مناقب حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در قرآن
امروزه در شرایطی که فمینیسم جهانی بر افکار جهانیان چنبره زده و با شعارهای دلفریب خود سعی دارد تعاریف، الگوها و نظام جدیدی از روابط بشری به وجود آورد و در بسیاری از کشورهای غربی نیز بدان دست یافته و به کشورهای اسلامی نیز تاحد زیادی تأثیر گذارده، شناخت و تأسی به الگوهایی که ادیان آسمانی بویژه اسلام ارائه کرده است، بیش از پیش ضرورت مییابد.
زنان بسیاری در طول تاریخ بشریت به مقامهای بالای معرفتی و جایگاه رفیع قرب الهی رسیده اند؛ هرچند بسیاری از آنان مقربان بی نام و نشانند، لکن کم نیستند زنانی که خوش درخشیدند و نام و یادشان تا ابد زنده ماند و نزد پروردگارشان مقامی بس بلند یافتند.
حضرت زینب(علیها السلام) که به فرموده امام زین العابدین(علیه السلام)، عالمة غیرمعلمة است(۱)،
حضرت معصومه(علیها السلام)، حضرت حوا، هاجر، ساره، همسر عمران یا مادر مریم و... از جمله این زنان هستند، لکن در میان این زنان نمونه و نامی، چهار زن مقدس به قلههای علم و معرفت صعود کرده و الگوی عالمیان شدند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: خداوند متعال از میان زنان عالم چهار زن را برگزید: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه(علیها السلام).(۲)
اما بر احدی از اهل اسلام پوشیده نیست که صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(علیها السلام) برترین بانوی مقرب درگاه خداوند و منشأ برکات بی پایان در عالم است. دختر بهترین پیامبران، همسر برترین امامان، مادر سید و سالار شهیدان و یازده نور پاک آسمانی که ولایتشان تا قیامت پابرجاست و وارثان همه فضیلتها و کمالات هستند، تنها گوشه ای از افتخارات این بانوی با عظمت اسلام است.
در طول تاریخ بشریت، درباره هیچ بانویی تا این حد فضیلت، عظمت و بزرگی بیان نشده است، صدها روایت معتبر و متواتر در مناقب آن حضرت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر معصومان(علیه السلام) رسیده است. صدها کتاب در فضایل و مناقب او به رشته تحریر در آمده است؛ ارائه ۱۲۶ جلد کتاب در نرم افزار ریحانه (کتابخانه تخصصی حضرت زهرا(سلام الله علیها)) تنها بخشی از این آثار است. اما بدون تردید هیچ کتابی به اندازه قرآن کریم فضایل والا و بلند برای آن حضرت بیان نکرده است.
فضایل و مناقبی که قرآن کریم درباره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیان کرده، به دو قسم قابل تقسیم است: نخست فضایلی که به عنوان اهل بیت عصمت(علیه السلام) با دیگر معصومان مشترک است و دوم فضایلی که مخصوص آن حضرت است. از آنجا که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) یکی از اهل بیت و یکی از معصومان(علیه السلام) است، هر فضیلتی که در قرآن کریم برای اهل بیت(علیه السلام) بیان شده باشد، شامل حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز میشود.
این قبیل فضایل بسیار است؛ عصمت، طهارت، شفاعت، امامت، اخلاص، سبقت در خیرات، نورانیت، شجره طیبه بودن، ائمه ایمان بودن و... از جمله این فضایل است که در این نوشتار درصدد شمارش آنها نیستیم و از باب نمونه به دو مورد اشاره میکنیم: فاطمه(سلام الله علیها) کلمه بی پایان خداوند و الگوی کامل بشریت خداوند متعال در قرآن کریم، با تعابیر مختلفی از انبیای بزرگ و اولیای خود یاد کرده است؛ یکی از این تعابیر که بیانگر حکمتهای بسیاری است، «کلمه و کلمات» است.
قرآن حضرت عیسی(علیه السلام) را کلمه نامیده و میفرماید: «}ِانَمَا الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ ا... وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها اِلی مَرْیمَ؛ مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه اوست که او را به مریم القا نمود»(۳) و یا آنجا که از قول ملایکه فرموده: «یا مَرْیمُ }ِنَ ا... یبَشَرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیم ؛ ای مریم!خداوند تو را به کلمه ای از طرف خودش بشارت میدهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است.»(۴)
قرآن کریم در آیات متعددی، اهل بیت(علیه السلام) را «کلمات» نامیده است؛ یکی آیه ۳۷ سوره بقره است که ماجرای توبه حضرت آدم را بیان کرده که آن حضرت با توسل به کلمات خداوند توبه کرد و توبه او پذیرفته شد: «فَتَلَقَی آدَمُ مِنْ رَبَهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ انَهُ هُوَ التَوَابُ الرَحیم؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است.»(۵)
در روایات این کلمات به محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) تفسیر شده است که حضرت آدم با توسل به این بزرگواران توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت.(۶) در آیه ۱۰۹ از سوره کهف نیز کلمات خدا را بی پایان میشمارد و میفرماید: «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبَی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبَِی وَ لَوْ جِیْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً ؛ بگو اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان میگیرد پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد، هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم»(۷)
در آیه ۲۷ سوره لقمان نیز مشابه آن را فرموده است: «وَ لَوْ أَنَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامُ وَ الْبَحْرُ یمُدَهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ ا... ؛ و اگر همه درختان روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد.»(۸) ائمه(علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه فرموده اند: «وَ نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَتِی لَا تُدْرَکُ فَضَایِلُهَا وَ لَا تُسْتَقْصَی؛ ماییم کلماتی که فضایل آن درک نمیشود و به شماره در نمیآید.»(۹)
نتیجه آن که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) یکی از کلمات بی پایان خداوند است که زبان از شمارش فضایل او و قلم از نوشتن آن عاجز است و نه قلمی هست که بتواند همه فضایل او را بنویسد و نه جوهری یارای این همه کمالات را داشته باشد. علاوه بر این، کیست که بتواند بر بلندای کمال او دست یابد تا بتواند به بیان یا نوشته درآورد.
لکن بر ماست که قدر آنچه از یم بی مثالش به دلهای ما محبان تراوش میکند بدانیم و بر محبت او استوار مانیم و در زندگی مادی و معنوی خود سیره و سخن او را شاهراه سعادت و نجات قرار دهیم و با پیروی از آن بانوی بزرگ، خود را از اسارت شعارهای دلفریب فمینیسم، لیبرالیسم و ایسمهای دیگر آزاد سازیم. نکته ای که تذکر آن در اینجا لازم مینماید این است که چگونه میتوان از کسی که بر قله فضایلش صعود نتوان کرد، الگو گرفت؟ آیا اساساً موجودی که انسانها از شناخت کامل آن عاجزند، میتواند الگوی مردم باشد؟ پاسخ آن است که بله باید الگوی معنویت و کمال، خود بی نقص و عیب باشد و باید کمالاتش محدود نباشد، زیرا که اگر مردم بتوانند به الگوی خود برسند، دیگر او الگو نخواهد بود و حرکت نیز متوقف میشود، لذا باید الگو در حدی باشد که همه علما، فضلا، بزرگان و تمام مدعیان در برابر او تواضع کنند. بدین روی پیامبران از جمیع امت خود افضل بوده اند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: هیچ پیامبری را خدا مبعوث نکرد مگر آن که عقل او را کامل کرد و عقل او از جمیع امتش برتر شد و آنچه نبی در نفس و ضمیر خود دارد، از اجتهاد و تلاش همه مجتهدان برتر است.(۱۰)
بشر هم از ابتدا به الگوی قدسی گرایش نشان داده و این طور نبوده است که اگر الگویی خیلی عظمت داشت از آن گریزان باشد؛ لذا در همه ادیان مذاهب چنین الگوهایی مطرح است. به عنوان مثال، با اینکه حضرت عیسی(علیه السلام) در همان دوران نوزادیاش، به محض این که زبان به سخن میگشاید، خود را بنده خدا معرفی میکند؛ «انَی عَبْدُ ا... آتانِی الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیا»(۱۱)
ولی میلیارد ها انسان که خود را پیروان او میدانند، به آن همه فضایل اکتفا نکرده و او را خدا خواندند.
خلاصه آنکه در اعتقاد ما مسلمانان، پیامبران و ائمه (علیهم السلام) خلفای به حق خدا در زمین اند و در عین آن که موجوداتی ملکوتی و فوق معرفت بشر غیرمعصوم اند، لکن مشاکلت ظاهری و موانست با مردم(۱۲) از ویژگیهای آنان است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ما پیامبران مأموریم به اندازه عقول مردم با آنان سخن بگوییم»(۱۳) با فقرا بیشتر همنشین بوده اند تا اغنیا، از ضعیفان حمایت و دستگیری کرده اند و.... این خصایص موجب گشته هر کس بتواند در حد ظرفیت خود از آنان بهره گیرد.
از این رو، تقدیس آنها منافاتی با الگوگیری از آنان ندارد. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نیز از این قاعده مستثنا نیست، با آن که سیده زنان عالمیان و کلمه بی پایان خداوند است و هیچ کس غیر از خدا و خود معصومان را یارای شناخت همه فضایلش نیست، در عین حال کاملترین الگوی جهانیان است و بلکه به همان دلیل تا ابد الگوی همگان است. عصمت و طهارت فاطمه(سلام الله علیها) در اعتقاد شیعیان، هیچ گونه تردیدی در عصمت و پاکی اهل بیت(علیه السلام) از هرگونه معصیت و پلیدی وجود ندارد.
چنین عقیده ای محصول براهین عقلی و نقلی بسیار است که در مجموع هرگونه شکی را در این زمینه از بین میبرد. روایات معتبر در این زمینه از نظر لفظی و معنوی بیش از حد تواتر است. در قرآن کریم نیز آیات متعددی بر این معنا صراحت یا اشارت دارند. مثلاً آیاتی که بر وجوب اطاعت بی چون و چرا از اهل بیت(علیه السلام) دلالت دارند، لزوم عصمت آنها را نیز به ارمغان میآورند. لکن یکی از صریح ترین آیاتی که در این زمینه وجود رارد، آیه ۳۳ از سوره احزاب است که به آیه تطهیر شهرت یافته است: «انَما یریدُ ا... لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهرَکُمْ تَطْهیراً؛ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.»(۱۴) شیعیان اتفاق نظر دارند که مراد از «اهل بیت(علیه السلام)» در آیه شریفه، خمسه طیبه یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) هستند و به تبع آنها بقیه ائمه را نیز شامل میشود. روایاتی که در تفسیر این آیه شریفه بر خمسه طیبه وارد شده است، بسیار زیاد است.
در تعدادی از این روایات متواتر آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله)؛ علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) را زیر کسا(عبا) قرار داد و این آیه در حق آنان نازل شد.(۱۵) اهل سنت نیز روایات بسیاری را نقل کرده اند که همین تفسیر در آنها ارائه شده است. حسکانی در «شواهد التنزیل» بیش از ۱۳۰ حدیث در این زمینه نقل کرده است.
صحیح مسلم، صحیح ترمذی، مسند حنبل، تفسیر طبری، درالمنثور سیوطی و... نیز احادیثی در این زمینه نقل کرده اند. در «احقاق الحق» بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآوری شده و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم میگذرد.(۱۶)
از نگاه قرآن کریم، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) کرامتهای منحصر به فرد نیز دارد؛ شب قدر بودن فاطمه(سلام الله علیها) که در تفسیر فرات کوفی(۱۷) از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، از جمله اسراری است که به تصریح همان حدیث، فهم آن بر همگان میسر نیست و بحث از آن نیز مجالی دیگر میطلبد. اختر تابناک زنان عالم از دیگر ویژگیهای فاطمه زهرا(سلام الله علیها) این است که سیده زنان عالمیان است و احادیث متواتر(۱۸) نیز در این زمینه وارد شده است که این عقیده آسمانی را تأیید میکند. هر چند این عقیده به لفظ «سیدة نساء العالمین» در قرآن کریم نیامده است ولی قرآن کریم با تعبیر «کوکب دری» که ستاره فروزان عالم اختران است، به بهترین وجه بر این که فاطمه(سلام الله علیها) سیدة زنان عالمیان است، اشاره کرده است؛ آیه ۳۵ سوره نور میفرماید: «الله نُورُ السَماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحُ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزَجاجَةُ کَأَنَها کَوْکَبُ دُرِی؛ خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد و آن چراغ در شیشه ای است. آن شیشه گویی ستاره ای فروزان است»(۱۹). امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه فرمودند: «فَاطِمَةُ کَوْکَبُ دُرِی بَینَ نِسَاءِ أَهْلِ الدنْیا؛ فاطمه ستاره درخشان زنان دنیاست».(۲۰)
۱- الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۵ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۶۴: وَ أَنْتِ بِحَمْدِ ا... عَالِمَةُ غَیرُ مُعَلَمَةٍ فَهِمَةُ غَیرُ مُفَهَمَة
۲- الخصال، ج۱، ص۲۲۵ بحارالانوار، ج۹۶، ص۳۸۳: وَ اخْتَارَ مِنَ النِسَاءِ أَرْبَعاً مَرْیمَ وَ آسِیةَ وَ خَدِیجَةَ وَ فَاطِمَة
۳- (۴)النساء۱۷۱
۴- (۳)آل عمران ۴۵
۵- (۲)البقرة۳۷
۶- الکافی، ج۸، ص۳۰۴، ح۴۷۲، وسایل الشیعة، ج۷، ص۹۹، ح۸۸۴۵، بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۲۶، ح۹
۷- (۱۸)الکهف ۱۰۹
۸- (۳۱)لقمان ۲۷
۹- الاحتجاج، ج۲، ص۴۵۴، الاختصاص، ص۹۳، بحارالانوار، ج۴، ص۱۵۱
۱۰- المحاسن، ج۱، ص۱۹۳، بحارالانوار، ج۱، ص۹۱
۱۱- (۱۹)مریم ۳۰
۱۲- (۱۴)}براهیم ۱۱
۱۳- الامالی للطوسی، ص۴۸۱، ح۱۰۵۰، بحارالانوار، ج۲، ص۶۹، ح۲۳: «}ِنَا أُمِرْنَا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیاءِ أَنْ نُکَلِمَ النَاسَ بِقَدْرِ عُقُولِهِم»
۱۴- (۳۳)احزاب ۳۳
۱۵- الکافی، ج۱، ص۲۸۶
۱۶- دایرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۲۴
۱۷- تفسیرفرات الکوفی، ص۵۸۱، ح۵۸۱، بحارالانوار، ج۴۳، ص۶۵، ح۵۸
۱۸- الکافی، ج۱، ص۴۵۸، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۱۰
۱۹- (۲۴)النور۳۵
۲۰- الکافی، ج۱، ص۱۹۵، بحارالانوار، ج۴، ص۱۸
سایت اخبار شیعیان