صحابه پیامبر هم منافق می‌شود! این را عمر می‌گوید


عمر در سقیفه می‌گوید: «سعد(بن‌عباده) را بکشید! خدا او را بکشد! بکشید او را که او منافق است.»۱

پس کسانی که اقتدا به هر یک از صحابه را برای هدایت کافی می‌دانند.

چگونه میخواهند یک منافق را رهبر خود در هدایت بدانند؟!

و آیا نمی‌توانند فرضا به جناب عمر اقتداکرده و برخی از دیگر صحابه را منافق بدانند؟؟ و دیگر این‌که وقتی در اسناد تاریخی چون نمونه‌ی فوق دیده‌می‌شود که به صحابی پیامبر نسبت نفاق می‌دهند، در این صورت تعریف اهل تسنن از واژه «صحابه» ریشه در کجا دارد که مخالفتش با اسناد تاریخی بی اهمیت است؟ و کابردش در کجاست که در تاریخ زندگی صحابه نیست؟ ایشان می‌گویند: «تمامی صحابه اهل بهشت‌اند و منافقین از اصحاب آن حضرت صلّی‌الله‌علیه‌وآله محسوب نمی‌شوند.»۲

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید، ج ۲۰، ص ۲۱

ثم عمر القایل فی سعد بن عبادة، وهو رییس الأنصار وسیدها: اقتلوا سعدا، قتل الله سعدا، اقتلوه فإنه منافق. ۲/المحلی - ابن حزم - ج ۱ - ص ۴۴ وقال تعالی (لا یستوی منکم من أنفق من قبل الفتح وقاتل أولیک أعظم درجة من الذین أنفقوا من بعد وقاتلوا وکلا وعد الله الحسنی) وقال عز وجل (ان الذین سبقت لهم منا الحسنی أولیک عنها مبعدون، لا یسمعون حسیسها وهم فیما اشتهت أنفسهم خالدون، لا یحزنهم الفزع الأکبر) فجاء النص ان من صحب (فی الیمنیة"بأن کل من صحب") النبی صلی الله علیه وسلم فقد وعده الله تعالی الحسنی. وقد نص الله تعالی (ان الله لا یخلف المیعاد) وصح بالنص کل من سبقت له من الله تعالی الحسنی فإنه مبعد عن النار لا یسمع حسیسها وهو فیما أشتهی خالد لا یحزنه الفزع الأکبر. وهذا نص ما قلنا، ولیس المنافقون ولا سایر الکفار: من أصحابه علیه السلام ولا من المضافین إلیه علیه السلام *