الحَثُّ عَلی ذِکرِ مَصایِبِهِ - تشویق به مصیبت خوانی برای امام حسین علیه السلام
۱- ۲۷۳۸.کامل الزیارات عن مسمع بن عبد الملک کردین البصریقالَ لی أبو عَبدِ اللّه ِ علیه السلام: یا مِسمَعُ أنتَ مِن أهلِ العِراقِ أما تَأتی قَبَر الحُسَینِ علیه السلام قُلتُ: لا أنَا رَجُلٌ مَشهورٌ عِندَ أهلِ البَصرَةِ وعِندَنا مَن یَتبَعُ هَوی هذَا الخَلیفَةِ وعَدُوُّنا کَثیرٌ مِن أهلِ القَبایِلِ مِنَ النُّصّابِ وغَیرِهِم ولَستُ آمَنُهُم أن یَرفَعوا حالی عِندَ وَلَدِ سُلَیمانَ [۱] فَیُمَثِّلونَ بی. قالَ لی: أفَما تَذکُرُ ما صُنِعَ بِهِ قُلتُ: نَعَم قالَ: فَتَجزَعُ قُلتُ: إی وَاللّه ِ وأستَعبِرُ لِذلِکَ حَتّی یَری أهلی أثَرَ ذلِکَ عَلَیَّ فَأَمتَنِعُ مِنَ الطَّعامِ حَتّی یَستَبینَ ذلِکَ فی وَجهی. قالَ: رَحِمَ اللّه ُ دَمعَتَکَ أما إنَّکَ مِنَ الَّذینَ یُعَدّونَ مِن أهلِ الجَزَعِ لَنا. [۲]
کامل الزیارات (ـ به نقل از مِسمَع بن عبد الملک کردین بصری ـ): امام صادق علیه السلام به من فرمود: «ای مِسمَع! تو عراقی هستی. آیا نزد قبر حسین علیه السلام نمیروی». گفتم: نه. من فرد شناخته شده ای میان مردم بصره هستم و در اطراف ما کسانی هستند که هوادار خلیفه اند. نیز دشمنان ما در بین قبایل ناصبی و دیگران بسیارند و من در امان نیستم از این که آنان وضعیّتم را برای پسر سلیمان [۳] گزارش کنند و مرا به کام مرگ بفرستند. به من فرمود: «آیا آنچه را با حسین علیه السلام شد یادآوری نمیکنی». گفتم: چرا. فرمود: «بی تابی نیز میکنی». گفتم: آری ـ به خدا سوگند ـ و برای آن اشک هم میریزم و خانواده ام اثر آن را در من میبینند و از غذا خوردن خودداری میکنم به گونه ای که آن وضعیت در چهره ام نمایان میشود. فرمود: «خدا بر اشکهایت رحمت آورد! بدان که تو از بی تابی کنندگان بر مایی»
الصَّلاةُ عَلَیهِ عِندَ ذِکرِهِ درود فرستادن بر امام حسین علیه السلام هنگام یاد کردن از ایشان
۲- ۲۷۳۹.الکافی عن الحسین بن ثویر:کُنتُ أنَا ویونُسُ بنُ ظَبیانَ وَالمُفَضَّلُ بنُ عُمَرَ وأبو سَلَمَةَ السَّرّاجُ جُلوسا عِندَ أبی عَبدِ اللّه ِ علیه السلام وکانَ المُتَکَلِّمُ مِنّا یونُسَ وکانَ أکبَرَنا سِنّا فَقالَ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ! إنّی أحضُرُ مَجلِسَ هؤُلاءِ القَومِ ـ یَعنی وَلَدَ العَبّاسِ ـ فَما أقولُ فَقالَ: إذا حَضَرتَ فَذَکَرتَنا فَقُل: اللّهُمَّ أرِنَا الرَّخاءَ وَالسُّرورَ فَإِنَّکَ تَأتی عَلی ما تُریدُ فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ! إنّی کَثیرا ما أذکُرُ [۴] الحُسَینَ علیه السلام فَأَیَّ شَیءٍ أقولُ فَقالَ: قُل: «صَلَّی اللّه ُ عَلَیکَ یا أبا عَبدِ اللّه ِ» تُعیدُ ذلِکَ ثَلاثا فَإِنَّ السَّلامَ یَصِلُ إلَیهِ مِن قَریبٍ ومِن بَعیدٍ. [۵]
۲۷۳۹.الکافی (ـ به نقل از حسین بن ثُوَیر ـ): من و یونس بن ظَبیان و مُفَضَّل بن عمر و ابو سَلَمه سَرّاج در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودیم و یونس ـ که از همه ما سالمندتر بود ـ حرف میزد. او به امام علیه السلام گفت: فدایت شوم! من در جلسات اینها (یعنی بنی عبّاس) شرکت میکنم. چه [ذکر یا دعایی] بگویم فرمود: «هر گاه در جلسه حاضر شدی و به یاد ما افتادی بگو: خداوندا! به ما آسایش و شادی نشان بده که تو هر چه بخواهی انجام میدهی». گفتم: فدایت شوم! بسیار میشود که من از حسین علیه السلام یاد میکنم. چه بگویم فرمود: «بگو: درود بر تو ای ابا عبد اللّه!. این را سه بار میگویی و سلام تو از دور و نزدیک به او میرسد.»[۶]
ذِکرُ مَصایِبِهِ عِندَ شُربِ الماءِ به یاد مصیبت امام حسین علیه السلام بودن در هنگام آشامیدن آب
۳- ۲۷۴۱.الأمالی للصدوق عن داوود بن کثیر الرقّی:کُنتُ عِندَ أبی عَبدِ اللّه ِ علیه السلام إذِ استَسقَی الماءَ فَلَمّا شَرِبَهُ رَأَیتُهُ وقَدِ استَعبَرَ وَاغرَورَقَت عَیناهُ بِدُموعِهِ. ثُمَّ قالَ: یا داوودُ لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَ الحُسَینِ علیه السلام فَما أنغَصَ [۷] ذِکرَ الحُسَینِ علیه السلام لِلعَیشِ إنّی ما شَرِبتُ ماءً بارِدا إلّا وذَکَرتُ الحُسَینَ علیه السلام وما مِن عَبدٍ شَرِبَ الماءَ فَذَکَرَ الحُسَینَ علیه السلام ولَعَنَ قاتِلَهُ إلّا کَتَبَ اللّه ُ لَهُ مِیَةَ ألفِ حَسَنَةٍ ومَحا عَنهُ مِیَةَ ألفِ سَیِّیَةٍ ورَفَعَ لَهُ مِیَةَ ألفِ دَرَجَةٍ وکانَ کَأَنَّما أعتَقَ مِیَةَ ألفِ نَسَمَةٍ وحَشَرَهُ اللّه ُ یَومَ القِیامَةِ أبلَجَ الوَجهِ.[۸] [۹]
الأمالی صدوق (ـ به نقل از داوود بن کثیر رَقّی ـ): در محضر امام صادق علیه السلام بودم که آب طلبید. وقتی آن را نوشید دیدم که اشک ریخت و چشمانش پُر از اشک شد. آن گاه فرمود: «ای داوود! خدا لعنت کند کُشنده حسین را! یاد جمصیبتهای وارد شده برج حسین علیه السلام چه قدر زندگی را تیره میکند! نشده است که من آب خُنَکی بنوشم و از حسین علیه السلام یاد نکنم. هر کس آب بنوشد و از حسین علیه السلام یاد کند و کُشنده اش را لعنت کند خداوند برایش یکصد هزار حسنه مینویسد و یکصد گناهِ او را پاک میکند و یکصد درجه او را بالا میبرد و گویی یکصد هزار برده آزاد کرده است. همچنین خداوند او را در روز قیامت روسفید بر میانگیزاند.»
۴- ۲۷۴۲.الکافی عن داوود الرقّی:کُنتُ عِندَ أبی عَبدِ اللّه ِ علیه السلام إذَا استَسقَی الماءَ فَلَمّا شَرِبَهُ رَأَیتُهُ قَدِ استَعبَرَ وَاغرَورَقَت [۱۰]عَیناهُ بِدُموعِهِ. ثُمَّ قالَ لی: یا داوودُ لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَ الحُسَینِ علیه السلام وما مِن عَبدٍ شَرِبَ الماءَ فَذَکَرَ الحُسَینَ علیه السلام وأهلَ بَیتِهِ ولَعَنَ قاتِلَهُ إلّا کَتَبَ اللّه ُ عَزَّ وجَلَّ لَهُ مِیَةَ ألفِ حَسَنَةٍ وحَطَّ عَنهُ مِیَةَ ألفِ سَیِّیَةٍ ورَفَعَ لَهُ مِیَةَ ألفِ دَرَجَةٍ وکَأَنَّما أعتَقَ مِیَةَ ألفِ نَسَمَةٍ وحَشَرَهُ اللّه ُ عَزَّ وجَلَّ یَومَ القِیامَةِ ثَلِجَ الفُؤادِ.[۱۱]
الکافی (ـ به نقل از داوود رِقّی ـ): در محضر امام صادق علیه السلام بودم که آب طلبید. وقتی از آن نوشید اشک ریخت و چشمانش اشکبار شد. آن گاه به من فرمود: «ای داوود! خدا لعنت کند کُشنده حسین را! هیچ کس نیست که آب بنوشد و از حسین علیه السلام و خاندانش یاد کند و کُشنده اش را لعن کند مگر این که خداوند برایش یک صد هزار حسنه مینویسد و یک صد هزار گناه را از او میزُداید و یکصد هزار درجه به او میدهد و گویی که یکصد هزار برده آزاد کرده است. همچنین خداوندت وی را در قیامت خنک دل محشور میکند»
۵- ۲۷۴۳.المصباح للکفعمی:قالَت سُکَینَةُ [بِنتُ الحُسَینِ]: لَمّا قُتِلَ الحُسَینُ علیه السلام اعتَنَقتُهُ فَاُغمِیَ عَلَیَّ فَسَمِعتُهُ یَقولُ: شیعَتی ما إن شَرِبتُم رَیَّ عَذبٍ ۰ فَاذکُرونی أو سَمِعتُم بِغَریبٍ أو شَهیدٍ فَاندُبونی ۰ فَقامَت مَرعوبَةً قَد قَرِحَت مَآقیها [۱۲] وهِیَ تَلطِمُ عَلی خَدَّیها. وإذا بِهاتِفٍ یَقولُ: ۰ بَکَتِ الأَرضُ وَالسَّماءُ عَلَیهِ بِدُموعٍ غَزیرَةٍ ودِماءِ ۰ ۰ تَبکِیانِ المَقتولَ فی کَربَلاءَ بَینَ غَوغاءِ [۱۳] اُمَّةٍ أدعِیاءِ ۰ ۰ مُنِعَ الماءَ وهُوَ عَنهُ قَریبٌ عَینُ اِبکِی المَمنوعَ شُربَ الماءِ [۱۴]
المصباح کفعمی:سَکینه (دختر امام حسین علیه السلام) گفت: وقتی [پدرم] حسین علیه السلام شهید شد او را در آغوش گرفتم و از هوش رفتم. شنیدم که میفرمود: {۰ «ای شیعیان من! هر گاه آب گوارایی نوشیدید مرا یاد کنید یا اگر در باره غریبی یا شهیدی چیزی شنیدید بر من مویه کنید». ۰} پس سکینه سراسیمه برخاست در حالی که زیر چشمش آسیب دیده بود و بر صورت خود سیلی میزد. در این هنگام هاتفی ندا داد: {۰ آسمان و زمین بر او اشک و خون فراوان گریست. ۰} {۰ آن دو بر کشته کربلا میگریستند در میان همهمه مدّعیان امّت. ۰} {۰ از آبی که در نزدیکی اش بود باز داشته شد. ای چشم! بر آن که از آبْ منع شد گریه کن. ۰}
ذِکرُ مَصایِبِهِ عِندَ الإِمامِ الباقِرِ علیه السلام یادکرد مصیبتهای امام حسین علیه السلام در محضر امام باقر علیه السلام
۶- ۲۷۴۴.کفایة الأثر عن الکمیت:دَخَلتُ عَلی سَیِّدی أبی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ الباقِرِ علیه السلام فَقُلتُ: یَابنَ رَسولِ اللّه ِ! إنّی قَد قُلتُ فیکُم أبیاتا أفَتَأذَنُ لی فی إنشادِها فَقالَ علیه السلام: إنَّها أیّامُ البیضِ قُلتُ: فَهُوَ فیکُم خاصَّةً قالَ علیه السلام: هاتِ فَأَنشَأتُ أقولُ: ۰ أضحَکَنِی الدَّهرُ وأبکانی وَالدَّهرُ ذو صَرفٍ وألوانِ ۰ ۰ لِتِسعَةٍ بِالطَّفِّ قَد غودِروا صاروا جَمیعا رَهنَ أکفانِ ۰ فَبَکی علیه السلام وبَکی أبو عَبدِ اللّه ِ علیه السلام وسَمِعتُ جارِیَةً تَبکی مِن وَراءِ الخِباءِ فَلَمّا بَلَغتُ إلی قَولی: ۰ وسِتَّةٌ لا یُتَجاری بِهِم بَنو عَقیلٍ خَیرُ فِتیانِ ۰ ۰ ثُمَّ عَلِیُّ الخَیرِ مَولاکُمُ ذِکرُهُم هَیَّجَ أحزانی ۰ فَبَکی ثُمَّ قالَ علیه السلام: ما مِن رَجُلٍ ذَکَرَنا أو ذُکِرنا عِندَهُ فَخَرَجَ مِن عَینَیهِ ماءٌ ولَو قَدرَ مِثلِ جَناحِ البَعوضَةِ إلّا بَنَی اللّه ُ لَهُ بَیتاً فِی الجَنَّةِ وجَعَلَ ذلِکَ حِجابا بَینَهُ وبَینَ النّارِ. [۱۵]
کفایة الأثر (ـ به نقل از کُمَیت ـ: به محضر سَرورم امام باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: ای پسر پیامبر خدا! من در باره شما چند بیت سروده ام. اجازه میدهی آنها را بخوانم فرمود: «در ایّام بیض هستیم [و نارواست[». گفتم: در باره شماست. فرمود: «پس بخوان». گفتم: {۰ روزگار مرا خندانْد و گریانْد و روزگار دگرگون میشود و رنگارنگ ۰} {۰ برای نُه نفری که در طَف رودست خوردند و همگی کفن شدند. ۰}امام باقر علیه السلام گریست و امام صادق علیه السلام هم. نیز شنیدم که از پشت پرده دخترکی میگِرید. گفتم: }۰ و با شش نفر که همانند ندارند: فرزندان عقیل که بهترین جوانان بودند. ۰} {۰ آن گاه علی ـ که بهترینِ مردم و مولای شماست ـ. یاد آنان اندوه ها را بر میانگیزانَد. ۰{ وقتی به این جا رسیدم امام علیه السلام گریست و فرمود: «هیچ کس نیست که ما را یاد کند و یا در نزدش یاد شویم و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه ای اشک بیاید مگر این که خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا میکند و آن را میان او و آتش حجاب قرار میدهد»
راجع: ج ۱۰ ص ۹۸ (الفصل الرابع / بکاء الإمام الباقر علیه السلام)
ر. ک: ج ۱۰ ص ۹۹ (فصل چهارم / گریه امام باقر علیه السلام)
ذِکرُ مَصایِبِهِ عِندَ الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام یادکرد مصیبتهای امام حسین علیه السلام در محضر امام صادق علیه السلام
۷- ۲۷۴۶.کامل الزیارات عن أبی هارون المکفوف:دَخَلتُ عَلی أبی عَبدِ اللّه ِ علیه السلام فَقالَ لی: أنشِدنی فَأَنشَدتُهُ فَقالَ: لا کَما تُنشِدونَ وکَما تَرثیهِ عِندَ قَبرِهِ فَأَنشَدتُهُ: ۰ اُمرُر عَلی جَدَثِ الحُسَینِ فَقُل لِأَعظُمِهِ الزَّکِیَّةِ ۰ قالَ: فَلَمّا بَکی أمسَکتُ أنَا فَقالَ: مُرَّ فَمَرَرتُ قالَ: ثُمَّ قالَ: زِدنی زِدنی قالَ: فَأَنشَدتُهُ: ۰ یا مَریَمُ قومی فَاندُبی مَولاکِ وعَلَی الحُسَینِ فَأَسعِدی بِبُکاکِ ۰ قالَ: فَبَکی وتَهایَجَ النِّساءُ قالَ: فَلَمّا أن سَکَتنَ قالَ لی: یا أبا هارونَ! مَن أنشَدَ فِی الحُسَینِ علیه السلام فَأَبکی عَشَرَةً فَلَهُ الجَنَّةُ ثُمَّ جَعَلَ یَنقُصُ واحِدا واحِدا حَتّی بَلَغَ الواحِدَ فَقالَ: مَن أنشَدَ فِی الحُسَینِ علیه السلام فَأَبکی واحِدا فَلَهُ الجَنَّةُ ثُمَّ قالَ: مَن ذَکَرَهُ فَبَکی فَلَهُ الجَنَّة.[۱۶]
کامل الزیارات (ـ به نقل از ابو هارون مکفوف ـ): خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. به من فرمود: «برایم شعر بخوان». من هم خواندم. فرمود: «نه! آن گونه که خود میخوانید و همان گونه که در کنار قبرش مرثیه سرایی میکنی». من هم خواندم: {۰ از کنار قبر حسین عبور کن و به استخوانهای پاکش بگو ۰} به این جا که رسیدم امام علیه السلام گریست و من خواندن را متوقّف کردم. فرمود: «ادامه بده». ادامه دادم. آن گاه فرمود: «بیشتر بیشتر» بخوان. من جاین شعر راج خواندم: {۰ ای مریم! برخیز و بر مولایت مویه کن و با گریه ات به حسین یاری برسان. ۰} امام علیه السلام گریه کرد و زنان به فغان آمدند. وقتی آنان آرام گرفتند امام علیه السلام به من فرمود: «ای ابو هارون! هر کس در باره حسین علیه السلام مرثیه بخواند و ده نفر را بگریانَد بهشت برای او حتمی است». سپس شروع کرد و یکی یکی از عدد ده کم نمود و وقتی به عدد یک رسید فرمود: «هر کس برای حسین علیه السلام مرثیه بخواند و یک نفر را بگریانَد بهشت برایش حتمی است». آن گاه فرمود: «هر کس یاد حسین علیه السلام کند و بگِرید بهشت برایش حتمی است»
۸- ۲۷۴۷.ثواب الأعمال عن أبی هارون المکفوف:قال لَی أبو عَبدِ اللّه ِ علیه السلام: یا أبا هارونَ أنشِدنی فِی الحُسَینِ علیه السلام فَأَنشَدتُهُ. قالَ: فَقالَ لی: أنشِدنی کَما تُنشِدونَ ـ یَعنی بِالرِّقَّةِ ـ قالَ فَأَنشَدتُهُ: ۰ اُمرُر عَلی جَدَثِ الحُسَینِ فَقُل لِأَعظُمِهِ الزَّکِیَّةِ ۰ قالَ: فَبَکی ثُمَّ قالَ: زِدنی فَأَنشَدتُهُ القَصیدَةَ الاُخری قالَ: فَبَکی وسَمِعتُ البُکاءَ مِن خَلفِ السِّترِ. فَلَمّا فَرَغتُ قالَ: یا أبا هارونَ! مَن أنشَدَ فِی الحُسَینِ علیه السلام شِعرا فَبَکی وأبکی عَشَرَةً کُتِبَت لَهُمُ الجَنَّةُ ومَن أنشَدَ فِی الحُسَینِ علیه السلام شِعرا فَبَکی وأبکی خَمسَةً کُتِبَت لَهُمُ الجَنَّةُ ومَن أنشَدَ فِی الحُسَینِ علیه السلام شِعرا فَبَکی وأبکی واحِدا کُتِبَت لَهُمَا الجَنَّةُ ومَن ذُکِرَ الحُسَینُ علیه السلام عِندَهُ فَخَرَجَ مِن عَینَیهِ مِقدارُ جَناحِ ذُبابَةٍ کانَ ثَوابُهُ عَلَی اللّه ِ عز و جل ولَم یَرضَ لَهُ بِدونِ الجَنَّةِ.[۱۷]
ثواب الأعمال (ـ به نقل از ابو هارون مکفوف ـ): امام صادق علیه السلام به من فرمود: «ای ابو هارون! برایم در باره حسین علیه السلام شعر بخوان». من هم خواندم. آن گاه امام علیه السلام به من فرمود: «برایم آن گونه که خود (یعنی با حزن) میخوانید بخوان». من هم خواندم: {۰ بر قبر حسین گذر کن و به استخوانهای پاکش بگو ۰} امام علیه السلام گریست و آن گاه فرمود: «بیشتر بخوان». من قصیده دیگری خواندم. امام علیه السلام گریست و از پشت پرده هم صدای گریه شنیدم. هنگامی که خواندن را به پایان بردم فرمود: «ای ابو هارون! هر کس در باره حسین علیه السلام شعری بخواند و بگرید و ده نفر را بگریانَد بهشت برایش حتمی است و هر کس برای حسین علیه السلام شعری بخواند و پنج نفر را بگریانَد بهشت برایش حتمی است و هر کس برای حسین علیه السلام شعری بخواند و بگِرید و یک نفر را بگریانَد بهشت برای هر دوشان حتمی است و هر کس که در نزدش از حسین علیه السلام یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال مگسی اشک بیاید ثوابش با خداست و خداج به کمتر از بهشت برایش رضایت نمیدهد»
راجع: ج ۱۰ ص ۴۸ (الفصل الرابع: فضل إنشاد الشعر فی مصیبتهم)و ص ۱۰۲ (الفصل الرابع / بکاء الإمام الصادق علیه السلام)
ر. ک: ج ۱۰ ص ۴۹ (فصل چهارم / ثواب شعرخوانی در مصیبت آنان)و ص ۱۰۳ (فصل چهارم / گریه امام صادق علیه السلام).
پینوشتها:
[۱] المراد به هو الخلیفة الاموی.
[۲] کامل الزیارات: ص ۲۰۳ ح ۲۹۱ بحار الأنوار: ج ۴۴ ص ۲۸۹ ح ۳۱.
[۳] مقصود خلیفه اُموی است.
[۴].ذکر الإمام الحسین علیه السلام فی هذه العبارة هو ذکر عامّ فیشمل جمیع موارد الذکر ومنها ذکر مصابه علیه السلام الذی هو من أفضل أنواع الذکر. وعلی هذا الأساس فإنّ عبارة «صلّی اللّه علیک یا أبا عبداللّه » التی هی من آداب ذکره علیه السلام ینبغی مراعاتها أیضاً عند ذکر مصابه علیه السلام.
[۵] الکافی: ج ۴ ص ۵۷۵ ح ۲ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۰۳ ح ۱۸۰ المزار للمفید: ص ۲۱۴ ح ۱ ولیس فیهما من «إنّی أحضر» إلی «جعلت فداک» کامل الزیارات: ص ۳۶۲ ح ۶۱۸ و فیه «السلام» بدل «صلّی اللّه » الأمالی للطوسی: ص ۵۴ ح ۷۳ نحوه وفیه «یونس بن یعقوب والفضیل بن یسار» بدل «یونس بن ظبیان والمفضل بن عمر» بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۲۰۱ ح ۳.
[۶] یادکردِ امام حسین علیه السلام در این عبارت بدون هیچ قیدی آمده است و همه موارد یادآوری را شامل میشود. از جمله ذکر مصیبت امام علیه السلام که از بهترین انواع یادآوری است. بنا بر این شایسته است که عبارت: «صلّی اللّه علیک یا أبا عبد اللّه!» که از آداب یادکردِ ایشان است ـ هنگام ذکر مصیبت گفته شود.
[۷] أنغص اللّه علیه العیش ونغّصه: کدّره (القاموس المحیط: ج ۲ ص ۳۲۰ «نغص»).
[۸] أبْلَجُ الوَجْه: أی مشرق الوجه مُسْفِرَهُ (النهایة: ج ۱ ص ۱۵۱ «بلج»)
[۹] الأمالی للصدوق: ص ۲۰۵ ح ۲۲۳ روضة الواعظین: ص ۱۸۹.
[۱۰].اغرَوْرَقَت عَیناهُ: أی غَرِقَتَا بالدموع (النهایة: ج ۳ ص ۳۶۱ «غرق»)
[۱۱] الکافی: ج ۶ ص ۳۹۱ ح ۶ کامل الزیارات: ص ۲۱۲ ح ۳۰۴ بحار الأنوار: ج ۶۶ ص ۴۶۴ ح ۱۷.
[۱۲] مُؤق العین: طرفها ممّا یلی الأنف (الصحاح: ج ۴ ص ۱۵۵۳ «مأق»)
[۱۳] الغوغاء والغاغة من الناس: وهم الکثیر المختلطون (الصحاح: ج ۶ ص ۲۴۵۰ «غوی»)
[۱۴] المصباح للکفعمی: ص ۹۶۷.
[۱۵].کفایة الأثر: ص ۲۴۸ بحار الأنوار: ج ۳۶ ص ۳۹۰ ح ۲.
[۱۶] کامل الزیارات: ص ۲۱۰ ح ۳۰۱ بحار الأنوار: ج ۴۴ ص ۲۸۷ ح ۲۵.
[۱۷] ثواب الأعمال: ص ۱۰۹ ح ۱ کامل الزیارات: ص ۲۰۸ ح ۲۹۷ بزیادة «فبکی» بعد «الحسین علیه السلام فأنشدته» بحار الأنوار: ج ۴۴ ص ۲۸۸ ح ۲۸.
//