نگاهی به زندگی علامه امینی(ره)
آخرین سخنانی که در لحظههای آخر زندگی بر لبان آن مرد بزرگ جاری شد، این بود:"اللهم هذه سکرات الموت قد حلّت فاقبل الیّ بوجهک الکریم، و اعنّی علی نفسی بما تعین به الصالحین علی انفسهم..."؛ «خداوندا! این سکرات مرگ است که به سویم میآید. پس به سوی من نظری کن و مرا با آن چه صالحان را کمک میکنی، کمک نما.»
طلوع
در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش ستارهای در شهر تبریز، در خانهای سرشار از علم و تقوا بدرخشید و افراد خانواده را سرشار از شادی و شعف نمود.
شیخ احمد امینی تبریزی، پدر بزرگوار علامه امینی از عالمان با تقوا بود و مردم به ایشان همواره به دیده احترام مینگریستند. ایشان در سال 1287 هـ.ق در سَردها از توابع تبریز به دنیا آمد. میرزا احمد از فقها و مجتهدین زمان خود و در زهد و پارسایی زبانزد عموم بود. او در سال 1304 ه.ق به تبریز مهاجرت نمود و برای همیشه ساکن آنجا گردید. این مرد بزرگ در سال 1370 ه. ق، دیده از جهان فرو بست و در قبرستان نو شهر مقدس قم دفن گردید.
پدربزرگ علامه امینی، مولی نجفقلی مشهور به امین الشرع بود که نام خانوادگی علامه نیز از همین لقب گرفته شده است. ایشان در سال 1257ه. ق، در روستای سَردها ـ از توابع تبریز پا به عرصه هستی نهاد و به یادگیری دانش و ادب پرداخت. وی نیز بعدها ساکن شهر تبریز گردید. مردی زاهد، فاضل، پرهیزگار و ادیبی برجسته بود که به گردآوری اخبار ائمه اطهار علیهم السلام علاقه بسیاری داشت و چند مجموعه روایت نیز تدوین کرده و اشعاری به فارسی و ترکی از وی به جا مانده است. او در شعر خود به"واثق"تخلص میکرد و نقش مُهر او - آن طوری که در پشت برخی از رسایلش مشهود است -"الواثق بالله الغنیِ عبدهُ نجفقلی"بوده است. وی در سن 83 سالگی در سال 1340ه. ق از دنیا رفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد.
دوران کودکی و جوانی علامه
کودکی عبدالحسین مانند دیگر همسالانش سپری نشد، بلکه او از همان کودکی، استعداد و تیزهوشی عجیبی از خود نشان میداد. وی از آغاز زندگی، با حافظه قوی و سرعت عجیبش در درک مسائل دینی، همه نگاهها را به خویش جلب کرد. روح پرسشگر و جست و جوگر عبدالحسین نمیگذاشت تا او مانند دیگر کودکان باشد. هر کس در کودکی او را درک میکرد، از تیزهوشی وی خبر میداد.
خانوده مذهبی و علاقهمند به دانش و معرفت علامه نیز، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده کردند. ایشان شاگردی و یادگیری را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود و با مبانی دانش آشنا شد.
پدر؛ ادبیات فارسی، عربی، منطق و تا اندازهای فقه و اصول را به فرزندش آموخت. در کنار اینها، عبدالحسین به کتابهای حدیثی و اعتقادی نیز اشتیاق زیادی داشت، ولی با این همه، «قرآن و نهجالبلاغه دو کتاب گرانقدر برای آموزش این محصل جوان بود.»
از همان کودکی، وجود عبدالحسین از آیههای قرآن و سخنان والای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و امامان دیگر پر شد. پس، عشق به اهلبیت علیهم السلام در تار و پود وجودش نفود کرد.
بدین ترتیب، علامه امینی با کوشش علمی و با استعداد و پشتکار خویش، خانواده و اطرافیانش را به آینده خود امیدوار میساخت.
عبدالحسین چهارده ساله بود که شیخ محمد خیابانی بر ضد استعمار شوم انگلستان قیام نمود. پیش از نهضت خیابانی، انقلاب مشروطیت روی داده بود، انقلابی که مردم تبریز در آن نقش مهمی بر عهده داشت. اینک خیابانی به پاس حرمت خون شهیدان، با قیامی دیگر میخواست با کج رویها مقابله نماید. لذا شانزدهم رجب 1338هجری قمری برابر هفدهم فروردین 1299هجری شمسی بر ضد دولت ارتجاعی وثوق الدوله و امپریالیستهای انگلیسی قیام کرد. این قیام به شهرهای دیگر آذربایجان هم سرایت نمود و ادارات دولتی یکی پس از دیگری به تصرف انقلابیون در آمد. شش ماه اداره شهر بر عهده کمیته ملی به رهبری خیابانی بود. مبارزی که با انگلیس، روس، آلمان عثمانی مقابله کرده و از استقلال موضع برخوردار بود.
با سقوط وثوق الدوله، مشیرالدوله پیرنیا به نخست وزیری رسید و حاجی مخبرالسلطنه هدایت را به تبریز فرستاد تا آن مجاهد خستگی ناپذیر را دفع نماید. عصر بیست و هشتم ذیحجة الحرام مرکز انقلابیون از بین رفت و بعد از سه روز وی را در خانه شیخ حسن میانجی به شهادت رساندند.
عبدالحسین که با سخنان شیخ و اندیشه و افکار متعالی وی آشنایی داشت، چون دیگر دوستدارانش عزا گرفت و از پدر آموخت که باید پس از قیام و شهادت با مکتب دعا، فرهنگ سیاسی اجتماعی اسلام را در جامعه نشر داد.
امینی در صدد بود با تحصیل در عتبات به جهاد علمی پردازد، عالمی فریادگر شود و مسیر حق را تداوم بخشد. وی با هجرت به نجف در صدر تکمیل معارف الهی بود.
علامه در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و تا حدود سن 32 سالگی در آنجا مشغول کسب معارف الهی بود. در این سالها در محضر اساتیدی چون: آیة الله سید محمدبن محمدباقر الحسینی فیروزآبادی، آیة الله سید ابوتراب بن ابوالقاسم خوانساری، آیة الله میرزا علی بن عبدالحسین ایروانی و آیة الله میرزا ابوالحسن بن عبدالحسین مشکینی زانوی ادب زده و کسب علم نمودند.
علامه از برخی اساتید اجازۀ اجتهاد داشته، بزرگانی چون:
1- آیت الله سید میرزا علی بن مجدد شیرازی
2- آیت الله شیخ میرزا حسین نایینی نجفی
3- آیت الله شیخ عبدالکریم بن ملا محمد جعفر یزدی حایری
4- آیت الله سید ابوالحسن بن سید محمد موسوی اصفهانی
5- آیت الله شیخ محمد حسین بن محمد حسن اصفهانی نجفی مشهور به کمپانی
6- آیت الله شیخ محمد حسین بن علی آل کاشف الغطاء
ایشان در سن 32 سالگی به زادگاه خود تبریز مراجعت نموده و برای مدت کوتاهی در آنجا ماندگار شد. اوقات ایشان در آن ایام به تدریس و تحقیق مصروف گردید.
علامه امینی(ره) که عشق امیرالمومنین علی علیه السلام در جانش شعلهور بود، بیش از این در فراق از حضرتش تاب نیاورده و مجدداً راهی نجف اشرف شد.
علامه امینی(ره) در مقام اجتهاد، منزلت و جایگاه والایی داشتند و بیشتر ساعات ایشان به تحقیق و مطالعه میگذشت. و از منابع علمی اسلامی توشه برمیگرفت. ایشان در تفسیر، حدیث، تاریخ و علم رجال صاحبنظر بودند.
آثار علامه در عالم تألیف و تحقیق:
شیخ عبدالحسین در سال 1335 تألیف اثر گرانبهای"شهداء الفضیله"را آغاز کرد. عبدالحسین 33 ساله در این دوره با انجام کاری نو و ابتکاری با تحقیق از میان کتب قدیمی ای که در معرض نابودی و فراموشی بودند، مطالبی درباره علمای متقدم و متاخری که در راه حق به شهادت رسیده اند تدوین کرد. او برای تهیه این کتاب که تحسین بسیاری را برانگیخت، به کتابخانههای بسیاری در ایران و عراق سر کشید تا از هر جا حتی اندک مطلبی درباره علمای شهید بیابد. علامه امینی در این کتاب کوشید تا به زندگی و دیدگاه بیش از یکصد تن از پیروان امام علی(علیه السلام) و علمای شیعه از قرن چهارم تا چهاردهم بپردازد. این محدث، مفسر، متکلم و فقیه معاصر به تحقیقات گسترده خود ادامه داد و تعلیقه ای بر کتاب"کامل الزیارات" ابن قولویه قمی نوشت. او این تعلیقه را با هدف معرفی مفهوم زیارت در فرهنگ تشیع و بحث پیرامون آن به رشته تحریر در آورد و در ادامه آن با تألیف"ادب الزائر" ارادت خود را به امام حسین (علیه السلام) اثبات کرد.
وی همچنین در حوزه فلسفه"ثمرات الاسفار" را در دو جلد تدوین میکند و در حوزه فقه و اصول نیز حاشیه ای کلان بر دو کتاب سترگ"مکاسب"و"وسایل"شیخ انصاری مینگارد. در همین دوره است که به دلیل تلاشهای علمی خود از جانب اساتیدش که ذکر آنها پیش از این گذشت، اجازه اجتهاد دریافت میدارد. و پس از آن به تبریز باز میگردد.
در این زمان او به سوی تفسیر قرآن کریم جذب میشود و برخی آیات قرآن کریم را در سورههای اعراف، واقعه و مؤمن مورد بحث و تحلیل قرار میدهد، اما همه این تحقیقات مقدمه ای است بر کار عظیم او. علامه امینی از ابتدای تحصیلات علمی خود در فکر ایجاد جامعه ای مبتنی بر اندیشههای والای اسلامی بود. جامعه ای که در آن اخوت و برادری مفهومی عینی مییابد و طی آن مسلمانان به دور از تبعیضات و تفرقه ها در ساختن جامعه ای آرمانی همت میگمارند. او برای این منظور با سفر به کتابخانههای کشورهای مختلف دنیا از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و... ابتدا به سراغ تحقیق درباره آیات تبلیغ (سوره مبارکه مایده -67)، اکمال (مایده -5)، آیات یک تا سه سوره مبارکه معارج، ولایت (مایده -55) و سوره هل اتی میرود. آنگاه احادیث غدیر، ولایت، منزلت، ثقلین، انذار العشیره و... را از مناظر تاریخی و سندی مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. چاپ نخست کتاب الغدیر در سال 1324 هـ.ش در نجف آغاز میشود و این مجموعه تا9 جلد افزیش مییابد. علامه امینی هفت سال پس از انتشار نخستین جلد الغدیر در اثبات ارادت خود به امیر مؤمنان علی(علیه السلام) کتابخانهای با بیش از چهل و دو هزار کتاب خطی و چاپی درباره مولی الموحدین امام علی(علیه السلام) با عنوان مکتبه الامام امیر المؤمنین تأسیس میکند.
کتابهای چاپ شده علامه امینی از این قرار است:
1- شهداءالفضیله
علامه امینی در این کتاب زندگینامۀ بیش از 130 علمای شهید را ذکر میکند که به خاطر دفاع از اسلام و حمایت از دین به شهادت رسیدهاند.
2- سیرتنا و سنتنا سیره نبینا و سنته
این کتاب در بردارندۀ پاسخهای علامه امینی به پرسشهایی است که از ایشان راجع به محبت شیعه به اهل بیت – علیهمالسلام – و عزاداری حضرت سیدالشهدا پرسیده شده است.
3- کامل الزیارات ابن قولویه(تصحیح و تعلیق)
4- ادب الزائر لمن یمم الحایر
5-الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب
6- تفسیر فاتحه الکتاب
و کتابهای چاپ نشده علامه امینی عبارت است از:
1- اعلام الانام فی معرفه الملک العلام (این اثر راجع به توحید و به زبان فارسی است.)
2- تفسیر آیۀ و لله الاسماء الحسنی
3- تفسیرآیۀ و کنتم ازواجاً ثلاثه...
4- تفسیر آیۀ و اذ أخذ ربک من بنی آدم...
5- تفسیر آیۀ قالوا ربنا امتنا اثنین...
6- ثمرات الاسفار(در دو جلد)
7- حاشیه بر رسایل شیخ انصاری
8- حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
9- رساله در حقیقت زیارات (این کتاب در پاسخ علمای پاکستان نوشته شده است.)
10- رساله در علم درایه
11- رساله در نیت
12- ریاض الانس(این اثر در دوجلد هزار صفحهای نگاشته شده)
13- العتره الطاهره فی الکتاب العزیز
14- رسالهای دربارۀ کتاب سلیم بن قیس هلالی
کتابخانه امام علی
صاحب الغدیر سال 1373 هجری قمری، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد الغدیر به تاءسیس کتابخانه ای اقدام نمود که نام آن را مکتبة الامام امیرالمؤ منین علیه السلام نهاد و در روز عید غدیر افتتاح کرد.
آغاز فعالیت این کتابخانه یا 42000 جلد کتاب خطی و چاپی بود. در تاءسیس این کتابخانه نسخههای خطی از کتابخانههای معتبری تهیه شد که شماری از آنها به قرار زیر میباشند.
کتابخانه ناصریه، 000/30 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه مدرسة الواعظین، 000/20 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه سلطان المدارس، 000/5 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه معتازالعلماء، 000/18 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه فرنگی محل، 000/9 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه ندوة العلماء، 000/60 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه امیرالدولة، 000/110 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه دانشگاه اسلامی علیگره، 000/500 جلد کتاب، علیگره
کتابخانه عمومی رظلا، رامپو
کتابخانه خدابخش، 000/50 جلد کتاب، پتنه
کتابخانه عمومی دانشگاه عثمانی، 000/111 جلد کتاب، حیدرآباد
کتابخانه عمومی آصفیه، 000/125 جلد کتاب ، حیدرآباد
کتابخانه سالار جنگ، 000/52 جلد کتاب، حیدرآباد
و این غیر از آن کتابخانههای خصوصی و عمومی است که در ایران و عراق دیده و استفاده شده بود.
زهد و عبادت علامه
ایشان در زهد و تقوا و ورع مراقبت شدید داشتند. در امور دینی، متعبد و تسلیم در مقابل اوامر الهی بودند. اخلاق خوش و همت بالایی داشتند و شاید همین همت ایشان، باعث موفقیتشان شده، چرا که در مسیر رسیدن به هدفشان، موانع، باعث عقب نشینی و ناامیدی ایشان نمیشد. با داشتن این همه علم و دانش متواضع بوده و کبر و غروری در وجود ایشان دیده نمیشد.
مرحوم علامه بسیار مراقب زبان خود بودند نقل شده است که هیچگاه کسی حرف رکیکی از ایشان نشنیده بود. در مورد پدرشان نیز میگویند آنقدر با اخلاق و سلیم النفس بودند که کسی ایشان را جز در مسائل مذهبی، خشمگین ندید. و چنان آداب را رعایت مینمودند که کسی کلام زشتی هرگز از ایشان نشیند.
توکل و انقطاع علامه امینی از غیر، زبانزد عام و خاص بود. علامه هرگاه با مشکلی مواجه میشدند متوسل به اهلبیت، خصوصا امیرالمومنین علی علیه السلام میشدند.
علامه امینی عقیدهشان بر این بود که اساس خلقت بنا بر محبت است. ایشان میگفتند که تمام عبادات ناشی از محبت است. (هل الدین الا الحب). هر چقدر محبت به خدا بیشتر باشد، از معاصی و گناهان بیشتر دوری میشود. مرحوم علامه میگفتند: کسی که توجهاش در نماز کم است مشکل محبتی دارد.
ایشان در عبادات هم کوشا بوده و به اقامه نماز شب مقید بودند. همواره پس از نماز صبح، مشغول قرایت قرآن میشدند که با تدبر و تامل همراه بود.
علامه امینی یکی از مسائل اساسی که در زندگیشان خیلی مهم بوده توجه به قرایت قرآن و انس با قرآن بوده است. ایشان در ماه مبارک رمضان خود را برای روزهداری و عبادات از کارهای دیگر فارغ میکردند و در این ماه 15 ختم قرآن داشتند. چهارده ختم به نیت چهارده معصوم علیهم السلام و یک ختم به نیت پدر و مادر خود. و در ماههای دیگر حداقل یک ختم قرآن داشتند. تاثیر این قرایتها و انس با قرآن در قلم ایشان دیده میشود چرا که نوشتههای ایشان بسیار روان و محکم است و البته تاثیر آن در الغدیر بسیار مشهود میباشد که استشهادهایی که ایشان در الغدیر به آیات قرآن داشتهاند به گونهای بوده که انگار این آیه برای آن موضوع مطروحه نازل شده است.(9)
علامه امینی روی توسلات خیلی تکیه میکردند. ایشان شدیداً به زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله و زیارت عاشورا معتقد و مقید به خواندنش بودند. و بسیاری از ادعیه را حفظ بودند.
زیارات و توسلات
علامه امینی میفرمودند که موضوع"زیارات"و"ادعیه"بدان گونه که در مکتب تشیع مطرح شده در هیچ دین و مذهبی طرح نگردیده است. و اگر کسی با این زیارات و ادعیه مانوس بشود و متوجه باشد که چه میخواند و فلسفه و حکمتش را بداند، این فرد، شیعه بیسوادی نمیشود. ایشان میگفتند کسی که زیارت جامعه کبیره را بخواند و بداند که چه میگوید این فرد، شیعه بیسواد نیست. چرا که میفهمد دین یعنی چه.
علامه امینی روی توسلات خیلی تکیه میکردند. ایشان شدیداً به زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله و زیارت عاشورا معتقد و مقید به خواندنش بودند. و بسیاری از ادعیه را حفظ بودند.
یک قسمت عظیمی از زندگی مرحوم علامه را ادعیه و توسلات و تمنای از اهلبیت و خصوصاً زیارات پر کرده بود. ایشان هر شب به زیارت حرم امیرالمومنین علی علیه السلام مشرف میشدند و آنقدر آداب را در زیارت رعایت میکردند که مردم میایستادند و به ایشان مینگریستند که آداب را بیاموزند. ایشان با کمال خضوع و خشوع و با حزن، بالای سر امام مینشستند و با برخی الفاظِ زیارات با امام سخن میگفتند و آنقدر اشک میریختند که بر روی محاسنشان جاری میشد و آنقدر غرق زیارت میشدند که اکثراً از یک ساعت هم میگذشت.
علامه امینی وقتی در حرم این الفاظ را میخواند که: اشهد انّک تسمع کلامی و ترد سلامی، یقین داشت که مقابل حضرت نشسته و با ایشان صحبت میکند و جوابش را نیز از حضرت میگیرد. و این رتبهی خیلی بالایی در ولایت است.
ایشان اکثراً وقتی به زیارت حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف میشدند با پای پیاده میرفتند. و مسئله قابل توجه اینست که ایشان از راه اصلی نمیرفتند بلکه مسیر را از میان روستاها انتخاب میکردند و شب را به صورت ناشناس در منزل آنها میماندند و در آنجا به سخنرانی در باب معارف دین و اهلبیت علیهم السلام میپرداختند و بدین وسیله طعم شیرین معارف الهی را به کامشان مینشاندند.
یقین به جواب در توسل
فردی به نام دکتر محمد عبدالغنی حسن که شاعر برجسته عرب و از علمای مصر بودند بعد از این که آقای امینی، الغدیر را برای ایشان فرستادند یک شعری برای علامه سرود و فرستاد که از ایشان تقدیر کردند.
آقای امینی نامهای برایشان فرستادند که من از شما ممنونم که این شعر را برای من سروده و فرستادید. اما چرا اصل را گذاشتید و فرع را گرفتید. ای کاش شما غدیریه میسرودید و نام خود را میان غدیریه سراها مضبوط و ماندگار میکردید و دوستی خود را نسبت به امیرالمومنین نشان میدادید.
میگویند که 2 ماه پاسخ نداد بعد از 2 ماه نامه ایشان آمد که من به این علت پاسخ نامه شما را دیر دادم که در این دنیا یک دختر بیشتر ندارم و او نیز بیمار شده و اطباء نیز از مداوا کردن او ناامید شدهاند و دخترم در حال احتضار است. به این علت اصلاً حال شعر گفتن نداشتم. ولی چون شما امر کرده بودید با چشم گریان این غدیریه را سرودهام و برایتان فرستادهام.
این نامه روز پنج شنبه به دست علامه رسیده بود. علامه امینی شب به حرم امیرالمومنین علی علیهالسلام مشرف شدند. فردای آن روز نامهای به فرزندشان حاج آقا رضا دادند و گفتند که این نامه را برای محمد عبدالغنی حسن پست کن. من دیشب که به حرم رفتم غدیریه این فرد را برای امیرالمومنین علیه السلام خواندم و فکر میکنم ان شاءالله شفای دختر را گرفتم.
این ماجرا به این معناست که علامه اینقدر با اطمینان از ارتباط شان با امام صحبت میکردند.
نامه علامه ارسال شد و دو هفته بعد جواب محمد عبدالغنی حسن رسید که سبحان الله، همان شبی که شما میگویید در حرم غدیریه مرا خواندید، دخترم تب شدیدی کرد و بعد از آن بهبود یافت. و الان شکوفه خانه من است و این از معجزات مولا امیرالمومنین است.
مرحوم علامه میگفتند کسی که زیارت جامعه کبیره را بخواند و بداند که چه میگوید این فرد، شیعه بیسواد نیست. چرا که میفهمد دین یعنی چه.
غروب
تلاش بیوفقه علامه امینی در دوران زندگیش باعث ضعف جسمانی ایشان شده که منجر به بیماری و زمینگیر شدنشان در دو سال آخر عمر ایشان شد. خستگیها و تحمل رنجهای علامه امینی در راه اعتلای دین اسلام و مذهب تشیع و تحصیل و تدریس معارف اهلبیت علیهم السلام در ظهر روز جمعه 12 تیر ماه 1349ه. ش (28 ربیع الثانی 1390ه.ق) به پایان رسید و صاحب الغدیر، آن پیر فرزانه و پر مایه، پس از 68 سال تلاش و کوشش، به دیدار یار شتافت تا از دست صاحب غدیر و از چشمه زلال کوثر بیاشامد و غبار خستگی را از تن بزداید. او رفت اما الغدیر وی چراغ خانه دلهای با صفا و مشعل هدایت امت تا طلوع خورشید ولایت شد.
هنگام احتضار لبهای علامه را با آب مخلوط به تربت مقدس کربلا مرطوب ساختند و فرزندشان ـ حاج شیخ رضا امینی ـ دعاهای عدیله، مناجات متوسلین و مناجات المعتصمین را میخواند و علامه هم با حزن و اندوه و در حالی که اشک از چشمانشان سرازیر بود، دعاها را تکرار میکردند.
آخرین سخنانی که در لحظههای آخر زندگی بر لبان آن مرد بزرگ جاری شد، این بود:
"اللهم هذه سکرات الموت قد حلّت فاقبل الیّ بوجهک الکریم، و اعنّی علی نفسی بما تعین به الصالحین علی انفسهم..."؛ «خداوندا! این سکرات مرگ است که به سویم میآید. پس به سوی من نظری کن و مرا با آن چه صالحان را کمک میکنی، کمک نما.» پس از ختم این دعا، ندای خداوند را لبیک میگوید و روح شریفش به سوی خداوند عروج مینماید.
منابع تحقیق:
سیری در الغدیر، به قلم ابوالفضل اسلامی
ترجمه الغدیر
شهیدان راه فضیلت
سایت تبیان
علمای بزرگ شیعه
ربع قرن مع العلامه
گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم
سایت حوزه
سایت مؤسسه آموزش عالی علامه امینی
حماسه غدیر، به قلم محمدرضا حکیمی
/
رضا لکزایی