سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

یکی از مسائل مهم روز، ماجرای جسارت به کتاب خدا، قرآن مجید است. پیش از آنکه به بررسی علت این رخداد تاسف بار بپردازیم، لازم است پیشینه ی آن بررسی شود تا روشن گردد که آیا این اتفاق غم بار، برای اولین بار در عصر ما به وقوع پیوسته یا تاریخ، سابقه ای برای آن ثبت کرده است.

پاسخ کوتاه است؛ بله سابقه داشته است. آتش زدن قرآن کریم، آن هم نه یک جلد بلکه تعداد زیادی قرآن در عصر خلیفه ی سوم اهل سنت، “عثمان بن عفان“ و به فرمان وی، اتفاق افتاده است. بنابه معمول، گزارش تاریخی مان را به معتبرترین کتب اهل سنت، مستند می‌نماییم. در کتاب صحیح بخاری که مهم ترین منبع مدعیان پیروی از سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است، چنین آمده است:
طبق فرمان “عثمان“ یک نسخه قرآن نوشته شد و سپس از روی آن نسخه‌هایی نگاشته شد و برای بلاد فرستاده شد. سپس “عثمان“ دستور داد تا غیر از آن قرآن، تمام قرآن‌های موجود – چه قرآن‌هایی که بر روی یک برگ نوشته شده بود، یا قرآن‌هایی که به صورت کتاب درآمده بود – جمع آوری و سوزانده شود. (۱)

جایی برای انکار نیست، عثمان – به هر دلیل – به سوزاندن قرآن کریم اقدام کرده است. البته چنان که پیش از این بیان شد، ابوبکر و عمر علاوه بر دستور به ممنوعیت نقل احادیث رسول الله صلوات الله علیه وآله، احادیث را آتش زده بودند. (۲)
پس از این مختصر، با گامی بلند به عصر حاضر می‌رسیم. آن چه مسلم است، این که آتش زدن قرآن مجید، یک پدیده است و نمی‌توان هیچ پدیده ای را بدون علت دانست. اگر از افرادی که این عمل زشت را انجام داده اند، دلیل کارشان پرسیده شود، پاسخ روشن است: اسلام دین خشونت است و برای مبارزه با این خشونت باید قرآن، که کتاب این دین است، از بین برود.

در دوران خلفا، به جای آن که برای نشر دین اسلام از منطق و دانش بهره برده شود، از قدرت نظامی و لشکرکشی استفاده می‌شد و ابتدا کشورهای همسایه و سپس مناطق دوردست به دست مسلمانان فتح شد. این در حالی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به نوشتن نامه به قدرت‌های بزرگ زمان شان پرداختند و رویکردی منطقی و نرم برای رساندن کلام خدا به گوش جهانیان را پیشه ساختند. آیا میان رفتار رسول خدا علیه وآله السلام با خلفا مشابهتی می‌بینید؟ آیا با تاریخی سرشار از حمله و خون ریزی برای گسترش مرزهای اسلامی، می‌توان انتظار داشت که مردم عادی دنیا، نگاه واقع بینانه ای نسبت به اسلام و تعالیم آن داشته باشند؟

باز از گذشته به امروز بیاییم؛ امروزی که وهابیت، که خود را تنها وارث اسلام می‌داند، هر تفکری غیر از خود را حذف می‌کند و علمایش به سهولت فتوا به قتل شیعیان می‌دهند؛ امروزی که آموزه‌های وهابیت منجر به حملات انتحاری می‌گردد؛ امروزی که انفجار ابنیه ی مقدس شیعیان و ساختمان‌های مهم دنیای غرب، نتیجه ی روش سردمداران وهابیت است؛ چه توقعی می‌رود، این که جهانیان، اسلام و کتاب مقدس آن را مظهر رحم و عطوفت بدانند؟ ما تا چه اندازه در شکل گیری این نگاه نادرست مقصریم؟

چه دلسرد کننده است اگر دل مشغولی ما معلول ها باشند و هرگز به علت ها نیندیشیم؛ چه ناامید کننده است اگر به جای حل مشکلات از ریشه، فقط به محکوم کردن بپردازیم و هیچ اقدامی برای تصحیح نگرش دنیا نسبت به دین پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله وسلم ننماییم. آیا ما مقصر نیستیم؟!

پی نوشت ها

۱- منابع مهم اهل سنت در مورد این نقل
الف- صحیح بخاری، جلد۶، صفحه۹۹، ناشر: دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع
ب- فتح الباری، ابن حجر، جلد۹، صفحه۱۸، ناشر: دارالمعرفة للطباعة و النشر، بیروت، لبنان
ج- کنز العمال، متقی هندی، جلد۲، صفحه۵۸۱، ناشر: موسسة الرسالة، بیروت، لبنان
د- تفسیر قرطبی، جلد۱، صفحه۵۲، ناشر: داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان
۲- برای اطلاع بیشتر در این مورد، به « خلیفه ای که احادیث پیامبرش را آتش زد!آتشی دیگر بر سنت پیامبر علیه وآله السلام



وبلاگ بیایید بیشتر بدانیم(سید حیدر حسینی)