علم غیب از آن خداست چگونه پیامبران و حتی امامان شیعه از غیب آگاهند؟
در پاسخ این پرسش باید گفت که علم غیب به دو معنی اطلاق میگردد:
۱. علم غیب ذاتی; دانشی که از درون موجود سرچشمه گرفته اکتسابی نباشد و برای آن حد و مرزی نباشد. چنین علم غیبی تنها از آن خداست و هیچ مخلوقی در این نوع علم همتای او نیست; زیرا غیر از خدا آنچه در عالم آفرینش وجود دارد فقیر بالذات بوده دانش و توانایی را از خدای میگیرد. در این قسمت بین علم به محسوس و غیرمحسوس تفاوتی نیست. انسان با اراده و قدرت خدا دیده باز میکند و اشیا را میبیند و یا امواج صوتی را میشنود.
هر گاه اراده الهی-بنابر مصلحت- بر این تعلق بگیرد که انسان والایی را در موارد خاصی از پس پرده غیبت آگاه سازد این امر ممکن و شدنی است و برای آن کوچکترین مانعی نیست. افرادی عادی دریچههای گوناگونی به جهان غیب دارند تا چه رسد به انسانهای والایی مانند انبیا و اولیا. در اینجا کلماتی از بزرگان حکمت و دانش را در این باره ذکر میکنیم:
شیخ الرییس در نمط دهم کتاب اشارات میگوید:
اگر عارفی از غیب خبر داد و گذر زمان درستی آن را ثابت کرد او را تصدیق کن و به او ایمان بیاور; زیرا چنین آگاهی یک رشته اسباب طبیعی دارد.
شیخ در تنبیهات این نمط به برهان مطلب اشاره کرده و میگوید:
وقتی اشتغالات روح از طریق حواس کم شد برای روح انسان فرصتی دست میدهد که خود را از دست قوای طبیعی خلاص کرده و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی را در آن ببیند. این حالت گاهی در خواب و در حال بیماری برای انسانهای عادی نیز رخ میدهد.
سپس میگوید: اگر روح انسان قوی و نیرومند گردید به اطراف خود احاطه پیدا کرده فرصت آگاهی از غیبت در حال بیداری به او دست میدهد.
شیخ این بیان را در بحث دیگر نیز تکرار میکند و میگوید: اگر به تو گفتند که فلان عارف کاری انجام میدهد و یا به جسمی حرکت میبخشد یا خود حرکتی میکند که از توانایی دیگران بیرون است; این سخن را انکار مکن; زیرا برای این کار رشته اسباب وجود دارد که اگر تو نیز از آن راه وارد شوی به همان مقصد میرسی.(۱)
۲. شیخ شهاب الدین سهروردی که در فلسفه الهی و تزکیه نفسانی کمنظیر بود درباره آگاهی انسان از غیب چنین میگوید: هر وقت شواغل حواس ظاهری کاهش یافت در این وقت نفس انسان از دست قوای طبیعی رهایی جسته و بر یک رشته امور غیبی تسلط مییابد. سپس میگوید: اگر انسانهای کامل مانند پیامبران و اولیاء از غیب خبر میدهند به خاطر نوشتههایی است که میبینند و امواج و یا صداهای خوشایند و یا هولناکی است که میشنوند و یا صورتهایی است که مشاهده مینمایند و با آنان سخن میگویند سپس از غیب خبر میدهند.
۳. صدرالمتا›لهین در شرح حکمت اشراق امکان آگاهی از غیب را به گونهای مشروح مورد بحث قرار داده و میگوید: نفس بر اثر اتصال با جهان عقل و یا عالم مثال (جهان صور اشیاء) آگاهیهایی کسب میکند‚ سپس مطلب را با براهین عقلی روشن میسازد.
هدف از نقل این کلمات این است که روشن شود دانشمندان و پیافکنان علوم بشری آگاهی از غیب را یک امر ممکن‚ بلکه واضح شده تلقی میکنند‚ جایی که آگاهی از آن بر افراد غیرمعصوم امکان پذیر باشد‚ در امکان آن برای گروه معصوم شک و تردیدی نخواهیم داشت.
از آنجا که روی سخن در این بحثها با گروهی است که در برابر آیات قرآن خضوع بیشتری دارند‚ آیاتی را مورد بحث قرار میدهیم که آشکارا به آگاهی پیامبران از امور غیبی تصریح میکند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند‚ پس از شنیدن این آیات و دقت در مفاد آن نمیتواند به انکار چنین فضیلتی برخیزد‚ و بدون علت و دلیل آنها را تا›ویل کند.
آیاتی که در این زمینه وارد شدهاند بر دو گروهند:
گروه نخست آیاتی است که به طور آگاهی پیامبران را از غیب تصدیق میکند‚ و میفرماید که خداوند پیامبران خویش را از امور پنهان آگاه میسازد.
گروه دوم آیاتی است که به روشنی گواهی میدهند که پیامبران در موارد مخصوصی از غیب خبر دادهاند و به مضمون گروه نخست (خداوند پیامبران خود را از غیب آگاه میسازد) در این آیات جامه عمل میپوشاند.
آیات گروه نخست
. ما کان اللّه لیذر المومنین علی ما ا›نتم علیه حتّی یمیز الخبیث من الطّیّب و ما کان اللّه لیطلعکم علی الغیب ولکنّ اللّه یجتبی من رسله من یشاء فآمنوا باللّه و رسله و اںن توœمنوا و تتّقوا فلکم ا›جر عظیم (۲).
خداوند مومنان را بر این حال که شما هستید نمیگذارد تا پلید را از پاک جدا کند خدا شما را از غیب مطلع نمیسازد‚ ولی از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند‚ و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید پاداش بزرگ برای شما است.
منظور ایه‚ این است که هرگز خدا‚ اجازه نخواهد داد که خبیث از طیب; و منافق از موœمن بازشناسی نشوند‚ و برای انجام این هدف دو کار صورت میدهد:
الف: از طریق امتحان و آزمایش‚ مومنان واقعی را از منافقان مشخص میسازد و به این راه با این جمله اشاره میکند:
ما کان اللّه لیذر المومنین علی ما ا›نتم علیه حتّی یمیز الخبیث من الطّیّب و بهترین راه برای جداسازی این گروه امتحانهای الهی در میدان جهاد است.
ب: گروهی از رسولان را از پس پرده غیب آگاه میسازد‚ تا آنان از این طریق این افراد را بازشناسند و به این مطلب با این جمله اشاره میکند: و ما کان اللّه لیطلعکم علی الغیب ولکنّ یجتبی من رسله من یشاء.
این جمله حاکی از آن است که خدا برخی از رسولان را برای آگاه ساختن از غیبت برمیگزیند و خود دلیل بر آگاهی آنان از غیب است.
اگر در مفاد آیه دقت کنیم‚ خواهیم دید که این فضیلت از آن همه پیامبران نیز نیست‚ بلکه از آن گروه برگزیدهای از آنان میباشد و لفظ من رسله بر این مطلب گواهی میدهد زیرا لفظ <من> در آن به معنی تبعیض و انتخاب است معنی جمله یجتبی من رسله این است که از رسولان خود انتخاب میکند.
۲. عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول فانّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا
دانای غیب اوست‚ هیچ کس را از غیب خویش مطلع نمیسازد مگر آن کس که برگزیند از پیامبر....
مفاد آیه روشن است و در حقیقت علم غیب را از آن خدا میداند و میرساند که هرگز کسی را بر غیب مسلط و مطلع نمیسازد‚ جز رسول خویش که با تعلیم او از غیب مطلع میگردد.
اکنون وقت آن رسیده است به برخی از مواردی که پیامبران از غیب خبر دادهاند‚ اشارهای گذرا داشته باشیم:
مواردی که پیامبران از غیب خبر دادهاند
با بررسی آیاتی که در مورد آگاهی پیامبران از غیب وارد شده است‚ میتوان گفت که پیامبران الهی در مواردی که مصلحت ایجاد میکرد‚ از پس پرده غیب گزارش دادهاند که برخی از آنها را به اختصار بیان میکنیم:
۱. نوح و آگاهی از غیب
نوح فرمود: ربّ لاتذر علی الارض من الکافرین دیّارا* انک ان تذرهم یضلّوا عبادک و لایلدوا الاّ فاجرا کفّارا(۳).
پرودگارا از کافران کسی را روی زمین باقی مگذار‚ زیرا اگر آنان را مجال دهی‚ بندگان با ایمان تو را گمراه میسازند و جز بدکار و ناسپاس به بار نمیآورند.
این پیامبر عالیقدر در این آیه از دو مطلب کاملا مخفی و پنهان خبر داده است:
۱. از این به بعد‚ هیچ کس از کافران به وی ایمان نخواهد آورند.
۲. از نسل این گروه‚ جز بدکار و ناسپاس‚ کسی متولد نخواهد شد.
یعقوب، یوسف وخبرهای غیبی
سوره یوسف مالامال از خبرهای غیبی یعقوب و فرزند عزیز او یوسف است و با نگاهی گذرا‚ آگاهی آنان از اخبار غیبی آشکار میگردد. که ما به دو مورد اشاره میکنیم: یوسف در آخرین ملاقات خویش با برادران‚ خود را به آنان معرفی کرد و پیراهن خود را به مژدهرسانی داد تا آن را به یعقوب برساند‚ وقتی برادران یوسف و مژدهرسان‚ مصر را ترک گفتند‚ یعقوب فوراً گفت: <انی لاجد ریح یوسف لولا ان تفنّدون>(۴)
<من بوی یوسف را میشنوم اگر مرا تخطیه نکنید>. یعقوب علیهالسلام از فرسنگها فاصله‚ بوی یوسف را میشنود و از وصال نزدیک خبر میدهد همچنین یوسف علیهالسلام در زندان عزیز‚ با دو همبند روبرو شد که هردو‚ مشرک بوده و خواب خود را برای وی نقل کردند‚ یوسف پساز دعوت آنان به توحید خواب آنان را به درستی تعبیر کرد و پرده از روی غیب برداشت‚ و فرمود: <اما احدکما فیسقی ربّه خمراً و اما الاخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه>(۵) <یکی از شما ساقی ملک میشود‚ ولی دیگری را به دار میزنند و پرندگان مغز سر او را میخورند>.
۳. این تنها پیامبران الهی نیستند که به اذن خداوند از غیب خبر میدهند‚ مصاحب موسی علیهالسلام که معلم او نیز بود‚ در سه رویداد از غیب خبر میدهد:
۱. شکستن کشتی
۲. کشتن نوجوان
۳. تعمیر دیوار.
۴. خبرهای غیبی حضرت مسیح
حضرت مسیح علیهالسلام که آخرین حلقه اتصال میان پیامبران پیشین و پیامبر اسلام صلیاللّهعلیهوآله است‚ از آگاهان به غیب بهشمار میرود. او خویش را با جمله زیر توصیف کرده و میفرماید:< و انبیکم بما تاکلون و ماتدّخرون فی بیوتکم>(۶)< من به شما خبر میدهم که چه میخورید و چه چیزهایی را در خانه ذخیره میکنید>.
و این امر را از معجزات خود بر میشمارد و میفرماید: <و ابری الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن اللّه و انبّیکم بما تاکلون و ما تدّخرون فی بیوتکم>(۷) <من نابینایان و مبتلایان به بیماری پیسی را شفا میبخشم و مردگان را به اذن خداوند زنده میکنم و شما را از آنچه میخورید و در خانههاتان خیره میکنید‚ خبر میدهم>. شاید همین مقدار از آیات‚ راه را برای اثبات آگاهی برخی از اولیا از غیب‚ گشوده باشد. اکنون وقت آن رسیده است که برخی از خبرهای غیبی پیامبر اعظم صلیاللّهعلیهوآله و امامان دوازده گانه علیهمالسلام‚ اشاره کنیم:
۵. خبرهای غیبی پیامبر اعظم صلیاللّهعلیهوآله
۱. خبر شهادت امیرالمومنین علیهالسلام به دست بدبخت ترین انسانها:
پیامبر صلیاللّهعلیهوآله در حالی که اشک در دیدگان او حلقه زده بود‚ به علی علیهالسلام فرمود: در چنین ماهی (ماه رمضان) خون تو حلال شمرده میشود. من میبینم که در حال نماز به دست بدبختترین انسانهای تاریخ‚ کشته میشوی. او همانند پیکننده ناقه صالح سنگدل است‚ ضربتی برسرت میزند و محاسنت را از خون سرت رنگین میکند.(۸)
۲. مرگ ابوذر در تنهایی
ابوذر در یکی از جنگها از ارتش اسلام عقب ماند‚ هرچه برمرکب خود فشار آورد که از جای برخیزد‚ سودی نبخشید‚ شتر را رها کرد و اثاث سفر را برپشت خود نهاد‚ و به راه افتاد تا هرچه زودتر به مسلمانان برسد. ارتش اسلام در نقطهای به دستور پیامبر صلیاللّهعلیهوآله منزل کرده و به استراحت پرداخته بودند‚ ناگهان سیاهی شخصی که با بار گران پیاده میآمد‚ از دور نمایان شد. یک نفر از یاران رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله از دور او را شناخت و به پیامبر گفت: این مرد تنها میآید‚ ابوذر است‚ در این لحظه پیامبر صلیاللّهعلیهوآله فرمودند: <رحم اللّه اباذر یمشی وحده و یموت وحده و یبعث وحده > (۹) <خدا ابوذر را رحمت کند که تنها راه میرود‚ تنها میمیرد و تنها برانگیخته میشود> آینده نشان داد که خبر پیامبر صلیاللّهعلیهوآله عین واقع بود‚ زیرا وی در بیابان (ربذه) در تبعید‚ دور از اجتماع در کنار دختر خویش با وضع رقّتباری جان سپرد. این دو نمونه از خبرهای غیبی پیامبر گرامی صلیاللّهعلیهوآله است که مطرح گردید. هرگونه ذکر خبرهای غیبی پیامبر صلیاللّهعلیهوآله به کتابی مستقل نیاز دارد. براین اساس‚ اولیای الهی براثر صفای باطن‚ به اذن الهی از آینده خبر میدهند و چه بسا به خاطر محدَّث بودن‚ پرده از چهره غیب بردارند.
خبرهای غیبی امیرمومنان علیهالسلام
امیرمومنان وامامان یازدهگانه علیهمالسلام به خاطر محدّث بودن‚ گزارشهایی از غیب دادهاند که به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا میکنیم:
۱. شهر بصره غرق میشود
در جنگ جمل بصره فتح شد و سپاه دشمن تار و مار گشت و طلحه و زبیر کشته شدند‚ امام علیهالسلام وارد مسجد شدند و روی منبر قرار گرفتند‚ پساز مقدمهای‚ روبه مردم کردند و فرمودند: <و ایم اللّه لتغرقنّ بلدتکم کانّی بمسجدکم کجوجو سفینة قد بعث اللّه علیها العذاب من فوقها و من تحتها و غرق من فی ضمنها>(۱۰) <به خدا سوگند شهر شما غرق خواهد شد و مسجد شما به سان سینه کشتی(که بدنه آن در آب فرو میرود‚ و تنها سینه آن روی آب ظاهر میگردد) دیده میشود خداوند عذاب خود را از بالا و پایین به این شهر خواهد فرستاد>.
ابن ابی الحدید میگوید: < بصره تاکنون دوبار در آب غرق شده است‚ یک بار در زمان (القادر باللّه) و با دیگر (القایم باللّه) طغیان آبهای خلیج فارس و بارانهای سیلآسا این شهر را در آب فرو برد و از میان آن همه ساختمان تنها کنگرههای مسجد جامع که در بلندی قرار داشت‚ به سان سینه کشتی یا سینه مرغی در دریا دیده میشد> (۱۱)
۲. معاویه برسرزمین عراق مسلط میگردد
امیرمومنان علیهالسلام از مرگ خود قبل از مرگ معاویه خبر داد و اعلام فرمود که وی پساز آن حضرت بر اهل عراق مسلط میگردد. البته ایشان از معاویه نام نمیبرد‚ ولی صفات او را متذکر میگردد که جز معاویه کسی نیست‚ سپس میفرماید: <وانّه سیامرکم بسبّی و البراآة منّی‚ اما السبّ فسبّونی فانّه لی زکاة ولکم نجاة و اماالبرائت فلا تتبرّوا منّی فانّی ولدت علی الفطرة و سبقت الیالایمان و الهجرة>(۱۲) <از شما میخواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزازی بجویید‚ اگر از شما بخواهند از من بدگویی کنید‚ بدگویی بنمایید! زیرا آن مایه پاکی من و نجات شما است‚ ولی هرگز در باطن از من بیزاری نجویید‚ زیرا من برفطرت اسلام چشم به جهان گشودهام و قبل از همه اسلام آوردهام و به رسول خدا در مدینه پیوستهام>.
۳. ده نفر از خوارج جان به سلامت نمیبرند و از یارانم ده نفر کشته نمیشود. در نبردی که میان امام و خوارج در سرزمین نهروان رخ داد‚ امام پس از اتمام حجت و بازگشت گروهی از خوارج به صفوف امام‚ رو به یاران خود کرد و چنین فرمود: <مصارعهم دون النطفة‚ واللّه لا یفلت منهم عشرة و لا یهلک منکم عشرة>(۱۳)
<قتلگاه آنان کنار آب نهروان است سوگند به خدا از گروه خوارج ده نفر جان به سلامت نمیبرند و از شما هم ده تن کشته نمیشود>. ابن ابی الحدید میگوید: < این خبر غیبی یکی از کرامات امام است وصحت آن به طور تواتر نقل شده است و در نبردی که میان سربازان امام وخوارج نهروان رخ داد‚ نه نفر جان به سلامت بردند و از میان یاران علی تنها هشت تن به شهادت رسیدند>.(۱۴)
۱. شرح اشارات ج۳ ص۳۹۷۴۰۷۳۱۴.۲. حکمت اشراق مقاله پنجم.
۲. سوره آل عمران‚ آیه ۱۷۹.۴. سوره جن‚ آیه ۲۷-۲۶.
۳. سوره نوح‚ آیه ۲۶و۲۷.
۴.یوسف/ ۹۵;
۵. یوسف/ چهل و یک
۶. به سوره کهف‚ آیههای شصت تا شصت و یک تا هشتادو دو مراجعه شود;
۷. آل عمران چهل و نه/;
۸- صف شش
۹- تاریخ بغداد‚ ج۱‚ ص۱۳۵‚ کامل مبرد‚ ج۲‚ ص۱۳۲‚ نهجالبلاغه‚ خطبه ۱۵۱;
۱۰- سیره ابن هاشم‚ ج۲‚ ص۵۲۳;
۱۱-نهجالبلاغه‚ خطبه ۱۲;
۱۲- شرح حدیدی‚ ج۷۱ ص۲۵۳;
۱۳-نهجالبلاغه‚ خطبه ۵۸;
۱۴- شرح حدیدی‚ ج۵‚ ص۴‚ شرح عبده‚ ص۱۰۳
حوزه نیوز