متن زیر نامه حضرت علی (علیه السلام) است به مالک اشتر نخعی:
این فرمان راامام علیه السلام برای«اشتر نخعی»به هنگامی که او را فرماندار«مصر»قرار داد نوشته است.و این زمانی بود که وضع زمامدار مصر«محمد بن ابو بکر»در هم ریخته و متزلزل شده بوداین فرمان از طولانیترین و جامعترینفرمانهای امام علیه السلام میباشد [۱]
بسم الله الرحمن الرحیماین دستوری است که بنده خدا علی علیه السلام به«مالک بن حارث اشتر»...
در فرمانش باو صادر فرموده است.و این فرمان را هنگامی نوشت کهوی را زمامدار و والی کشور مصر قرار داد تا:مالیاتهای آن سرزمین راجمع آوری کند.با دشمنان آن کشور بجنگد. باصلاح اهل آن همت گمارد.
و به عمران و آبادی شهرها قصبات و روستاها و قریههای آن بپردازد.
(نخست)او را بتقوا و ترس از خداوندایثار و فداکاری در راه اطاعتشو متابعت از آنچه در کتاب خدا قرآن بآن امر شده است فرمان میدهد:بهمتابعت اوامری که در کتاب الله آمده فرایض و واجبات و سنتهاهماندستوراتی که هیچکس جز با متابعت آنها روی سعادت نمیبیند و جز با انکارو ضایع ساختن آنها در شقاوت و بدبختی واقع نمیشود باو فرمان میدهد که(آیین)خدا را با قلب دست و زبان یاری کند چرا که خداوند متکفل یاری کسی شدهکه او را یاری نماید و عزت کسیکه او را عزیز دارد.
و نیز او فرمان میدهد که خواستههای نابجای خود را درهم بشکند.و بههنگام وسوسههای نفس خویشتنداری را پیش گیرد زیرا که«نفس اماره»هم-واره انسان را به بدی وادار میکند مگر آنکه رحمت الهی شامل حال او شود.
ای مالک!بدان من تو را بسوی کشوری فرستادم که پیش از تو دولتهایعادل و ستمگری بر آن حکومت داشتند.و مردم بکارهای تو همانگونه نظرمیکنند که تو در امور زمامداران پیش از خودو همان را درباره تو خواهندگفت که تو درباره آنها میگفتی.بدان!افراد شایسته را با آنچه خداوند برزبان بندگانش جاری میسازد میتوان شناختبنا بر این باید محبوبترینذخیره در پیش تو عمل صالح باشدزمام هوا و هوس را در دست گیر.و آنچه برائت حلال نیست نسبتبخود بخل روا دارزیرا بخل نسبتبخویشتن این استکه راه انصاف را در آنچه محبوب و مکروه تو است پیشگیری.قلب خویشرا نسبتبملتخود مملو از رحمت و محبت و لطف کنو همچون حیواندرندهای نسبتبآنان مباش که خوردن آنان را نیمتشماری!زیرا آنها دوگروه بیش نیستند:یا برادران دینی تواندو یا انسانهایی همچون توگاه از آنها لغزش و خطا سر میزند.ناراحتیهایی بآنان عارض میگرددبدست آنان عمدا یا بطور اشتباه کارهایی انجام میشود(در این موارد)از عفوو گذشتخود آنمقدار بآنها عطا کن که دوست داری خداوند از عفوش بتوعنایت کند.زیرا تو مافوق آنهاو پیشوایت ما فوق تو و خداوند مافوق کسی استکه ترا زمامدار قرارداده است!امور آنان را بتو واگذار کردهو بوسیلهآنها تو را آزمایش نموده است.هرگز خود را در مقام نبرد با خدا قرار مده!
چرا که تو تاب کیفر او را نداری.و از عفو و رحمت او بینیاز نیستی.هرگز ازعفو و بخششی که نمودهای پشیمان مباش.و هیچگاه از کیفری که نمودهای بهخود مبال.و نیز هرگز سبتبکاری که پیش میآید و راه چاره دارد سرعتبخرج مده.مگو من مامورم(و بر اوضاع مسلطم)امر میکنم و باید اطاعتشود که این موجب دخول فساد در قلبو خرابی دینو نزدیک شدن تغییر و تحولدر قدرت است.آنگاه که در اثر موقعیت و قدرتی که در اختیار داریکبر وعجب و خودپسندی در تو پدید آیدبه عظمت قدرت و ملک خداوند که مافوقتو استنظر افکن!که این ترا از آن سر کشی پایین میآورد و آن شدت وتندی را از تو باز میدارد و آنچه از دستت رفته استیعنی نیروی عقل و اندیشهاتکه تحت تاثیر این خود پسندی واقع شدهبتو باز میگردد.از همتایی درعلو و بزرگی با خداوند بر حذر باش!و از تشبه باو در جبروتش خود را بر کنار دار!
چرا که خداوند هر جباری را ذلیل و هر فرد خود پسند و متکبری را خوار خواهدساخت.
نسبتبخداوند و نسبتبمردم از جانب خودو از جانب افراد خاصخاندانتو از جانب رعایایی که به آنها علاقمندیانصاف بخرج ده!کهاگر چنین نکنی ستم نمودهای!و کسی که به بندگان خدا ستم کندخداوند پیشاز بندگانش دشمن او خواهد بود.و کسی که خداوند دشمن او باشد دلیلش راباطل میسازدو با او بجنگ میپردازد تا دست از ظلم بردارد یا توبه کند.(و بدان!)هیچ جیزی در تغییر نعمتهای خدا و تعجیل انتقام و کیفرشاز اصرار بر ستم سریعترو زودرستر نیست.چرا که خداوند دعا و خواسته مظلومان را میشنود و درکمین ستمگران است.
باید محبوبترین کارها نزد تو اموری باشندکه و حق با عدالت موافقتر وبا رضایت توده مردم هماهنگتر است.چرا که خشم توده مردمخشنودیخواص را بیاثر میسازداما ناخشنودی خاصان با رضایت عمومجبران پذیراست.(این را نیز بدان که)احدی از رعایا از نظر هزینه زندگی در حالت صلحو آسایشبر والی سنگینتر و بهنگام بروز مشکلات در اعانت و همکاریکمترو در اجرای انصاف ناراحتترو بهنگام در خواست و سؤال پر اصرارترو پس از عطا و بخشش کم سپاسترو بهنگام منع خواستهها دیر عذرپذیرترو درساعات رویارویی با مشکلات کم استقامتتراز«گروه خواص»نخواهند بودولی پایه دین و جمعیت مسلمانان و ذخیره دفاع از دشمنان تنها«توده ملت»هستند!بنابر این باید گوشتبه آنها و میلتبا آنان باشد.
باید آنها که نسبتبرعیت عیبجوترند از تو دورتر باشند زیرامردم عیوبیدارند که والی در ستر و پوشاندن آن عیوب از همه سزاوارتر است.در صدد مباشکه عیب پنهانی آنها را بدست آوریبلکه وظیفه تو آن است که آنچه برائت ظاهر گشته اصلاح کنی.و آنچه از تو مخفی ستخدا درباره آن حکم میکندبنابر این تا آنجا که توانایی داری عیوب مردم را پنهان ساز!تا خداوند عیوبی راکه دوست داری برای مردم فاش نشودمستور دارد.(با برخورد خوب) عقدهآنها را که کینه دارند بگشا و اسباب دشمنی و عداوت را قطع کن!و از آنچهبرائت روشن نیست تغافل نما!بتصدیق سخن چینان تعجیل مکن!زیرا آنان گر چه در لباس ناصحینجلوهگر شوند خیانت میکنند.
بخیل را در مشورت خود دخالت مده!زیرا که ترا از احسان منصرفو از تهی دستی و فقر میترساندو نیز با افراد ترسو مشورت مکن!زیرا درکارها روحیهات را تضعیف مینمایند. همچنین حریص را بمشاورت مگیرکه حرص را با ستم گری در نظرت زینت میدهد.(همه آنچه درباره اینافراد گفتم)بخاطر این است که بخل و ترس و حرص و غرایز و تمایلات متعددیهستند که جامع آنها سوء ظن بخدای بزرگ است.
بدترین وزراء کسانی هستند که وزیر زمامداران بد و اشرار پیش ازتو بودهاندکسی که با آن گناهکاران در کارها شرکت داشته نباید جز وصاحبان سر تو باشد آنها همکاران گناهکاران و برادران ستمکاراننددرحالیکه تو بهترین جانشین را از میان مردم بجای آنها خواهی یافت:از کسانیکه از نظر فکر و نفوذ اجتماعی کمتر از آنها نیستندو در مقابلبار گناهان آنها رابردوش ندارنداز کسانی هستند که با ستمکران در ستمشان همکاری نکرده ودر گناه شریک آنان نبودهاند.این افراد هزینهشان بر تو سبکترهمکار-یشان با تو بهترمحبتشان با تو بیشترو انس و الفتشان با بیگانگان کمتر است.
بنابر این آنها را از خواص و دوستان خود و راز داران خویش قرار ده!
سپس(از میان اینان)افرادی را که در گفتن حق از همه صریحترو درمساعدت و همراهی نسبتبآنچه خداوند برای اولیایش دوست نمیداردبتوکمتر کمک میکندمقدم دارخواه موافق میل تو باشند یا نهباهل ورع وصدق و راستی بپیوندو آنان را طوری تربیت کن که ستایش بی حد از تو نکنندو تو را نسبتباعمال نادرستی که انجام ندادهای تمجید ننماید.زیرا مدحو ستایش بیش از حد عجب و خود پسندی ببار میآورد و انسان را بکبر و غرورنزدیک میسازد.
هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت مساوی باشند زیرا اینکار سبب میشود که افراد نیکوکار در نیکیهایشان بی رغبتشوندو بدکاران در عملبدشان تشویق گردندهر کدام از اینها را مطابق کارش پاداش ده!بدان کههیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والیبوفاداری رعیت بهتر از احسان بآنهاو تخفیف هزینهها بر آنانو عدم اجبارشان بکاری که وظیفه ندارند نیست در این راه آنقدر بکوش تا بوفاداری آنان خوشبین شوی(و بر آنان اعتماد کنیکه)این خوشبینی بار رنج فراوانی را از دوشتبرمیدارد.
سزاوار استبآنها که بیشتر مورد احسان تو قرار گرفتهاند خوشبین تر باشیو بعکس آنها که مورد بدرفتاری تو واقع شدهاند.بدبینتر.
هرگز سنت پسندیدهای را که پیشوایان این امتبآن عمل کردهاندو ملتاسلام بآن انس و الفت گرفته و امور رعیتبوسیله آن اصلاح میگرددنقضمکن!و نیز سنت و روشی که به سنتهای گذشته زیان وارد میسازد احداث منماکه اجربرای کسی خواهد بود که آن سنتها را بر قرار کردهو گناهش بر تو کهآنها را نقض نمودهای«با دانشمندان زیاد بگفتگو بنشین»و با حکماء واندیشمندان نیز بسیار ببحثبپرداز این گفتگوها و بحثها باید در باره اموریباشد که بوسیله آن وضع کشورت را اصلاح میکند و آنچه موجب قوام کار مردمپیش از تو بوده.
(ای مالک)بدان!مردم از گروههای مختلف تشکیل یافتهاند کههر کدام جز به وسیله دیگری اصلاح و تکمیل نمیشوندو هیچکدام از دیگریبینیاز نیستند.(این گروهها عبارتند)از:
«لشکریان خدا»«نویسندگان عمومی و خصوصی»«قضات عالیو دادگستر»«عاملان انصاف و مدارایی»(انتظامات داخلی)«اهل جزیه و مالیات»اعم از کسانی که در پناه اسلامند و یا مسلمانند و«تجار و صنعتگران»و بالاخره«قشر پایین»یعنی نیازمندان و مستمندانبرای هر کدام از اینگروهها خداوند سهمی را مقرر داشته و در کتاب خدایا سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمکه بصورت عهد در نزد ما محفوظ است این سهم را مشخص و معین ساخته است.
اما«سپاهیان»با اذن پروردگار حافظان و پناهگاه رعیتزینتزمامدارانعزت و شوکت دین و راههای امنیتند.قوام رعیت جزبوسیله اینان ممکن نیست از طرفی برقراری سپاه جز بوسیله خراج(مالیاتاسلامی)امکانپذیر نمیباشدزیرا با خراج برای جهاد با دشمنتقویت میشوند و برای اصلاح خود بآن تکیه مینمایند.و با آن رفعنیازمندیهای خویش را میکنند.سپس این دو گروه(سپاهیان و مالیاتدهندگان)جز با گروه سوم قوام و پایداری نمیپذیرند و آنها عبارتند از:
«قضات»و«کارگزاران دولت»و منشیها زیرا آنها قرار دادها و معاملاترا استحکام میبخشند.و مالیاتها را جمع آوری میکنند.و در ضبط امورخصوصی و عمومی مورد اعتماد و اطمینان هستند.و این گروهها بدون«تجار»و«پیشهوران»و«صنعتگران»قوامی ندارندزیرا آنها وسایل زندگی راجمع آوری میکنند.و در بازارها عرضه مینمایند.و وسایل و ابزاری را بادستخود میسازند که در امکان دیگران نیست.
سپس«قشر پایین»نیازمندان و از کار افتادگان هستند که باید بآنهامساعدت و کمک نمودو برای هر کدام بخاطر خدا سهمی مقرر داشت.و نیزهر یک از نیازمندان بمقدار اصلاح کارشان بر والی حق دارند.و هرگز والی ازادای آنچه خداوند او را ملزم بآن ساخته خارج نخواهد شد جز با اهتمام وکوشش و استعانت از خداوندو مهیا ساختن خود بر ملازمتحق و شکیباییو استقامت در برابر آنخواه بر او سبک باشد یا سنگین.
فرمانده سپاهت را کسی قرار ده که در پیش تو نسبتبخدا و پیامبر و امام تو خیر-خواهتر از همه و پاک دلتر و عاقلتر باشد از کسانی که دیر خشم میگیرند و عذر پذیرترندنسبتبه ضعفا ریوفو مهربان و در مقابل زورمندان قوی و پر قدرتاز کسانیکه مشکلات آنها رااز جای بدر نمیبردو ضعف همراهان آنهارا بزانو در نمیآورد سپس روابط خودرا با افراد با شخصیت و اصیل و خاندانهای صالح و خوش سابقه بر قرار ساز!
و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوارچرا که آنها کانونکرم و مراکز نیکی هستند.آنگاه از آنان آن گونه تفقد کن که پدر و مادر ازفرزندشان تفقد و دلجویی میکنند.و هرگز نباید چیزی را که بوسیله آن آنها رانیرو میبخشی در نظر تو بزرگ آید.و نیز نباید لطف و محبتی که با بررسی وضعآنها مینمایی هر چند اندک باشدخرد و حقیر بشماریزیرا همین لطف ومحبتهای کم آنان را وادار به خیر خواهی و حسن ظن نسبتبتو میکند. هر-گزار بررسی جزییات امور آنها بخاطر انجام کارهای بزرک ایشانچشممپوش!زیرا همین الطاف و محبتهای جزیی جایی برای خود دارد که از آنبهرهبرداری میکنند و کارهای بزرک نیز موقعیتی دارد که خود را از آن بینیازنمیدانند.
فرماندهان لشکر تو باید کسانی باشند که در کمک به سپاهیان بیش از همهمواسات کنند.و از امکانات خود بیشتر بآنان کمک نمایندبحدی که همنفرات سربازانو هم کسانیکه تحت تکفل آنها هستند اداره شوند.بطوریکه همه آنها تنها بیک چیز بیندیشند و آن جهاد با دشمن استمحبت و مهربانی تونسبتبه آنان قلبهایشان را بتو متوجه میسازد(بدان)برترین چیزی که موجبروشنایی چشم زمامداران میشودبر قراری عدالت در همه بلاد و آشکارشدن علاقه رعایا نسبتبآنها است.اما مودت و محبت آنان جز با پاکیدلهایشان نسبتبه والیان آشکار نمیگردد.و خیر خواهی آنها در صورتی مفیداست که با میل خود گرداگرد زمامداران را بگیرندو حکومت آنها برایشانسنگینی نکند و طولانی شدن مدت زمامداریشان برای این رعایا ناگوار نباشدمیدانامید سران سپاهت را توسعه بخش و پیدرپی آنها را تشویق کن!و کارهایمهمی که انجام دادهاند بر شمار.زیرا یاد آوری کارهای نیک آنها شجاعانشانرا بحرکتبیشتروادار میکند.و آنان که در کار کندی میورزند بکار تشویقمیشوند انشاء الله.
سپس باید زحمات هر کدام از آنها را بدقتبدانی.و هرگز زحمتو تلاش کسی از آنان را بدیگری نسبت ندهی.و ارزش خدمت او را کمتر از آنچههستبحساب نیاوریو از سوی دیگر شرافت و آبروی کسی موجب این نشودکه کار کوچکش را بزرک بشماری.و همچنین حقارت و کوچکی کسی موجبنگردد که خدمت پر ارجش را کوچک بحساب آوری.مشکلاتی که در احکامبرائت پیش میآیدو اموری که بر تو مشتبه میشود بخدا و پیامبرش ارجاع دهچرا که خداوند بزرگ بگروهی که علاقه داشته ارشادشان کند فرموده:
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید اطاعتخداوند کنید و اطاعت پیامبرشو اطاعت اولی الامری که از خود شما هستندو اگر در چیزی نزاع کردیدآنرا بخدا و رسولش باز گردانید»(سورهنساء(۴)آیه۵۹).
باز گرداندن چیزی بخداوند متمسک شدن بقرآن کریم و یافتن دستور ازآیات محکم آن است و باز گرداندن به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همان تمسک بسنت قطعیو مورد اتفاق آن حضرت است.
سپس از میان مردمبرترین فرددر نزد خود را برای قضاوت برگزیناز کسانیکه مراجعه فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد.و بر خورد مخالفانبا یکدیگر او را بخشم و کجخلقی وا ندارد. در اشتباهاتش پافشاری نکند.
و باز گشتبحقهنگامی که برای آنها روشن شدبر آنها سخت نباشد.
طمع را از دل بیرون کردهو در فهم مطالب باندک تحقیقاکتفا نکندازکسانی که در شبهات از همه محتاطترو در یافتن و تمسک بحجت و دلیل از همهمصرتر باشند.با مراجعه مکرر شکایت کنندگان کمتر خسته شوند و در کشف امور شکیباترو بهنگام آشکار شدن حق در فصل خصومت ازهمه قاطعتر باشند.از کسانیکه ستایش فراوان آنها را فریب ندهدو تمجیدهایبسیار آنانرا متمایل بجانب مدح کننده نسازدولی البته این افراد بسیار کمند.
آنگاه با جدیت هر چه بیشتر قضاوتهای قاضی خویش را بررسی کن و در بذل وبخشش به او سفره سخاوتت را بگسترآنچنانکه نیازمندیش از بین برود وحاجت و نیازی بمردم پیدا نکند و از نظر منزلت و مقام آنقدر مقامش را نزدخودت بالا ببر که هیچکدام از یاران نزدیکتبه نفوذ در او طمع نکند.واز توطئه این گونه افراد در نزد تو در امان باشد.
(و بداند که موقعیتش از اوبالاتر نیست که بخواهد از او شکایتی بکند)در آنچه گفتم با قتبنگر!چرا کهاین دین اسیر دست اشرارو وسیله هوسرانی و دنیا طلبی گروهی بوده است.
سپس در کارهای کارمندانتبنگر!و آنها را با آزمایش و امتحان بکاروادار!و از روی میل و استبداد آنها را بکاری و اندارزیرا استبداد و تسلیمتمایل شدنکانونی از شعبههای جور و خیانت است.و از میان آنها افرادیکه با تجربهتر و پاکتر و پیشگامتر در اسلامند برگزینزیرا اخلاق آنها بهتر وخانواده آنها پاکترو همچنین کم طمعتر و در سنجش عواقب کارها بیناترند.
سپس حقوق کافی بآنها بده زیرا این کار آنها را در اصلاح خویش تقویتمیکندو از خیانت در اموالیکه زیر دست آنها استبینیاز میسازد.
بعلاوه این حجتی در برابر آنها است اگر از دستورت سر پیچی کنند یا درامانتخیانت ورزند سپس با فرستادن ماموران مخفی راستگو و با وفاکارهای آنان را زیر نظر بگیر!زیرا بازرسی مداوم پنهانیسبب میشود که آنهابامانت داری و مداراکردن بزیردستان ترغیب شوند!اعوان و انصار خویش راسخت زیر نظر بگیر اگر یکی از آنها دستبخیانت زد و ماموران سری تو متفقا چنین گزارشی را دادندبهمین مقدار از شهادت قناعت کن.و اورا زیر تازیانه کیفر بگیر! و بمقدار خیانتی که انجام داده او را کیفر نما!سپس ویرا در مقام خواری و مذلتبنشان!و نشانه خیانت را بر او بنه!و گردن بندننکو تهمت را بگردنش بیفکن! (و او را بجامعه چنان معرفی کن که عبرت دیگران گردد)«خراج»و«مالیات»را دقیقا زیر نظر بگیر!بگونهای که صلاح مالیاتدهندگان باشد.زیرا در بهبودی وضع مالیاتو بهبودی حال مالیاتدهندگانبهبودی حال دیگران نیز نهفته است.و هرگز دیگران بصلاح و آسایشنمیرسندجز اینکه خراج دهندگان در صلاح و بهبودی بسر برندچرا کهمردم همه عیال و نان خور خراج و خراج گذاران هستند.باید کوشش تو در آبادیزمین بیش از کوشش در جمع آوری خراج باشد زیرا که خراج جز با آبادانیبدست نمیآید.و آن کس که بخواهد مالیات را بدون عمران و آبادانی مطالبهکند شهرها را خرابو بندگان خدا را نابود میسازد.و حکومتش بیش ازمدت کمی دوام نخواهد داشت.اگر رعایا از سنگینی مالیاتو یا رسیدنآفاتیا خشک شدن آب چشمههاو یا کمی باران و یا دگرگونی زمین دراثر آب گرفتن و فساد بذرهاو یا تشنگی بسیار برای زراعت و فاسد شدن آنبتو شکایت آورند.مالیات را بمقداری که حال آنها بهبود یابد تخفیف دهو هرگز این تخفیف بر تو گران نیایدزیرا که آن ذخیره و گنجینهای است کهآنها بالاخره آنرا در عمران و آبادی کشورت بکار میبندند و موجب عمرانسرزمینهای تو و ینتحکومت و ریاست تو خواهد بود و از تو بخوبی ستایشمیکنند و در گسترش عدالت از ناحیه تو با خرسندی سخن میگویند.و تو نیز خوددر این میان مسرور و شادمان خواهی بود. بعلاوه تو میتوانی با تقویت آنها ازطریق ذخیرهای که بر ایشان نهادهای اعتماد کنی.و نیز میتوانی با این عمل کهآنها را بعدالت و مهربانی عادت دادهایبه آنان مطمین باشیچرا که گاهیبرای تو گرفتاریهایی بیش میآید که باید بر آنها تکیه کنی.و در این حال آنهابا طیب خاطرپذیرا خواهند شد و عمران و آبادی تحمل همه اینها را دارد و اماویرانی زمین تنها باین علت است که کشاورزان و صاحبان زمین فقیر میشوند.
و بیچارگی و فقر آنها بخاطر آن است که زمامداران به جمع اموال می-پردازند و نسبتبه بقای حکومتشان بدگمانندو از تاریخ زمامداران گذشتهعبرت نمیگیرند.
سپس در وضع منشیان و کارمندانت دقت کن و کارهایت را به بهترین آنها بسپارو نامههای سری و نقشهها و طرحهای مخفی خود را در اختیار کسی بگذارکه دارای اساسیترین اصول اخلاقی باشد!از کسانی که موقعیت و مقام آنهارا مست و مغرور نسازد که در حضور بزرگان و سران مردمنسبتبتو مخالفتو گستاخی کنندو در اثر غفلت در رساندن نامههای کارمندانتبتو و گرفتنجوابهای صحیحش از توکوتاهی ننمایندخواه در اموری باشد که از طرف تودریافت میدارند و یا از سوی تو میبخشندباید قراردادهایی که برای تو تنظیممیکنند سست و آسیب پذیر نباشدو هر گاه قرار دادی به زیان تو باشد از یافتن راه حلعاجز نمانند.و نسبتبه ارزش و منزلتخویش نا آگاه و بی اطلاع نباشند کهشخص نا آگاه از منزلتخویشاز ارزش و مقام دیگری نا آگاهتر خواهد بود.
سپس در انتخاب این منشیان هرگز.به فراست و خوشبینی و خوش گمانیخود تکیه مکن چرا که مردان زرنگطریقه جلب نظر و خوشبینی زمامدارانرا با ظاهر سازی و تظاهر به خوش خدمتی خوب میداننددر حالیکه در ماوراءاین ظاهر جالب هیچگونه امانتداری و خیرخواهی وجود ندارد.بلکه آنهارا از طریق پستهایی که برای حکومتهای صالح پیش از تو داشتهاند بیازمایبنابر این بر کسانی اعتماد کن که در میان مردم خوش سابقهتر و در امانت داریمعروفندو این خود دلیل آنست که تو برای خدا و کسانی که والی بر آنان هستیخیر خواه میباشیباید برای هر نوعی از کارها یک رییس انتخاب کنی!رییسیکه کارهای مهم وی را مغلوب و درمانده نسازدو کثرت کارها او را پریشانو خسته نکندو به خوبی باید بدانی هر عیبی در منشیان تو یافتشود که تو از آنبیخبر باشی شخصا مسؤل آن خواهی بود!به تجار و صاحبان صنایع توصیه کن!و آنها را به خیر و نیکی سفارش نما(و در این توصیه بین) بازرگانانی که در شهر و یا ده هستند (و دارای مرکز ثابت وتجارتخانهاند)و آنها که سیار و در گردشندو نیز صنعتگرانی که با نیرویجسمانی خویش بکار صنعت میپردازندتفاوت مگذار! چرا که آنها منابع اصلیمنافع و اسباب آسایش جامعه به شمار میروندآنها هستند که از سرزمینهایدور دستاز پرتگاهها و کوهستانها و دریاهاو سرزمینهای هموار و ناهموارمواد مورد نیاز را گرد میآورنداز مناطقی که عموم مردم با آن سر و کاریندارند و جریت رفتن به آن سامان را نمیکنند (توجه داشته باش)بازرگانان وپیشهوران و صنعتگران مردمی سالمند و از نیرنگ و شورش آنها بیمی نیستآنها صلح دوست و آرامش طلبند.اما باید از وضع آنانچه آنها که درمرکز فرمانداری تو زندگی میکنند و چه آنها که در گوشه و کنار هستند جستجو وبازرسی کنیولی بدان با همه آنچه گفتم در میان آنها گروهی تنگ نظر و بخیلآنهم به صورت قبیح و زشت آنمیباشند.که همواره در پی احتکار مواد موردنیاز مردم و تسلط یافتن بر تمام معاملات هستند!و این موجب زیان توده مردمو عیب و ننگ بر زمامداران است.از احتکار به شدت جلوگیری کن که رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن منع فرمود.باید معاملات با شرایط آسان صورت گیردبا موازین عدل و نرخهایی که نه به فروشنده زیان رساند و نه به خریدار!و هرگاه کسی پس از نهی تو از احتکار به چنین کاری دستبزنداو را کیفر کن!ودر مجازات او بکوش ولی این مجازات نباید بیش از حد باشد.
خدا را!خدا را!در مورد طبقه پایین!آنها که راه چاره ندارند یعنیمستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگاندر این طبقه هم کسانی هستندکه دستسؤال دارند و هم افرادی که باید بآنها بدون پرسشبخشش شودبنابر این به آنچه خداوند در مورد آنان بتو دستور داده عمل نما!قسمتی از بیت-المال و قسمتی از غلات خالصهجات اسلامی را در هر محل بآنها اختصاص دهو بدان آنها که دورند به مقدار کسانی که نزدیکند سهم دارند و باید حق همه آنها را مراعات کنیبنابر این هرگز نباید سرمستی زمامداریتو را بخود مشغول سازد (و بآنها رسیدگی نکنی)چرا که هرگز بخاطرکارهای فراوان و مهمی که انجام میدهی از انجام نشدن کارهای کوچکمعذور نیستی!نباید دل از آنها برگیری و چهره بروی آنان درهم کشی!درامور آنها که بتو دسترسی ندارند و مردم بدیده تحقیربآنها مینگرند بررسیکنو برای این کار فرد مورد اطمینانی را که خدا ترسو متواضع باشد برگزینتا وضع آنان را بتو گزارش دهدسپس با آن گروه بطوری رفتار کن که بههنگام ملاقات پروردگار عذرت پذیرفته باشدچرا که از میان رعایا اینگروه از همه به احقاق حق محتاجترند.و باید در ادای حق تمام افراد در پیشگاهخداوند عذر و دلیل داشته باشیدرباره یتیمان و پیران از کارافتاده که هیچراه چارهای ندارند و نمیتوانند دست نیاز خود را بسوی مردم دراز کنندبررسی کنالبته این کار بر زمامداران سنگین است!ولی حق همهاش سنگین است!
و گاهی خداوند آن را بر اقوامی سبک میسازداقوامی که طالب عاقبتنیکندو خویش را به استقامت و بردباری عادت داده و براستی وعدههایخداوند اطمینان دارند.
برای مراجعان خود وقتی مقرر کن که بنیاز آنها شخصا رسیدگی کنی!
مجلس عمومی و همگانی برای آنها تشکیل ده و درهای آنرا بروی هیچکس نبندو بخاطر خداوندی که ترا آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانانرا از این مجلس دور ساز! تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنتسخنانخود را با تو بگویدزیرا من بارها از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم این سخن را شنیدم«ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیردهرگز پاکو پاکیزه نمیشود و روی سعادت نمیبیند»سپس خشونت و کندی آنها رادر سخن تحمل کندر مورد آنها هیچگونه محدودیت و استکبار روا مدار که خداوند بواسطه این کاررحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد دادو موجب ثواب اطاعت او برای تو خواهد شد.آنچه میبخشی بگونهای ببخشکه گوارا باشد (بی منت و بی خشونت).و خود داری از بخشش را با لطف ومعذرتخواهی توام کن!بدان قسمتی از کارها است که شخصا باید آنها راانجام دهی (و نباید بدیگران واگذار کنی).از جمله:پاسخ دادن به کارگزاراندولت میباشددر آنجا که منشیان و دفتر داران از پاسخ عاجزند.و دیگر برآوردن نیازهای مردم است در همان روز که احتیاجات گزارش میشودو پاسخآنها برای همکارانت مشکل و دردسر میآفریند. (بهوش باش!)کار هر روز را درهمان روز انجام ده زیرا هر روز کاری مخصوص بخود دارد.باید بهترین اوقاتو بهترین ساعات عمرت را برای خلوت با خدا قرار دهی!هر چند اگر نیتخالصداشته باشیو امور رعایا روبراه شود همه کارهایت عبادت و برای خدا است.
از جمله کارهایی که مخصوصا باید با اخلاص انجام دهی اقامه فرایض استکه ویژه ذات پاک او است.بنابر این از بدنتشب و روز در اختیار فرمان خدابگذار!و آنچه موجب تقرب تو بخداوند میشود بطور کامل و بدون نقص بانجامرسان!اگر چه خستگی جسمی و ناراحتی پیدا کنی.و هنگامی که بنماز جماعتبرای مردم میایستی باید نمازت نه نفرتآور و نه تضییعکننده باشد. (نه آنقدرآنرا طول بده که موجب تنفر مامومین شود و نه آنقدر سریع که نماز را ضایع کنی)چرا که در بین مردمی که با تو بنماز ایستادهاندهم بیمار وجود داردو هم افرادیکه کارهای فوتی دارندمن از رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بهنگامی که مرا بسوی«یمن»فرستاد پرسیدم:چگونه با آنان نماز بخوانمدر پاسخم فرمود:«نمازی بخوانهمچون نمازی که ناتوانترین آنها میخواندو نسبتبه مؤمنان رحیم و مهربانباش!»
هیچگاه خود را در زمانی طولانی از رعیت پنهان مدار!چرا که دور بودنزمامداران از چشم رعایا خود موجب نوعی محدودیت و بی اطلاعی نسبتبهامور مملکت استو این چهره پنهان داشتن زمامدارانآگاهی آنها را ازمسائل نهانی قطع میکند.در نتیجهبزرگ در نزد آنان کوچکو کوچک بزرککار نیک زشتو کار بد نیکوو حق با باطل آمیخته میشود.چرا که زمامداربهر حال بشر استو اموری که از او پنهان است نمیداند.از طرفی حق همیشهعلامت مشخصی ندارد تا بشود راست را از دروغ تشخیص داد از این گذشته تواز دو حال خارج نیستی یا مردی هستی که خود را آماده جانبازی در راه حقساختهایبنابر این نسبتبحق واجبی که باید بپردازییا کار نیکی که بایدانجام دهیچرا خود را در اختفا نگهمیداری!یا مردی هستی بخیل و تنگنظردر این صورتمردم چون تو را ببینند مایوس میشوند و از حاجتخواستنصرفنظر میکنند!!بعلاوه بیشتر حوایج مراجعان برای تو چندان زحمتی ندارداز قبیل شکایت از ستمییا در خواست انصاف در داد و ستدی.سپس بدانبرای زمامدار خاصان و صاحب اسراری است که خود خواه و دست درازندو در داد و ستدبا مردم عدالت و انصاف را رعایت نمیکنندریشه ستم آنانرا با قطع وسایل از بیخ بر کن!و به هیچ یک از اطرافیان و بستگان خود زمینیاز اراضی مسلمانان وامگذارو باید طمع نکنند که قرار دادی بسود آنها منعقدسازی که مایه ضرر سایر مردم باشدخواه در آبیاری و یا عمل مشترک دیگر بطوریکه هزینههای آنرا بر دیگران تحمیل کنند که در این صورت سودش برایآنها است و عیب و ننگش برای تو در دنیا و آخرت.
حق را درباره آنها که خواهان حقند چه خویشاوندو چه بیگانه رعایتکنو در این باره صابر باش و به حساب خدا بگذار!(و پاداش این کار را ازاو بخواه) هر چند اینکارموجب فشار بر یاران نزدیکتشودو سنگینی اینراه رابخاطر سرانجام ستوده آن تحمل کنو هرگاه رعایا نسبتبه تو گمان بد ببرندافشاگری کن!و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینی شده آشکارا باآنان در میان گذارو با صراحتبدبینی آنها را از خود بر طرف سازچه اینکهاینگونه صراحتموجب تربیت اخلاقی توو ارفاق و ملاطفتبرای رعیتاست و این بیان عذرتو را به مقصودت در وادارساختن آنها بحق میرساند.
هرگز صلحی را که از جانب دشمن پیشنهاد میشود و رضای خدا در آناست رد مکنکه در صلح برای سپاهت آسایش و تجدید نیروو برای خودتآرامش از هم و غمهاو برای ملتت امنیت است.اما زنهار!زنهار!سختاز دشمنت پس از بستن پیمان صلح بر حذر باش!چرا که دشمن گاهی نزدیک میشودکه غافلگیر سازدبنابر این دور اندیشی را بکار گیرو در این موارد روح خوش-بینی را کنار بگذاراگر پیمانی بین تو و دشمنتبسته شدو یا تعهد پناه دادنرا باو دادیجامه وفاء را بر عهد خویش بپوشانو تعهدات خود را محترمبشمار!و جان خود را سپر تعهدات خویش قرارده!زیرا هیچیک از فرایض الهینیست که همچون وفای بعهد و پیمان مردم جهان با تمام اختلافاتی که دارندنسبتبآن این چنین اتفاق نظر داشته باشند حتی مشرکان زمان جاهلیتعلاوهبر مسلمانانآن را مراعات میکردند.چرا که عواقب پیمان شکنی را آزمودهبودند.بنابر این هرگز پیمان شکنی مکنو در عهد خود خیانت روا مدار ودشمنت را مفریبزیرا غیر از شخص جاهل و شقیکسی گستاخی بر خداوندرا روا نمیدارد. خداوند عهد و پیمانی را که با نام او منعقد میشود با رحمتخود مایه آسایش بندگانو حریم امنی برایشان قرار داده تا بآن پناه برند.و برای انجام کارهای خود بجوار او متمسک میشوند. بنابر اینفسادخیانت و فریبدر عهد و پیمان راه نداردهرگز پیمانی را مبند که در تعبیراتآن جای گفتگو باقی بماندو بعد از تاکید و عبارات محکمعبارات سستو قابل توجیه بکار مبر(که اثر آنرا خنثی میکند).هرگز نباید قرار گرفتن در تنگنابخاطر الزامهای الهی پیمانهاتو را وادار سازد که برای فسخ آن از راه ناحقاقدام کنیزیرا شکیبایی تو در تنگنای پیمانها که امید گشایش و پیروزی درعاقبت آن داریبهتر است از پیمان شکنی و خیانتی که از مجازات آن میترسیهمان پیمان شکنی که موجب مسؤلیتی از ناحیه خداوند میگردد که نه در دنیا و نهدر آخرت نتوانی پاسخ گوی آن باشی.
زنهار!از ریختن خون بناحق بپرهیززیرا هیچ چیز در نزدیک ساختن کیفرانتقامبزرک ساختن مجازاتسرعت زوال نعمتو پایان بخشیدن بهزمامداریهمچون ریختن خون ناحق نیستو خداوند سبحان در دادگاهقیامت قبل از هر چیز در میان بندگان خوددر مورد خونهایی که ریخته شدهدادرسی خواهد کرد.بنابر این زمامداریت را با ریختن خون حرام تقویتمکن.چرا که آنرا تضعیف و سست میکندبلکه بنیاد آنرا میکند.و آنرا بهدیگران منتقل مینماید.و هیچگونه عذری نزد خدا و نزد من در قتل عمد پذیرفتهنیست.چرا که کیفر آن قصاص است.و اگر به قتل خطا مبتلا گشتی و شمشیر وتازیانه و دستتبناروا کسی را کیفر کرد-چون ممکن استبا یک مشت وبیشتر قتلی واقع گردد-مبادا غرور زمامداری مانع از آن شود که حق اولیاء مقتولرا بپردازی و رضایت آنها را جلب کنی!.
خویشتن را از خودپسندی بر کنار دار و نسبتبه نقاط قوت خویش خود بینمباش.مبادا تملق را.دوستبداری زیرا که آن مطمینترین فرصتبرای شیطان استتا نیکوکاری نیکانرا محو و نابود سازد.از منتبر رعیتبهنگام احسانبپرهیزو بیش از آنچهانجام دادهای کار خود را بزرگ مشمارو از اینکه بآنها وعده دهی و سپس تخلفکنی برحذر باشزیرا منتاحسان را باطل میسازدو بزرک شمردن خدمتنور حق را میبرد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق استخداوند میفرماید«این موجب خشم بزرک نزد خدا است که بگویید و انجام ندهید»(سورهصف(۶۱)آیه۳.
از عجله در مورد کارهایی که وقتشان نرسیدهیا سستی در کارهایی کهامکان عمل آن فراهم شدهیا لجاجت در اموری که مبهم استیا سستی درکارها هنگامی که واضح و روشن استبر حذر باش!و هر امری را در جای خویشو هر کاری را بموقع خود انجام ده.
از امتیاز خواهی برای خود در آنچه مردم در آن مساوی هستند بپرهیزواز تغافل از آنچه مربوط بتواست و برای همه روشن استبرحذر باشچرا کهبهر حال نسبتبآن در برابر مردم مسیولی و بزودی پرده از روی کارهایتبر کنارمیرودو انتقام مظلوم از تو گرفته میشود باد دماغت را فرو بنشان حدت و شدتو قدرت دستو تیزی زبانت را در اختیار خود گیر!و برای جلوگیری از اینکارمخصوصا توجه بزبانت داشته باش که(سخنی بدون فکر نگویی)و نیزدر بکار بستن قدرت تاخیر انداز تا خشمت فرو نشیندو مالک خویشتن گردیهرگز حاکم بر خویشتن نخواهی بود جز اینکه فراوان به یاد قیامت و باز گشتبسوی پروردگار باشی!
بر تو واجب است که همواره بیاد حکومتهای عادلانه پیش از خود باشیهمچنین توجه خود را بر روشهای خوب یا اثری که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیدهویا فریضهای که در کتاب خداوند آمده معطوف داربخطوطی از حکومت کهدر روش من مشاهده کردهای اقتداء کن و برای پیروی از این عهد >
و سلام و درودبر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)و دودمان پاکش بادسلامی فراوان و بسیارو السلام.
منبع: نهج البلاغه سایت غدیر
متن زیر نامه حضرت علی (علیه السلام) است به مالک اشتر نخعی:
این فرمان راامام علیه السلام برای«اشتر نخعی»به هنگامی که او را فرماندار«مصر»قرار داد نوشته است.و این زمانی بود که وضع زمامدار مصر«محمد بن ابو بکر»در هم ریخته و متزلزل شده بوداین فرمان از طولانیترین و جامعترینفرمانهای امام علیه السلام میباشد [۱]
بسم الله الرحمن الرحیماین دستوری است که بنده خدا علی علیه السلام به«مالک بن حارث اشتر»...
در فرمانش باو صادر فرموده است.و این فرمان را هنگامی نوشت کهوی را زمامدار و والی کشور مصر قرار داد تا:مالیاتهای آن سرزمین راجمع آوری کند.با دشمنان آن کشور بجنگد. باصلاح اهل آن همت گمارد.
و به عمران و آبادی شهرها قصبات و روستاها و قریههای آن بپردازد.
(نخست)او را بتقوا و ترس از خداوندایثار و فداکاری در راه اطاعتشو متابعت از آنچه در کتاب خدا قرآن بآن امر شده است فرمان میدهد:بهمتابعت اوامری که در کتاب الله آمده فرایض و واجبات و سنتهاهماندستوراتی که هیچکس جز با متابعت آنها روی سعادت نمیبیند و جز با انکارو ضایع ساختن آنها در شقاوت و بدبختی واقع نمیشود باو فرمان میدهد که(آیین)خدا را با قلب دست و زبان یاری کند چرا که خداوند متکفل یاری کسی شدهکه او را یاری نماید و عزت کسیکه او را عزیز دارد.
و نیز او فرمان میدهد که خواستههای نابجای خود را درهم بشکند.و بههنگام وسوسههای نفس خویشتنداری را پیش گیرد زیرا که«نفس اماره»هم-واره انسان را به بدی وادار میکند مگر آنکه رحمت الهی شامل حال او شود.
ای مالک!بدان من تو را بسوی کشوری فرستادم که پیش از تو دولتهایعادل و ستمگری بر آن حکومت داشتند.و مردم بکارهای تو همانگونه نظرمیکنند که تو در امور زمامداران پیش از خودو همان را درباره تو خواهندگفت که تو درباره آنها میگفتی.بدان!افراد شایسته را با آنچه خداوند برزبان بندگانش جاری میسازد میتوان شناختبنا بر این باید محبوبترینذخیره در پیش تو عمل صالح باشدزمام هوا و هوس را در دست گیر.و آنچه برائت حلال نیست نسبتبخود بخل روا دارزیرا بخل نسبتبخویشتن این استکه راه انصاف را در آنچه محبوب و مکروه تو است پیشگیری.قلب خویشرا نسبتبملتخود مملو از رحمت و محبت و لطف کنو همچون حیواندرندهای نسبتبآنان مباش که خوردن آنان را نیمتشماری!زیرا آنها دوگروه بیش نیستند:یا برادران دینی تواندو یا انسانهایی همچون توگاه از آنها لغزش و خطا سر میزند.ناراحتیهایی بآنان عارض میگرددبدست آنان عمدا یا بطور اشتباه کارهایی انجام میشود(در این موارد)از عفوو گذشتخود آنمقدار بآنها عطا کن که دوست داری خداوند از عفوش بتوعنایت کند.زیرا تو مافوق آنهاو پیشوایت ما فوق تو و خداوند مافوق کسی استکه ترا زمامدار قرارداده است!امور آنان را بتو واگذار کردهو بوسیلهآنها تو را آزمایش نموده است.هرگز خود را در مقام نبرد با خدا قرار مده!
چرا که تو تاب کیفر او را نداری.و از عفو و رحمت او بینیاز نیستی.هرگز ازعفو و بخششی که نمودهای پشیمان مباش.و هیچگاه از کیفری که نمودهای بهخود مبال.و نیز هرگز سبتبکاری که پیش میآید و راه چاره دارد سرعتبخرج مده.مگو من مامورم(و بر اوضاع مسلطم)امر میکنم و باید اطاعتشود که این موجب دخول فساد در قلبو خرابی دینو نزدیک شدن تغییر و تحولدر قدرت است.آنگاه که در اثر موقعیت و قدرتی که در اختیار داریکبر وعجب و خودپسندی در تو پدید آیدبه عظمت قدرت و ملک خداوند که مافوقتو استنظر افکن!که این ترا از آن سر کشی پایین میآورد و آن شدت وتندی را از تو باز میدارد و آنچه از دستت رفته استیعنی نیروی عقل و اندیشهاتکه تحت تاثیر این خود پسندی واقع شدهبتو باز میگردد.از همتایی درعلو و بزرگی با خداوند بر حذر باش!و از تشبه باو در جبروتش خود را بر کنار دار!
چرا که خداوند هر جباری را ذلیل و هر فرد خود پسند و متکبری را خوار خواهدساخت.
نسبتبخداوند و نسبتبمردم از جانب خودو از جانب افراد خاصخاندانتو از جانب رعایایی که به آنها علاقمندیانصاف بخرج ده!کهاگر چنین نکنی ستم نمودهای!و کسی که به بندگان خدا ستم کندخداوند پیشاز بندگانش دشمن او خواهد بود.و کسی که خداوند دشمن او باشد دلیلش راباطل میسازدو با او بجنگ میپردازد تا دست از ظلم بردارد یا توبه کند.(و بدان!)هیچ جیزی در تغییر نعمتهای خدا و تعجیل انتقام و کیفرشاز اصرار بر ستم سریعترو زودرستر نیست.چرا که خداوند دعا و خواسته مظلومان را میشنود و درکمین ستمگران است.
باید محبوبترین کارها نزد تو اموری باشندکه و حق با عدالت موافقتر وبا رضایت توده مردم هماهنگتر است.چرا که خشم توده مردمخشنودیخواص را بیاثر میسازداما ناخشنودی خاصان با رضایت عمومجبران پذیراست.(این را نیز بدان که)احدی از رعایا از نظر هزینه زندگی در حالت صلحو آسایشبر والی سنگینتر و بهنگام بروز مشکلات در اعانت و همکاریکمترو در اجرای انصاف ناراحتترو بهنگام در خواست و سؤال پر اصرارترو پس از عطا و بخشش کم سپاسترو بهنگام منع خواستهها دیر عذرپذیرترو درساعات رویارویی با مشکلات کم استقامتتراز«گروه خواص»نخواهند بودولی پایه دین و جمعیت مسلمانان و ذخیره دفاع از دشمنان تنها«توده ملت»هستند!بنابر این باید گوشتبه آنها و میلتبا آنان باشد.
باید آنها که نسبتبرعیت عیبجوترند از تو دورتر باشند زیرامردم عیوبیدارند که والی در ستر و پوشاندن آن عیوب از همه سزاوارتر است.در صدد مباشکه عیب پنهانی آنها را بدست آوریبلکه وظیفه تو آن است که آنچه برائت ظاهر گشته اصلاح کنی.و آنچه از تو مخفی ستخدا درباره آن حکم میکندبنابر این تا آنجا که توانایی داری عیوب مردم را پنهان ساز!تا خداوند عیوبی راکه دوست داری برای مردم فاش نشودمستور دارد.(با برخورد خوب) عقدهآنها را که کینه دارند بگشا و اسباب دشمنی و عداوت را قطع کن!و از آنچهبرائت روشن نیست تغافل نما!بتصدیق سخن چینان تعجیل مکن!زیرا آنان گر چه در لباس ناصحینجلوهگر شوند خیانت میکنند.
بخیل را در مشورت خود دخالت مده!زیرا که ترا از احسان منصرفو از تهی دستی و فقر میترساندو نیز با افراد ترسو مشورت مکن!زیرا درکارها روحیهات را تضعیف مینمایند. همچنین حریص را بمشاورت مگیرکه حرص را با ستم گری در نظرت زینت میدهد.(همه آنچه درباره اینافراد گفتم)بخاطر این است که بخل و ترس و حرص و غرایز و تمایلات متعددیهستند که جامع آنها سوء ظن بخدای بزرگ است.
بدترین وزراء کسانی هستند که وزیر زمامداران بد و اشرار پیش ازتو بودهاندکسی که با آن گناهکاران در کارها شرکت داشته نباید جز وصاحبان سر تو باشد آنها همکاران گناهکاران و برادران ستمکاراننددرحالیکه تو بهترین جانشین را از میان مردم بجای آنها خواهی یافت:از کسانیکه از نظر فکر و نفوذ اجتماعی کمتر از آنها نیستندو در مقابلبار گناهان آنها رابردوش ندارنداز کسانی هستند که با ستمکران در ستمشان همکاری نکرده ودر گناه شریک آنان نبودهاند.این افراد هزینهشان بر تو سبکترهمکار-یشان با تو بهترمحبتشان با تو بیشترو انس و الفتشان با بیگانگان کمتر است.
بنابر این آنها را از خواص و دوستان خود و راز داران خویش قرار ده!
سپس(از میان اینان)افرادی را که در گفتن حق از همه صریحترو درمساعدت و همراهی نسبتبآنچه خداوند برای اولیایش دوست نمیداردبتوکمتر کمک میکندمقدم دارخواه موافق میل تو باشند یا نهباهل ورع وصدق و راستی بپیوندو آنان را طوری تربیت کن که ستایش بی حد از تو نکنندو تو را نسبتباعمال نادرستی که انجام ندادهای تمجید ننماید.زیرا مدحو ستایش بیش از حد عجب و خود پسندی ببار میآورد و انسان را بکبر و غرورنزدیک میسازد.
هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت مساوی باشند زیرا اینکار سبب میشود که افراد نیکوکار در نیکیهایشان بی رغبتشوندو بدکاران در عملبدشان تشویق گردندهر کدام از اینها را مطابق کارش پاداش ده!بدان کههیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والیبوفاداری رعیت بهتر از احسان بآنهاو تخفیف هزینهها بر آنانو عدم اجبارشان بکاری که وظیفه ندارند نیست در این راه آنقدر بکوش تا بوفاداری آنان خوشبین شوی(و بر آنان اعتماد کنیکه)این خوشبینی بار رنج فراوانی را از دوشتبرمیدارد.
سزاوار استبآنها که بیشتر مورد احسان تو قرار گرفتهاند خوشبین تر باشیو بعکس آنها که مورد بدرفتاری تو واقع شدهاند.بدبینتر.
هرگز سنت پسندیدهای را که پیشوایان این امتبآن عمل کردهاندو ملتاسلام بآن انس و الفت گرفته و امور رعیتبوسیله آن اصلاح میگرددنقضمکن!و نیز سنت و روشی که به سنتهای گذشته زیان وارد میسازد احداث منماکه اجربرای کسی خواهد بود که آن سنتها را بر قرار کردهو گناهش بر تو کهآنها را نقض نمودهای«با دانشمندان زیاد بگفتگو بنشین»و با حکماء واندیشمندان نیز بسیار ببحثبپرداز این گفتگوها و بحثها باید در باره اموریباشد که بوسیله آن وضع کشورت را اصلاح میکند و آنچه موجب قوام کار مردمپیش از تو بوده.
(ای مالک)بدان!مردم از گروههای مختلف تشکیل یافتهاند کههر کدام جز به وسیله دیگری اصلاح و تکمیل نمیشوندو هیچکدام از دیگریبینیاز نیستند.(این گروهها عبارتند)از:
«لشکریان خدا»«نویسندگان عمومی و خصوصی»«قضات عالیو دادگستر»«عاملان انصاف و مدارایی»(انتظامات داخلی)«اهل جزیه و مالیات»اعم از کسانی که در پناه اسلامند و یا مسلمانند و«تجار و صنعتگران»و بالاخره«قشر پایین»یعنی نیازمندان و مستمندانبرای هر کدام از اینگروهها خداوند سهمی را مقرر داشته و در کتاب خدایا سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمکه بصورت عهد در نزد ما محفوظ است این سهم را مشخص و معین ساخته است.
اما«سپاهیان»با اذن پروردگار حافظان و پناهگاه رعیتزینتزمامدارانعزت و شوکت دین و راههای امنیتند.قوام رعیت جزبوسیله اینان ممکن نیست از طرفی برقراری سپاه جز بوسیله خراج(مالیاتاسلامی)امکانپذیر نمیباشدزیرا با خراج برای جهاد با دشمنتقویت میشوند و برای اصلاح خود بآن تکیه مینمایند.و با آن رفعنیازمندیهای خویش را میکنند.سپس این دو گروه(سپاهیان و مالیاتدهندگان)جز با گروه سوم قوام و پایداری نمیپذیرند و آنها عبارتند از:
«قضات»و«کارگزاران دولت»و منشیها زیرا آنها قرار دادها و معاملاترا استحکام میبخشند.و مالیاتها را جمع آوری میکنند.و در ضبط امورخصوصی و عمومی مورد اعتماد و اطمینان هستند.و این گروهها بدون«تجار»و«پیشهوران»و«صنعتگران»قوامی ندارندزیرا آنها وسایل زندگی راجمع آوری میکنند.و در بازارها عرضه مینمایند.و وسایل و ابزاری را بادستخود میسازند که در امکان دیگران نیست.
سپس«قشر پایین»نیازمندان و از کار افتادگان هستند که باید بآنهامساعدت و کمک نمودو برای هر کدام بخاطر خدا سهمی مقرر داشت.و نیزهر یک از نیازمندان بمقدار اصلاح کارشان بر والی حق دارند.و هرگز والی ازادای آنچه خداوند او را ملزم بآن ساخته خارج نخواهد شد جز با اهتمام وکوشش و استعانت از خداوندو مهیا ساختن خود بر ملازمتحق و شکیباییو استقامت در برابر آنخواه بر او سبک باشد یا سنگین.
فرمانده سپاهت را کسی قرار ده که در پیش تو نسبتبخدا و پیامبر و امام تو خیر-خواهتر از همه و پاک دلتر و عاقلتر باشد از کسانی که دیر خشم میگیرند و عذر پذیرترندنسبتبه ضعفا ریوفو مهربان و در مقابل زورمندان قوی و پر قدرتاز کسانیکه مشکلات آنها رااز جای بدر نمیبردو ضعف همراهان آنهارا بزانو در نمیآورد سپس روابط خودرا با افراد با شخصیت و اصیل و خاندانهای صالح و خوش سابقه بر قرار ساز!
و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوارچرا که آنها کانونکرم و مراکز نیکی هستند.آنگاه از آنان آن گونه تفقد کن که پدر و مادر ازفرزندشان تفقد و دلجویی میکنند.و هرگز نباید چیزی را که بوسیله آن آنها رانیرو میبخشی در نظر تو بزرگ آید.و نیز نباید لطف و محبتی که با بررسی وضعآنها مینمایی هر چند اندک باشدخرد و حقیر بشماریزیرا همین لطف ومحبتهای کم آنان را وادار به خیر خواهی و حسن ظن نسبتبتو میکند. هر-گزار بررسی جزییات امور آنها بخاطر انجام کارهای بزرک ایشانچشممپوش!زیرا همین الطاف و محبتهای جزیی جایی برای خود دارد که از آنبهرهبرداری میکنند و کارهای بزرک نیز موقعیتی دارد که خود را از آن بینیازنمیدانند.
فرماندهان لشکر تو باید کسانی باشند که در کمک به سپاهیان بیش از همهمواسات کنند.و از امکانات خود بیشتر بآنان کمک نمایندبحدی که همنفرات سربازانو هم کسانیکه تحت تکفل آنها هستند اداره شوند.بطوریکه همه آنها تنها بیک چیز بیندیشند و آن جهاد با دشمن استمحبت و مهربانی تونسبتبه آنان قلبهایشان را بتو متوجه میسازد(بدان)برترین چیزی که موجبروشنایی چشم زمامداران میشودبر قراری عدالت در همه بلاد و آشکارشدن علاقه رعایا نسبتبآنها است.اما مودت و محبت آنان جز با پاکیدلهایشان نسبتبه والیان آشکار نمیگردد.و خیر خواهی آنها در صورتی مفیداست که با میل خود گرداگرد زمامداران را بگیرندو حکومت آنها برایشانسنگینی نکند و طولانی شدن مدت زمامداریشان برای این رعایا ناگوار نباشدمیدانامید سران سپاهت را توسعه بخش و پیدرپی آنها را تشویق کن!و کارهایمهمی که انجام دادهاند بر شمار.زیرا یاد آوری کارهای نیک آنها شجاعانشانرا بحرکتبیشتروادار میکند.و آنان که در کار کندی میورزند بکار تشویقمیشوند انشاء الله.
سپس باید زحمات هر کدام از آنها را بدقتبدانی.و هرگز زحمتو تلاش کسی از آنان را بدیگری نسبت ندهی.و ارزش خدمت او را کمتر از آنچههستبحساب نیاوریو از سوی دیگر شرافت و آبروی کسی موجب این نشودکه کار کوچکش را بزرک بشماری.و همچنین حقارت و کوچکی کسی موجبنگردد که خدمت پر ارجش را کوچک بحساب آوری.مشکلاتی که در احکامبرائت پیش میآیدو اموری که بر تو مشتبه میشود بخدا و پیامبرش ارجاع دهچرا که خداوند بزرگ بگروهی که علاقه داشته ارشادشان کند فرموده:
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید اطاعتخداوند کنید و اطاعت پیامبرشو اطاعت اولی الامری که از خود شما هستندو اگر در چیزی نزاع کردیدآنرا بخدا و رسولش باز گردانید»(سورهنساء(۴)آیه۵۹).
باز گرداندن چیزی بخداوند متمسک شدن بقرآن کریم و یافتن دستور ازآیات محکم آن است و باز گرداندن به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همان تمسک بسنت قطعیو مورد اتفاق آن حضرت است.
سپس از میان مردمبرترین فرددر نزد خود را برای قضاوت برگزیناز کسانیکه مراجعه فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد.و بر خورد مخالفانبا یکدیگر او را بخشم و کجخلقی وا ندارد. در اشتباهاتش پافشاری نکند.
و باز گشتبحقهنگامی که برای آنها روشن شدبر آنها سخت نباشد.
طمع را از دل بیرون کردهو در فهم مطالب باندک تحقیقاکتفا نکندازکسانی که در شبهات از همه محتاطترو در یافتن و تمسک بحجت و دلیل از همهمصرتر باشند.با مراجعه مکرر شکایت کنندگان کمتر خسته شوند و در کشف امور شکیباترو بهنگام آشکار شدن حق در فصل خصومت ازهمه قاطعتر باشند.از کسانیکه ستایش فراوان آنها را فریب ندهدو تمجیدهایبسیار آنانرا متمایل بجانب مدح کننده نسازدولی البته این افراد بسیار کمند.
آنگاه با جدیت هر چه بیشتر قضاوتهای قاضی خویش را بررسی کن و در بذل وبخشش به او سفره سخاوتت را بگسترآنچنانکه نیازمندیش از بین برود وحاجت و نیازی بمردم پیدا نکند و از نظر منزلت و مقام آنقدر مقامش را نزدخودت بالا ببر که هیچکدام از یاران نزدیکتبه نفوذ در او طمع نکند.واز توطئه این گونه افراد در نزد تو در امان باشد.
(و بداند که موقعیتش از اوبالاتر نیست که بخواهد از او شکایتی بکند)در آنچه گفتم با قتبنگر!چرا کهاین دین اسیر دست اشرارو وسیله هوسرانی و دنیا طلبی گروهی بوده است.
سپس در کارهای کارمندانتبنگر!و آنها را با آزمایش و امتحان بکاروادار!و از روی میل و استبداد آنها را بکاری و اندارزیرا استبداد و تسلیمتمایل شدنکانونی از شعبههای جور و خیانت است.و از میان آنها افرادیکه با تجربهتر و پاکتر و پیشگامتر در اسلامند برگزینزیرا اخلاق آنها بهتر وخانواده آنها پاکترو همچنین کم طمعتر و در سنجش عواقب کارها بیناترند.
سپس حقوق کافی بآنها بده زیرا این کار آنها را در اصلاح خویش تقویتمیکندو از خیانت در اموالیکه زیر دست آنها استبینیاز میسازد.
بعلاوه این حجتی در برابر آنها است اگر از دستورت سر پیچی کنند یا درامانتخیانت ورزند سپس با فرستادن ماموران مخفی راستگو و با وفاکارهای آنان را زیر نظر بگیر!زیرا بازرسی مداوم پنهانیسبب میشود که آنهابامانت داری و مداراکردن بزیردستان ترغیب شوند!اعوان و انصار خویش راسخت زیر نظر بگیر اگر یکی از آنها دستبخیانت زد و ماموران سری تو متفقا چنین گزارشی را دادندبهمین مقدار از شهادت قناعت کن.و اورا زیر تازیانه کیفر بگیر! و بمقدار خیانتی که انجام داده او را کیفر نما!سپس ویرا در مقام خواری و مذلتبنشان!و نشانه خیانت را بر او بنه!و گردن بندننکو تهمت را بگردنش بیفکن! (و او را بجامعه چنان معرفی کن که عبرت دیگران گردد)«خراج»و«مالیات»را دقیقا زیر نظر بگیر!بگونهای که صلاح مالیاتدهندگان باشد.زیرا در بهبودی وضع مالیاتو بهبودی حال مالیاتدهندگانبهبودی حال دیگران نیز نهفته است.و هرگز دیگران بصلاح و آسایشنمیرسندجز اینکه خراج دهندگان در صلاح و بهبودی بسر برندچرا کهمردم همه عیال و نان خور خراج و خراج گذاران هستند.باید کوشش تو در آبادیزمین بیش از کوشش در جمع آوری خراج باشد زیرا که خراج جز با آبادانیبدست نمیآید.و آن کس که بخواهد مالیات را بدون عمران و آبادانی مطالبهکند شهرها را خرابو بندگان خدا را نابود میسازد.و حکومتش بیش ازمدت کمی دوام نخواهد داشت.اگر رعایا از سنگینی مالیاتو یا رسیدنآفاتیا خشک شدن آب چشمههاو یا کمی باران و یا دگرگونی زمین دراثر آب گرفتن و فساد بذرهاو یا تشنگی بسیار برای زراعت و فاسد شدن آنبتو شکایت آورند.مالیات را بمقداری که حال آنها بهبود یابد تخفیف دهو هرگز این تخفیف بر تو گران نیایدزیرا که آن ذخیره و گنجینهای است کهآنها بالاخره آنرا در عمران و آبادی کشورت بکار میبندند و موجب عمرانسرزمینهای تو و ینتحکومت و ریاست تو خواهد بود و از تو بخوبی ستایشمیکنند و در گسترش عدالت از ناحیه تو با خرسندی سخن میگویند.و تو نیز خوددر این میان مسرور و شادمان خواهی بود. بعلاوه تو میتوانی با تقویت آنها ازطریق ذخیرهای که بر ایشان نهادهای اعتماد کنی.و نیز میتوانی با این عمل کهآنها را بعدالت و مهربانی عادت دادهایبه آنان مطمین باشیچرا که گاهیبرای تو گرفتاریهایی بیش میآید که باید بر آنها تکیه کنی.و در این حال آنهابا طیب خاطرپذیرا خواهند شد و عمران و آبادی تحمل همه اینها را دارد و اماویرانی زمین تنها باین علت است که کشاورزان و صاحبان زمین فقیر میشوند.
و بیچارگی و فقر آنها بخاطر آن است که زمامداران به جمع اموال می-پردازند و نسبتبه بقای حکومتشان بدگمانندو از تاریخ زمامداران گذشتهعبرت نمیگیرند.
سپس در وضع منشیان و کارمندانت دقت کن و کارهایت را به بهترین آنها بسپارو نامههای سری و نقشهها و طرحهای مخفی خود را در اختیار کسی بگذارکه دارای اساسیترین اصول اخلاقی باشد!از کسانی که موقعیت و مقام آنهارا مست و مغرور نسازد که در حضور بزرگان و سران مردمنسبتبتو مخالفتو گستاخی کنندو در اثر غفلت در رساندن نامههای کارمندانتبتو و گرفتنجوابهای صحیحش از توکوتاهی ننمایندخواه در اموری باشد که از طرف تودریافت میدارند و یا از سوی تو میبخشندباید قراردادهایی که برای تو تنظیممیکنند سست و آسیب پذیر نباشدو هر گاه قرار دادی به زیان تو باشد از یافتن راه حلعاجز نمانند.و نسبتبه ارزش و منزلتخویش نا آگاه و بی اطلاع نباشند کهشخص نا آگاه از منزلتخویشاز ارزش و مقام دیگری نا آگاهتر خواهد بود.
سپس در انتخاب این منشیان هرگز.به فراست و خوشبینی و خوش گمانیخود تکیه مکن چرا که مردان زرنگطریقه جلب نظر و خوشبینی زمامدارانرا با ظاهر سازی و تظاهر به خوش خدمتی خوب میداننددر حالیکه در ماوراءاین ظاهر جالب هیچگونه امانتداری و خیرخواهی وجود ندارد.بلکه آنهارا از طریق پستهایی که برای حکومتهای صالح پیش از تو داشتهاند بیازمایبنابر این بر کسانی اعتماد کن که در میان مردم خوش سابقهتر و در امانت داریمعروفندو این خود دلیل آنست که تو برای خدا و کسانی که والی بر آنان هستیخیر خواه میباشیباید برای هر نوعی از کارها یک رییس انتخاب کنی!رییسیکه کارهای مهم وی را مغلوب و درمانده نسازدو کثرت کارها او را پریشانو خسته نکندو به خوبی باید بدانی هر عیبی در منشیان تو یافتشود که تو از آنبیخبر باشی شخصا مسؤل آن خواهی بود!به تجار و صاحبان صنایع توصیه کن!و آنها را به خیر و نیکی سفارش نما(و در این توصیه بین) بازرگانانی که در شهر و یا ده هستند (و دارای مرکز ثابت وتجارتخانهاند)و آنها که سیار و در گردشندو نیز صنعتگرانی که با نیرویجسمانی خویش بکار صنعت میپردازندتفاوت مگذار! چرا که آنها منابع اصلیمنافع و اسباب آسایش جامعه به شمار میروندآنها هستند که از سرزمینهایدور دستاز پرتگاهها و کوهستانها و دریاهاو سرزمینهای هموار و ناهموارمواد مورد نیاز را گرد میآورنداز مناطقی که عموم مردم با آن سر و کاریندارند و جریت رفتن به آن سامان را نمیکنند (توجه داشته باش)بازرگانان وپیشهوران و صنعتگران مردمی سالمند و از نیرنگ و شورش آنها بیمی نیستآنها صلح دوست و آرامش طلبند.اما باید از وضع آنانچه آنها که درمرکز فرمانداری تو زندگی میکنند و چه آنها که در گوشه و کنار هستند جستجو وبازرسی کنیولی بدان با همه آنچه گفتم در میان آنها گروهی تنگ نظر و بخیلآنهم به صورت قبیح و زشت آنمیباشند.که همواره در پی احتکار مواد موردنیاز مردم و تسلط یافتن بر تمام معاملات هستند!و این موجب زیان توده مردمو عیب و ننگ بر زمامداران است.از احتکار به شدت جلوگیری کن که رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن منع فرمود.باید معاملات با شرایط آسان صورت گیردبا موازین عدل و نرخهایی که نه به فروشنده زیان رساند و نه به خریدار!و هرگاه کسی پس از نهی تو از احتکار به چنین کاری دستبزنداو را کیفر کن!ودر مجازات او بکوش ولی این مجازات نباید بیش از حد باشد.
خدا را!خدا را!در مورد طبقه پایین!آنها که راه چاره ندارند یعنیمستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگاندر این طبقه هم کسانی هستندکه دستسؤال دارند و هم افرادی که باید بآنها بدون پرسشبخشش شودبنابر این به آنچه خداوند در مورد آنان بتو دستور داده عمل نما!قسمتی از بیت-المال و قسمتی از غلات خالصهجات اسلامی را در هر محل بآنها اختصاص دهو بدان آنها که دورند به مقدار کسانی که نزدیکند سهم دارند و باید حق همه آنها را مراعات کنیبنابر این هرگز نباید سرمستی زمامداریتو را بخود مشغول سازد (و بآنها رسیدگی نکنی)چرا که هرگز بخاطرکارهای فراوان و مهمی که انجام میدهی از انجام نشدن کارهای کوچکمعذور نیستی!نباید دل از آنها برگیری و چهره بروی آنان درهم کشی!درامور آنها که بتو دسترسی ندارند و مردم بدیده تحقیربآنها مینگرند بررسیکنو برای این کار فرد مورد اطمینانی را که خدا ترسو متواضع باشد برگزینتا وضع آنان را بتو گزارش دهدسپس با آن گروه بطوری رفتار کن که بههنگام ملاقات پروردگار عذرت پذیرفته باشدچرا که از میان رعایا اینگروه از همه به احقاق حق محتاجترند.و باید در ادای حق تمام افراد در پیشگاهخداوند عذر و دلیل داشته باشیدرباره یتیمان و پیران از کارافتاده که هیچراه چارهای ندارند و نمیتوانند دست نیاز خود را بسوی مردم دراز کنندبررسی کنالبته این کار بر زمامداران سنگین است!ولی حق همهاش سنگین است!
و گاهی خداوند آن را بر اقوامی سبک میسازداقوامی که طالب عاقبتنیکندو خویش را به استقامت و بردباری عادت داده و براستی وعدههایخداوند اطمینان دارند.
برای مراجعان خود وقتی مقرر کن که بنیاز آنها شخصا رسیدگی کنی!
مجلس عمومی و همگانی برای آنها تشکیل ده و درهای آنرا بروی هیچکس نبندو بخاطر خداوندی که ترا آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانانرا از این مجلس دور ساز! تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنتسخنانخود را با تو بگویدزیرا من بارها از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم این سخن را شنیدم«ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیردهرگز پاکو پاکیزه نمیشود و روی سعادت نمیبیند»سپس خشونت و کندی آنها رادر سخن تحمل کندر مورد آنها هیچگونه محدودیت و استکبار روا مدار که خداوند بواسطه این کاررحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد دادو موجب ثواب اطاعت او برای تو خواهد شد.آنچه میبخشی بگونهای ببخشکه گوارا باشد (بی منت و بی خشونت).و خود داری از بخشش را با لطف ومعذرتخواهی توام کن!بدان قسمتی از کارها است که شخصا باید آنها راانجام دهی (و نباید بدیگران واگذار کنی).از جمله:پاسخ دادن به کارگزاراندولت میباشددر آنجا که منشیان و دفتر داران از پاسخ عاجزند.و دیگر برآوردن نیازهای مردم است در همان روز که احتیاجات گزارش میشودو پاسخآنها برای همکارانت مشکل و دردسر میآفریند. (بهوش باش!)کار هر روز را درهمان روز انجام ده زیرا هر روز کاری مخصوص بخود دارد.باید بهترین اوقاتو بهترین ساعات عمرت را برای خلوت با خدا قرار دهی!هر چند اگر نیتخالصداشته باشیو امور رعایا روبراه شود همه کارهایت عبادت و برای خدا است.
از جمله کارهایی که مخصوصا باید با اخلاص انجام دهی اقامه فرایض استکه ویژه ذات پاک او است.بنابر این از بدنتشب و روز در اختیار فرمان خدابگذار!و آنچه موجب تقرب تو بخداوند میشود بطور کامل و بدون نقص بانجامرسان!اگر چه خستگی جسمی و ناراحتی پیدا کنی.و هنگامی که بنماز جماعتبرای مردم میایستی باید نمازت نه نفرتآور و نه تضییعکننده باشد. (نه آنقدرآنرا طول بده که موجب تنفر مامومین شود و نه آنقدر سریع که نماز را ضایع کنی)چرا که در بین مردمی که با تو بنماز ایستادهاندهم بیمار وجود داردو هم افرادیکه کارهای فوتی دارندمن از رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بهنگامی که مرا بسوی«یمن»فرستاد پرسیدم:چگونه با آنان نماز بخوانمدر پاسخم فرمود:«نمازی بخوانهمچون نمازی که ناتوانترین آنها میخواندو نسبتبه مؤمنان رحیم و مهربانباش!»
هیچگاه خود را در زمانی طولانی از رعیت پنهان مدار!چرا که دور بودنزمامداران از چشم رعایا خود موجب نوعی محدودیت و بی اطلاعی نسبتبهامور مملکت استو این چهره پنهان داشتن زمامدارانآگاهی آنها را ازمسائل نهانی قطع میکند.در نتیجهبزرگ در نزد آنان کوچکو کوچک بزرککار نیک زشتو کار بد نیکوو حق با باطل آمیخته میشود.چرا که زمامداربهر حال بشر استو اموری که از او پنهان است نمیداند.از طرفی حق همیشهعلامت مشخصی ندارد تا بشود راست را از دروغ تشخیص داد از این گذشته تواز دو حال خارج نیستی یا مردی هستی که خود را آماده جانبازی در راه حقساختهایبنابر این نسبتبحق واجبی که باید بپردازییا کار نیکی که بایدانجام دهیچرا خود را در اختفا نگهمیداری!یا مردی هستی بخیل و تنگنظردر این صورتمردم چون تو را ببینند مایوس میشوند و از حاجتخواستنصرفنظر میکنند!!بعلاوه بیشتر حوایج مراجعان برای تو چندان زحمتی ندارداز قبیل شکایت از ستمییا در خواست انصاف در داد و ستدی.سپس بدانبرای زمامدار خاصان و صاحب اسراری است که خود خواه و دست درازندو در داد و ستدبا مردم عدالت و انصاف را رعایت نمیکنندریشه ستم آنانرا با قطع وسایل از بیخ بر کن!و به هیچ یک از اطرافیان و بستگان خود زمینیاز اراضی مسلمانان وامگذارو باید طمع نکنند که قرار دادی بسود آنها منعقدسازی که مایه ضرر سایر مردم باشدخواه در آبیاری و یا عمل مشترک دیگر بطوریکه هزینههای آنرا بر دیگران تحمیل کنند که در این صورت سودش برایآنها است و عیب و ننگش برای تو در دنیا و آخرت.
حق را درباره آنها که خواهان حقند چه خویشاوندو چه بیگانه رعایتکنو در این باره صابر باش و به حساب خدا بگذار!(و پاداش این کار را ازاو بخواه) هر چند اینکارموجب فشار بر یاران نزدیکتشودو سنگینی اینراه رابخاطر سرانجام ستوده آن تحمل کنو هرگاه رعایا نسبتبه تو گمان بد ببرندافشاگری کن!و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینی شده آشکارا باآنان در میان گذارو با صراحتبدبینی آنها را از خود بر طرف سازچه اینکهاینگونه صراحتموجب تربیت اخلاقی توو ارفاق و ملاطفتبرای رعیتاست و این بیان عذرتو را به مقصودت در وادارساختن آنها بحق میرساند.
هرگز صلحی را که از جانب دشمن پیشنهاد میشود و رضای خدا در آناست رد مکنکه در صلح برای سپاهت آسایش و تجدید نیروو برای خودتآرامش از هم و غمهاو برای ملتت امنیت است.اما زنهار!زنهار!سختاز دشمنت پس از بستن پیمان صلح بر حذر باش!چرا که دشمن گاهی نزدیک میشودکه غافلگیر سازدبنابر این دور اندیشی را بکار گیرو در این موارد روح خوش-بینی را کنار بگذاراگر پیمانی بین تو و دشمنتبسته شدو یا تعهد پناه دادنرا باو دادیجامه وفاء را بر عهد خویش بپوشانو تعهدات خود را محترمبشمار!و جان خود را سپر تعهدات خویش قرارده!زیرا هیچیک از فرایض الهینیست که همچون وفای بعهد و پیمان مردم جهان با تمام اختلافاتی که دارندنسبتبآن این چنین اتفاق نظر داشته باشند حتی مشرکان زمان جاهلیتعلاوهبر مسلمانانآن را مراعات میکردند.چرا که عواقب پیمان شکنی را آزمودهبودند.بنابر این هرگز پیمان شکنی مکنو در عهد خود خیانت روا مدار ودشمنت را مفریبزیرا غیر از شخص جاهل و شقیکسی گستاخی بر خداوندرا روا نمیدارد. خداوند عهد و پیمانی را که با نام او منعقد میشود با رحمتخود مایه آسایش بندگانو حریم امنی برایشان قرار داده تا بآن پناه برند.و برای انجام کارهای خود بجوار او متمسک میشوند. بنابر اینفسادخیانت و فریبدر عهد و پیمان راه نداردهرگز پیمانی را مبند که در تعبیراتآن جای گفتگو باقی بماندو بعد از تاکید و عبارات محکمعبارات سستو قابل توجیه بکار مبر(که اثر آنرا خنثی میکند).هرگز نباید قرار گرفتن در تنگنابخاطر الزامهای الهی پیمانهاتو را وادار سازد که برای فسخ آن از راه ناحقاقدام کنیزیرا شکیبایی تو در تنگنای پیمانها که امید گشایش و پیروزی درعاقبت آن داریبهتر است از پیمان شکنی و خیانتی که از مجازات آن میترسیهمان پیمان شکنی که موجب مسؤلیتی از ناحیه خداوند میگردد که نه در دنیا و نهدر آخرت نتوانی پاسخ گوی آن باشی.
زنهار!از ریختن خون بناحق بپرهیززیرا هیچ چیز در نزدیک ساختن کیفرانتقامبزرک ساختن مجازاتسرعت زوال نعمتو پایان بخشیدن بهزمامداریهمچون ریختن خون ناحق نیستو خداوند سبحان در دادگاهقیامت قبل از هر چیز در میان بندگان خوددر مورد خونهایی که ریخته شدهدادرسی خواهد کرد.بنابر این زمامداریت را با ریختن خون حرام تقویتمکن.چرا که آنرا تضعیف و سست میکندبلکه بنیاد آنرا میکند.و آنرا بهدیگران منتقل مینماید.و هیچگونه عذری نزد خدا و نزد من در قتل عمد پذیرفتهنیست.چرا که کیفر آن قصاص است.و اگر به قتل خطا مبتلا گشتی و شمشیر وتازیانه و دستتبناروا کسی را کیفر کرد-چون ممکن استبا یک مشت وبیشتر قتلی واقع گردد-مبادا غرور زمامداری مانع از آن شود که حق اولیاء مقتولرا بپردازی و رضایت آنها را جلب کنی!.
خویشتن را از خودپسندی بر کنار دار و نسبتبه نقاط قوت خویش خود بینمباش.مبادا تملق را.دوستبداری زیرا که آن مطمینترین فرصتبرای شیطان استتا نیکوکاری نیکانرا محو و نابود سازد.از منتبر رعیتبهنگام احسانبپرهیزو بیش از آنچهانجام دادهای کار خود را بزرگ مشمارو از اینکه بآنها وعده دهی و سپس تخلفکنی برحذر باشزیرا منتاحسان را باطل میسازدو بزرک شمردن خدمتنور حق را میبرد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق استخداوند میفرماید«این موجب خشم بزرک نزد خدا است که بگویید و انجام ندهید»(سورهصف(۶۱)آیه۳.
از عجله در مورد کارهایی که وقتشان نرسیدهیا سستی در کارهایی کهامکان عمل آن فراهم شدهیا لجاجت در اموری که مبهم استیا سستی درکارها هنگامی که واضح و روشن استبر حذر باش!و هر امری را در جای خویشو هر کاری را بموقع خود انجام ده.
از امتیاز خواهی برای خود در آنچه مردم در آن مساوی هستند بپرهیزواز تغافل از آنچه مربوط بتواست و برای همه روشن استبرحذر باشچرا کهبهر حال نسبتبآن در برابر مردم مسیولی و بزودی پرده از روی کارهایتبر کنارمیرودو انتقام مظلوم از تو گرفته میشود باد دماغت را فرو بنشان حدت و شدتو قدرت دستو تیزی زبانت را در اختیار خود گیر!و برای جلوگیری از اینکارمخصوصا توجه بزبانت داشته باش که(سخنی بدون فکر نگویی)و نیزدر بکار بستن قدرت تاخیر انداز تا خشمت فرو نشیندو مالک خویشتن گردیهرگز حاکم بر خویشتن نخواهی بود جز اینکه فراوان به یاد قیامت و باز گشتبسوی پروردگار باشی!
بر تو واجب است که همواره بیاد حکومتهای عادلانه پیش از خود باشیهمچنین توجه خود را بر روشهای خوب یا اثری که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیدهویا فریضهای که در کتاب خداوند آمده معطوف داربخطوطی از حکومت کهدر روش من مشاهده کردهای اقتداء کن و برای پیروی از این عهد >
و سلام و درودبر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)و دودمان پاکش بادسلامی فراوان و بسیارو السلام.
/
شیعه نیوز