علم در سینه کسانی است که خدا به آنها علم داده است آنهایی را که خدا به آن ها علم داده است، چه کسانی هستند ؟ قطعا این افراد غیر از پیامبرند،
بر فرض آنکه این فرد و یا افراد پیامبر باشد، باز هم پایه دیگری به جز قران یعنی گفتار و تبیین ایشان در کنار قرآن معرفی شده است .
و آیه قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی هم به همین معنی است خداوند خود مستقیماً خلایق را هدایت نمیکند و هدایت مردم توسط قرآن و پیامبر انجام میشود.
پس هدی یعنی قران و پیامبر.
حال اگر پیامبر فرموده باشد ای مردم، بعد از من از علی بن ابیطالب باید تبعیت کنید و اگر ما از علی علیه السلام تبعیت نکنیم در حقیقت از قرآن و کلام الهی تبعیت نکرده ایم و لذا جزء زیانکاران خواهیم بود.
نتیجه آنکه قران منهای مبین و بدون من عنده علم الکتاب و به دور از بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فی صُدُورِ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ و جدای از رسول، هدایتگر نیست و مقدمهای که نویسنده ارائه داده باطل است و بر این پایه غلط نمیتوان عمارتی ساخت که در این صورت همان عمارت عنکبوت است:
العنکبوت: ۴۱ مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ
مثل کسانی که غیر خدا را اولیا گرفتند، چون مثل عنکبوت است که خانهای برگرفت، و حقا که سستترین خانهها، همان خانه عنکبوت است، اگر میدانستند.
نویسنده کتاب گفته است :
هر کس هدایت را در منبعی غیر از قرآن بجوید، او مصداق سخن علی علیه السلام خواهد بود که در توصیف قرآن میگوید: «هر کس هدایت را در غیر از قرآن بجوید، خداوند او را گمراه مینماید».
حضرت فرموده است: «هر کس هدایت را در غیر از قرآن بجوید، خداوند او را گمراه مینماید» .
باید بگوییم: این مطلب عقلی است و باید هدایت را ابتداء از قران گرفت ولی آیا حضرت دستور دادند مومنین فقط به چند آیه از قران ایمان داشته باشند؟
مسلم است که حضرت امیر علیه السلام مومنین را به کل قران سفارش فرمودند و اگر هر کس بخواهد به کل قران ایمان داشته باشد، خود قران او را به اطاعت مطلق از افرادی غیر از خودش نیز خبر داده و اتفاقا همین فرمایش حضرت دلیل صحت عرض ما است و ادعای نویسنده کتاب را بر باد میدهد.
قران که فرموده است: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه ، نتیجة آن أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا میباشد.
ما به دستور قران سراغ رسول خدا و به دستور رسول خدا سراغ علی علیه السلام باید برویم و هر کس بخواهد اینها را از هم جدا کند اصلا مسلمان نیست تا چه رسد به مومن.
پس ما روشن کردیم منظور امیرالمومنین از عبارت «هر کس هدایت را در غیر از قرآن بجوید، خداوند او را گمراه مینماید». قطعا به معنای انحصار هدایت در قران نیست.
آیا این عبارت حضرت : «هر کس هدایت را در غیر از قرآن بجوید، خداوند او را گمراه مینماید». یعنی همان قرانی خطی که چاپ شده منظور میباشد. این برداشت خلاف نص قران است (من یطع الرسول فقط اطاع الله ).
اما اگر عبارت حضرت «هر کس هدایت را در غیر از قرآن بجوید، خداوند او را گمراه مینماید». بمعنای آن است که کسانی را هم که قران معرفی کرده باید قبول داشت این عین حرف و اعتقاد ما است.
/
وبلاگ آقای حسینی ورجانی